ياد داشت اداره:
گردانندگان سایت به این باور اند که آغاز گر مصیبت در افغانستان، شوروی سابق و مزدوران خلقی و پرچمی شان میباشند.
چنانچه به حقانیت مبارزه مردم مسلمان افغانستان در برابر روسها عقیده مندیم .
از اينکه اقای صباح کوشیده اند تا خیلی نرمک جنایات روسها را در افغانستان توجیه نموده و آنرا عکس العمل روسها در برابر توسعه طلبی امپریالیزم امریکا تعبیر کند، سبب تأسف ما گردید.
کاش هموطنان ما این شهامت را داشته باشند تا بصراحت از خطاهای خود هم یادی کنند، و تصمیم گیرند که دیگر آله دست بیگانگان نشوند.
اگر طالبان و کسانی در بین مجاهدین مزدور و وابسته به بیگانگان بودند. بدون شک حزب دیموکراتیک خلق افغانستان با تمام شاخه های آن ذلیل ترین غلامان برای روسها بودند.
اگر امپریالیزم غربی در برابر وطن ما جنایاتی را مرتکب گردیده اند سوسيال امپریالیزم روسی نیز جنایات بزرگتری را در مقابل وطن و مردم ما انجام داده اند.
اميدواريم با برخ کشیدن جنایات عده ای جنایات هولناک تر دیگران رانپوشانیم.
پاکستان بازي باورقهاي کهنه درقماري تروريزم
(صباح)
{ پژوهشي مختصرازعمق تنشها، کنشها، چالشهاوتشنجهاي موجود بين افغانستان ، پاکستان ،افراطگرايي ،تروريزم وآمريکا طي سه دهه }
( ميگويند – تا احمق درجهان است مفلس درنمي ماند، تا آمريکا درپي توسعه طلبي وماجراجويي است ، پاکستان به ثروت اندوزي وبازي استخباراتي اش ادامه خواهد داد . )
نوول ابسرواتور: زمانی که شوروی د خالت خود درافغانستان را جنگ عليه تلاش ها و توطئه های مخفيانه ايالات متحده آمريکا توجيهه می کرد، مردم به آنها باور نداشتند. بهر ترتيب اکنون ثابت می شود که حقيقتی درآن حرفها بوده است.
برژينسکی:شما امروز از اين بابت متاسف نيستيد؟ برژينسکی : تاسف از چي؟ عمليات سری کمک رسانی به مجاهدين يک ايده عالی بود. اين ايده ما اين تاثير را داشت که شوروی را با پای خودش به تله افغانستان بياندازد و آنوقت شما می خواهيد که من از اين بابت متاسف باشم !؟
بعضي ها ميگويند که آي . اس . آي (سازمان افراطي ، بنيادگر،فريبکار،قاتل وجاني سازمان- استخبارات نظامي پاکستان ) شاخه ي ازسازمان جا سوسي سيا ( پرقدرت ترين، مخوف ترين ونيرومند ترين سازمان جاسوسي دنيا) درمنطقه است، اردوي پنجصد هزاري نفري پاکستان ( نيروي تصميم گيرنده ، سرکوب گروبازي گرماهر) ، قوتهاي منطقوي پنتاگون ( وزارت دفاع آمريکا ويکي ازبزرگترين ومدرنترين اردوي جهان ) به شمارميرود و زمامداران وکرسي نشينان پاکستان ،غلامان گوش به فرمان وبرد گان دست پرورده حاکمان کاخ سفيد شمرده ميشوند.
اما تعداد ديگري معتقد ند، که سازمان جاسوسي ، اردوومسند نشينان پاکستاني ، بافريبکاري،رنگ و نيرنگبازي، دسيسه وتوطئه چيني ، بازي هاي اوپراتيفي و سبوتازهاي سياسي ونظامي ، سازمان استخباراتي آمريکا ، پنتاگون وقدرتمداران قصرسفيد را نه تنها به چالش کشيده اند بلکه به خدمت نيزگرفته ا ند.
پاکستان طي نزديک به هفت دهه موجوديت خويش وبخصوص بعدازدهه هشتاد ازآمريکا استفاده هاي فراوان نظامي ، اقتصادي ، سياسي ، استخیاراتي ومقطعي نموده است . اين کشورطي زمامداري ريگن ( قاتل بي رحمي مردم ستمديده افغانستان)، بوش پدر(مستبد ياوه گويي، جهانخوارتوطئه جويي وزما مدارپررويي ) وبوش پسر( يکي ازجنايتکارترين سرد مداران تاريخ آمريکا )- افغانستان رابخاک وخون کشيده وبراي همسايگان ديگرش دسيسه کاري ومشکل آفريني فرا واني نموده ا ند. کشورهاي غربي درهمکاري وهمياري باکشورهاي عربي ، دردهه هشتاد باسرازيرنمودن تروريستهاي بين المللي ، جنگ افزارهاي کشنده ونابودکننده چون : سکر، کلستر، ستنگر، بيلوپايپ ،ميلان …
ودرپهلوي اين همه جنگ افزارکشنده ، ميلياردها دالربه پاکستان براي رشد افراطگرايي، تروريزم ووهابيت وتلاشهاي انتقام جويانه وعمل قاتلا نه وخاهنا نه سرازيرنمودند.
( دگروال یوسف مسوول افغانستان در استخبارات نظامي پاكستان دراثرمعروفش تلک خرس مينويسد: یك كورس دو هفته یی جهت آموزش وا ستعمال اسلحه سنگین از قبیل راكت های دافع هوا ، ضد تانك ، توپ های ضد هوائی و هاوان هشتاددو ملی متری را روی دست گرفتیم ، كورس های دیگر مشتمل بركورس آ موزشی فرش ما ین ها، كورس تخریبی جهت منفجر ساختن پلها ، پایه های برق ، پا یپ لین نفت وگاز وتخریب شاهراه ها بود ۰ كورس آموزشی برای جنگ چریكی درشهرها بخاطر تخریبكاری دركابل وسا یر شهرها اختصاص داشت ۰ به مجرد رسیدن راكت های بلوپایپ از انگلستان ـ ستنگرضد هوائی از ایالات متحده امریكا ، اقدام به تدویر كورس های آ موزشی درمورداستفاده ازاین سلاح ها نمودیم .)
زبيگنيو برژينسکی مشاور امنيتی جيمی کارتر گفته است:
بر اساس روايات رسمی, کمک سيا به مجاهدين افغان در سال نوزده هشتاد شروع شد يعنی بعد ازبيست وچهار دسامبر نوزده هفتادونو که شوروی به افغا نستان حمله کرد. ولی واقعيتی که تا حا ل پوشيده نگاهداشته شده بود، اينست که کارتردر سوم جون نوزده هفتادونو نخستين رهنمود کمک محرمانه به مخالفان رژيم افغانستان را که طرفدار شوروی بود امضا کرد. من در همان روز ياد داشتی برای کارتر فرستادم به اين مضمون که : اين اقدام, حمله نظامی شوروی را به دنبال خواهد داشت.
رسانه های آمريكا طي اين مدت اعتراف کرده ا ند كه بوجود آمدن دولت جهادي و طالبي در افغانستان ناشی ازكمك های پنهانی است كه ايالات متحده به نيروهاي ا فرا طگراو بنيادگرا كرده است. آمريکا وپاکستان بين سال های هشتادو تا نودودو( سي وپنچ هزار) افراطي ترين چهره هاي تروريستي را ازچهل كشور به خد مت گرفتند. دهها هزار نفر برای تحصيل در مدارس مذهبی به پاكستان سرازير شدند. صاحب نظران معتقدند بيش از صدهزارنفر از ا ين افراطيون درجنگ افغانستان شركت كردند. در سال نوزده هشتادوپنج ريگن دستورالعمل امنيت ملی را امضا كردکه براساس اين دستورالعمل با يد كمك نظامی را به افراطيون هرچه بيشتر تقويت نمود تا به خروج نيروهاي شوروي از افغانستان منجر شود. كمك های نظامی به شدت افزايش يافت، به طوري كه در سال نوزده هشتادوهفت ( شصت وپنج هزار) تن اسلحه به تروريستان تحويل داده شد. درطی اين مدت سيل متخصصان سيا و پنتاگون به طور پنهانی و بی وقفه راهی مراکز سازمان اطلاعات پاكستان ( آی.اس.آي) درروالپندی شد. در همين محل كارشناسان سيا و پنتاگون برای سازمان دادن جنگ برعليه قوای شوروی با مسوولين (اردووآي . اس . آي ) ديدار مي كردند.
سيا ازطريق شبکه جاسوسي پاكستان نقش كليدی در تربيت نظامی افراطيون وتروريستان داشت. مدارسی كه توسط بنيادگرايان وهابی عربستان وکشورهاي خليج نشين تشكيل وکمک مالي ميگرديد به تدريس تكتيك جنگ های چريكی (سيا ) پرداختند. ا يالات متحده آمريكا از د يكتاتورنظامي پاكستان ضياالحق درتاسيس هزاران مدرسه بنيادگرايي وافراطگرايي پشتيبانی كرد، مدارسی كه ازآنان شرورترين چهره هاي جهادي ،طالبي والقاعده سر برآوردند. دراين گيرودار(آی.اس.آی) به يك اداره نيرومندو پرقدرت تبديل شد كه در تمام عرصه های نظامي ، سياسي واقتصادي درپاکستان حضورتعيين کننده دارد. پرسونل آی.اس.آی تاسالهاي بعد به دوصد هزارنفررسيد. با قدرت گرفتن ضياالحق مناسبات (آی.اس.آی ) و سازمان سيا به طرز محسوسی گرم وگرم تر شد.
دگروال يوسف که مسووليت بخش افغانستان در(آي – اس آي ) را عهده دار بود می گويد: طی چهار سال من، حدود هشتاد هزارمجاهد آموزش ديدند.
احمد رشيد تخمين می زند حدود سي وپنج هزار مسلمان افراطی از چهل وسه کشور اسلامی از ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۲ در پهلوي مجاهدين افغانی جنگيذند. خروج نيروهای شوروی موجب متوقف شدن فعاليت اين مدارس نشد. بين خروج نيروهای شوروی در فبروري ۱۹۸۹ تا سقوط دولت نجبيب الله در ۱۹۹۲ حداقل دوهزاروپنجصد داوطلب خارجی ديگر در ا ين مراکز آموزش نظامی ديدند.
لاس آنجلس تايمز که پيامدهای جهاد افغانستان درچهار قاره جهان را بررسی کرده به ا ين نتيجه رسيده است که رهبران کليدی تمام عمليات و حملات تروريستی، از نيويارک تا اسلام آباد، از فرانسه تا عربستان سعودی، از اسپانيا تا کنيا بدون استثنا در اردوگاه های سيا برای تعليم داوطلبان شرکت در جهاد افغانستان آموزش ديده اند.
جنرال جی. اچ. بينفورد پری، در برابرکميته نيروهای مسلح سنا آمريکا که انفجار ظهران عربستان را بررسی می کرد-انفجاری که موجب کشته شدن نوزده نظامی آمريکايی و زخمی شدن دوصدوپنجاه نفر ديگر شد- در تاييد اين واقعيت گفت: اخيراً ما شاهد رشد گروه های فرا- ملی بوده ايم که از افراط گرايان اسلامی متعصبی تشکيل می شوند که اکثر آنها درافغانستان جنگيدند و اکنون با هدف تاسيس رژيم های بنيادگرای ضد-غرب از طريق بی ثبات کردن دولت های سنتی وحمله به هدفهای آمريکايی و غربی، به کشورهای ديگر رفته اند.
مهفود بنون، جامعه شناس الجزايری، که با لاس آنجلس تايمز، در الجزيره مصاحبه کرده است، خيلی رک و راست حقيقت را گفت: خود شما اين هيولا را آفريديد! شانزده هزارعربی که درجهاد به اصطلاح افغانستان درپاکستان آموزش داديد، يک ماشين قتل و کشتار بود که اکنون خود شما را هدف قرار داده است.
بعدازحوادث تروريستي نيويارک وواشنگتن درسال دوهزارويک وبالشکرکشي آمريکابه افغانستان انچه راکه آنکشورکشت نموده بود دروکرد. افراطيون که سالهاازکمکهاي سخاوتمندانه ايالت متحده تغذيه گرديده بود گريبان ولي نعمت خويش راچسپيد که اکنون جنرالهاي نظامي ناتو اعتراف مينمايند که درجنگ ومبارزه باتروريزم شکست خورده اند. جنرال پرويزمشرف ريس جمهورنظامي وقبلي پاکستان که حدود هفت سال ، ميلياردها دالرآمريکا رابنام مبارزه باتروريزم به حسابات پس اندازشخصي خويش وجنرالان که طي اين مدت ازوي حمايت نموده بودند انتقال وجيب هاي امريکا را با فريب ، نيرنگ ودروغ – نقل چوبي پرکردند. درين مبارزه نه تنها تروريزم ازبين نرفت وبلکه باگذشت هرروزبه هيولاي مخوف تبد يل شدوپاکستان چون گذشته با ا ين شيوه ازتروريزم به مثابه گاوي شيريي استفاده نموده است. هرزمانيکه بوش باخشونت ووحشت به پاکستان برخورد نموده واداره استخباراتي واردوي پاکستان يک تروريست پسيف شده راتحويل امريکاداده اند.
باتکيه يي زرداري درکرسي قدرت درپاکستان چنين معلوم ميشود که قاعده بازي نيزعوض شده ودرمقابل ادارات استخباراتي ونظامي اين کشورباشيوه يي که دزد راميگويند: دزدي کن وصاحب منزل راميگويند ، هوشيارباش وباگرفتن ميلياردها دالربه طيا ره هاي بدون سرنشين امريکا ا جازه داده اند تامراکزافراطيون رامورد حملات قراربدهد وکي ميداند که اين شيوه بامشوره تروريزم صورت نگرفته باشد؟ وطي اين مدتي که ازحملات آمريکايها درخاک انکشوروسيله هواپيماهاي بدون پيلوت ميگذرد ، يکي ازرهبران بلند پايه مخالفين افغانستان وآمريکا به قتل نرسيده است که ا ين خود صداقت پاکستان راجدا زيرسوال ميبرد.
اماهرقدر بين زرداری و فرماندهان اردوي پاکستان با آمريکا توافق حاصل شود، هيچکس ازجمله خود آمريکايی ها به وفاداری نظاميان پاکستانی به مبارزه باتروريزم اطمينان ندارند. علاوه بر اين نيروهای پاکستاني بهتر ازهمه ميدانند طالبان دست پرورده آمريکاست و تغيير ناگهانی, موا ضع آمريکا نسبت به طالبان که عد ازحوادث يازده سپتامبر خشمگين هستند، نيروهاي مسلح ا زفشار آمريکا بر سياسيون پاکستان برای تشديد نبرد آگاه واين جنگ را نه نياز کشور بلکه خواست تحميل شده از طرف خارج به حساب می آورند.
ازجانب ديگر بسياری از فعالان سياسی وتحليل گران پاکستانی نيز درحاليکه مبارزه با طالبان را ضروری ميدانند، اما اين نوع جنگ با ترور را که تحت فشار آمريکا آغاز شده محکوم کرده و ا ين روش را به نفع طالبان ميدانند.
عمران خان به اينديپندنت گفت است: جنگ با تروربه رهبری آمريکا باعث شده که حدود يک ميليون نفر درمناطق سرحدي وقبايلي اسلحه بر دارند. القاعده بنا بر تخمين ها در پاکستان حدود هشتصد تا يکهزارودوصد نفر نيرو داشت. کاری که بوش انجام داد بزرگ ترين هديه به القاعده بود. ا ين درست مثل کارخانه ترور است، تروريست توليد ميکند، و جامعه ما را راديکاليزه کرده و مردمی را که هيچ ارتباطی با القاعده يا طالبان نداشتند به مسلح شدن و جنگ نظامی و مقابله با آمريکا و اردوي پاکستان سوق ميدهد.
اکثريت مردم پاکستان همانطور که در بازگردا ندن مسوولين قضايي کشورتلاش نموده ونشان دادند تشنه دمکراسی هستند و از بنيادگرا يان حمايت نميکنند. ولی طالبان به کمک نيرويی که ازجنگ با تروريزم جذب کرده ا ند اکنون دامنه فعاليتهاي تروريستي خود را گسترش داده ا ند. همانطوريکه دربيست سپتامبر سال گذشته يک عراده موترلاري پر ازمواد منفجره در هوتل ماريوت در اسلام آباد منفجر شد که حداقل پنجاه وچهار کشته داد. ا ين انفجار وحملات ديگري شبکه هاي تروريستي درشهرها از طرف اغلب تحليلگران به عنوان آغاز تغيير تاکتيک ازهدف های محلی به هدف های سراسری وعمد تا عليه نيروهای خارجی تعبير شد. عمليات ها به نوبه خود از مردم قربانی ميگيرد. در طي هشت ماه اول سال دوهزاروهشت انفجارهای انتحاری درپاکستان بيش ازعراق و افغانستان آدم کشته است. ازجولای سال گذشته تاکنون حداقل يکهزارودوصد نفر درحدود صد عمليات انتحاری درپاکستان کشته شده اند.
ازآغازسال دوهزارونوتااکنون درحدود سه صدوچهل عمليات تروريستي ، انتحاري ، بم گزاري وبرخوردهاي مسلحانه درپاکستان انجام گشده است که درين حملات هزاران نفرکشته ، زخمي ومتضررگرديده است. وتازمان که اين مقاله اماده نشر ميگرديد وهمچنان حملات انتحاري وبرخوردهاي قبيلوي ومذهبي درآنکشورسرسام آورقرباني ميگيرد.
گفته اند:
مکن چاهي براهي هربيگناهيي
که اخيرخود بي افتي به چاهيي
ويا چه بجا گفته اند : جوبکاري جووگندم بيکاري گندم دروخواهي کرد.
سه دهه اشک وآه مردم ستمديده کشور وقتل وکشتار، چوروچپاول ، ويراني وبربادي ، زورگويي وستيزه جويي، خيانت وجنايت، وطنفروشي وبيگانه پرستي، وطن ستيزي وقانون گريزي، مزدوري ومزدورمنشي زيرنام اسلام واسلام خواهي وقوم ومليت پرستي ، شمالي وجنوبي، افغان وافغانستاني … باندگروپهاي پليدوکثيف ، وطن را به ويرانه وشهرها را به شهرارواح تبديل نمودند وپاکستان وسيله اجيرا نيکه سالها برآ نان سرما يگذاري نموده بود به اهداف جنايتکارا نه اش رسيد وافغانستان رابخاک وخون کشا ند. واکنون وقت آن است که حساب پس بدهند .
ازجانب ديگرائتلاف با جنگ سالاران و اسلام گرايان و سران سنتی طوايف درپاکستان به منظور جنگ با طالبان ،تکرار تجربه تلخ افغانستان در پاکستان است. بخش بزرگی از اسلام گرايان تندرو چه درعراق يا افغانستان و پاکستان از حمايت شبکه ای برخوردارند که از عربستان سعودی تغذيه ميکند. بنا بر پژوهش های انجام شده، سعودی ها ازسال نوزده صدوهفتادوپنج تا اکنون سالانه بين دو تا سه ميليارد دالر در خارج از عربستان صرف تبليغ ،تعليم وتربيه گروه های وهابی تندروميکنند و اين پول از طريق حدود دوهزار مسجد و مدرسه هاي تعليمات دينی برای ترويج تندروانه ترين تفسير از اسلام و پرهيزازهرنوع مدارا با غيرمسلمانان صرف ميشود.
ودستگاه هاي اطلاعاتي آمريکا ا زين قضيه اطلاع کافي دارندواما براي جلوگيري آن هيچگونه توجه يي نمي نمايد. واين بي تفاوتي وسردوساکت بودن ، نقشه ها واهداف پنهاني اين کشوردرمورد تروريزم راثابت مينمايد. درافغانستان آنها بايد وساطت برای مذاکره را پيش ببرند، درپاکستا ن با« اردووآي .اس. آي » مخفي کاري هاي راانجام بدهند ، درعراق بايد هم با القاعده بجنگند و هم وزنه ای دربرابر دولت شيعه ايجاد کنند.
باانچه که گفتيم يک موضوع رابايد علاوه نمايم ، نقش پاکستان دربوجود آ وردن افراطيون وبنيادگرايان را افزود که
« اردو وآي . اس. آي » تا مغز استخوان به تروريزم وطالبانيسم آلوده گرديده است. بگذريم ازملاحظات ژئوپلتيک در رده های بالای اردوواستخبارات پاکستان که ميخواهند ازتروريزم به عنوان وزنه ای درهرگردش قابل تصورو درهرحوادث پيش آمده ، استفاده کند. ا ين نيرنگ سيا سی اگردردراز مدت خطری بزرگ را متوجه د مکراسی و سکولاريسم ميکند و به احتمال قوی به نفع بنيادگرا يان تمام ميشود، در کوتاه مدت فقط به تکه پاره شدن جامعه و تشديد جنگ داخلی می انجامد. به اينها بايد بحران اقتصادي، گرانی کالاهای اساسي، کمبود انرژي، بی ثباتی سياسی و بی اعتمادی گسترده مردم به حکومت رانيز اضافه کرد. بنا بر گزارش اينديپندنت نواز شريف نخست وزيراسبق، در نامه ای که مضمون آن به رسا نه ها درزکرد نوشته است- پاکستان اکنون در بدترين بحران تاريخ خود به سر می برد.
(استفاده ازشبکه هاي خبري وارشيف شخصي ام. )
نوول ابسرواتور: شما حتی از اينکه از بنيادگراهای اسلامی حمايت و پشتيبانی بعمل آورديد، متاسف نيستيد؟ متاسف نيستيد که آنها را آموزش داديد و مسلح کرديد تا به تروريست های امروز تبديل شوند؟
برژينسکی: چه چيزی در تاريخ مهمتر است؟ وجود طالبان يا فروپاشی شوروي؟وجود يک تعداد مسلمانهای به هيجان آمده يا آزادی اروپای مرکزی و پايان جنگ سرد؟.
نوول ابسرواتور: يک تعداد مسلمانان به هيجان آمده؟ اما بارها وبارها گفته شده که اين بنيادگرای اسلامی تهديدی به جهان هستند؟
برژينسکی : بی معنی است! گفته می شود که غرب يک سياست جهانی درخصوص اسلام دارد. اين احمقانه است، چون چيزی به نام اسلام جهانی وجود ندارد. به اسلامی که در حالت منطقی و بدور از رفتارهای هوچی گرانه و احساساتی است، نگاهی بياندازيد. اين دين با بيش از 1.5 ميليارد پيروان از همه اديان بزرگتر است، اما چه چيزی ميان بنيادگراهای عربستان سعودي، ميانه روهای مراکشي، ميليتاريسم پاکستاني، اسلامیست های طرفدارغرب مصری يا سکولاريسم کشورهای آسيای مرکزی مشترک است؟ هيچ چي، چيزی بيشتر از انچه که کشورهای مسيحی را با هم متحد می سازد، در مورد آنها وجود ندارد.