شکار صلح — انجنیر محمد نذیر تنویر

 

شکار صلح

 

انجنیر محمد نذیر تنویر

 


 

تاریخ طرح:  بیستم جنوری 2012  (در حاشیۀ نشست برلین آلمان)    شهر المیر کشور هالند –  طرح شماره 4 دور دوم زیر نام "شکار صلح" – انجینیر محمد نذیر تنویر.

تاریخ نشر:  دوم فبروی 2012 از طریق سایت    http://www.2afghan.com

انگیزه این طرح:  بعد از نشست برلین، موضیعگیری ها حتی برای آنانی که از نعمت سواد برخوردار نیستند نیز کاملاً روشن و قابل درک گردید! سپاهیان لشکر "بوش" و  متحدین آنها که نقش کلیدی در اشغال کشور ما داشتند ضمن آنکه خمی بر ابروی شان پدید نیآمد، بی شرمانه دست به توطئه    جدیدی زیر نام فدرالیسم با همکاری همان اشغالگران زدند. اینکه چنین طرحی جای پای برای عملی شدن را دارد و یا خیر، ناشی از عدم آگاهی آقایون از بافت ها و ساختار های آن مناطق می باشد هرچند که ایشان خود را نمایندگان آنجا معرفی می دارند.

 

اما این ، چیزی تازه ی نیست!

 

اگر ما تاریخ را دوباره ورق زنیم، چنین ائتلافی به اسم "ائتلاف شمال" توسط عین چهره ها و نخبگان شان درست بیست سال قبل نیز صورت پذیرفته بود. بنده در آن زمان نیز از طریق هنر کارتون آنرا زیر سوال برده بودم که علاقه مندان می توانند در سایت بنده و یا با فشار لنک پایانی آنرا ببینند .

 

http://www.2afghan.com/index_files/Page6100.htm

 

جای تعجب برآن است که اینبار  فقط با مطرح شدن آغاز پروسه صلح با نیروی های مقاومت، ایشان دست وپاچه شده عاجل و بطور وحشت زده، دست به چنین اقدامی زدند. این وحشت زده گی تنها به ائتلاف جبهه ملی و ائتلاف ملی افغانستان محدود نمانده، نهاد های از حقوق بشر، حقوق اقلیت ها، حقوق زن، آزادی بیان و رسانه ها و … را نیز دربر داشت.

 

گردانندگان این ائتلاف ها و نهاد ها که اکثراً در کشورهای "حامی دیموکراسی" سرمایه گذاری و بودوباش دارند و شعار شان را حاکمیت دیموکراسی جلوه می دهند، آیا گاهی از همان دریچه دیموکراسی بر این قضیه اندیشیده اند که طرف کی ها هستند؟

 

شاید گویند که: طالبان و یا حزب اسلامی و یا مولوی جلال الدین حقانی ویا … !

 

نخیر!!!

 

طرف صلح است!

 

زیرا هر آن کسی که در توشه اش خیانتی دارد از آن در هراس اند. یقیناً با آمدن صلح – جنگ منتفی گشته و فرصت برای بازگشایی دوسیه های جنایتکاران جنگی و غاصبین دارایی های عامه میسر گشته و نخستین گامی از برای تطبیق عدالت اجتماعی برداشته خواهد شد.

 

آیا این سوال برانگیز بوده نمی تواند که به هزار ها رسانه های خبری، که در طول این یازده سال مشغول ذهنیت سازی اند تا نیرو های مقاومت را تروریست جلوه داده و مجاهدین دوره قبلی را در چهره های کثیف چند تن از "تاجران جهادی" خلاصه نمایند چطور به یک باره گی با شنیدن خبر صلح – دست وپاچه شده و اشک تمساح می ریزند! تاریخ گواه خواهد بود که اشغالگران همانطوریکه حالا تن به مذاکره داده و اجیران شان را در جریان نگذاشته اند، در آینده دور ویا نزدیک اسنادی را نیز در افشای جنایات شان بدست نشر خواهند سپارید و جواب اشغالگران به اجیران شان چنان خواهد بود که شیطان در روز حشر برای دوستان اش می دهد.

 

بیاید حداقل از آنانکه برای ما دیموکراسی آورده اند بیآموزیم تا تحمل پذیر یکدیگر خود باشیم. آیا شما در امریکا و یا اروپا فردی را به بنام زندانی سیاسی می شناسید؟ چرا زندان های ما حتی در ولایات چندین برابر بالاتر از ظرفیت شان زندانی دارند؟ آیا این، روش اشغالگران امروزی است و یا از بازماندگان اشغالگران دیروز (خادیست ها)؟ غربی ها با آزادی مجرمان جنایی شان زمانی که به کشور برمی گردند، جشن و سرور برپا داشته و از آنها همچو  قهرمانان پذیرایی می دارند اما ما از قهرمانان خود که سالیان درازی را در بدترین شکل در زندان گوانتانامو سپری داشته اند زمانی که حرفی از آزادی شان بر زبان می آید ناله و فغان سر می دهیم. این چه نوع تقلید از بیگانگان است؟ شاید ما افغانان چنان عادت کرده ایم که در دوره وابستگی خود تنها به تقلید خصوصیات منفی بیگانگان بپردازیم؟

 

آیا این مطلب به عقل و منطق یک انسان آزاد و واقعیت گرا سازگار بوده می تواند که علت شکست 48 کشور قدرتمند جهان را در افغانستان آی.اس.آی دانسته و افتخارات فرزندان راستین اش را همچو گذشته برای دیگران منصوب بداریم؟ بدبختانه عدۀ اند ضمن آنکه خود و کشور شانرا به بیگانگان می فروشند، افتخارات شان را نیز منصوب به دیگران می دارند. این ذهنیت سازی های آی.اس.آی نه از برای مقابله بر ضد آن است بلکه از برای آنست تا نیمه بدن زخمی ما را که در آنسوی خط تحمیلی دیورند قرار دارد، سرطانی جلوه داده تا به راحتی آنرا از بدن ما قطع نمایند.

 

(این مطلب در اثر قبلی بنده زیر بحث رفته بود که برای دیدن آن این لنک را فشار دهید: http://www.2afghan.com/index_files/Page2526.htm )

 

این مطلب را بلآخره تاریخ در صفحات اش خواهد نوشت که مخالفین سرسخت کنونی آی.اس.آی. در اصل، مامورین اجیر شده این ارگان استخباراتی بوده تا بتوانند در درازمدت نیمه یی از پیکر جدا شده افغانستان را از آن دور نگهه داشته تا از یکسو اقلیت ها، خود را در اقلیت بیشتری احساس ننمایند و از سوی دیگر از یک افغانستان قوی و نیرومند جلوگیری بعمل آید – که شمه یی ازین مصداق در کنفرنس برلین تجلی یافت.

 

پس برماست تا از تاریخ پند بگیریم، آنهم از تاریخ نه چندان دور!

 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *