پسند آدمیزاد
محمد عزیز( عزیزی)
یکی کفر و یکی ایمــان پسندد
دگرآنچـه گراین ،دوران پسنـدد
یکی سر می گذارد در رۀ دین
دگر، دین را برای نان پسنـــدد
یکی مردانه خواهد زیستن را
دگر اطوار نامردان پســـندد
یکی اوج عــــروجش آسمانهــا
دگر در پشت خود پالان پسنــدد
یکی خواهد همیشه عزت نفس
دگر او پستی و خـذلان پسندد
یکی سر را ندارد پیش کس خم
دگر پا بوسی دونــان پسنـــدد
یکی او خنده بر لبهـــــا نشاند
دگر او گریه بر چشمـان پسندد
یکی آزادی انسان بخواهــــد
دگر کشتار ویا زندان پسندد
یکی خواهد بهار وشادمانی
دگر او آتش سوزان پسنــدد
یکی بهر حیات وخیر کوشد
دگر نا بودی انسان پسنــدد
یکی خـــواهد همه آزاد باشند
دگر زندان و هم زولان پسندد
یکی راه خــــدا بر می گزیند
دگر حزب ورۀ شیطان پسندد
یکـــی با فکـــر ورای خود گـُزیند
دگر ، هر چه که با دار، آن پسنـدد
جهان ما چنین باشد «عزیزی» ؟!
هر آنکس هر چه خواهد آن پسندد
پایان
———————
محمد عزیز( عزیزی)
ساعت :10:00 صبح
ششم سرطان سال 1392 هجری شمسی
مطابق به : هزدهم شعبان المعظم سال 1434 هجری قمری
27-06-2013 میلادی