شایع ترین گناه دربین افراد دروغ گفتن است، و بدبختانه مسلمانان از گناه کبیره بودن آن غافل اند.
رسول الله (ص) میفرماید:
الکذب من الکبائر.
دروغ از گناهان کبیره است.
إِنَّ الْکَذِبَ یَهْدِی إِلَى الْفُجُورِ
دروغ انسان را به سوی گناه راهنمائی می کند
إِنَّ الْفُجُورَ یَهْدِی إِلَى النَّار.
گناه انسان را به جهنم هدایت می کند
موارد چند در مورد دروغ را بطور خلص خواندیم، حال در مورد توریه و دروغ مشروع و شرایط مشروعیت آن بحث میکنیم.
صداقت و خوبى ، دروغ و بدى ، هر یک تابع آثار و نتايج آن است،
اگر چه در اسلام دروغ حرام و راستگوئى پسنديده است ولي توریه و دروغ مشروع داراى مصالح عمومى و فوائد قابل توجهى ميباشد لذا جائز و مشروع ميگردد،
بلكه در بعضى حالات واجب است و آن وقتي است كه خطرى جدى متوجه جان،مال و ناموس مسلمانى از ناحيه دشمنان اسلام و انسانيت گردد و انسان ميتواند با سخني بر خلاف عقيده و انديشهٔ خويش آن خطر و زيان جدى را دفع نمايد برخى از موارد كه دروغ در آن جائز است:
۱– اصلاح در ميان مردم :
اگر در ميان مسلمانان اختلافى رخ دهد و با دروغ گفتن ممكن است آتش فتنه و فساد خاموش گردد در اين صورت دروغگوئي گناه نيست بلكه بر عكس ثواب نيز دارد.
عَنْ أُمِّ كُلْثُومٍ بنت عقبة بن أبي معيط (رضي الله عنها)قَالَتْ: سَمِعَتْ رسول الله(ص) يَقُولُ: لَيْسَ الْكَذَّابُ الَّذِي يُصْلِحُ بَيْنَ النَّاسِ فَيَنْمِي خَيْرًا أَوْ يَقُولُ خَيْرًا. (متفق عليه)
از أم كلثوم (رضى الله عنها)روايت است كه ميفرمايد:
من از رسول الله (ص) شنيدم که فرمود:
كسي كه در ميان مردم صلح و آشتى بر قرار ميكند، دروغگو نيست پس خبر خيرى را ميرساند يا خبر خيرى ميگويد.
۲– دروغ با همسر:
همسر شريك حيات شوهر است لذا بايد همچون يك روح در دو جسم باشند و نسبت به يكديگر عشق و علاقه، مهر و محبت، صدق و صفا داشته باشند و هرگز اعمالي را مرتكب نشوند كه موجب دلسردي، بدبينى و بى تفاوتى آنان نسبت به يكديگر گردد و چون اكثر زنان خواسته هاى زيادى دارند و چه بسا بر آوردن آن از دست شوهر امكان پذير نيست و نيز ممكن است پاسخ منفي اثرات و نتايج بد داشته باشد،
در چنين حالات استثنائى اگر شوهر وعدههاى دروغين بدهد تا موجب دلسردى و پاشيدگى خانوادگى آنان نگردد جايز است.
عن أسماء بنت يزيد رضي الله عنها قالت : قال رسول الله صلى الله عليه و سلم : ( لا يصلح الكذب إلا في ثلاث : يحدث الرجل امرأته ليرضيها ، و الكذب في الحرب ، و الكذب ليصلح بين الناس )رواه أحمد والترمذي.
از اسماء روايت است كه رسول الله صلى الله عليه و سلم فرموند:
فقط در سه حالت دروغ جايز است(شخصي كه با همسرش دروغ ميگويد تا او را راضى كند. شخصي كه در جنگ دروغ ميگويد . شخصى كه در ميان دو كس دروغ ميگويد تا در ميان آنها صلح و آشتي برقرار نمايد.
۳– دروغ در ميدان جنگ:
در ميدان نبرد و جهاد اگر با دروغ گفتن و توريه امكان شكست دشمن و پيشرفت مسلمانان ممكن باشد، در چنين حالات ناگوار و سر نوشت ساز دروغ جايز است؛
زيرا طبق فرمايش پيامبر گرامي (ص) (الحرب خدعة) جنگ يكنوع نيرنگ است.
۴– دروغ هنگام خطر و زيان:
اگر جان و مال و ناموس خود انسان يا شخص ديگرى در خطر دشمن ستمگر قرار گيرد و براى حفظ آن ناگريز گردد كه دروغ بگويد،
در چنين حالت نازك و حساس دروغ گفتن اشكالى ندارد ولي بهتر است كه در تمام موارد فوق از توريه استفاده نمايد.
توريه:
آنچه كه ذكر شد كاملاًجنبهٔ استثنائى دارد و هرگز فرد مسلمان نبايد آن را بهانه قرار داده دروغ بگويد و از ملعونين درگاه الهي قرار گيرد، لذا دانشمندان اسلامي گفته اند:
براى اينكه دروغ ذاتاً زشت است، در مواردي كه ضرورت ايجاب ميكند كه مسلمان دروغ بگويد در صورت امكان بايد از توريه و كنايه استفاده نمايد و از دروغ صريح بپرهيزد.
و توريه عبارت است از اينكه انسان سخنى بگويد كه شنونده به گمان خود از آن مطلبي بفهمد، در صورتى كه گوينده چيز ديگرى را قصد و اراده نموده است.
مثلاً شخصی در حال فرار از نزد کسی ميگذرد و پس از مدتي مأموران ظالم و ستمگر را ميبيند كه براي كشتن يا مصادرهٔ اموال يا حمله به ناموس و… او را دنبال كرده اند،
از او ميپرسند فلان شخص را ندیدی؟
در جواب ميگويد: خير،
ستمگران خيال ميكنند هرگز او را نديده است در صورتي كه او قصد و اراده ميكند في الحال كه تو آمده اي او را نميبينم.
عن علي بن ابى طالب (رض) عن النبي(ص)قال : أَنَّ فِي الْمَعَارِيض مَا يُغْنِي الرَّجُل العَاقِل عَنْ الْكَذِب.
از حضرت علي (رض) روايت است که رسول الله (ص) فرمودند:
همانا كنايه و توريه، شخص عاقل را از دروغ بينياز ميسازد.
و در تاريخ اسلام نيز توريه ثابت است كه شمه ئی از آن را نقل میکنیم.
در سفر تاريخي و سرنوشتساز هجرت كه حضرت رسول گرامي (ص )همراه دوست صميمي يار غار و برادر ايماني خويش حضرت ابوبكر صديق عازم مدينه منوره شدند،
دشمنان توحيد و رسالت از همه سو براي دريافت جايزه بزرگ مادي (براي هر نفر صد شتر و غيره) و احراز مدال ارزشمند جرئت و شهامت و جوانمردي و…الخ آنان را شب و روز دنبال ميكردند،
و در اين وقت بسيار حساس و خطرناك كوچكترين غفلت موجب زيانهاى جبران ناپذير ميگشت و چون حضرت ابوبكر در زمان جاهليت تاجر بسيار بزرگي بود و هميشه بطرف شام رفت و آمد داشت،
لذا اكثر مردم مسير راه مكه مكرمه – مدينه منوره او را ميشناختند ولى حضرت پيامبر گرامي را نميشناختند و هرگاه كسي با آنان برخورد ميكرد و در بارهٔ رسول الله (ص) جويا ميشد،
حضرت ابوبكر(رض) ميفرمود:
"هذا رجل يهديني السبيل فيسحب السامع أنه يعني الطريق المحسوس وإنما يعني الصديق طريق الخير والهداية".
"اين مردي است كه مرا به راه درست و صحيح راهنمائى ميكند، شنونده گمان ميكرد كه هدفش راه معروف و محسوس است، ولى حضرت ابوبكر صديق اراده و قصدش راه خير و سعادت و هدايت بود".
در خاتمه از بارگاهٔ رب ذوالجلال استدعا میکنیم تا این مرض ساری و مدهش را از افراد و جامعه دور ساخته، صداقت، راستی و محبت حقیقی را درقلب های ما جا دهد.
الهی آمین یا رب العلمین!
ا.ج.ع
۵ شنبه ۲۴ اپریل ۲۰۱۴
https://www.facebook.com/meydanestid