تطوّر جنين
دنيا قبل از قرن بيستم، از دانش «جنين شناسي» معلومات دقيق و روشني نداشت. در قرن هفدهم جهان علم را عقيده بر آن بود كه انسان به صورت كامل انساني خود، در حيوان منوي مرد شكل ميگيرد. يعني اينکه اگر شما بتوانيد حيوان منوي مرد را گرفته و آن را به وسيلهء دستگاهي بزرگ بسازيد، در آن انسان كامل اندامي را با تمام تفاصيل آن خواهيد ديد. اين نظريّه نهايتاً مفيد اين معني بود كه انسان در شكم مادر خود مراحلي از تطوّر را نميپيمايد بلكه بدون طي كردن اين مسير طولاني از تطوّر، يكباره به طور كامل آن خلق ميشود.
در قرن هجدهم تئوري فوق از نظر دانشمندان إبطال گرديد؛ زيرا دانشمندان در اين قرن به كشف تخمك زن موفق گرديدند. و در اينجا بود كه علم تمام توجّه خود را به سوي زن و نقشي كه در تكامل جنين بر عهده دارد، معطوف ساخت و در اين ميان، نقش مرد به كلي از نظر افتاد. چه دانشمندان به اين نظر برگشتند كه انسان كامل در تخمك زن شكل ميگيرد؛ زيرا تخمك زن از حيوان منوي (اسپرم) مرد بزرگتر است و در حقيقت تنها نقشي كه نطفهء مرد بر عهده دارد، عمليهء بارور سازي يا «تلقيح» ميباشد و بس. اين نظريّه همچنان تا قرن بيستم بر كرسي داوري در اين عرصه نشسته بود.
در قرن بيستم علم آمد تا صورت مسأله را كاملاً عوض نموده و تصويري جديد از جنين را در شكم مادرش به دست دهد و اين تصوير جديد را با وسايل و ابزارهاي پيشرفتهيي كه ميتوانند حتي دوران رشد و تطوّر جنيني انسان را كاملاً عكسبرداري نمايند، طوري پشتيباني نمايد كه در صحت و درستي آن جاي هيچگونه شك و ابهامي باقي نگذارد.
در حالي كه قرآن كريم بيش از چهارده قرن قبل، حتي پيش از آنکه دنيا از دوران حيات جنيني انسان كمترين آگاهيي داشته باشد، در اين باره تصويري روشن و دقيق ارائه كرده و مراحل و اطوار تكامل جنين را به دقّت تمام توصيف نمود.
توجّه كنيد به آيات 12 ـ 14 از سورهء مؤمنون:
]وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ، ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ، ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ[
«همانا آفريديم انسان را از سلالهء گل خالص، پس آنگاه او را نطفه گردانيده و در جاي استوار (صلب و رَحِم) قرار داديم، آنگاه نطفه را علقه (پارهء خون) و علقه را مبدل به پارهء گوشت و سپس آن گوشت را تبديل به استخوان نموديم. و سپس بر استخوانها گوشت پوشانيديم و پيكر آن را كامل كرديم و پس از آن با دميدن روح، خلقتي ديگر انشا نموديم، آفرين بر قدرت كامل بهترين آفريننده»
و اينك همراه با آيات فوق الذكر، تطوّر مرحله به مرحلهء جنين را در روشنايي علم جديد دنبال ميكنيم تا به اعجاز علمي آيات فوق بهتر و بيشتر آشنا گرديم:
1. در اولين بند از اين آيات كريمه، ملاحظه ميكنيم كه قرآن اصل خميرمايهء انسان را از گِل معرفي ميكند. چنانکه در آيهء 14 سورهء رحمن نيز ميگويد:
]خَلَقَ الإِنسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ[
« انسان را از گل خشكيدهاى همچون سفال آفريد »
اين آيات كريمه دقيقاً «گِل» را به عنوان مادهء اصلي خلقت انسان معرفي ميكنند و اين گِلي كه در همه جاي زمين موجود است. دانشمندان علم جديد اين گِل را به آزمايشگاه بردند تا با تجزيهء دقيق آزمايشگاهي بدانند كه متشكل از چه عناصري است. آنها در نتيجه گيریهاي آزمايشگاهي دريافتند كه گِل متشكل از هزده عنصر است. آنگاه جسم انسان را مورد تجزيه و تحليل آزمايشگاهي قرار داده و با شگفتي مشاهده كردند كه جسم انسان نيز متشكل از همين عناصر هژده گانه ميباشد.
علّامه شيخ محمد متولي الشعراوي مفسّر معاصر قرآن كريم، در كتاب «الادلهء الماديهء علي وجود الله» ميگويد: «اينك اعجاز علمي قرآن كريم در پشت ميز آزمايشگاه و در برابر چشمان مسلح علم به تجلي نشسته است. روشن است كه مشاهدهء آزمايشگاهي غير از جدال فلسفي است. اينجا فلسفه نيست و منطق هم نيست كه داوري مينمايد. اينجا اطاق آزمايشگاه است!».
شهيد سيدقطب (رح) صاحب تفسير «في ظلال القرآن» نيز در ذيل آيهء 14 سورهء مباركهء رحمن ميگويد:
«تعبيري كه قرآن كريم در اين آيه از مادهء خلقت انسان به كار گرفته، تعبير «صلصال» است. صلصال گِل خشك شده به نحوه يي است كه اگر چيزي را به آن بزنيم از آن صدا و جرسي برميخيزد. امروزه با تحليلهاي آزمايشگاهي اثبات گرديده است كه جسم انسان محتوي همان عناصر تكوينيي است كه در خاك و گل زمين موجود است، چه در اين تحليلها جسم انسان متشكل است از كربن، اكسيژن، هايدروژن، فسفر، كبريت، ازت، كلسيم، پتاسيم، سديم، كلور منيزيم، آهن، منگنز، سرب، يُد، فلورين، كوپالت، زنك، سلكون و آلومينيوم؛ كه اين عناصر عين همان عناصر سازندهء خاك ميباشند. هرچند ميزان موجوديت اين عناصر از انسان تا انساني ديگر و همچنان از انسان تا خاك متفاوت است، اما حقيقت اين است كه عناصر تشكيلدهندهء خاك و انسان همينهاست».
@ @ @
2. قرآن كريم در بند دوم آيهء مباركهء 12 از سورهء مؤمنون به بيان مرحلهء ديگري از مراحل تطوّر جنين ميپردازد:
]ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ[
«سپس او را به صورت نطفهيي در جايگاهي استوار قرار داديم»
صاحب تفسير «في طلال القرآن» در ذيل تفسير اين آيهء مباركه ميگويد: «همان طوري كه از آيهء نخست استنباط ميشود، پيدايش جنس انسان اساساً از سلالهء خاك است و او در مسير تطوّر طولاني مرحله به مرحلهء خويش، فاصلهء دراز ميان دو نقطهء (خاك ـ انسان) را طي مينمايد. خاك در حقيقت طور اوّليّه نشأت آدمي است و انسان طَور اخير و طراز تمام شدهء خلقت وي. البته قرآن، چگونگي طيّ مسير انسان را در فرايند تطوّر از خاك تا به انسان، به تفصيل مطرح نميكند، بلكه آنچه را كه دقيقاً مطرح ميكند، سرفصل هر مرحله از مراحل تطوّر دوران جنيني اوست كه اولين فصل آن قرار گرفتن نطفه در رحم مادر ميباشد. اما اينکه تطوّر ازخاك تا به انسان چگونه انجام ميگيرد، در اينجا علم است كه نظريات متعددي را ارائه كرده و نردبان معيني از نشو و ارتقا را براي وصل حلقات سلسله ميان خاك تا انسان، به كار گرفته است. روشن است كه علم در اين كوشش خود ميتواند درست عمل نموده باشد و هم ميشود كه به خطا رفته باشد. پس شايسته نيست كه ميان حقايق ثابت و قطعيي كه قرآن در این زمينه مطرح كرده است و ميان كوششهاي علميي كه در راستاي يافتن حلقاتي معين و سيستماتيك از این تسلسل انجام ميگيرد، به هر قيمت ممكن ارتباط برقرار نموده، يا اين دو را به هم مخلوط گردانيم چرا كه حقيقت قرآني قطعي و ثابت است در حالي كه تلاشهاي علمي تا به قطعيت نهايي خويش ميرسند، از گزند خطاها در اما ن نميمانند؛ يك نظريّهء علمي امروز اثبات ميشود و فردا در اثر دستيابي بشر به وسايل وروشهاي جديدتر، نقض ميگردد.
اما همينجا بر سر اين مرحله از مراحل تطوّر جنيني انسان، با يك معجزهء علمي ديگر قرآني رو به رو ميشويم.
قرآن در آيات (4-6) سورهء «طارق» ميگويد:
]…يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ[
«انسان بايد بنگرد كه از چه چيز آفريده شده است! از يك آب جهنده آفريده شده است، آبى كه از ميان پشت و سينهها خارج مىشود»
آري؛ انسان از آب جهنده يي خلق شده است كه از صُلب مرد و ميان استخوانهاي سينهء زن بيرون ميآيد. نكتهء بسيار مهم اين است كه قرآن دقيقاً آشيانهء آب مني مرد و آب زن را معرفي كرده و ميگويد كه جايگاه آب مني مرد «صُلب» وي؛ و جايگاه آب نطفهء زن، ميان «ترائب» وي است: ]يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ[ : «صُلب» همان استخوانهاي فقاري پشت مرد است و «ترائب» استخوانهاي علوي سينهء زن و اين رازي است كه در گنجينههاي علم الهي بود و بشر تا نيمهء قرن بيستم هيچ چيز از آن نميدانست. چنين است كه علم جديداً به اين حقيقت قرآني پي برده است كه آب مني مرد در استخوانهاي فقاري پشت وي و آب زن در استخوانهاي علوي سينهء اش قرار دارد.
@ @ @
3. قرآن كريم در توصيف مرحله يي ديگر از مراحل تطوّر جنين ميگويد: همين كه نطفه در رحم زن قرار گرفت، در مسير تطوّر خود به خون بسته يا (علقه) تبديل ميشود.
]ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً[
«آنگاه نطفه را به صورت علقه در آورديم»
در اينجا زمام سخن را به پروفيسر كانادايي «كيث. ل. مور» ميسپاريم. او از مشهورترين دانشمندان جهان در علم «جنينشناسي»، رئيس بخش تشريح جنين در دانشگاه «تورنتوي كانادا» و رئيس اتحاديهء دانشمندان جنين شناس امريكا و كانادا است و كتاب وي در زمينهء «جنين شناسي» جايزهء اوّل جهاني را به دست آورده است.
او ميگويد: وقتي جنين در شكم مادرش به رشد و نمو آغاز ميكند، شكل آن شبيه علقه يا كِرم است؛ زيرا هنگامي كه با اشعه از مرحلهء آغازين پيدايش جنين تصويربرداري كردند و اين تصوير را در كنار تصوير «علقه» قرار دادند، مشخص شد كه هر دو تصويرآشكارا با هم شباهت دارند. و چون به پروفيسر كانادايي موصوف گفته شد كه «علقه» در زبان عربي به معناي خون بسته است، پروفيسر موصوف مدهوش گرديده و در اوج حيرت گفت: آنچه در قرآن ذكر شده است تنها توصيف دقيق شكل خارجي جنين نميباشد، حيرت من آنگاه بيشتر ميشود كه ميبينم توصيف قرآن شكل خارجي و تكوين داخي جنين، هر دو را در بر گرفته است؛ به دليل اينکه ابزارهاي ما نشان داده است كه خون در مرحلهء «علقه» در عروق بسيار باريك جنين محبوس گرديده و در نهايت به شكل خون بسته تبديل ميشود. پس قرآن نه فقط شكل و تصوير خارجي جنين را در اين مرحله از تطوّر آن بيان نموده است، بلكه حتي ساختار داخلي آن را نيز مشخص گردانيده است.
@ @ @
4. قرآن كريم در توصيف چهارمين مرحله از تطوّر جنين ميگويد:
]فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً[
«پس از آن، خون بسته را به مضغه (پارهء گوشت) مبدل ساختيم»
شيخ محمد متولي الشعراوي در تعليقي بر اين آيهء كريمه در كتاب «الادلة المادية علي وجود الله» ميگويد: دانشمندان تصوير اشعهيي را كه از جنين در مرحلهء (مضغه) گرفته شده، با تصوير قطعه يي از خشت خام، يا خاك عجين شده مقابله نمودند، ملاحظه شد كه تصوير هر دو شكل تماماً يكي است.
بلكه حتي خداي سبحان گذشته از توصيف شكل خارجي جنين به تكوين و ساختار داخلي آن نيز پرداخته است. جايي كه در آيهء 5 سورهء حج ميگويد:
<p sty