پروتئين نباتي و حيواني
قرآن كريم در داستان بياسرائيل و مشخصاً در آيهء 61 سورهء بقره ميگويد:
}وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نَّصْبِرَ عَلَىَ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَقِثَّآئِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ؟… {
«اي بنياسر ائيل! زماني را به ياد آوريد كه به موسي (اعتراض كرده) و گفتيد: ما هرگز به يك نوع غذا صبر نخواهيم كرد، پس از خداي خود بخواه تا براي ما از زمين نباتاتي مانند باقلا، خيار، سير، عدس و پياز را بروياند. موسي گفت: آيا ميخواهيد غذاي بهتري را كه داريد، به پستتر از آن تبديل كنيد؟…»
اين آيهء كريمه با بيان يك حقيقت غذايي ميگويد: غذاهايي چون باقلي، عدس و پياز از نظر ارزش غذايي پايينتر از غذاهايي مانند «منّ و سلوي» است.
داستان از اين قرار است كه خداوند ج وقتي بني اسرائيل را از چنگ فرعون نجات داد، براي آنان كه در صحراي سينا سرگردان بودند غذايي آماده از آسمان ميفرستاد. اين غذا عبارت از «منّ و سلوي» بود؛ منّ و سلوي نوعي از حلوي عسلي همراه با گوشت بريان شده پرنده «باسترك» يا به اصطلاح محلي ما «بودنه» است.
ارزش علمي آيهء مباركهء فوق وقتي آشكارتر شد كه علم تغذيه و سلامت غذايي به پيشرفت چشمگيري نايل گرديد. در پرتو علم اين حقيقت روشن شد كه ارزش بالاي غذا نه در مقدار مواد غذايي ، بلكه در كيفيّت آن ميباشد. كميتهء علمي بررسیهاي غذايي در انگلستان، گزارشي از دستاوردهاي تازهء خود در اين زمينه را انتشار داد. مهمترين موضوع این گزارش اين است كه ارزش مواد زلالي در كيفيت و در مقدار باهم متفاوت ميباشد. همين گزارش ميگويد كه مصرف زياد باقلي زيانبار است و حتي توصيه ميشود كه باقلي اصلاً به كودكان داده نشود چرا كه مواد پروتئيني يا به تعبير ديگر مواد زلاليي كه از مهمترين عناصر سازندهء باقلي است، هرچند منبعي انرژي زا براي توليد نيرو و فعاليت در بدن ميباشند اما در عين حال، دستگاههاي داخلي بدن را در عمليهء توليد انرژي، خسته و فرسوده ميسازند. از اين جهت طب جديد به عنوان منبع توليد انرژي بدني بيشتر تكيه بر مايعات را به جاي حبوبات توصيه ميكند. همچنان طب جديد پروتئينها يا مواد زلالي موجود در گوشت حيوانات را بر مواد پروتئيني موجود در حبوبات ترجيح داده و غذاهايي را كه قرآن كريم در اينجا به عنوان غذاي بهتر معرفي ميكند، از جملهء غذاهايي ميداند كه محتوي بيشترين مقدار ازمواد زلالي يا پروتئيني ميباشند.
مثلاً يك صد گرام از لولباي سبز يا خشك محتوي 21 گرام از مواد پروتئيني است. پس شگفت آور خواهد بود اگر بدانيم هنگامي كه يك صد گرام از گوشت «بودنه» را تجزيه كردند، عين اين مقدار از مواد پروتئيني به دست آمد؛ يعني 21 گرام كامل در يك صد گرام. اما با اين تفاوت كه كيفيت 21 گرم مواد زلالي به دست آمده از گوشت پرندهء فوق الذكر، خيلي بالاتر از كيفيت 21 گرم مواد حاصله از باقلي و لوبياست .
آري؛ از نظر علمي پروتئين حيواني بر پروتئين نباتي برتري دارد كه بشر فقط در اين اواخر قادر به درك حقيقت علمي مطرح شده در قرآن كريم گرديده است.
استاد عبدالرزاق نوفل در كتاب «القرآن و العلم الحديث» به نقل از كتاب «علم الصناعات الزراعية» ميگويد: پروتئينها عبارت اند از مركبات عضوي وازوتي. اين مركبات تنها شكل متناسب براي سهمگيري ازوت در عمليهء جذب غذا در بدن ميباشند؛ زيرا اين مركبات عضوي در هنگام هضم به اسيدهاي امينه كه تعداد آنها 22 واحد است تبديل گرديده و اسيدهاي امينه هم به وسيلهء خون جذب بدن ميشوند. قابل ذكر است كه كمبود پروتئين در تغذيهء روزانه، به حالتهاي مختلف بيماري منجر ميشود كه از آن جمله بيماري لاغري و بيحالي «انيميا» است.
البته پروتئينها به تبع منبعي كه از آن توليد ميشوند به دو بخش تقسيم ميگردند: يك: پروتئينهاي حيواني، همچون پروتئينهاي حاصله از گوشت حيوانات و پرندگان. اين نوع پروتئين براي جذب در بدن كارايي و توانايي كامل دارند. دو: نوع ديگر عبارت از پروتئينهاي نباتي حاصله از گندم و حبوبات ميباشند كه اين نوع براي عمليهء تركيب غذايي در بدن صلاحيت و توانايي كامل ندارند.
علم جديد اثبات كرده است كه مصرف مقادير زياد حبوبات، هضم آنها را در بدن دشوار ساخته و عمليهء جذب آنها را مشكل ميسازد و در نهايت به نوعي از تسمم منجر ميگردد كه از علايم آن درشتي پوست، ايجاد اختلال در دوران خون، دردهاي روماتيزمي، درشتي زبان و پوسيدگي دندانهاست.
بررسیها همچنان اثبات كردهاند كه اين مواد از نرخهاي پايين غذايي برخوردار اند. در علم تغذيه به مقدار انرژيي كه حرارت يك كيلوگرام از آب را به يك درجهء سانتي گراد بالا ميبرد، اصطلاحاً واحد «نرخ» را به كار ميگيرند. پس در حالي كه نرخ حاصله از يك گرام روغن (8/8) است، در واقع نرخ حاصله از يك گرام خرما (4/3)، يك گرم حلوا (8/4)، يك گرام باقلي (4/1) و از يك گرام پياز فقط (12/0) است. بناءً هرگاه اين اصل را در نظر بگيريم كه يك انسان روزانه به سه هزار واحد نرخ غذايي ضرورت دارد، اگر قرار باشد كه اين سه هزار واحد را فقط از راه خوردن پياز تأمين كند، بايد حداقل روزي بيشتر از بيست كيلو پياز را تناول نمايد!
اين البته تنها گوشهيي از آن حقيقتي است كه علم توانسته است به آن دست يابد. اما يقين كامل داريم كه حقايق علمي نهفته در فقط همين يك آيه از قرآن كريم، خيلي فراتر از حوصلهء درك علم با توانايیهاي محدود آن ميباشد.