لحظاتی با ياوه سرايی های خاديست آزادل (قيامت) – بخش پنجم
عبدالکريم فاريابی
قيامت ازديدگاه دانشمندان غربی:
ورزيده ترين دانشمندان غربی امثال انشتين ونيوتن هرگزمنکروجود خدانبودند؛ وپرواضح است که ايمان به خدا خود مستلزم ايمان به آخرت است؛وحتی دانشمندان ملحد غربی نيزدربی شرمی وبی حيايی خود به سويهء خاديست آزادل نبودند ونيستند وگهگاهی تحت فشاروجدان به نقش مثبت دين وخداشناسی وعقيدهء آخرت درتنظيم درست زندگی انسانها اعتراف می کنند؛ شايد علت آن اين بوده باشد که مغزهای ايشان را افيون مارکسيسم وکمونيسم ، فاسد نکرده وچشم سفيدی وپررويی را درمدرسهء خاد وکاجی بی نياموخته اند!
والتر، که يکی ازملحدان غربی است وبه حقائق ماوراء الطبيعه ايمان ندارد می گويد: " عقيدهء وجودخدا وزندگی اخروی ازاهميت بزرگی برخورداراست، زيرا اين عقيده به تنهايی خود می تواند زمينهء اخلاقی بهتر را برای جامعه، مساعد سازد، واگر اين عقيده ازبين برود، انگيزه يی برای کارنيک باقی نمی ماند، واين امر، فروپاشی نظام اجتماعی را دربردار د."
ملحد ديگری به نام وينوود ريد( Winwood Reade) می گويد: " اين سوال هاکه آيا ما روابطی با خداداريم ؟ وآيا جهان ديگری وجوددارد؟ وآياما پاداش اعمال مان را درآن جهان، دريافت می داريم؟ نه تنها يک عقيدهء فلسفی بزرگ وقابل تفکراست، بلکه درعين حال، اين سوال بزرگترين پرسش عملی زندگی مانيزهست که بسياری ازنيازمندی های ما به آن وابسته است؛ زيرا زندگی فعلی ما بسيارکوتاه وخوشی هايش عادی وموقت است ، وهمينکه ما به آرزويی دست می يابيم مرگ به سراغ مان می آيد، واگربتوانيم راهی برای دائمی وابدی ساختن خوشی های خود بيابيم ، احدی ازکارکردن درجهت تحقق آن ، جزاشخاص ابله وديوانه، ابا نخواهد ورزيد."
عدهء ديگری ازين دانشمندان ملحد، اعتراف می کنند که انسان دراين دنيا ازان خوشبختی وسعادتی که می بايست بهره ببرد، بهره نبرده است وحيوانات ازانسان خوشبخت ترهستند؛ چنانچه برتراندراسل که فيلسوفی ازکشورانگليس – يکی ازپيشرفته ترين کشورهای جهان درهمهء ساحات- است، با مرارت چنين اعتراف می کند: " حيوانات جهان ما سراپا خوشبختی وسعادت هستند، درحاليکه انسانها سزاوارترازحيوانات به اين خوشبختی ها می باشند، ولی ايشان( انسانها) درجهان ما ازآن محروم هستند."
آری، بسياری ازدانشمندان غربی به وجود خدا ايمان دارند، که خود اين ايمان، خواه ناخواه مستلزم ايمان به وجود آخرت است، زيرا اين خدااست که مارا ازوجود آخرت، آگاه می سازد وبه ايمان به آن فرا می خواند؛ و- آنگونه که در بالا گفتيم- دانشمندان ملحد غربی نيزگاهی تحت تأثير وجدان خود قرار می گيرند وخودآگاه يا ناخودآگاه به وجود آفريدگار ودنيای ديگری که درآن ظلم وبی عدالتی نباشد وانسان ، خوشبخت وسعادتمند شود، اعتراف می کنند ويا حداقل، آرزو می کنند که ايکاش چنان دنيايی وجودداشته باشد؛ ولی ماهم درافغانستان ، دانشمندی داريم که درمدرسهء خاد وکاجی بی ،علوم گوناگون را فراگرفته وبعدازبی خداشدن، هزاران اختراع را به جهان بشريت تقديم کرده وگوی سبقت را ازهمهء دانشمندان شرقی وغربی ربوده است!!! اوهرروز به ما خبرمی دهد که امروزبه فلان وبهمان تعدادسياره وکهکشان درفضا ازبطن تصادف وداروينيسم تولد شدند،وفلان وبهمان ماهواره که به فلان و بهمان اندازه، طول وعرض دارد توسط بيخدايان به فضا فرستاده شد؛ واين خودنشان می دهدمی دهد که خدا وجود ندارد!!!
اين دانشمندمتبحردرهمهء علوم ،پروفيسر، داکتر، ساينتست ، خاديست آزادل نام دارد که بعدازبی خداشدنش صدها اختراع را در ساحات ذيل، تقديم هموطنان خود وبشريت نموده است:
درساحهء آدم کشی، درساحهء خدمت به باداران روسی اش، درساحهء خدمت به باداران امريکائی اش، درساحهء خدمت به کاجی بی ، درساحهء خدمت به خاد، درساحات دروغگويی ، جعلکاری، تحريف حقائق، پررويی، چشم سفيدی، وقاحت، عوامفريبی، دشنام دادن کسانی که مانند وی فکرنمی کنند، وصدها ساحهء ديگرشبيه اين ساحات!!!
اين خاديست دانشمند(!) ثابت کرده است که بی خدايی وآنهم ازنوع مارکسستی اش ازانسانی که فرزند ميمون است چه نابغه يی می سازد!!!!!!
دانشمندان جهان به اين اختراعات بی نظير کسيکه سوادش حتا ازسواد اطفال صنف ششم کمتراست ، حيران مانده اند ؛ ودانشمندانی امثال انشتين ونيوتن وپاستوروپاسکال وغيره که به خدا ايمان هم دارند، با تعجب می پرسند: آيا خاديست بودن وبی خداشدن درافغانستان معجزه می کند که شخص بيسوادی با چريدن درمزرعه وآخورخاد می تواند به چنين مخترع بزرگی تبديل شود؟؟؟!!!
به هرحال مابرای اينکه تنوعی دربحث آورده باشيم ، ميزگردی را آماده ساخته ايم که درآن بزرگترين دانشمند جهان (!) پروفيسر،داکتر، ساينتست خاديست آزادل ازيک طرف ودانشمندان کوچک ديگر، شرکت کرده اند؛و موضوع اين ميزگرد به وجود ويا عدم وجود خدا ومسائل متعلق به آن، اختصاص داده شده است.
ما اين ميزگردرا دائرمی کنيم و قضاوت را می گذاريم به خوانندگان عزيزی که خداوند آنهارا ازنعمت عقل وکياست ، بهره مند ساخته است.
اين شما واين هم ميزگرد بزرگترين دانشمند جهان (!) خاديست آزادل ودانشمندان خُرد وريزهء ديگر:
دانشمند بسيار کوچک انشتين: " ايمان به خدا قوی ترين وشريفانه ترين نتايج تحقيقات علمی است."
دانشمند بسياربزرگ (!) پروفيسورساينتست خاديست آزادل:" خدا يک موجود خيالی است وساينس ، آن را رد می کند!!!! "
ادمون هربرت جيولوجيست مشهور واستاد دانشگاه سوربون :" ساينس هرگزمنجربه کفروماديت وشک نمی شود."
دانشمند وساينسدان بزرگ(!) خاديست آزادل:" من بحيث يک دانشمند بزرگ دارای اختراعات بيشمار(!) شک دارم که خدا وقيامتی وجود داشته باشد، زيرا می ترسم که اگرقيامت شود ستاره ها به سربام من بيفتند!!!! "
فابرمورخ ودانشمند طبيعی :" هرعصر ديوانگانی دارد ومن کفربه خدارا ديوانگی می دانم ، وکفربه خدا بيماری عصرحاضراست. برای من بهتراست پوستم را بکنند تا اينکه عقيده به خدارا ازمن بگيرند."
پروفيسر(!) داکتر(!) ساينتست(!) خاديست آزادل:" شما ای دانشمندانی که نامهای تان دربالا ذکرشد، شما ملاهايی هستيد که مردم را به اين خرافات فرامی خوانيد تا سرمايه های تان را درکشورهای سر مايه داری حفظ کنيد!!!!"
اسحاق نيوتن:" اين تنوع درکائنات ووجود نظم دقيق درترتيب اجزای آن وتناسبی که درقوانين طبيعت وجوددارد وهماهنگی همه پديده های جهان بايکديگروبا زمان ومکان ، ناممکن است که خودبخود به وجود آمده باشند وآفريدهء خداوند حکيم وعليم نباشند."
پروفيسر(!) داکتر(!) ساينتست(!) خاديست آزادل:" امروزبه من ازفضا خبردادند که درفلان وبهمان ساعت ، مليونها کهکشان وسياره ، آفريده شدند واين خود نشان می دهد که خدا وجودندارد زيرا اين کهکشانهارا لينن ومارکس وانگلس آفريده اند ، واين خدايان مارکسيسم ازقبرهای خود به من خبردادند که حرکت دقيق وشگفت آوراين کهکشانها وبلکه همهء کهکشانها واجرام سماوی را که شمارشان به تريليونها بالغ می گردد، اين خدايان مارکسيسم ، کنترول می کنند ونمی گذارند که حرکت آنها با سرعت نور ، باعث تصادم فاجعه باروافتادن شان برسربام بنده گردد؛ پس با اين دلائل علمی وساينسی بنده، ثابت می گردد که خدا وجود ندارد وشما ای انشتين ونيوتن وغيره که دانشمندان خيلی کوچک هستيد، دروغ می گوئيد وساينسی حرف نمی زنيد!!!!"
آلبرت ماکوب ونچستراستاد دانشگاه بايلورورئيس سابق اکادمی علوم درفلوريدا : "اشتغال من به ساينس ، ايمانم را به خداوند ، محکمترکرده وبا کشفيات ساينسی ، اساسات ايمان من استحکام بيشتری يافته است. بدون شک اشتغال به علوم ساينسی ، بصيرت بيشتری به انسان می بخشد تا بيشترقدرت وعظمت خدارا درک کند؛ وهرباری که انسان دانشمند درمحدودهء تحقيقات وتجارب علمی خود ، کشف تازه يی نمايد، ايمانش به خداوند ، قوی تروبيشتر می شود."
پروفيسور(!) دکتور(!) ساينتست(!) علامه(!) خاديست آزادل:" ای آدم! چقدردروغ می گويی! منکه بزرگترين ساينسدان درزمين وفضا هستم وساينس وعلم ودانش را ازبزرگترين مخترعان جهان درآدم کشی وجنايت وخونريزی ودروغگويی وشعبده بازی وجادوگری و..و.. و.. يعنی رفيق لينن ورفيق ستالين ورفيق برژنف ورفيق مائوتسه دون، فراگرفته ام، وخودم نيز اختراعات بسياری دراين رشته هادارم، هرگزازراه علم ودانش وساينس، به خداشناسی راه نيافتم وايمانم به خدا نه تنها مستحکم نشد ، بلکه بی خدا هم شدم ومردم را هم باهزارفريب وشعبده بازی ومکاری به بی خدايی دعوت می کنم!!!! شما دانشمندان کوچک شايد به اختراعات من بخنديد وآن را مسخره کنيد، اما اگرانصاف نمائيد علم ودانش وساينسدانی وسواد هيچکدام شما به اندازهء من نيست؛ اگراين حرف مرا قبول نمی کنيد، لطفاً بگوئيد کدام يک شما " عبا وقبا" را " ابا وقبا" می نويسد!!!!… و.. تو خود حديث مفصل بخوان ازين مجمل!!!! "
فونتينل( FONTENELLE) دانشمند فرانسوی: " اهميت علوم طبيعی تنها درين منحصر نيست که جوع شکم وحرص عقول مارا سيرکند.اهميت بزرگ وحقيقی آن درين است که عقول مارا به خالق کائنات عروج دهدوبازآن را با احساسات تقدير وتبجيل ونيايش بذات مقدس او آراسته وپيراسته نمايد."
پروفيسور(!) داکتر(!) خاديست آزادل:" ای بابا! شما حرف های بيهوده يی می زنيد ، اهميت ساينس وعلوم دراين است که ثابت کند ما چوچه های ميمون هستيم، وبرای آن به شکل انسان درآمده ايم که تا به حرف "انگلس"عمل کنيم وبا ازدواجهای دسته جمعی ، فرزندان خودرا دارای يک مادر وچند پدربسازيم!!!! وبا عمل کردن به گفته های مارکس ولينن وستالين ومائو، خدا را نفی کنيم تا با خيال آرام وخاطر آسوده با ريختن بحرهای خون ، مارکسيسم را درجهان، حاکم سازيم!!!! "
هرشل( دانشمندکيهان شناس ومنجم) : هرچند دائرهء علم وسيعتر می گردد ، براهين نيرومند وقاطع براثبات وجود خداوند آفريننده وسرمدی ، زياده ترميشود. خداوندی که علم وقدرت او بی نهايت است. علمای طبقات الارض وعلمای رياضی وفلکی وطبيعی خيلی باهم همکاری کرده اند ودست بهم داده اندتا توانسته اند قصر علم را خيلی بلند ببرند واين درحقيقت ، قصر عظمت خداوند است."
ساينتست بزرگ(!) خاديست آزادل: " من اين حرف هارا قبول ندارم، زيرا من با اختراعات خود دررشتهء شعبده بازی تجربوی ثابت کرده ام که خدا وقيامت ودين وغيره چيزهايی که شما ملاهای غربی وشرقی می گوئيد، حقيقت ندارد واين چيزهارا انسانهای قرن حجرکه ازباد وباران وصاعقه وطوفان وزلزله می ترسيدند ازذهن خود اختراع کرده اند وشما نيزازهمان آدم های قرن حجرودوره های غارنشينی هستيد!!!! "
وبدين ترتيب درين ميزگرد ، دانشمند بزرگ زمين وفضا(!) پروفيسر(!) داکتر(!) ساينتست(!) خاديست آزادل با وجود بی سوادی خود، پيروزگرديد وثابت ساخت که خدا وقيامتی وجود ندارد، ولينن وستالين ومائوتسه دون خدايان حقيقی هستند، هرچند درجهنم زندگی کنند!!!!!!! اما بقيهء دانشمندان امثال گويته، پاسکال، شاتوبريان، فيو، ايکتيتس، لوکوردير، جوردان، لامارتين، بيلوتان، توريه وصدها دانشمند وساينتست غربی وشرقی که برای مناقشه با پروفيسورخاديست آزادل دراين ميزگردحاضر شده بودند باديدن منطق قوی وعلم بی پايان او گريختند، ولی ما کوشش خواهيم کرد دربحث های آينده، آن دانشمندان گريزپارا برسرميزهای گردديگری وارد گفتگو با پروفيسور(!) دکتور(!) ساينتست(!) خاديست آزادل نمائيم!
ما هم اين بحث را درينجا به پايان می بريم وبحث آيندهء ما " تيوری داروين وخاديست مسکين" نام دارد که درآن ، اراجيف واباطيل وچرندوپرند اين خاديست مکاررا درمورد خلقت وآفرينش ، مورد بررسی قرار می دهيم، وتا آنوقت خواهيم گفت: " يارزنده وصحبت باقی" ، اگرچه اين جملهء مملو ازکلمات عربی را خاديست آزادل با کمال بی حيايی وپررويی استعمال می کند!!!