بنام خداوند بخشندۀ مهربان
هفت ثور وهشت ثور(قسمت دوم)
خلقی پرچمی های پُررو و دیده درآ ، با تاریخچۀ سیاه و نفرت انگیز ، با کارنامه ها وفساد ، و هم با جنایا ت سیاسی ، اجتماعی و اخلاقی آنها
یار نجرابی
خلقی پرچمی ها از بدو پیدایش و از آبستن نطفه د رخارج ازافغانستان و بعدا با ر شد و نمو در فضای حاکم سیاسی واجتماعی داخل افغانستان گروهی بودند شناخته شده با افکار و اعتقادات و طرح ها و برنامه هایی مشخص ؛ اما هیچ گاهی بصورت آنچه در هفت ثور اتفاق افتاد ظاهر نگردیده بودند . به همین ملحوظ از دید عامه مردم افغانستان پوشیده و پنهان بودند ؛ و اما هفت ثور چهرۀ اصلی آنها را ظاهر ساخت . زیرا هفت ثور به یک فاجعۀ ملی و بین المللی انجامید .
روزی که تاریکی وحشتناک و غیر منتظرۀ بر فضای کشور مستولی گشت و روزی که جهل و بی بندوباری و فساد به سرکردگی شیطان و ایادی آن برسرزمین خد اپرستان ، مؤحدان و مستضعفان سایه افگند و روزی که اشقیای بد فرجام باحمایت ومداخلۀ مستقیم شوروی وقت ، افغانستان رامورد تاخت و تاز وحشیانه خود قرار دا ده و با خواب و خیال قصد فرمانروایی در کشور را داشتند. در چنین اوضاع و احوالی مردم مسلمان و با ایمان ما قیام نموده و با آ غاز جهاد و انقلا ب اسلامی در کشور،چنین فضای امیدوارکنندۀ بوجود آمد که گوئی ، ابر های تیره و تار ازآسمان کشور رخت بر خواهد بست وشام تاریک و تار، بافرا رسیدن صبح صادق به یک فضای صاف و پاک و آفتابی بدل خواهد گردید که نه تنها کشور ، بلکه منطقه و جها ن را به نور فراگیر خود روشن وروشنتر خواهد ساخت .
دنیا میداند وپذیرفته است که گروهک هایی خلق و پرچم و سایر گروهک هایی ایجاد شده با گرایش هایی چپی در جهان سوم ، بیشتر شان از عوامل ( کا، جی ، بی ) بوده و بدست شوروی سابق که خواهان سلطه بر جهان بود ، ساخته و پرداخته شده اند . اینها احزاب و سازمان هایی سیاسی و یا اجتماعی نه ، بلکه گروهک هایی جاسوسی بودند که جهت پیاده کردن اهداف و مقاصد سیاسی و نظامی و سلطۀ شوروی در کشور ما و سایر کشورهایی عقب افتاده دربدل مشتی پول ایجاد گردیده بودند .
اینها جوانان پاک و بی آلایش و معصوم ما را با شعارهایی فریبنده : ( دفاع از خلق های محروم ومبارزه علیه استعمارو استثمار) ، به دور خود جمع نموده و بصور ت خیلی ماهرانۀ در دام هوی ها و هوس ها در آور ده و کم کم به لجنزاری از بی بند و باری و فساد و عیاشی میکشاندند .
بزرگترین جنایتی را که خلقی پرچمی ها در افغانستان مرتکب شدند ، پخش و نشر و اشاعۀ مارکسیسزم کمونیزم ؛ فکر و اندیشۀ الحاد و بی دینی ؛ بی بند وباری وفساد ، در کشور اسلامی ودر بین جامعه مسلمان بود ؛ که عملی نابخشودنی است ، زیرا تخریب فکر و اندیشه و نشانه گرفتن ارزشهایی والای معنوی یک جامعه ، خیلی خطرناکتر و ویرانگرتر از کشتن وکشتارو تخریب زیر بناهایی مادی یک کشور است .
عناصر عقده ای و مریض ، و انسانهایی بیماری که سرتا پای شان مالامال ، از عقده وکینه ؛ خشم و حسد ، بخل وبغض ؛ وانتقام و حیله و نیرنگ است ، گروهک هایی خود فروخته و مزدوری که سراسر حیات سیاسی شان را ؛ در فحاشی وفساد وبی بندوبا ر ی و طغیان سپری کرده و همچون حیوانات ، فقط به خوردن و خوابیدن و قاپیدن و حمله و هجوم اکتفا نموده و (کور ، دودی وکالی) تنها شعاراینهاست ؛ وهیچگاهی فراترازین نرفته و هیچ نقشی برای فضایل و مکارم اخلاقی و اجتماعی و مسؤلیتها ووجایب انسانی قایل نبوده ونیستند . اینها دراصل حیوان و از حیوان بد تراند ؛ زیرا جز ارضای هواها و خواهشات حیوانی به چیز دیگری فکرنکرده و نمی کنند . آیا از یک حیوان چه انتظاری می توان داشت.
اینها علاوتأ ؛ آنچه بر سر راه مطامع شوم و حیوانی خود می دیدند ؛ با آن به مخالفت و مقابله پرداخته و در ین راه همه حدود و مرز هایی عقیدتی و ایمانی و انسانی را زیرپا گذارده و با پروپاگند وتبلیغات واهی و بی پایه و زهر آگین به گمراهی این و آ ن می پرداختند .
اینها بودند که به جنگ همۀ ملت کمر بسته و ا ز جنگ حتی با پدران ، برادران ، اقارب و نزدیکان مظلوم خود روگردان نبودند ؛ وچنانچه ، هزاران عضو خانوادۀ اینها به دست خود این جانیان به قتل رسیده و ا عدام گردیدند.
اینها فرقی بین جایز و ناجایز و نیک و بد و پاک و ناپاک وحلال و حرام قایل نبودند ، به هرچه طبیعت حیوانی شان حکم می کرد از انجام آن ابا نمی ورزیدند .
اینها برای ر سیدن به اهداف شریرانۀ خود که دگرگونی به معنای نابودی همه ارزشهای والای انسانی است با حمایت مستقیم اربابان خود در کرملین ، تلاش می ورزیدند ، زیرا اینها همیشه شعار تغییر و دگر گونی سرداده و از خون و خونریزی هشدار میدادند ؛ و بهمین مبنا از علایم و شعارها و بیر ق هایی سرخ استفاده کرده و مدعیان تغییر و تحولات خونین درکشور بودند و هستند .
هرگاه دقیقاً بررسی وتحقیق گردد، اینها در اصل یک گروه و یا حزب سیاسی نه ، بلکه یک مشت آدم هایی لا اُبال و افراد چاقو کش و ظالم و خون آشام و عقده ای بودند ؛ که جزشکنجه و تعذیب و کشتار کمال دیگری ند اشتند .
تمام هم وغم این ها در جاسوسی به اجانب ، اتهام وتهمت ، بر چسپ ِو تهیه لست سیاه ، و تهدید و تخویف و ارعاب مردم خلاصه میگردید .
اینها اگر دربین خود افراد انگشت شماری بازی گر تآتر وسینما ؛ ویا ضابط ها و جنرالها ی ماشینی و خون آشام را به رخ این وآن میکشند ، همه وهمۀ اینها درتحت پروگرام های شوروی سابق ؛ و در اصل [ کا،جی ،بی ] جهت بقای نظام وقت ؛ و سلطۀ شوروی بر کشور تدارک گردیده بود ؛ که هیچ ربطی به اینها و سیاستها و برنامه هایی اینها نداشت .
اینها نه تنها بدنۀ مادی و ستون فقرات اقتصاد بیمار کشور را به نابودی کشاندند بلکه همه هست و نیست معنوی کشور را نیز دستخوش اهداف پلید خود نمودند .
اینها بودند که در دامان ظاهرشاه پرورش یافته و ازجنرال زاده ها ودست بوسان درباربحساب می آمدند.
اینها در زماینکه فرزندان صدیق کشور در زندانهای ظاهرشاهی بسر می بردند ؛ از هر گونه ناز و نعمتی دردرون نظام ظاهرشاهی برخوردار بودند ؛ و بهمین مناسبت شاه را سمبل دیموکراسی خطاب نموده ؛ و به دست بوسی وی می پرداختند . زیرا فرصتها و مشاغل حساس و مناسبی را باحمایت مستقیم و غیرمستقیم شوروی ، دردرون نظام سلطنتی بدست آورده بودند ، که هر گز تصور آنرا هم نمی کردند . و اما دیری نپائید ، که شا ه دیموکرات را توسط یکی ازافراد قابل اعتماد خانواده سلطنتی ( داود ) ساقط نموده و به جشن و پایکوبی پرداختند .
اینها بودند که توسط داود ، ده ها محصل جوان و صاحب فکر و اندیشه و شخصیتهایی علمی و فرهنگی را زندان و یا اعدام نمودند.
اینها بودند ، که زمینه ساز آوار گی و هجرت در کشور شده ؛ و بافضای دهشت ووحشت و اختناق وزندان و اعدام ، گروه کثیری از مردم مسلمان را از کشور بیرون راندند .
اینها بودند که با طرح و حمایت و کمک مستقیم شوروی، قدرت اصلی درنظام داودی را در اختیار گرفته ؛ و هفت وزارت مهم و حساس و از جمله وزارتهای کلیدی دفاع ، داخله و تجارت را قبضه کردند .
ازوزراء و رؤسای سرشناس متعلق به گروهک هایی خلق و پرچم در دستگاه داود ، میتوان از فیض محمد وزیر داخله ، نعمت الله پژواک ، جیلانی باختری ، جلا لر، قدیر، عبدالحمید محطاط ؛ وهمچنین یکی ، دونفر از صد ها مهرۀ خطرناک ونفوذی در اردو وبعضی نهاد های مهم دیگر، از قادر فراهی که دست به کودتای هفت ثور زد ؛ در حالیکه بچه خواندۀ داود شناخته می شد و درکودتای 26 سرطان هم نقش کلیدی ایفا کرد و از صمد ازهر ، رئیس امنیت ملی که از پرچمی هایی سرشناس بود نام برد.
اینها بودند که همه موانع سر راه خود از علما و دانشمندان تا جوانان مسلمان و میوند وال و سران گروه وی را در یک تصفیه عمومی بعد از شکنجه و اعدام از سرراه خود بر داشتند .
اینها بودند ، که بعد ازچهل سال آرامش و امنیت در کشور ؛ و در اولین امتحان و آزمایش د یموکراسی ، باب خویریزی و اعدام و تصفیه و آوارگی را باز نمودند.
اینها بودند ، که با راندن و آواره ساختن مردم خود ، زمینه ساز مداخلات خارجی در کشور شدند .
اینها بودند ، که با اخذ معاشات روبلی راه را برای نفوذ بیگانه و تماس با قدرتهای خارجی و دستگاههای جاسوسی باز نمودند .
اینها بودند ، که با مردم خود اعلان جنگ نموده ؛ و به کمک و مدد بیگانگان به قدرت رسیدند .
اینها بودند ، که به جنگ افکار و عقاید ، دین و آئین و فرهنگ و کلتور مردم خود شتافتند ؛ و افکار و عقاید وفرهنگ و کلتور بیگانه را وارد کشور کردند.
اینها بودند ، که آ ئین مردم خودرا که از شایسته ترین ومترقی ترین وپیشرفته ترین آئین هایی جهان بحساب میآید، افیون ملتهااعلام نموده و مارکسسیزم کمونیزم را راه نجات مردم می دانستند.
اینها بودند ، که دم از خدمت خلق زده ؛ اما با تمام طاقت و توان خود برای نابودی خلق ها و نظام اجتماعی و اخلاقی جامعه کمر بسته بودند .
اینها بودند ، که در اولین تصفیه هایی درون حزبی ( پس از دفع حریفان اصلی ) به مصاف حریفان حزبی خود رفته ؛ و این تکتیک را بهترین وسیله برای سقوط داؤد و هم فکرانش یافتند .
اینها بودند ، که کعبۀ آمال و آرزوهایی خود( داود ) را به فجیع ترین حالت ، با جمع کثیری از همفکر ان و حتی خانواده ها و اطفال شان ، در یک تصفیۀ استالینی ووحشتناک به کام مرگ کشاندند.
اینها بودند ، که د ر اولین روز کودتای هفت ثور ، در سراسر کشور ماتم و عزای عمومی بپا نموده ، و کشور را به یک پرتگاه عظیم روبرو کردند.
اینها بودند ، که کشتند و اعدام کردند و آوار ه نمودند.
اینها ( حامیان و مدافعان خلق ) بودند ، که یکباره ، به جلادان و قصابان کرملین تغییر ماهیت داده و حتی ازرهبر کبیر انقلاب و شاگرد وفادارش امین ، حیا نکرده ؛ ویکی را پی دیگری بیرحمانه کشتند و تصفیه نمودند .
اینها در کشتار یکدیگر، ازخفه کردن با بالشت ، تا مشت و لگد ؛ چاقو و کارد ؛ تفنگچه و تفنگ ؛ توپ وتانک و طیاره ؛ و درنهایت کمک ازقوای خارجی نیز استفاده نمودند .
بعد از این همه قتل و غارت و ویرانی و رسوایی ، روسها متوجه شدند که چیزی برایشان باقی نمانده و همه چیز به باد فنا رفته است و اگر اینها را به حال شان بگذارند ، موجود زندۀ در کشور باقی نخواهد ماند ؛ و آن لحظۀ خواهد بود که همۀ طر حها و دسایس شان بر آ ب خواهد رفت ؛ و آنها در سطح ملی و بین المللی رسواتر خواهندشد . و بناء با قشون سرخ تا دندان مسلح علناً وارد کشور شده و ببرک را که از قبل بصورت پرزۀ احتیاطی برای روز مبادا نگهداشته بودند ؛ بربالای تانکها قرار داده وبانمایشی جدیدوارد کشور شده ؛ و همۀ امور کشور را تحت ادارۀ مستقیم خود در آوردند .
این کمونیستهای پر رو، که دم از انقلاب سرخ میزدند ، در طول دوران حیات گروهی خود هیچگاهی از اهداف شوم خود پرده پوشی نکردند . بخصوص در زمانیکه برژنف بر سراقتدار بود ، اینها افتخارانه خود را مجری اهداف ماسکو دانسته و در پیاده ساختن اهداف ماسکو هیچ درنگ نمی کردند .
اینها مارکس و انگلیز و لنین را خدایان ، و مانیفست حزب کمونیست را سرمشق حیات خود قرارداده ؛ و کاسه های داغتر از آش بحساب می آمدند .
اینها ظاهراً انقلابی و مدعی ارزشهای روشنفکری بودند ؛ که با شعارهائی فریبنده همراه بود ولی چهرۀ واقعی این کمونیستها نبود ، زیرا بزودی ثابت شد که آنچه این مد عیان کاذ ب میگویند، اعمال شان بااقوال شان کاملاً درتضاد است . اینها همان منافقینی بوده و هستند که هر گاه با مردم خود روبرو می شدند ، خود را ازآنها دانسته ؛ و اما زمانیکه بادشمنان مردم خود و دشمنان اسلام و افغانستان یعنی کمونیستهای روسی یکجا می شدند ، در اصل از آنها و درخدمت آنها بوده ودشمنی شا ن را بامردم خوداعلام می نمودند.
اینها ( پیروان مارکس ……) بودند ، که قریب به دو ملیون انسان پاک ومظلوم ما را در تصفیه هائی دسته جمعی ترور و اعدام نموده وحدود یک ونیم ملیون انسان را معلول و هفت ملیون انسان را آواره و مهاجر ساختند ؛ که بزرگترین رقم مهاجرت و آوارگی درسطح دنیا و باعث سراسیمه گی درسراسرجهان شد و چنانچه سا زمان ملل بارها اعلام داشته است که اینگونه آوارگی د سته جمعی درگذشته وحال سابقه ندارد.
اینها سرمایه های عظیم معنوی کشور( قشر تحصیلکرده و باسواد) ؛ و پرسونل مسلکی و اداری کشوررا یا شهید کردند ؛ و یا مجبور به ترک وطن نموده ، بخاطر اینکه همه چیز و همه مقدرات کشور را در قبضۀ خود در آورده وافغانستان را جزء آسیایی میانه نموده و به آسانی تحویل شوروی دهند.
اینها بودند، که نه تنها بر مؤمن و مسلمان ، مبارزو مجاهد ، بلکه بر هر انسان آزاده و هر قشر و طبقه و طائفه و صنفی اتهامی وارد نموده و به تصفیه کشاندند .
اینها ، علاوه بر علما و دانشمندان و مبارزین مسلمان ، برمشایخ ، سادات ، حضرات ؛ و میر ؛ و ملا ؛ و خواجه رحم ننموده و اینها را بصورت کتله ای و قشری تصفیه نمودند.
اینها علاوه بر تصفیۀ زارعین و مالداران ، بر صاحبان صنایع کوچک و بزرگ ، تجارو اهل کسبه و مغازه داران ، به صفت سرمایه دار و ملاک و اَشر افی چنان یورش برده ، که هیچ دسته و صنفی نجات پیداکرده نتوانست ؛ و همه را دسته جمعی قتل عام کردند.
اینها علاوه بر سران بلند پایۀ دولت ، رؤسا ووالیان ، السوالها و علاقه دارها ، حتی اربابان قریه جات را، همه کشتند و تصفیه نمودند تا اعضا و افراد و هواد اران باند خود را در همه شؤون کشور حاکم گردانیده وهمه چیز را در قبضۀ (کا ، جی ، بی ) در آورند .
اینها شاید افتخارانه بگویند، که ما اربابان ظالم و ستمگر را کشته و تصفیه کردیم . آیا این حرف شان درست است ؟
آیا واقعا اربابان زر وزور را کشتند ؟ نه خیر .
اینها با افراد خائن و چاپلوس و شیطان ، و مزدور کنار آمده و معامله کردند. اماقریه دار هایی پاک و مؤمن و مسلمان و آزادیخواه را بخاطر ترس از محبوبیت شا ن در بین مردم ؛ کشتند و تصفیه کردند .
اینها شاید بگویند که علما و مشایخ مخالف ما را تصفیه و اعدام نمودیم ؛ در حالیکه واقعیت غیر ازین است. زیرا علما و مشایخ کشور قبلاً یا شهید و یا اعد ام شدند ؛ و یا بدون استثنا مجبور به ترک وطن گردیدند .
اینها پس از تصفیه هایی هولناک وا عدام صد ها هزار انسان آزاده و مظلوم و بیگناه ، به مال و دارائی و زند گی شخصی افراد هجوم برده ، دارائی هایی بانکی و سرمایه هایی خصوصی و ملکیت هایی شخصی مردم ( د وکان ، زمین ، خانه وغیره )؛ هرچه می دیدند و یا می شنیدند ، به زور سرنیزه و اعزام تانکها غصب نموده و به اعضا و افراد خود تحویل می نمودند.
اینها از ترور و تصفیه واعدام راضی به نظر نمی رسیدند و به قتل عام ها وکشتارهایی دسته جمعی رای دادند . چنانچه به ادامۀ کشتار ها وقتل عام ها در سراسر کشور ، 25 هزار انسان مظوم و بیدفاع را در24 حوت هرات قتل عام کردند . توپ و تانک و ماشیندار ها از زمین ؛ و طیارا ت روسی با پروازهایی مستقیم ازخاک شوروی سابق از هوا ، مردم قهرمان هرات را هدف حملات وحشیانۀ خود قراردادند.
صد ها زندانی سیاسی ،( از علما تا دانشمندان ، و از محصلین تا کارمندان و رؤسا و وزرای دولت) از دوران دادود د یوانه ؛ که درزندانهای مختلف و ازجمله زندان پلچرخی ، برای آزادی دقیقه شماری می کردند ، بصورت دسته جمعی اعدام وقتل عام شدند .
درقریه جات والسوالیها و ولایات، هرگاه یکی ازسربازان روسی کشته می شد ، چه مسؤلین خاد و چه اردو و چه دست اندرکاران دیگر آن نظام ددمنش ، پیشاپیش قوای متجاوز روسی داخل منطقه میشدند ؛ و باکمک و حمایت توپ و تانک و هواپیما هایی جنگی ، هرچه میکشتند خیر! اماعلاوتأ ، جمع کثیری از مردم مظلوم و بیگناه ما را مانند گوسفند جمع آوری نموده و بصورت گرگان درنده با خود میبردند ، که از سرنوشت بیشتر اینگونه افراد خبری دردست نیست .
درگوشه گوشه ودرقر یه قریۀ افغانستان ، به غیر از عوامل و مزدوران روس و خانواده هایی آنها، که هیچ کشته نداده اند . خانواده و فامیلی شاید سراغ نگردد ، که در آن چراغی خاموش ؛ و یا گلی پرپر ؛ و یا پسری بی پدر؛ و یامادری بی فرزند ؛ و یا جگری داغ دار ؛ و یا خانوادۀ عزیز خود را از دست نداده باشد .
کسانیکه مرده و زندۀ آنها معلوم نیست ، خانواده هایی که چشم براه گمشده هایی خود هستند ، افراد بی غرض و بی مرضی که در دل شبها ازآغوش گرم خانواده ها بیرون کرده شده و مانند حیوانات درنده با خود به قتلگاه ها برده اند ؛ شاید به هزاران نفر بر سد ؛ و هزاران انسان مظلومی که هنگام کار در ادارات دولتی ؛ و یا درهنگام درس درمکاتب و فاکولته ها ؛ و یا هنگام کار در بیرون از خانه و منزل ؛ و یا در دوران سفر و یا در مسیر راه ، هنگام آوارگی و هجرت ربوده شده اند و یا خانواده هایی که در مسیرهجرت ، بصورت مکمل به چنگ این اهریمنان خون آشام افتاده اند ؛ در حالیکه آمارآنها بیشمار است ، اما از سرنوشت آنها هیچ اطلاعی در دست نیست.
اینها حرف هایی ناگفته ، و صدا هایی خفه شده ، و داد و فریاد هایی ناشنیده ایست ، که روزی باید شنیده و به آنها پاسخ داده شود.
اینها ، به این هم اکتفا ننموده ؛ به ناموس مردم ، یعنی زندگی شخصی و خانوادگی مردم هجوم برده ؛ در امر ازدواج و طلاق ، خانواده ها را به ازدواج اجباری به اعضای حزب وادار می کردند .
اینها، مطبوعات ( رادیو ، تلویزیون ، روزنامه ها وجر اید ) را کاملاً تصفیه نموده ؛ و در نهایت در خدمت حزب خود در آورده بودند .
اینها ، تجارت وصنعت را فقط با شوروی مجاز دانسته ؛ واقتصاد کشوررا به سوی شوروی جهت داده بودند.
اینها ، نظام تعلیمی کشور را از افکار و عقاید اسلامی و از کلتور و فرهنگ ملی و مردمی عاری ؛ و بامارکسسیزم کمونیزم و آنچه در شوروی میگذشت همآهنگ نموده بودند .
اینها ، تحصیل علم را از سایر کشورها منع قرارداده ، و تحصیل را در محدودۀ کشور هایی سوسیالیستی توجیه نموده بودند.
اینها ، خود را کمونیستهایی واقعی ( کاسه هایی داغ تر از آش ) نشان داده و در پیاده کردن اهداف مسکو (مارکسیزم ، کمونیزم ) از استالین مؤفق تر میدانستند . این تشنه هایی خون و خونریزی پس از کشتار و اعدام صد ها هزار انسان مظلوم و بیگناه ؛ فارغ نه نشسته و به جان یکدیگرپریدند ؛ و هر چه از کمونیستهایی غیر روسی که به چنگ شا ن افتاد یا اعدام و یا زندان نمودند .
اینها بودند، که دست هر یکی از افراد حزبی پائین رتبه و بالا رتبۀ شان ، بخون ده ها و صدها انسان بیگناه ، آنهم به جرم خیالی سرمایه دار ، و بورژوا ، و فئودال ، و روحانی ، و مسلمان ، و مسلمان زاده ، و موی سفید ، و کلان قوم ؛ و غیره و غیره آلوده است . کشتار نه در میدان جنگ و دریک رویاروئی و یا در یک توطئه و دسیسه و حرکت و یاجنبش و یا قیام و یاطرح و پلان خارجی وبین المللی .
هزاران گور دسته جمعی در سراسر کشورکه هنوزهم ،هرروز ، یکی پی دیگری پیدا و کشف میگر دد ؛ و باز ، داغ ها و درد ها و خاطره هایی درد ناک آن ایام وحشتناک تازه و برزخم ، وزخم هایی نمک پاشیده میشود . این در حالی است که عاملین این جرایم وجنایات ؛ یا در میخانه ها ؛ و یا در مراکز فساد و عیاشی ؛ و یا درکشورهایی دور و نزدیک به توطئه چینی و طرح ریزی هایی مجدد مشغول اند ؛ و یا به نحوی از انحا در رژیم موجود افغانستان مسئولیتها و وظایف حساس و مهمی در اختیاردارند ، که درد سرسازاست ؛ واگرفرصت پیداکنند ، برای یک دورۀ دیگر آرزو و آر مانهایی بزرگ درسرمی پرورانند ( شتر درخواب بیند پنبه دانه ).
اگرسران گروه ها به ایما و اشاره ؛ و یا تحت فشار قدرت هایی بزرگ ، این آدم کشان و قاتلین ملت را به محاکمه نکشاندند ، قبل از فرارسیدن روزی که پروردگار میپرسد : ((به چه جرم و گناهی (این مردم) کشته شده اند ؟))، روزی خواهد رسید ؛ که ملت داغدیده و خانواده ها و وارثین و فر زندان شهد ا و سر بازان اصیل اسلام ؛ تک تک این جنایتکاران خون آشام و فراعنۀ ز مان را درهرکجایی که پنهان شوند ؛ به محاکمه کشانده و از ترور و قتل و کشتار خانواده هایی خود سوال کنند. خطرناکترین عملی را که درطی سالیان دراز ، بخصوص بعد از سقوط نجیب ؛ این گروهک ها مرتکب گردیده اند ؛ عملیات نفوذی ، و دامن زدن به جنگ سرد ، و نفاق افگنی ، و اختلاف ، و التهاب آفر ینی ؛ و زمینه سازی برای ناآرامی هایی اجتماعی ؛ وایجاد فضایی ناامنی ، و ترس ، و وحشت ، واضطراب در بین کشوراست ؛ وهمۀ این دسایس و نیرنگها برای استفاده ، و بهر ه بر داری هایی بیرونی ، و به قصد انتقام گیری ازملت مظلوم ومسلمان ما ، و تسلط مجدد بر این کشوراسلامی و مهد علم و عرفان و تمدن وسرزمین قهرمانا ن تاریخ است ؛ وچنانچه نجیب ، در یک سخنرانی قبل از سقوط خود گفته بود که : ( اینها به چنان سرنوشتی دچار خواهند شد که برای مردم افغانستان و سایر مردم جهان غیر قابل باور باشد ).
پس ازتشکیل یک کمسیون حقیقت یاب ثابت خواهد شد ، که کابل را نیروهایی جهادی خراب نکرده است بلکه کابل بدست ملیشه ها ، و جنرالها ( دوستم ، وبابه جان ، وعظیمی ، و خداداد ، و دلاور و تنی …….) و اعضای خاد وثارندوی؛ و کندک هایی قومی ؛ و کمیته های ناحیه هایی حزبی ؛ ووزارت هایی داخله و دفاع و امنیت ؛ و گارنیزیون ، و گارد ریاست جمهوری نجیب ، که همه و همه دست ناخورده باقیمانده ، و تادندان مسلح بودند ، خراب گردید ه است .
مشاورین روسی ، تمام ولایات افغانستان خصوصاً کابل رابه نواحی مختلف حزبی تقسیم کرده بودند ، همۀ وزارتخانه ها و ریاستها و ادارات و مؤسسات دولتی و خصوصی توسط کمیته هایی حزبی و آنهم حزبی هایی مسلح اداره میشد. این کمیته هایی حزبی فقط برای نظارت و کنترول و تفتیش و تعقیب مردم و زمینه سازی برای مقابله با هر نوع حوادث و اتفاقات و از جمله هر حرکت و فعالیتی که به مزاج دستگاه حاکمه برابر نبود بمیان آمده بود . این کمیته هایی حزبی گردانندگان اصلی حکومت و نظام حاکمه بودند ، اینها برای تحقق اهداف حزب و دولت از هیچ گونه سرکوب و زندان واعدام و ویرانی هر محلیکه احساس خطر میکردند ، خود داری نمیکردند . همانگونه که ولایات کشور را به خاک یکسان نموده بودند ، کابل بدون ویرانی را بر ای دشمنان خود غیر قابل تحمل میدانستند ؛ و بناءً باید که آنر ا هم به ویرانۀ بدل می نمودند ؛ زیرا کسی خراب میکند و آتش میزند و ویران می کند ؛ که می داند چیزی را از دست داده است و امید ی هم به آینده نداشته باشد .
همین مجاهدین ، همزمان شهرهایی بزرگ دیگری را هم فتح و تصرف کردند ؛ ولی آب از آب تکان نخورد ، بینی کسی خون نگردید ؛ و ذرۀ از مال و دارائی وحتی کفش کسی گم نگشت . این در حالی بود که در همۀ این ولایات ؛ از مزار تا هرات و از مشرقی تا جنوبی و قندهار وهلمند ؛ نیروهایی مختلف و قدرتمند و تا دندان مسلح احزاب و گروه هایی گوناگون ؛ با تشکیلات مختلف موجود بود.
بطورمثال : در مزار شریف با موجودیت گروه های قوی و قدرت مند و فرماندهان معروف و مشهوری که هریکی سهم عمدۀ در جهاد داشتند ، هیچ گونه درگیری و کشمکش واتفاقی نیافتاد ؛ و آن خطۀ مرد خیز و قهرمان پرور ، بدون کشمکش راه خویش را پیدا نمود و تا اکنون همه گروه ها واحزاب و جناح ها ، در کناریکدیگر برای باز سازی و عمران وآبادی مزارشریف متحدأ عمل می نمایند ؛ و بهمین صورت مشرقی وجنوبی و قندهار وهلمند وهرات و همه ولایات بزرگ و کوچک کشور.
هرانسان با بصیرت وعاقل ؛ وهرآدم باخبر و آگاهی که از امور سیاسی و نظامی بهرۀ برده است میداند ؛ که فقط شوروی ها و بقایای آنها ، یعنی نجیب و دستگاه های جهنمی و شیطانی وی ، یعنی اردو وخاد وملیشه ها ، کابل را به آشوب کشیدند.
کسانی که آ مده ا ند ، تا به ویرانی ها ، خرابیها ، نابسامانیها ، تضادها ، درگیری ها ، و کشمکش ها نقطۀ پایان به بخشند، کدام عقل سلیم ؛ و کدام فکر و اندیشۀ سالم و سازنده اجازه میدهد ، تا مأمن و مأوا و خانه و کاشانه اش که به خونبهای ، قریب به دو ملیون شهید و یکنیم ملیون معلول ؛ و قر یب به هفت ملیون مهاجر ، از چنگ یک ابر قدرت خون آشام ومزدورانش آزاد گردیده است ، به ویرانی بیشتر روبرو گردد . باالعکس رژیمی که جهت بقای خود ، تضادهایی عقیدتی ، قومی ، قبیله ای ، نژادی و زبانی را طی سالهای متمادی ، دامن زده است ؛ و در سایۀ این افکار شیطانی ، برای خویش چیزی جم و جور کرده است . هیچگاهی راضی نمیگردد ، تاهمۀ اقوام و ملیتها ؛ واحزاب وگرو ه ها ، در زیر سایۀ یک اند یشۀ ناب و آ نهم اسلام عزیز با هم جمع گردیده ؛ تا بساط آن افکار پلید را نه تنها از کشور، بلکه در منطقه و جهان از ریشه برچینند .
این افراد و گروه های خود فروخته و اجیر؛ و اعضای شناخته شدۀ ( کا، جی ، بی ) هیچگاهی سر عقل نیامده و از گذشتۀ ننگین خود ، چه در زمان ظاهرشاه وچه در زمان داود و چه پس از آن درس عبرت نگرفته و باهمه گذشتۀ ر سوا و شکست هایی پیاپی ، لحظۀ دست از توطئه برنداشتند و چنانچه پس از سقوط نجیب بازهم به توطئه چینی بیشتر پرداختند ، پروپاگند و تبلیغات ناروا نمودند ؛ و برای سرپوش گذاشتن به همۀ جنایات گذشتۀ خود ؛ چنان زمینه سازی کردند ؛ که گوئی درجریانات کابل بی طرف ، بی گناه و بی تقصیر بوده اند ؛ و عامل اصلی خرابی کابل آنهایی هستند که برای آزادی و استقلال کشور خود جهاد و مبارزه نموده ، قربانی داد ه اند ، شهدایی پاک و پاک بازی که همه هست و نیست و حتی جانهایی شرین خویش را فدا نموده تاکشورویران وبلا دیدۀ خود را ازین ورطۀ هلاک نجات داده ، عامل همه ای، این بد بختی ها اند .
این خائنین و وطنفروشان ؛ از اولین لحظات پس از سقوط نجیب ، به ادامۀ جنگها و رویا روئی ها ؛ وعملیات هایی نفوذی ، جنگ سرد خود را هم ؛ از طریق مراکز و سنگرهایی جدیدی که به آن پناه برده بودند ؛ مانند رسانه هایی گروهی ( از جمله بی ، بِی ، سی ) ، تلویزیونها ، روزنامه ها و جراید آغاز نمودند . آنها با انتخاب کلمات و جملات زننده ؛ و برچسپها و دروغ هایی شاخ دار؛ به جنگ خود ادامه داده و مجاهد ین مسلمان را که برای استقلا ل و آزادی کشور خود جهاد و مبارزه نموده و ابرقدرت شوروی را ازپای درآورده بودند ؛ جنگ سالار نام گذاری ؛ وبه جنگ سرد خود شدت بیشتر بخشیدند.
کسانیکه ، پیروزی جهاد و مجاهدین برایشان غیرقابل تحمل بود ؛ مانند لیبرالها و عناصر وابسته به رژیمهای سابقه ؛ چنین اظهار می داشتند : « اگر مجاهدین کابل را ترک نموده و بگذارند ؛ تا مردم افغانستان خود درمورد آیندۀ خود تصمیم بگیرند ، بار دیگر آرامش و آسایش به کشور برمیگردد . غافل ازینکه قضیۀ افغانستان اولا ًازچنگ افغانها خارج گردیده ؛ و نه تنها کشور هایی همسایه ؛ حتی کشور های قدرتمند دیگر هم ؛ حاضر به قبول یک نظام و حکومت مستقل و غیر وابسته نیستند . زیرا هر کدام برای خویش طرح و پلان ؛ و هر یکی خود رادر قضایای افغانستا ن سهیم دانسته ؛ و آرزو دارند تا نظام دلخواهی را در کشور شاهد باشند . هیچ کدام به چیزاندک و امتیازات کوچکی راضی نمی شوند زیراکه خود رامیراث بر دوران جهاد دانسته و برای خویش نقشی را در سرنوشت آیندۀ کشوراز قبل ترسیم نموده اند .
روسها ، با آرایش مجدد نیروها و مهره های ( کا، جی، بی ) در درون کابل و درداخل نظام دولتی ؛ و تقویت آنها ؛ و ایر ان با حمایت مستقیم از گروه های مورد نظر ؛ و پاکستان با تجهیز و تسلیح طالبان و دیگر گروه های مورد نظر، از هیچ تلاشی فروگذار نگردیدند.
طالبان و دررأس شان پاکستان ( آی ، اس، آی)، همه آن جنرالها و صاحب منصبان خلقی و پرچمی پناهند ه درپاکستان را ؛ که از قبل تنظیم نموده ؛ وبرای چنین روزی آماده ساخته بودند ؛ در چوکات حرکتی بنام طالبانی قرارداده ؛ از توپچی ، تا تا نکست ، وپیلوت وغیره ، که اکثرأ باریشها ی بزرگ و دستارهایی سفید و سیاه ، که گوئی طالب اند ؛ و بگفتۀ یکی ازشاهدان عینی که میگفت : « من جنرال خلقیی را می شناختم که درنزدیکی یکی ازمساجد سنگر گرفته وتحت نام (ملا فلانی) ؛ ازنمازگذارانی که از مسجد برگشته بودند میپرسید که : « چرا نماز نخواند ه اند ؟ »
چه توطئۀ عظیم وچه طرح خطرناک ؟ ! وحشتناکتر از لشکرکشی قشون سرخ ؛ زیرا این بار جنود شیطان ؛ باحیله و تذویر، گروهی را درچنگ امیال شیطانی خویش در آورده و میخواهند تابالوسیلۀ آنها ( افراد ساده لوح ، و طالب و ملای بی خبر) ، به جنگ دین و آئین مر دم بروند . کار ی که با زر و زور نتوانستند انجام دهند حالا به تزویر متوصل گردیده اند . این ها به هررنگ ؛ و نام و نشانی که ممکن است ؛ به توطئه و دسیسه ادامه داده ؛ توطئه و دسیسۀ که علیه اسلام و مسلمین است.
دنیایی غرب و در رأس آنها امریکا هم ، که خود را میراث بر اصلی نجیب دانسته و هنوز مؤفق نگردیده بودند تا افر اد و مهره هایی دلخواه خود راوارد کشور نموده و پلانها و طر ح هایی خویش را از طریق آنها پیاده نمایند ، خود معضلۀ پیچیده ایست که از نظر عامۀ مردم افغانستان پوشیده و پنهان مانده است. کسانیکه می گفتند : « اگر گروه هایی جهادی کنار بروند ؛ جنگ و درگیری پایا ن یافته و معضلۀ افغانستان حل شدنی است . بزودی دیدیم که پس ازعقب نشینی مجاهدین ازهرات و متعاقب آن پس از عقب نشینی از کابل نه تنها مشکل افغانستان حل نگردید ، بلکه قضیه افغانستا ن به یک فاجعه ملی و بین المللی وغیر قابل جبران بدل گردید ؛ وباز پس از انتقال قدرت به کرزی و ورود قوای بین ا لمللی به افغانستان ؛ که ظاهراً بصورت قوای ناجی و تأمین کنندۀ امن و امنیت و دیموکراسی و آزادی و در نهایت باز سازی و تعمیر و نوسازی مجدد افغانستان تلقی میشد ؛ در نهایت دیده شد ؛ که هر چه گفتند و تبلیغ کردند ووعده دادند ، جز نقشی بر روی آب ،چیز دیگری نبود .
قوای ناجی و تأ مین کنندۀ امن وامان به یک قوای جبروتی و خانمانسوز و ویرانگر بدل گردید ؛ و جایی دیموکراسی و آزادی را بی بند وباری و سؤاستفاده و رشوت ؛ و فساد اخلاقی و اداری پر کرد . و کشورفقیر و و یران و عقب مانده ازدوران حاکمیت کمونیستها و شوروی ، یکباره همه ارزشها و سرمایه هایی معنوی و انسانی خود راهم از دست داد .
قضیۀ افغانستان نه تنها ، الگوی امن و امان و آرامش وآسایش برای دیگران نگردید ؛ بلکه برای مردم افغانستان حالت جهنم ؛ و برای دیگران وحشتناکتر و مصیبت بار تراز گذشته گردید . زیرا در حال حاضر، بحران از ساحۀ افغانستان فراتر رفته ، دامن پاکستان را هم فراگرفته است ؛ و شاید با ادامه وضع موجود ، و جابجایی بیشتر کمونیستها ی سابق و عوامل روس ، درمراکز مهم سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و اجتماعی کشور ، افغانستان به یک بحران جهانی بدل گردد ؛ که نه تنها افغانستان و کشور هایی همسایۀ آن ؛ بلکه تمام طرف هایی ذید خل در قضیۀ افغانستان ؛ از عواقب و خیم و نا گوار آن بی بهره نخواهند ماند .
عوامل نفوذی روس ( کا، جی، بی) نه تنها ملت مسلمان ومجاهد افغان را نشانه گرفته وبه دسایس خود علیه ملت مسلمان به توطئه چینی مصروف اند ؛ بلکه طرح هایی خودرا آنگونه مؤفقانه پیاده می کنند ؛ که باعث سرافگندگی و سردرگمی نیروهایی خارجی در افغانستان هم گردیده است .
وجایی بس شگفت و تعجب است !! که این افراد و گروه ها ، باچنان مهارتی درهمه ارگانها و مؤسسات و انجئوها و خاصتأ دردرون صفوف نیروهایی خارجی جابجا شده و درخدمت آنها در آمده اند ؛ که باعث هیچ شک و شبۀ نگردیده ، وبالعکس قادر بوده اند ، تا قوای خارجی را با اطلاعات غلط و گمراه کننده ؛ به دردسرهایی عظیمی روبرو کنند ؛ که هیچگاهی قوایی روسی در گذشته با چنین وضعیتی روبرونبوده اند .
تعدادی ازسران و لیدران واعضا و افراد این گروهک ها ، از طریق روسیه وبا طرح ( کا ، جی، بی ) به کشورهایی مختلف غربی پناهنده شده و از این طریق به بعضی ارگانهای دولتی و یا غیر دولتی و خصوصی غربی راه پیدانموده ؛ و بخصوص از طریق احزاب چپ دراین کشور ها خود را به گونۀ جدیدی ؛ مطابق به اوضاع و شرایط وقت و زمان ( دفاع از حقوق بشر ، حق آزادی و انتخاب و رأی ، حق بیان ، و حقوق زن و غیره ) ؛ مطرح نموده و چهرۀ دیموکرات و حامی دیموکراسی و آزادی به خود داده ؛ و ازین دریچه بار دیگر به افغا نستان راه یافته اند . چه ازطریق رسانه ها و چه از طریق اینجئوها و چه از طریق عضویت در ارگانهایی اطلاعاتی و امنیتی و غیره در امور افغانستان مداخله می نمایند.
این گروهک ها با حمایت مستقیم روسیۀ نوین ؛ که تلاش دارد به صفت یک قدر ت جدید منطقه ای وجهانی عرض اندام نماید ، وارد افغانستان گردیده و درتحت یک سلسله زد و بندهایی بین غرب و شرق ، در کنفرانس بن مؤفق شدند تابه آن موقعیت قبلی خویش در زمان داود ، دسترسی پیدا نموده ؛ و درترکیب نظام جدید افغانستان ، جایگاه قبلی خویش در زمان داود را ، با ر دیگربه شیوۀ پررنگ تری بدست آورند.
جنرالها و سران حُقه باز و حیله گرخلق وپرچم با استفاده از انگیزه هایی قومی ، نژادی و زبانی به تنظیم هایی مختلف تقسیم شده و به سلسلۀ دست بوسی ها یی دوران ظاهرشاه و داود ، نه تنها به دست بوسی قوماندانها و سران و اعضای بلند پایه و رهبران گروه هایی جهادی و طالب وکرزی ، حتی به پای بوسی آنها نیز متوصل گردیدند. اینها حاضر شدند تا دربدل مشتی پول و مقداری معاش و احرازپُست و مقام و مسئولیتی ، همه چیز خویش را ظاهرأ به طبق اخلاص گذاشته و تقدیم آنها کنند . اما هدف و مقصد وطرح چیز دیگری (پیاده کردن طرح ها و پلان هایی کا ، جی ، بی ) است در دراز مدت .
اینها درچوکات حکومت کرزی و در دوران حاکمیت خود در وزارت معارف ، 70 درصد ادارات وزارت معارف را در اختیار خود ( اعضای حزب ) درآوردند و حالا بیش از د وثلث ادارات و پرسونل مربوط وزارت داخله ، چه درکابل و چه درولایات را تصفیه نموده و به افراد خود تحویل داده اند، این درحالیست که وزارت دفاع و امنیت کاملاَ در چنگ اینهاست. به گفتۀ عظیمی سخنگوی وزارت دفاع افغانستان : « 30 جنرال اینها در چوکات وزارت دفاع مشغول فعالیت اند .»
سایر ادارات و وزارتخانه ها همچنین ، وضعیت بهتری ازین ندارد ، زیرا پرسونل دوران حاکمیت کمونیستها را؛ درطی سالیان پس از سقوط نجیب، نه تنها کسی ازجایشان بیجا نکرد ؛ و اما معلوم نیست که باچه طرح هایی ارتقاهم داده اند.
این حیله گران و خائنین به ملت و دولت ، هیچگاهی از نیات و اهداف خائنانه و خصمانۀ خویش در مورد مردم مسلمان پرده برداری نکرده و چهره هایی خشن و اهداف ناپاک و آرمانهایی خشونت گرایانۀ خود را بازهم پنهان و پنهان تر ساخته و میسازند . اینها در تحت شرایط موجود ، که نیروهایی خارجی در افغانستان مستقر گردیده اند ؛ ظاهرا طبل دیموکراسی و آزادی و دفاع از حقوق بشر زده ، اما همینکه فرصت پیدا کنند ، افغانستان را بار دیگر، وحشتناکتر از گذشته به در یایی از خون تبدیل نموده ؛ و در صف سایر کشور هایی آسیای میانه قرارخواهند داد ؛ که نه ازآزادی و نه از دیموکراسی و نه از حقوق بشر نشانۀ باقی خواهد ماند.
این قسم خورده هایی تاریخ ، هیچگاهی عوض نخواهند شد ؛ و هرگاه بار دیگر زمینه برایشان فراهم گردد، به همان ماری تبدیل خواهند شد که سعدی علیه الرحمه در مورد آن گفته است : (( کسی از بیابانی می گذ شت که چشمش به ماری بزرگ افتاد که یخ زده و ازحرکت مانده است ، وی باسعی و تلاش ، او را به قریه انتقال داده و در برابر نور آفتاب به زمین نهاد . لحظاتی گذ شت که یخ ها آب شد ؛ و ماریخ زده به افعی بزرگ تبدیل گشت و قبل از همه به آن آدم حامل خود که درکناروی ایستاده بود حمله کرد و او را از بین برد)).
و اگر تا چندین دهه ویا چند قرن آینده ؛ و با بمیان آمدن احزاب و گروه ها و حکومت ها و دولت هایی مختلف درافغانستان ، هرگاه اختلاف و کشمکش و جنگ و درگیری و قتل و غارت وجنایتی صورت بگیرد ؛ عامل اصلی آن هم ، این خلقی ، پرچمی ها ؛ و هم روسهایی اند که کشور را به آشوب کشیده و نظم کشوررا برهم زده ، به کودتاها و سرنگونی رژیم ها متوصل شده و باب جنگ و درگیری و خشونت و ترور و کشتار درکشور را گشودند.
بطورخلاصه اینکه در سطح ملی :
اینها نود در صد شهر هایی بزرگ ، بغیر از کابل ؛ و نود وپنج در صد سایر شهر ها و السوالیها و علاقه داری هایی کشور را به خاک یکسان نموده ؛ و قریب به دوملیون انسانهایی مظلوم وبی دفاع را شهید ؛ و یکنیم ملیون انسان را معلول ؛ و بیش از هفت ملیون نفر را مجبور به ترک وطن ومهاجرت ؛ وقریب به پنج ملیون نفر را در مهاجرت هایی داخلی ، خانه بدوش و سرگردان کرده و ملیون ها انسان دیگر را به امراض روحی و روانی و جسمی مبتلا و کشور را به یک کشور جنگ زدۀ ؛ غرق در کشمکش ها ؛ و اختلافات ؛ و تضادهایی؛ قومی ، نژادی ، زبانی ، مذهبی بدل نموده ؛ و فقر و بیکاری ؛ و جهل و بیسوادی ؛ از دستآورد هایی این نابغه هایی دوران ؛ و این تئوریسن هایی زمان ؛ و این نظریه پردازان و فیلسوف نماهای افغان و تحفه و سوغاتی است از مارکس ، انگلز و لینین ؛ برای نسل هایی آیندۀ مان ، اگرچه اینها تغیرات و دگرگونی های را درشیوۀ کار و نام و نشان حزبی و گروهی خود بوجود آوردند اما هیچ گاهی ازماهیت اصلی خود که همان افکارو واندیشه و اعتقادات است دست بردارنشده و به راه خود ادامه می دهند . و اما درسطح بین المللی کارنامه های اینها در سازمان ملل ، مؤسسات حقوق بشر و دادگاه بین المللی کیفری ، یکی از مهمترین قضایای قرن پس از جنگهای اول و دوم جهانی ثبت گردیده است ، جریانی که در حدود دو دهه نه تنها منطقه بلکه جهان را به خود مشغول و نگران ساخته بود .
افسوس است به حال این ….. که خداوند ( ج ) در صفت اینها میگوید :(( که اینها کور و کر……. و از عقل محروم اند. )) و با وجود همۀ آن جنایاتی که داد گاه بین المللی از چگونگی آن وحشت نموده است . هنوز هم اینها بخود نیامده ؛ و سر به گریبان خود نه نموده ؛ و توبه نکرده ، توبه نه در برابر دادگاه بین المللی ، بلکه توبه در پیشگاه خدای قهار؛ که اگر به راه خود ؛ و به گناه خود ؛ و به فساد خود ادامه دهند ؛ چنان بلایی را برآنها نازل کند ، که درس عبرتی به همه جنایتکاران روی زمین خواهد گردید .
اما افسوس که اینها توبه نه نموده و سر تسلیم به پیشگاه خدا (ج ) خم نکرده ( اسلام نیاورده و تسلیم پروردگار نگردیده اند .) و هنوز هم دست از توطئه و دسیسه و ماجراجوئی برنداشته و به ادامۀ…..و با استفاده ازموقعیت هایی بدست آمده ، تعداد کثیری از مجاهدین و قوماندان هایی سرشناس جهاد رادر سراسرکشور ترور و تعداد ی را هم مجبور به حمل سلاح نموده وبار دیگر به جنگ کشانده اند.
اینها باز هم از فرصت ها ی مختلف استفاده نموده به پخش ونشرعکس های نجیب پرداخته و هنوز هم ازنجیب ، و حزب و عاقبت وی ، درس عبرت نگرفته اند ؛ و یا به بزرگ نمائی افرادی مانند کشتمند و سلیمان لایق وسایرین می پردازند ، که جای بس شگفت وتعجب است !!
هرگاه به پرابلم هایی موجود کشور راه و چارۀ جستجو نگردد ؛ و اوضاع مطابق به طرح ها و پلان ها یی دشمنان خاک ووطن و دین و دینداران به پیش برود ؛ و راه هایی قانونی را باز هم باز نگذارند و به بندند. بزودی مردم مسلمان و مجاهد افغان سرنوشت خود را، خود تعیین خواهند کرد و آنگاه مجبور خواهند شد تا بار دیگر اولاً به جاده ها و سپس به قریه جات و بعد به کوه ها خواهند رفت و محیط فساد و جنایت رابه جهنمی تبدیل خواهند کرد.
خلاصه اینکه سران ؛ و کسانیکه مدعی ادارۀ کشور اند ؛ و به نحوی از انحاء خود را درقضایایی کشور سهیم و دخیل میدانند ؛ اگر ذرۀ ازایمان به خدا ( ج) ودلسوزی به کشور و توجه به ملت مسلمان دارند ؛ باید به خود آیند ؛ و چشم خود را باز کنند که کشور در حال فروپاشی است .
خلقی ، پرچمی ها و سایرکمونیست هایی سرشناس ، بار دیگر قدرت را به قبضۀ خود در آورده و از درون مانند مکروب هایی کشنده ، ملت و دولت را به فساد کشانده . اینها زنگ خطری است که هر لحظه به صدا در می آید ، کجاست گوش شنوا و چشم بینایی که اوضاع کشور را آن چنان که هست درک کند.
بازی با پول هایی باد آورده و حرام و مسابقه درچور وچپاول ملت و دولت .
-وتقسیم و توزیع پول های باد آورده و اصراف بیت المال و دارائی هایی عامه .
-ومستی ومعامله گری با چوکیها و مقامات و سرنوشت کشور.
-وبی توجهی ونادیده گرفتن آه و ناله و داد و فریاد مظلومانی که هرلحظه دراثر جنگ و درگیری و فقر و فاقه ، به آسمان ها طنین انداز است.
-وبی برنامه گی و عدم یک سیاست شفاف و روشن درقضایای ملی و بین المللی،مسائلی است که :
هرلحظه کشور را بسوی قهقرا سوق داده و شاید طوفانی عظیم تراز آنچه در گذشته اتفاق افتاده است ؛ د امن کشور رافراگرفته و بسوی نابودی بکشاند ؛ که در آن صورت آه و ناله و فریاد مستضعفان و مظلومان و کسانیکه در آتش فتنه و فسا د بیش از پیش خواهند سوخت بلند تر خواهد گردید و آنگاه راه نجاتی برای هیچکس پیدا نخواهد شد.
افراد و گروه ها و دولت هایی که از سوابق و تا ریخچۀ سیاه این باند های تبه کار درس عبرت نگرفته ؛ و با این باند ها رابطه و پیوندو اتحاد ووحدت و همنوایی و دوستی برقرار می کنند، بزودی طعم تلخ این روابط ( نامشروع ، نامتجانس، ودوراز همه عهد و پیمان هایی انسانی و اسلامی ) خود را خواهند چشید.
ومن الله التوفیق
یار نجرابی Yarna-12@hotmail.com