مصالحه محتاج مداقه
گـربقـدر يک نفـس غـافـل شـدی
دور صد فرسنگ از منزل شدی
"اقبال لاهوری"
محمد عظيم آبرومند
درمواقف سیاسی واجتماعی بجد باید توجه داشت تا قوای حسرت و حجاب غفلت غلبه وافر برنیرو دقت نکند و اهداف دقیق درمجالست رقیب بی کیفیت ورقیق نگردد. درشتی شعارعدالت و اخوت در تقویم مراودت باریک نشود و آستان جباران و غلامان محل اغوای وارستگان وآزادگان نگردد. این نکته های لطیف مستلزم تفکر ظریف است تا جریان راهگشائی معضلات سیاسی واجتماعی درمحور اصلی محفوظ بماند وخدشه های عدم دقت و تلازمات نخوت فردی باعث بر تضعیف تمنیات ملی وجمعی نگردد. براهل بصیرت روشن است که درهرمذاکره ای معامله ای درتعاقب است و درهر معامله مجادله ای درتبارز. درمجالست سیاسی باید خوب دانست که هیچگاه ضیافت برفضیلت رجحان نه پذیرد و خدعه گفتارورفتاررقیبان ، ارائه مطلب وحفظ ارکان مأموریت را در دام تذبدب گرفتار نه سازد .
مأموریت برای تأمین صلح را ارکان اصلی احتوا می کند ، که شناخت ومعرفی آنها ضرورتی است مقدم و فهمی است موجه و جرئتی است مؤکد تا وجوهات تنازع روشن گردد وابزار تبلیغی وساختاری آن ، جهت جلوگیری ازگسترش وشدت مخاصمه هویدا شود. آن مأموریت درچارچوپ حدود فهم درست ومعرفی خصوصیت نزاع نوعی ازتعاطی افکاراست که در آن میلان به تخفیف درجنگ وجدال رجحان می یابد و بالاخره مولدی موادی و اساسی برای خاتمه منازعه گردد.
نفس مصالحه مأموریتی است مسبوق به جنگ ورسالتی است معطوف به صلح . توانمندی تبلیغی برای روشنگری افکار عامه ، کشف نیرومندی رقیب ، درک نکات افتراق ، دریافتن ساحه اشتراکات ،ارزیابی شیوه ای تبادل نظریات ودرنهایت عاقبت اندیشی برای استقرارفضای دورازنزاع ازوظایف اساسی مأموریت مذاکره میباشند.
با توجه به نکات فوق یک بررسی غیرمغرضانه از طرح پانزده فقره ای حزب اسلامی افغانستان مبنی برحل معضله کنونی ملت مصیبت دیده افغان که یک گام محکم ودرست برای تحقق ارمان های برحق مردم کشوراست ، ازمسئولیت های بنیادین روشنفکرافغان است ، زیرا داعیه صلح ، وجیبه ستم ستیزی ، کاوش معرفتی و سفرباطنی برای حقیقت یابی ازویژه گی های کار روشنفکران دینداردرین عصر محسوب میگردد.
به عاقبت با چشم بصیرت نگاه کردن ، اخراموررا درسیطره ای قدرت وعلم خالق یکتا نسبت دادن و پروا داری به روز اخرت داشتن منبعث از حکم عقل ناب هردیندار بخصوص روشنفکردیندارمیباشد. باچنین دیدی به جهان وجهانیان رسالت هرفرد آزاده وضاحت می یابد. تمکین ، شجاعت ، خضوع و خشیت موضع استواروخاص درنهاد انسان می یابد و دراغلب موضعگیری اجتماعی وسیاسی در دام مصلحت کاذب و مسامحه ای نا مناسب نمی افتد و عدالت را فدای قدرت نمی کند.چنین است روش روشن ، تحلیل احسن ونتایج مبرهن دراستقامت راه افتیدن حفظ نوامیس وطن .
مسئله طرح پیشنهاد شده ازجانب مقاومت برای استقرارصلح درکشور بمنزله نسیم بهاری بسوی جهانیان و وطنداران درداخل وخارج بوزیدن آغازکرده است. این گام تاریخی درحلقات افغانی پاک طینت و صحلجویان با همت ازهردیاری وازهر کناری سیاسی اثرات مهمی بجا گذاشته است. مگرمهم ترین اثر آن متوجه اشغالگران و حکومت نصب شده ازجانب آنان درکشور است، زیرا ریشه همه تبلیغات آنها را مبنی بر مبارزه علیه دهشت افگنی ، آوردن رفاه اجتماعی و گسترش یک نظام مردم سالار درافغانستان ، خشکانید و ابتکارنظروعمل را ازایشان ستاند ؛ ذهنیت عامه بسطح جهانی وملی آگاهی یافت که مقاومت مسلحانه آماده مفاهمه برای استقرارصلح درکشور ومنطقه میباشد. بعضی حلقات روشنفکربیطرف افراطی به علت تبارزموضع بیطرفی و ارتزاق ازمجامع وکانون های تبلیغاتی غیربومی باوجود آگاهی کافی ازمحتوای ابتکارات مقاومت ، یا آن را نادیده میگرند ویا به استدلال میتافزیکی توصل می جویند که گویا بمجرد خروج اشغالگران ازوطن ، جنگ داخلی یک امرحتمی است.
طبعاً درمرحله استحکام یک نظامی سیاسی متکی به خود ومردم سالار، گروه ها و حلقات که منافع شان درگرو حضورنیروهای اشغالگر وادامه جنگ وخونریزی است ، نخواهند بیکار نشست. آنها برای حفظ منافع خود با همه زمینه های سیاسی داخلی وخارجی، حضوراشغالگران را درکشور توجیه خواهند نمود. روشنفکران بیطرف افراطی با پیشکش کردن برهان متافزیکی خود ، ازمصادیق تاریخی استفاده ای ابزاری می کنند. وقایع خونین جنگ داخلی را منحیث یکی ازمصادیق محکم ادعای خود می شمارند. مگر آنها درورطه غفلت فرورفته ، نگاهی معطوف بگذشته را گریبان گیر آینده میسازند ، لیکن با دید عمیق درمسئله کنونی کشور چه ازناحیه اوج مداخلات خارجی و چه ازناحیه بحران فرهنگی ومعیشتی درمی یابیم که یا آنها غفلت می ورزند ویا نمی دانند ، که نسل جوان کشور به هیچ صورت حاضر به خونریزی و نزاع داخلی نیست . جوانان درشهرها ودهات کشور اکنون با امکانات کسب معلومات ، بیشتر ازگذشته مجهز میباشند. نرخ سواد آموزی درکشور رشد نموده است. یکی ازپراعجازترین ثمرات دوران جهاد علیه اتحاد جماهیرشوری ، مهاجرت بیشتر ازپنج میلیون ازباشندگان افغانستان به خارج ازمرزهای کشور میباشد ، که این واقعه پرابهت ترین اتفاق درتاریخ افغانستان میباشد ، زیرا افغانها با مهاجرت خویش با دنیای جدید و پیشرفت علوم جدیده ، فرهنگ و عنغنات سایرجهان آشنائی حاصل نمودند واین یک اتفاق بسا سترگ ونیک برای رشد فرهنگی واقتصادی ملت افغان محسوب میگردد. جوانان ملت بازبان های غیربومی آشنا شدند و مبادلات فرهنگی همین اکنون درجریان است. فرزندان ملت افغان با یک عزت نفس وخود آگاهی کاملاً قوی تر ازگذشته درصحنه های سیاسی واجتماعی عرض اندام نموده اند وبسادگی به اغوا کشانیده نمیشوند. طوریکه مقاومت افغانها دربرابرتجاوزخون آشام شوروی چهره قبیح مارکسیزم را به جهانیان معرفی کرد ، جوانان وطن همین اکنون هم میدانند که رهائی اززندان تجاوزواشغال یک وجیبه فرهنگی وتاریخی برای آنها محسوب میگردد و آنها درتلاش اند تا این وجیبه را به احسن ترین وجه ممکن به انجام رسانند. قوای ناتو در افغانستان ازبدو تجاوز برحریم افغانها شیوه ای اشغالگری را اتخاذ نموده ، به مقدسات ونوامیس ملت افغان هیچ وقعی نگذاشته بمانند درندگان وحشی وبدون توجه به میثاق های بین المللی با رفتارخشونت آمیزنظامی با ملت افغان دراویختند. به اساس تحقیقات جدید ازمنابع موثق بیشتر از دوصد وشصت هزارعسکر خارجی درافغانستان مستقراست. درپهلوی این تعداد عساکر، مشاورین و مستخدمین خارجی دوایررسمی و غیررسمی درافغانستان تعدادشان درحدود یکصد هزارنفررا احتوا می کند که همه آنها درخدمت اشغالگران قراردارند. به این ترتیب درافغانستان بالغ بر سه صد وشصت هزارنیروخارجی مستقربوده که دربرابر یک مقاومت ملی به جنگ خونین مشغولند. این شیوه ای اشغالگری و نظامیگری در عصر جدید بی مانند است. سئوال اصلی این است که بکدام منظور وجهت حفاظت کدام منافع ناتو درافغانستان به جنگ ادامه می دهد. چرا منابع هنگفت مالی خود را با وجود بحران سرسام آوراقتصادی درکشورهای اروپائی وایالات متحده امریکا در افغانستان دود می کنند. به گمان اغلب این جنگ درسطح خیلی بلند فکری وستراتیژکی درسطح بین المللی مطرح است . ستم دیدگان دنیا میدانند که ملت افغان قامت رسای هر ستم گر زمان و هر مستبد جهان را به زانو خمیده است ، به این ترتیب افغانستان کشوری است که میدان جنگ رادمردان و ستمگران است. صحنه جنگ تکبر و تعبد است و بالاخره مجادله بین حق وباطل است. درین مجادله افغان ها به هیچصورت خواهان توفق طلبی تمدنی و اعمال زور بالای دیگران ، بخصوص همجواران خود نمی باشند. این نکته مهم به این معنا است که بمفهموم جدیده ای جامعه شناسی خواهان یک "فضای زندگی" برای خود میباشند ، تا درآن فضای آزاد بدون اکراه استعداد وتوانمندی کشوری وملی خویش را برای استقرار صلح درمنطقه وجهان بخرچ رسانند. افغانها ، درصورت داشتن یک فضای پرامن برای زندگی چه ضرورتی خواهند داشت که درپی برانداختن نظم جهانی کنونی نیرو بشری وفکری خویش را بمصرف رسانند. زیرا مردم سرزمین افغانستان مانند سایرملت ها میل ورغبت برای رسیدن به رفاه اجتماعی وفردی دارند. البته افغانها میدانند که دین پسند و دین مدار اند ، لیکن این تمایل به هیچصورت معنای تجاوز وتفوق وتحمیل بردیگران نبوده ونیست. با این منظومه دقت درتبارزسیاسی افغانها درمنطقه، هر عاقل و صاحب اندیشه به حکم مرام های انسانی همنوا خواهد بود. بالترتیب به گفته یک فیلسوف شهیر ایرانی مفهوم تروریسم بعنوان دهشت افگنان مسلمانان افراطی یک مفهوم انتراعی اختراع شده ای شبکه های معلومات جمعی غربیان است. این مفهوم درکالبد علوم سیاسی جای دقیق ندارد ودرجامعه شناسی موضع مذموم دارد. انقباض آزادی وتنگ شدن فضای منافع اقتصادی باعث بر ایجاد این مفهوم وبرچسب زدن آن برهر گروه ای ویا دولتی نمایانگر ضعف فکری و ارزشی ویا به انقراض رسیدن آن قدرت میباشد.
به این ترتیب به روشنفکر افغان و مأموریت صلح ضروری است تا به پیچدگی وعمق این مسایل پی برده ، راهی و پلی میان مردمان صلح دوست غربیان و افغان های آزادیخواه وصلح دوست بکشند وکشور وملت را ازمصیبت کنونی نجات دهند .
درین راستا هر گونه فعالیت صلحخواهانه ملی قابلیت پشتیبانی را پیدا نموده و با جدیت وصداقت بایست درقبال آن کار مستمر صورت گیرد.
محمد عظیم آبرومند
سخنگوی کمیسیون صلح وآزادی برای افغانستان
اراکرات آلمان
17 اپریل سال 2010 میلادی