فاجعه یازدهم سپتامبر و تفوق طلبی استعماری
محمد عظیم آبرومند
صحنه های دلخراش ازپا افتیدن آسمان خراشهای نیویارک را جهانیان در یازدهم سپتامبر 2001 میلادی مشاهده کردند ویا خبری ازآن شنیدند. این ازپاافتیدن عمدی آن عمارات بزرگ تجارتی یک واقعه المناکی بود که درحدود سه هزار انسان را باخود نابود ساخت و وابستگان آنها را درغم واندوه انداخت. لیکن اثرات ناشی ازآن، چه برای ایالات متحده امریکا منحیث ابرقدرت یکه تاز آن زمان ، چه برای ملت افغان و چه بالای سیرتاریخ سیاسی جهان بسا عمیق وقابل دقت است.
یک دهه ازآن واقعه تاریخی گذشته است و افغانها میدانند و لمس میکنند که بدون مبالغه هرماه بمثابه انتقام، چندین دولت همرزم امریکا درافغانستان چنین حادثه برپا می کنند وفرزندان بیگناه سرزمین افغانستان را یا کشته ویا زندانی می گردانند. درده سالی که گذشت میتوان مثال های زیادی براین ادعا آورد که علمبرداران حقوق بشر نوجوانان ، عروسان ، شاگردان مکاتب ، کهن سالان و زنان عفیف افغان را بعنوان گروندگان مخالفین مسلحانه بخون میکشانند ومتعاقب آن ازطریق رسانه ها عذرخواهی میکنند.
ایالات متحده امریکا ومتحدین اش درجریان ده سال گذشته درمخمصه ای گیرافتاده اند. اکثریت شهروندان آنها ازدید اخلاقی دربرابر جنگ های براه افتیده ، خشکیده وناراض طوری زیر تاثیرتبلیغات وسیعی رهبران سیاسی و نظامی خود می باشند که تنها تفریق عقلانی شان بین جنگ نیک وبد محدود گردیده است. باوجودیکه حقایق جنگ، یک استراتیژی همه گیر تفوق طلبی را برملا می سازد.گفتار جنرال پترائس که اکنون سمت قومندانی سازمان جاسوسی سیا را عهده دارگردیده خاطر نشان می سازد که جنگ های براه انداخته شده ایالات متحده امریکا صرف بمنظور تامین منافع تفوق طلبانه قابل توجیه می باشد. جنرال پتراوئس می گوید: « من باورندارم که دراین جنگ کسی برنده باشد. یقین دارم که ما باید متواتر بجگنیم. اوضاع تقریبا مانند عراق است… بلی! بسا پیشرفت های درعراق احساس می گردد، مگر مثل سابق حوادث دردناکی وجود دارد و بایست بیداروهوشیاربود. بایست توپ را زیرپا نگهداشت. این یک نوع مبارزه وجنگی است که آنرا درباقی عمر خود وحتی فرزندان خود به تواتر مشاهده خواهیم نمود.»
این صدای یک قدرت جهانی است که خواهان تغییر استثنا به قاعده می باشد. ایالات متحده امریکا ومتحدین اش واقعه المناک یازده سپتامبررا منحیث دستاویزی استفاده کردند تا جهان را به نفع خود تنظیم داده وآنعده ازدولت های را مجرم قلمداد کنند که ازقیومت امریکا سرمی کشند.
ما میدانیم که یک دهه ازواقعه یازده سپتامبر میگذرد ،اما جنگ درافغانستان ادامه دارد. جنگی که دروضع رقت بار ، وحشتناک ، خصمانه و خونین به بن بست رسیده واز یک رژیم مزدوروفاسد حمایت می کند. رژیم که رئیس جمهورو خانواده اش جیب ها را ازچپاول و عواید غیر قانونی پر می کنند. البته این همه با آگاهی تام وبه حمایت عساکرامریکا وناتوصورت می گیرد . آن قدرت نظامی که دربرابرمقاومت شدید افغانها قرارگرفته وتوام با ناتوانی و زبونی هیچ نوع موفقیتی ندارد. مخالفین مسلحانه روزبروز جدی تر اقدام می کنند. برادرکرزی ، همراهان سیاسی ونظامی و حتی شبکات جاسوسی یعنی حامیان اصلی رژیم مزدور را مقاومتگران ازمیان می برند. درین اواخر حتی هیلکوپتر های امریکائی وانگلیسی ازحملات آنها مصئون نیستند. چند سالی است که کرزی و امریکا درپشت پرده مذاکراتی را با تحریک طالبان براه انداخته تا حلقاتی ازآنها را دراستمرارقدرت امریکائی باخود مشمول سازند.
سیاسیون لیبرال ومحافظه کارغربی که نخبگان جوامع غربی اند، ازیک جانب مدعی مدارا وتساهل اند و ازجانبی حامیان اصلی جنگ در افغانستان می باشند تا بتوانند ارزشهای یقین یافته خود را باقدرت نظامی بالای کشور های جدیدالمستعمره تحمیل کنند. آنها باوجود انصراف زاهدانه از امر دهشت افگنی هیچ نوع اشکالی نمی بینند که شهروندان فقیر سایرممالک را شکنجه نموده ، زندانی کنند ویا مستقیما بدون هیچ تمسکی به قانون بقتل رسانند. درهمین حال شهروندان کشورهای غربی باوجودیکه جنگهای براه افتیده دولت های خود را رد می کنند، ازافتیدن نگاه خود به یتیمان ، بیوه زنان ، مجروحین و کشته شدگان درجنگ افغانستان ابا می ورزند.
نظامیگری و تسریعات تعارض یافته حقوقی آن تا زمانی یک وسیله مشروع تلقی میگردد که یا برضایت ایالات متحده امریکا و یا ترجیحا توسط خودش براه افتیده باشد. متاسفانه درزمان کنونی صرف یک تصویر ذهنی «بشردوستانه» خریدار دارد مبنی براینکه یکطرف مشغول دهشت ووحشت است وجانب دیگر بخاطر تجسم ارزش اخلاقی تنها مرتکبین جرم را سزای مناسب می دهد. باهمچو بهانه ای حق خود ارادیت کشور های مجرم را متنازع می سازندومتعاقب آن برای اعاده حق خود ارادیت فشار قوای نظامی را منحیث ناظر همه حال مطرح می کنند. این نظارت تام در مثلث شومی که سه ضلع آن متشکل از پول ، سازمانهای غیردولتی وپایگاه های نظامی می باشد، تحقق می یابد. این صورت جدیدی ازاستعمار در قرن بیست ویک است. یکنوع تفوق طلبی که ازطریق شبکه های جهانی خبررسانی حمایه می گردد و ستون اساسی عملیات نظامی و تعاملات سیاست جهانی را تشکیل میدهد.
قدرت نظامی و سیاسی همه قواعد ممدوح و مروج حقوق ملل را خنثی ساخته است. اگر به مسئله امنیت داخلی ایالات متحده امریکا توجه شود با وجود خوش باوری حلقات لیبرال دنیای غرب بعد از به قدرت رسیدن اوباما درقصرسفید مفهوم فرهنگ سیاسی درمستوای ملی وبین المللی شدیدا خدشه دارشده است. بعوضیکه میلان خشن قوانین موضوعه معکوس گردد، رئیس جمهور کنونی امریکا آن میلان را تسریع بخشیده است. صعود رقم اخراج مهاجرین ازامریکا ، تقلیل رقم رسیدگی به دوسیه های زندانیان گوانتانمو و پشتیبانی بی قید و شرط از سیاست اسرائیل در برابر فلسطینی ها واستفاده ازطیارات بی سرنشین برای قتلهای گروهی وانفرادی مثال های کوچکی درین مورد می باشند. نکات فوق موید این ادعا است که در امریکا سیاست وقدرت همه ارزشها را بی محتوا ساخته است . لیبرال های خوش باوری که تاکنون اصرار میورزند که اداره قبلی باعث این همه سواستفاده ازقدرت می باشد ، چشمان شان بخاطر رقابت سیاسی جبهه ای خیرگی می کند نه بخاطر دقت به واقعیات. اداره اوباما و بوش را صرف، یک فصاحت کلام ازهم تفریق می کند. منتقدین باشهامت نظامیگری و استعمارگری مانند آقایان توماس دراک ، بردلی ماننیگ ، شتیفان کیم و جولیان اسنج بسان دشمنان درجه یک دولت ومردم قلمداد می گردند.
فرهنگ سیاسی در ایالات متحده امریکا آنقدر خدشه دار گردیده و کاهش ارزش یافته است که انعکاس آنرا در به قتل رسانیدن بن لادن بطور واضح مشاهده کرده می توانیم. همه دنیا اکنون میدانند که امریکائی ها می توانستند بن لادن را اسیر گیرند و محاکمه علیه او براه اندازند ، اما این مسئله از آغاز این معامله در طرح آنها منحیث یک هدف مطرح نبود. صرف شعاری که مطرح شد خیلی مضحک و ازدید اخلاقی ضد کرامت انسانی بود. شما ملاحظه کنید که می گفتند: Fuck Bin Laden, Fuck Bin Laden .
اروپائیان همان شعاررا با تغییر لحن طوطی وار تکرارکردند. البته تزویر و منافقت ازعناصر تعمیم یافته در فرهنگ سیاسی آنها گردیده است. انقلاب خونین لیبیا نیز ازاین امر مستثنا نیست. نخستین اقدام کشور های غربی درمورد انقلاب لیبیا تشویق انقلابیون برای براندازی نظام جبار قذافی بود ، لیکن درموقع حساس آنها را تنها گذاشتند. ایتالیا ، انگلیس ، فرانسه ، آلمان و امریکا جدا ازحمایت دست کشیدند و خواهان مذاکره با قذافی گردیدند. برلسکونی تا اخرین دقایق از قذافی دست نکشید. تااینکه انقلابیون مجبور به تقاضای بمباران هوائی گردیدند. بمبارانیکه بیشتر ساختار های اقتصادی لیبیا ازهم پاشید تا جائیکه ذخیره های آب نوشیدنی نیز صدمه دید. این عملیات هوائی شش ماه به طول انجامید. اصل قضیه طوری است که دول غربی درتلاش تسلط سیاسی وفکری بهار عرب بوده ، تا جائیکه ازخود جوششی و تهییج مردمی آن بکاهد . نشانه های آنرا در امر بزندان کشیدن دوازده هزار مصری میدان تحریر و اظهار فخر انگلیس وفرانسه جهت کسب قراردادهای نفتی مبنی براداره امور معادن نفتی لیبیا بخوبی مشاهده کرده می توانیم. جای تعجب نبود که در رسانه ها خبری انتشار یافت این که همکاری دول غربی با رژیم مستبد قذافی دربخش اطلاعاتی وجاسوسی ازدیری زمانی وجود داشت. تزویر منحیث یک امر مروج دربازارسیاست جهانی معمول گردیده است. صدمات آن بالای تمدن ،پالایش فرهنگ ، ابعاد معنوی انسانیت و استقرار صلح درجهان بسا عمیق ودردناک است.
البته درعصر سرازیر شدن تصاویر رنگی، اجتماعات مدنی غرب زودتر و آسانتر اغوا می گردند. کشتار بیرحمانه ازطرف قوای قذافی بهانه ای خوبی دردست امریکا بود تا طرابلس را شدیدا بمباران کند. درعین وقت همرزمان امریکا مصروف تشویق وتمجید دیموکراسی در دنیای عرب بود ، مگرندیدیم که از ال سعود و عربستان سعودی هیچ خبری بجزارسال تانک های آنها به بحرین چیزی دیگر دیده نشد. صرف در آلمان چند روزی قرارداد جدیدی مبنی برفروش بیشتر ازیکصدوهشتاد عراده تانک زرهی به ال سعود غوغا برپاکرد. و دراخیرهمه احزاب سیاسی معتبردر آلمان تجارت سلاح با عربستان سعودی را توجیه نمودند ،گرچه با مصوبات اولیای پارلمانی همچو فروشات سلاح به مناطقیکه بالقوه درتشنج است ممنوع می باشد. حزب سبز آلمان که سابقه چپ انقلابی را به حیث یک ویژنامه مثبت درضیافت های سیاست جهانی با خود دارد، بعد ازفروپاشی دیواربرلین اکنون به یک نیروسیاسی مقلد نیو لیبرال امریکائی مبدل شده است. طوریکه آقای تریتین یکی از پرآوازه ترین اشخاص این حزب مفهوم تفوق طلبی را به جسارت درسخنرانی های خود عنوان می کند. او می گوید ما به هیچ صورت نمی خواهم که درجهان فضای خارج ازقانون باقی ماند. منظورش قوانینی است که با قدرت نظامی و مادی تعمیم یابد. احزاب سبزدول غربی دراجندای کاری خود نمایانگر تفوق طلبی استعماری می باشند. این چنین طرزالعمل بالای حرکت سبزایران نیز بی اثر نبوده ، طوریکه روشنفکران دینی ایران از اشغال افغانستان هیچ رنجی نمی برند ودرزمینه باسیاست امریکا درمنطقه خود را همگون ساخته اند.
مستبد دیگری ازیمن که اکثریت قاطع مردم آن سرزمین وی را نفرین می فرستند از دیوان استبداد درمهاجرت فرمان قتل مردم یمن را هرروزه صادر می کند . هیچ کسی و هیچ سازمانی ازجامعه جهانی مانع آن نمیگردد. نه محاصره اقتصادی رژیم و نه ممانعتی از ارسال سلاح به رژیم در دستور کاراست. چینل تلویزونی الجزیره نیزمورد تادیب سیاسی قرارگرفته است. بعد ازانقلاب میدان تحریر ، تونس ، لیبیا اکنون تلویزون الجزیره از ویژگی غیروابستگی در پخش وتحلیل وقایع کمتر برخوردار است. سوالی مطرح است که کدام فشارهای سیاسی باعث همچو رفتارمطبوعاتی درتلویزون الجزیره گردیده است.
خداوند کریم درسوره حشر می فرماید:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ .
وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ.
اى کسانى که ایمان آوردهاید از (مخالفت) خدا بپرهیزید; و هر کس باید بنگرد تا براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده; و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام مىدهید آگاه است . و همچون کسانى نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشى» گرفتار کرد، آنها فاسقانند .
امید است همه جهانیان ازپیام فوق عبرت عملی بگیرند و فراموش نکنند که خالقی است دنیا را که هم عالم وهم عادل است و رجعت همه بسوی اوست.
والسلام
محمد عظیم آبرومند
27 سنبله 1390 هجری شمسی