استاد احمد جاوید عارفی
به ادامـــهٔ موارد مباح غیبت……
همانا بیان دروغ دروغگویان، بزرگترین نوع خیرخواهی است که هر مسلمانی باید به خاطر خدا و برای پیامبر و امت اسلامی انجام دهد.
جرح و نقد کسی که در مقام شهادت قرار گرفته و در مورد خون یا مالی که از کسی ضایع شده، شهادت دروغ میدهد، در واقع، نوعی خیرخواهی میباشد که خداوند، آن را بر بندگان خویش واجب نموده و از آنها خواسته تا در چنین مواقعی، این وظیفهٔ خویش را تمام و کمال به انجام برسانند.
5 ـ پنجمین موردی که غیبت کردن به خاطر آن مباح است، مشاوره در مورد مسایلی چون ازدواج، شراکت و همسایگی است.
وقتی معاویه و ابوجهم از فاطمه بنت قیس خواستگاری نمودند، فاطمه رضی الله عنها نزد رسولخدا صلی الله علیه وسلم رفت و در مورد این دو نفر با آن حضرت صلی الله علیه وسلم مشورت کرد.
رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند:
(أما ابوجهم فلایضع عصاه عن عاتقه و امّا معاویة فصعلوک لا مال له) یعنی:
«اما ابوجهم، مدام عصایش را بر شانه دارد. و معاویه هم، شخص فقیر است که هیچ مالی ندارد». مسلم (1480).
6 ـ ذکر عیوب و کاستیهای افرادی که بطور علنی گناه میکنند و از آن پروایی ندارند و همچنین ذکر بدعتهای افراد بدعتگذار.
البته در صورت وجود این دو ویژگی در فردی، میتوان عیوب او را نزد دیگران، بازگو کرد و در صورت فقدان دو ویژگی مذکور، ما چنین حقی نداریم و تنها در مواردی میتوان به غیبت وی پرداخت که غیبتش از نوع مباح باشد. که در بخش سوم بیانش گذشت.
عایشه رضی الله عنها میگوید:
شخصی از رسولخدا صلی الله علیه وسلم اجازهٔ ورود خواست؛ آن حضرت صلی الله علیه وسلم فرمود:
(إئذنوا له؛ بئس اخو العشیرة)
«به وی اجازهی ورود دهید؛ (راستی که او) چه بد آدمی است». بخاری (6054) و مسلم (2591).
امام بخاری به استناد همین حدیث، غیبت اهل فساد و کسانی را که مدام و بیپروا به کارهای بد مشغولند، جایز دانسته است.
دلیل این مدعا آنکه امام بخاری در کتاب خویش بابی را تحت عنوان «باب ما یجوز من اغتیاب اهل الفساد و الریب» به این موضوع اختصاص داده است.
7ـ زمانی که شخصی، به لقبی خاص همچون لنگ، کر و کور و مانند آن شناخته میشود و اگر این القاب را بکار نبریم، امکان معارفهٔ وی ممکن نباشد.
البته نباید این القاب یا ویژگیها برای تحقیر یا زیر سؤال بردن آن شخص بکار رود؛
زیرا هر چند بکار بردن این القاب به هنگام ضرورت درست است (صرف برای شناسائی)، اما این حکم، مطلق نیست.
بدیهی است اگر چنین افرادی را نیز با الفاظ و صفاتی غیر از اینها نام ببریم، بهتر و احسن است.
اسیر بن جابر رضی الله عنه میگوید: اهل کوفه، گروهی را نزد عمر رضی الله عنه فرستادند. در میان آنها شخصی وجود داشت که اویس را مسخره میکرد.
عمر رضی الله عنه فرمود: آیا در میان شما از قبیله قَرَن کسی هست؟
سپس همان مرد نزد عمررضی الله عنه آمد و ایشان خطاب به وی گفت: رسولخدا صلی الله علیه وسلم فرموده است:
(إن رجلاً یأتیکم من الیمن: یقال له أویس لا یدع بالیمن غیر أمّ له قد کان به بیاض فدعا الله فأذهبه عنه إلا موضع الدینار أو الدرهم فمن لقیه منکم؛ فلیستغفر لکم)
«همانا شخصی از یمن نزد شما خواهد آمد که او را اویس خوانند. وی در یمن، فقط مادرش را میگذارد (و از خوبی کردن به او دریغ نمیکند). همانا او بیماری برص (پیسی) داشت و دعا کرد که خداوند شفایش دهد؛
خداوند، دعایش را پذیرفت و جز به اندازهٔ یک درهم یا یک دینار، دیگر هیچ نشانهای از پپسی در وجود وی باقی نمانده است.
پس هر کدامتان که او را ملاقات کردید، از وی بخواهید تا برایتان از خداوند طلب مغفرت کند». مسلم (2542).
امام شوکانی رحمهالله میگوید: «اگر قضیه آنگونه باشد که شخصی جز با لقبی خاص شناخته نشود و لقبی دیگر برای معرفی او بکار نرود، اگر واقعاً تا این حد لقبی در معرفی شخص مؤثر باشد و هیچ جایگزینی نیز نداشته باشد،
در آنصورت بدیهی است، این، لقب او نخواهد بود، بلکه این لقب، اسم اوست. چرا که با هیچ نام دیگری شناخته نمیشود».«رفع الریبة» ص33.
خلاصهٔ غیبت های مباح:
1- مظلوم میتواند نزد حاکم و قاضی تظلمخواهی کند.
2- وقتی بخواهد برای تغییر منکر کمک بگیرد.
3- هنگام استفتاء از مجتهد بگوید فلانی اینچنین بر من ظلم کرده است.
4- هوشدار به مسلمانان که وارد شر و فتنه نشوند و آنان را نصیحت کند، بشرطیکه هدفش نصیحت باشد.
5- اگر شخصی فسق و بدعت را بطور علنی انجام دهد.
بخاری برای جواز غیبت اهل فساد و اهل شک استدلال میکند به گفتار پیامبر صلی الله علیه وسلم درباره عیینه بن حصن، وقتیکه بر علیه پیامبر صلی الله علیه وسلم اذن گرفت،
و پیامبر صلی الله علیه وسلم گفت:
بدترین برادر عشیره…!.
6- برای شناختن و توصیف کردن، مانند اینکه کسی معروف به اوصاف زیر باشد: کور، لنگ، کل و …….
ولی اگر منظور تنقیص او باشد حرام است. الآداب الشرعیه (1/274).
ادامــــه دارد….
۴ شنبه ۳۰ اپریل ۲۰۱۴
https://www.facebook.com/meydanestid