نظیف الله نهضت جلاد 24 حوت باید محاکمه شود — محمود نکته دان

 

نظیف الله نهضت جلاد 24 حوت باید محاکمه شود

محمود نکته دان

در چند قدمی  دادگاه لاهه جلاد خون آشامی لمیده است که کشتار بیرحمانه 25 هزار هراتی مظلوم نتوانسته عطش خونخوارگی اش را بر طرف نماید. این شخص که هنوز هم از تنفس او بوی خون بمشام میرسد اخیراً با سر هم کردن چرندیاتی برای دفاع از جنایات خود برخاسته که در سایت آریائی بدست نشر سپرده شده است.

 

او کسی است که بفرمان او هزاران در هزار انسان مومن و وطندوست هراتی بجرم دفاع از ارزشهای اسلامی و ملی کشور خود بشکل بسیار ناجوانمردانه به خاک و خون کشیده شدند. اما از اینکه این سفاک وجدان باخته نتوانسته تعداد شهدای قیام مردم قهرمان هرات را به صد ها هزار نفر برساند تا هنوز هم  مانند یک مار زخمی بدور خود می پیچد چون آرزوی ترکی و امین را در روز بیست و چهارم حوت بر آورده کرده نتوانسته تا سینه های مالا مال از عشق همه هراتیان را به تیر جفا به بندد.  در آن روز ها ترکی و امین گفته بودند که ما به نفوس هرات احتیاجی نداریم فقط همان کسانی که از انقلاب حمایت میکنند برای ما کافی است.

 

عدم تطبیق کامل فرمان ترکی و امین مبنی بر قتل عام مردم هرات تا در آن شهر احدی به جز از وطنفروشان زنده نماند این جنایت کار پلید را بر آشفته ساخته و از این که اکنون توپ و تفنگی در اختیار ندارد هر از چند گاهی با نوشته های کثیف خود زخم بازماندگان قربانیان جنایات خویش را تازه مینماید  تا با اهانت و شکنجه روانی بازماندگان آن قیام به ارضای غرایز کثیف حیوانی خویش به پردازد.

 

آری ! هنوز هم غرایز این حیوان وحشی صفت ارضاء نگردیده و فکر میکند که کم کشته است و باید بازماندگان آن قیام را هم بقول او اگر روزی یک حکومت ملی به قدرت برسد به محاکمه بکشاند که البته منظورش از بوجود آمدن حکومت ملی بقدرت رسیدن دوباره جلادان و شیادان تاریخ زده خلق و پرچم میباشد. با آنهم او وحشت و نگرانی خود را از جنایاتی که انجام داده پنهان کرده نمیتواند و از وحشتی که جنایات گذشته اش برای وی ایجاد نموده  به نوشتن کتاب  و مقاله های جدید می پردازد تا بزعم باطل خود اسباب برائت خود را فراهم نماید اما بی خبر از اینکه هر چه در لجنزار جنایات خویش بیشتر دست و پا بزند بیشتر غرق خواهد شد و هر چه بیشتر بنویسد  چیزی به جز از تکمیل اسناد لازم برای محاکمه وی فراهم نخواهد گردید.

 

او در تلاش است تا تاریخ و حقایق تاریخی را مسخ کند اما تاریخ مسخ نخواهد شد. او در تلاش است که لکه های خون قربانیان جنایات خویش را  از دامان کثیفش پاک سازد اما خون های ریخته شده در بیست و چهارم حوت از چنان کمیتی بر خوردار نیست تا با این ترفند ها و دسیسه ها از بین برده شود. خون 25 هزار شهید مظلوم هراتی  دریای خروشانی است که وقتی به سیلاب خشمگینی مبدل گردید کمونزم را با آنهمه دبدبه و طمطراق آن مدفون تاریخ ساخت و مزدوران کمونزم باید بدانند که آنها هم ولو با هر نقاب دیگری هم که وارد صحنه سیاست افغانستان شوند در نهایت با خشم ملت معتقد و مسلمان افغانستان بار دیگر رهسپار زباله دانی تاریخ خواهند شد.

 

تلاش ها و نوشته های نهضت برای برائت وی به تلاش های قابل مقایسه می باشد که از جانب پولپوت برای دفاع از قتل عام های صورت گرفته در کامبوج براه انداخته شود و پولپوت بگوید که همه این کشتار های بیرحمانه را بر اساس وظیفه انقلابی خود انجام داده  و بر علیه منتقدان جنایات خویش ادعای شرف نماید و خواهان محاکمه بازماندگان جنایات هولناکش گردد.

 

جنایت سالاران  کودتای هفتم ثور 1357 که جنایات خود را از آغازین روز حرکت پلید هفتم  ثور با شهادت سردار محمد داود و خانواده مظلوم او آغاز کردند و با شهادت صد ها هزار تن از هموطنان دیگر ما ادامه دادند باید بدانند که در مقابل همه حوادثی که بعد از کودتای هفتم ثور صورت گرفته است مسئول شناخته میشوند چون کودتا چیان 7 ثور و اکثریت اعضای احزاب خلق و پرچم چه در دوران حاکمیت خود و چه بعد از سقوط حاکمیت خود به نحوی در قتل و شکنجه ، ایجاد نفاق و شقاق و ویرانی سرزمین زیبای ما نقش پلید و خائنانه خود را ایفا نموده اند. آنها با وقاحت تمام کودتای را که به قومانده مشاورین روسی از داخل قطعات نظامی و بوسیله یک مشت انسانهای اوباش و مزدور صورت گرفته بود و حکومت قانونی افغانستان را سرنگون ساخته بود انقلاب نامیدند در حالیکه روسها مدت ها قبل از وقوع این کودتا در جریان جزئیات و چگونگی تطبیق پلان آن قرارداشته اند. [اردو و سیاست صفحه 147]

 

انقلاب به یک تحول کیفی و بنیادی و یک چرخش عظیم در حیات یک جامعه اطلاق میگردد که برای ایجاد تغیرات مثبت با شرکت مردم بوجود می آید در حالیکه انقلابی را که احزاب مزدور خلق و پرچم مدعی آن بودند بی خبر از مردم  و بر خلاف خواسته ها و باور های  مردم صورت گرفته بود و رهبری آنرا نه مردم افغانستان بلکه مشاورین روسی  داخل قطعات نظامی بعهده داشتند و به مزدوران خود تعلیم دادند تا از این حادثه خونین و دستبرد بزرگ تاریخی بعنوان انقلاب ثور یاد نمایند.

 

اگر تعریف و مفهوم انقلاب را که بعنوان یک چرخش عظیم و بنیادی در حیات یک جامعه محسوب میگردد و تحولات مثبتی را با خود به ارمغان می آورد معکوس و وارونه بسازیم امکان این وجود دارد تا از دستبرد نظامی هفتم ثور بعنوان انقلاب ثور یاد آوری گردد چون انقلاب روسی ثور یک چرخش عظیم و بنیادی را در جهت نابودی حیات ملی و ارزشهای اعتقادی و فرهنگی جامعه ما آغاز کرد که قتل ، ویرانی ، مهاجرت های اجباری ، خانه بدوشی و دست نگری ملیون ها هموطن ما در داخل و خارج کشور از دست آورد ها و ارمغان های  انقلاب به اصطلاح ثور مزدوران شوروی به حساب می آید.

 

اگر علل اساسی خسارات ، رنج ها و پیامد های ناگوار روحی و روانی حوادث سه دهه گذشته را  مورد تحقیق و جستجو قرار بدهیم بلا درنگ دانسته میشود که کودتای هفتم ثور 1357 سر آغاز و ادامه همه بدبختیهای مردم افغانستان بوده و احزاب مزدور خلق و پرچم در عقب همه ی این جنایات، ویرانی ها و وطنفروشی ها قرار داشته و نقش اکثریت اعضای شان در کشتار مردم و تباهی این کشور اظهر من الشمس است.  اما اگر میزان وقوع جنایات صورت گرفته را بر اساس نقش اعضای این دو حزب درجه بندی نمائیم نتیجه گیری کرده میتوانیم  که در حدود سیصد نفر از اعضای احزاب مذکور در صدر جدول جنایت سالاری قرار میگیرند که از اسدالله سروری ،نظیف الله نهضت ، تنی، امام الدین، نبی عظیمی، آصف دلاور و …میتوان از جنایت کار ترین چهره های تاریخ سه دهه گذشته یاد کرد که هنوز هم در قید حیات ننگین و غیر انسانی خویش قرار دارند و باید به محاکمه کشیده شوند.

 

وقتی همه این جنایت و پر روئی این غلامان بیگانه را می بینیم که با بی حیائی تمام قیام ملی و اسلامی مردم مسلمان ما را آشوب بیگانگان میخوانند باید از شناخت نکتای خروسچف در باره کمونست های به اصطلاح افغانی بر سبیل تحسین یاد آور ی نمائیم.

 

خروسچف روزی در ملاقات با مرحوم محمد داود خان گفته بود: " چند نفر اراذل و اوباشی که شاید در افغانستان تحت نام کمونست ها دست به فعالیت بزنند  به هیچ صورت نباید مانع انکشاف روابط دوستانه میان کشور ها ی ما بشوند. حکومت افغانستان حق دارد به هر ترتیبی که بخواهد با این عناصر رفتار کند." [صفحه 90 –  دهه قانون اساسی].

 

واقعا هم که خروسچف شناخت عمیقی  نسبت به مزدورانش داشته و کودتاچیان خلق و پرچم چیزی به جز از همان مشت اراذل و اوباشی که خروسچف از ایشان  یاد آوری نموده نبوده اند زیرا هنگام رسیدن بقدرت زندگی مادی و معنوی مردم را با رذالت و اوباشی تمام بنابودی کشانیدند و به حدی در قتل و جنایت و ویرانگری افراط نمودند که حتی اربابان قسی القلب خود در کرملین را نیز به  لرزه و وحشت انداختند.

 

جنرال وینکوویچ اولک کالوجن مسئول دفتر عملیات ضد جاسوسی بین المللی روسیه که در ماه اسد 1357 بکابل سفر نموده و با اسدالله سروری ملاقاتی داشته  وحشت و اظطراب خود را از عواقب جنایات مزدوران وحشی صفت و بی آزرم کرملین چنین به رشته تحریر در آورده است: " با  رئیس اکسا یا موسسه امنیت دولتی افغانستان بنام اسد سروری هم  دیداری داشتیم . سروری را جوان با انرژی و فعال یافتیم. وی که تا چند ماه دیگر چنان در کشتار گروه های مسلمان و خانواده های مردم افغانستان شخصا سهم گرفت که گزارشات آنرا من در دفتر کی جی بی در مسکو  با نگرانی مرور نموده و از عواقب این همه قتل و قتال های لجام گسیخته او که به روند بی پایان خشونت و انتقام در کشور افغانستان  می انجامید بر خود میلرزیدم." [صفحه 12 جلد اول  تحولات سیاسی جهاد افغانستان ].

 

همین دو حرف از گفته های خروسچف و نوشته های جنرال وینکویچ به اضافه حادثه بیست و چهارم حوت برای اوباش بودن ، وحشی صفتی و خونخوارگی احزاب خلق و پرچم کافی و بسنده است و نیازی به بیان شکنجه وشهادت صد ها هزار تن از هموطنان مظلوم  دیگر ما که در پولیگون ها و زندان مخوف های رژیم مزدور خلق و پرچم معلول و نابود گردیدند نمیباشد.

 

سروری ، نهضت و سایر جلادان خلق و پرچم  شاید اکنون به حرف های تاریخی شهید محمد داود خان با ببرک پی برده باشند که روزی  به وی گفته بود: " اگر شما ایدیولوژی کمونزم را بزور برچه هم به ذهن مردم  افغانستان داخل کرده توانستید بر زند ه من تُف و بر مرده من نفرین نمائید". این جمله داود خان که بر اساس شناخت عمیق او از جامعه افغانی بیان گردیده خلاصه و  مفهوم یک کتاب ضخیمی از جامعه شناسی کشور ما را در خود گنجانیده است که حقیقت آنرا گذشت زمان همراه با فشارها،  قتل ها و ویرانگری های باند های خلق و پرچم به اثبات رسانیده است. مرور حوادث سه دهه گذشته حقیقت شناخت خروسچف از مزدوران کرملین و صحت ادعای شهید محمد داود خان مبنی بر عدم پذیرش کمونزم و ایدیولوژی های بیگانه از جانب مردم افغانستان را به اثبات رسانید و گفته های تاریخی شهید محمد داود خان میتواند برای کسان دیگری هم که کمر مبارزه بر علیه ارزشهای اعتقادی  و ملی مردم افغانستان بسته باشند بعنوان یک سرمشق اساسی و تاریخی مورد استفاده قرار بگیرد.

 

جنایت سالاران خلق و پرچم  که در دو ران حاکمیت شان پرده از چهره های کثیف شان بر داشته شد گفته های تاریخی خروسچف را به اثبات رسانیدند و نشان دادند که واقعا هم چیزی بجز از یک  مشت اراذل و اوباشی نبوده اند. آنها چنان در قتل و وحشت و ویرانگری افراط کردند که حتی بگفته جنرال ویلکویچ بادارن شان نیز از مرور جنایات این اوباشان بر خود میلرزیده اند. جنایت سالاران خلق و پرچم کارنامه های خود را که چیزی بجز از قتل  و ویرانگری نبوده با خون مردم مظلوم و بیگناه ما نوشتند و حالا راهی برای گریز از عملکرد های گذشته خود ندارند. آری ! آنها کارنامه های خونین خود را با خون صدها هزار انسان بیگناه  و مظلومی در دل تاریخ این کشور رقم زده اند که از ابتدائی ترین سهولت های زندگی محروم بوده و حتی برای اعاشه و اباطه خانواده های مستمند شان نیز با هزاران مشکلات و پریشانی دست بگریبان بوده اند.  

 

نظیف الله نهضت و همدستان پلید او خون مردم مظلوم و بیگناه مارا  با چنان پیمانه ریختند که نوشته ها و دفاعیه های ایشان بمنظور برائت از جنایات انجام شده بعنوان خاشاکی هم در مقابل سیلاب خون های ریخته شده بحساب آمده نمی تواند. نهضت  و همدستان پلیدش در سایت آریائی که تلاش برائت وی  را دارند باید بدانند که چهره های کثیف شان بحدی عریان گردیده که هیچ نوشته و هیچ نیروی جنایات ننگین شان را از صفحات تاریخ آغشته بخون کشور ما محو کرده نخواهد توانست.

 

نسبت دادن قیام مردم مبارز و مسلمان هرات به بیگانگان خود یک جنایت بزرگ  و نا بحشودنی دیگری است که جرم جانیان و جلادان خلق و پرچم را سنگین تر خواهد کرد. آنها هزاران در هزار هراتی مظلوم را در روز روشن در قلب شهر هرات ظالمانه به خاک و خون کشیدند و هزاران در هزار از هموطنان  دیگر ما را نیز بعد از قیام بیست و چهارم حوت بگونه مظلومانه در دل دره ها و کوه ها زنده بگور و مدفون ساختند و با بیشرمی تمام حرکت هراتیان را ایرانی قلمداد نمودند.

 

نهضت بحدی در حماقتی که  باالخاصه وطنفروشان است غرق میباشد که  فکر میکند با سر هم کردن چند کلمه مزخرف و جملات از هم گسیخته خواهد توانست آفتاب خونرنگ حقیقت قیام 24 حوت را از انظار مردم افغانستان و جهانیان پنهان نماید. او با ارثی که از نبوغ نابغه شرق یعنی نور محمد ترکی و شاگرد وفادارش به او رسیده به کشف تازه  دیگری هم دست زده است گویا اینکه کا، جی، بی در همدستی با خمینی افسران فرقه هرات را  بر علیه حکومت خلقی و به اصطلاح دموکراتیک ایشان تحریک کرده است  در حالیکه افسران مذکور بعلت مخالفت با کشتار مردم مظلوم خود دست بقیام مسلحانه زدند و به هیچ جریانی هم ارتباط نداشته اند.

 

در مورد خمینی و نقش او در باره قیام مردم هرات  و افسران فرقه 17 باید گفت که این یک ادعای احمقانه بیش نیست چون در زمانیکه قیام مردم هرات صورت گرفت حتی چند روزی از آمدن خمینی به ایران نگذشته بود و فکر نمیشود که  در آن زمان آقای خمینی حتی با اطرافیان خود در محل اقامت خویش نیز آشنائی لازم را حاصل نموده بوده باشد. اما در مورد ادعای نهضت به ارتباط نقش کا،جی ، بی در قیام هرات باید گفت که این حرف ایشان بقصه همان مردی می ماند که امردی را بعد از تجاوز بر شانه کرده و در شهر میگشتاند و آن امرد از فراز شانه هایش میگفت که ای مردم ! من به این مرد تجاوز کرده ام  و آن مرد میگفت عاقلان دانند. اکنون هم جواب کا،جی،بی برای نهضت و یارانش که ایشان را در افغانستان بقدرت رسانیده گفته همان مردی است که آن امرد را بعد از تجاوز بر شانه هایش میگشتاند و در مورد ادعای آن امرد میگفت :عاقلان دانند.

 

انکار نهضت از قیام و شهادت مردم هرات و نسبت دادن آن به بیگانگان شباهت زیادی به تلاش های فرد دیگری بنام شیر آهنگر و ادعای بی اساس او در مورد پس منظر قیام هرات دارد که خواسته است با تحمیق دیگران افتخارات آن قیام جاودانه را به چند لومپن بیگانه پرست دیگری نسبت بدهد که از نگاه عقیدتی و ایدیولوژیکی فرقی با نظیف الله نهضت و همفکران کثیف او نداشته و نمونه  مدینه فاضله ایشان  را پولپوت در کامپوج به نمایش گذاشته است. 

 

واقعیت این است که ملت مسلمان افغانستان بخاطر دفاع از اعتقادات و فرهنگ خود با قبول همه مصایب و ویرانی ها و پیشکش نمودن خون بیش از دوملیون انسان مومن بدرگاه حضرت خداوند متعال (ج) کمر کمونزم را در جهان شکستند. اما  بعلت عدم موجودیت یک رهبری قوی و بیکسی ملت افغانستان امروز شغالان زیادی در داخل و خارج کشور عزیز ما به زوزه کشیدن پرداخته و  میخواهند  خود را شیر های غران و فاتحان جنگ افغانستان معرفی نمایند.  حقیقت این است که همه این ادعا ها  در جهت تحمیق دیگران و در جهت دستبرد افتخارات مردم ما صورت میگیرد. کسانیکه ذره از تعقل، وجدان و حیثیت انسانی در وجود ایشان باقی مانده باشد نباید به انکار از افتخارات مردم ما به پردازند  و نه هم خود را رهبر و فاتح میدان های نبرد خونینی قلمداد نمایند که فقط و فقط با سیلاب خون افغانهای مظلومی به پیروزی رسیده است که نه از شرق چیزی میدانسته اند و نه هم از غرب خبری داشته اند و فقط به خاطر دفاع از عقاید ، فرهنگ و استقلال سرزمین خود رزمیده اند.

 

متاسفانه آنانی که در غرب خود را از دوستان مردم افغانستان قلمداد مینمایند و ادعای همکاری با جهاد و مبارزه مردم افغانستان را فریاد میزنند امروز به پناه دهندگان قاتلین ملت مسلمان افغانستان مبدل گردیده و آنانی که دم از دموکراسی و حقوق بشر میزنند به میزبان قاتلان مردم افغانستان و تغذیه کنندگان دشمنان ملت افغانستان تبدیل گردیده اند که یک نمونه بارز آن حضور نظیف الله نهضت  قاتل مردم هرات در قلب اروپا میباشد. وقتی نهضت قاتل در قلب اروپا مصئونیت داشته باشد و به محاکمه کشیده نشود همه ی ادعاهای حامیان حقوق بشر و سر و صدا های که بنام آزادی و حقوق  انسان گوش های  همه جهانیان را کر نموده بزیر سوال خواهد رفت . و قتی از طریق دست اندرکاران سازمان های به اصطلاح حقوق بشر در قراء و قصبات افغانستان برای مردمی که در جهت دفاع از عقاید خود در مقابل کمونزم به مبارزه برخاسته بودند به پرونده سازی پرداخته میشود  و مردم ما قاتلان عزیزان خود را در پناه حامیان حقوق بشر محفوظ و مصئون مشاهده مینمایند چه کسی به حرف های بنام حقوق بشر، آزادی و دموکراسی باور خواهد کرد؟ بی جهت نیست که مردم ما به این باور رسیده اند که سازمان های حقوق بشر و امثالهم که اکثراً توسط عناصر چپ گردانندگی میشود اساس کار شان مبارزه با کسانی است که دارای عقاید اسلامی بوده باشند. بگونه مثال اخیرا همین سازمان های به اصطلاح حقوق بشر انتخاب فهیم بعنوان معاون کرزی  را که ما وکیل مدافع او نمی باشیم  شدیدا مورد حمله و انتقاد قرار دادند در حالیکه کوچکترین عکس العملی را هم در باره کاندیداتوری شهنواز تنی که در قتل مردم افغانستان بصورت سیستماتیک دست داشته است از خود نشان ندادند و یا اینکه  همین سازمانها در مقابل بی تفاوتی محکمه نسبت به عمق جنایات اسدالله سروری در جریان محاکمه او که خون هزاران انسان بیگناه بدست او بزمین ریختانده شده است هیچگونه صدای اعتراضی را از خود بلند نکردند. اسد الله سروری کسی بود که حتی اربابانش در کرملین  از مرور جنایاتش بر خود میلرزیدند اما امروز هیچ صدای به ارتباط محاکمه عادلانه او بلند نمیشود.

 

بناءً سازمان های به اصطلاح حقوق بشر باید با به محاکمه کشا نیدن نهضت و امثالهم صحت ادعاهای خود را مبنی بر دفاع از حقوق انسان به اثبات برسانند و به عوض پرونده سازی برای کسانی که بدفاع از استقلال، عقاید و فرهنگ کشور خود به پا خاسته اند  در جهت به دادگاه کشانیدن جنایت کارانی از قبیل نهضت، سروری و امثالهم که با سرنیزه بیگانه بر اراده مردم افغانستان تحمیل شده بودند و  این کشور را به حمامی از خون مبدل ساخته بودند اقدام نمایند. بدینوسله از همه سازمان های دفاع از حقوق بشر و همه کسانی که به کلمه های انسان و آزادی به مفهوم و معنای واقعی آن باور دارند صمیمانه تقا ضا مینمائیم تا برای اثبات ادعا های بشر دوستانه خود با آغاز محاکمه نظیف الله نهضت بر قلب داغدار باز ماندگان بیش از بیست و پنج هزار شهید مظلوم هراتی مرهم بگذارند.

 

 

 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *