پايان كار آسمان و زمين
(3)
باز هم در علم نجوم باقي ميمانيم.
خداي بزرگ در آيهء 104 سورهء مباركهء انبيا ميفرمايد:
]يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ[
«روز هنگامهء بزرگ، آسمانها را مانند طومار درهم ميپيچيم»
اين آيهء مباركه به روشني يكي از مظاهر به پايان رسيدن عمر دنياي مادي را بيان نموده و ميگويد: اجرام و پديدههاي آسماني، در هنگامهء محشر چونان طوماري درهم پيچانده ميشوند.
اكنون ببينيم موقف علم جديد در ارتباط با اين آيهء قرآني چيست؟ آيا از ديدگاه علم جديد امكان اينکه مظاهر و پديدههاي هستي درهم پيچانده شوند، متصوّر است يا خير؟
با ملاحظهء يافتهها و رهآوردهاي علم جديد در اين باره، ملاحظه ميكنيم كه علم آمده است تا درا ين ميدان نيز بر اعجاز علمي قرآن كريم گواهي دهد.
انسان از قديمالايام با مشاهدهء ستارگان به چشم سر ميديد كه اين موجودات آسماني، در حال سير و سفر از همديگر فاصله ميگيرند با آنكه در عين حال، مشاهده با چشم غير مسلح اين ستارگان را بسيار نزديك به هم نشان ميدهد. در حالي كه واقعيت غير از اين است، چه در حقيقت امر ستارگان به مسافتهاي قياسي و به شكل حيرتآوري از هم دور اند و ما فقط به اين دليل آنها را نزديك به هم ميبينيم كه فاصلهء آنها از زمين بسيار زياد است. يافتههاي بشر در عصر حاضر به همين حد متوقف نمانده بلكه امروزه بشر علاوتاً ميداند كه این اجرام و اجسام آسماني كه ما آنها را در زمانهاي قديم كاملالجسامه ميپنداشتيم، اكثراً داراي فضاهاي خالي ميباشند و اين فضاهاي خالي، به علاوهء فضاي بيروني، در داخل ماهيت تركيبي آنها نيز نهفته است.
بشر با بهرهگيري از دانش نوين هم اكنون این حقيقت را نيز ميداند كه هر جسم مادي پيرامون نظام مشخص داخلي خويش حركت دوراني دارد. درست همانند نظام شمسي كه پيرامون آن سيارگان زيادي در چرخشاند. كه از نمونههاي قابل ذكر در اين رابطه حركت منظم نظام اتم ميباشد با اين تفاوت كه مافضاي خالي را در نظام شمسي مشاهده ميكنيم، اما از مشاهدهء فضاي خالي نظام اتمي به دليل كوچكي بينهايت حجم آن ناتوانيم؛ چه كوچكي حجم اتم تا به آنجاست كه در حال حاضر حتي مشاهدهء كامل این نظام نيز با تمام ابزارهاي علمي موجود براي بشر محال به نظر ميرسد. با اين وصف همه ميدانيم كه اتم نام مجموعهيي از الكترونهايي است كه به همديگر متصل و چسبنده نيستند، بلكه در ميان آنها خاليگاههاي نسبي بزرگي وجود دارد. به طور مثال، اگر ما قطعهيي از آهن را در نظر بگيريم در ظاهر امر مشاهده ميكنيم كه ذرات آن شديداً به هم چسبيده و متصل اند، در حالي كه الكترونها در يك واحد اتم بيشتر از حجم 10000000 بر 1 از مساحت آن را اشغال نميكنند و مساحت باقيمانده، در واقع ميدانهاي خالي درون اتم را تشكيل ميده به طوري كه اگر ما يك تصوير بزرگشده از دو جزء الكترون و پروتون اتم را مشاهده كنيم، قطعاً خواهيم ديد كه فاصله ميان اين دو جزء، نزديك به 350 يارد ميباشد.
معني اين سخن آن است كه تمام موجودات مادي حتي آن اجسامي كه در ظاهر امر بسيار متراكم و به هم چسبيده هم به نظر ميرسند، در داخل تركيب وجودي خويش، محتوي فضاهاي خالي ميباشند. در نتيجه اگر ما بتوانيم اين فضاهاي خالي را از ميان برداريم، اجسام مادي به طور بينهايتي در هم پيچيده ميشوند، كه بشر در مواردي و از آن جمله توليد بمب اتمي توانسته است اين فضاهاي داخلي را به طور نسبي در درون اجسام، متراكم و محدود گرداند.
اين چنين است كه دانشمندان نجومي نهايتاً به اين نتيجه ميرسند كه اگر ما به طور مثال جسم يك انساني را كه داراي سه متر قد باشد، از فضاهاي خالي داخل وجودش تجريد كنيم، كمّيت باقي مانده وجود آن به حدي ناچيز است كه حتي قابل ذكر هم نميباشد. به همين ترتيب اگر ما بتوانيم همه چيز موجود در كائنات را به نحوي درهم بپيچانيم كه فضاي داخلي و اندروني آنها نابود گردد، در آن صورت حجم كلي كائنات لايتناهي كنوني بيشتر از حجم سي برابر قطر كرهء خورشيد نخواهد بود! در حالي كه وسعت فعلي كائنات به اندازهيي است كه دورترين كهكشانهاي كشف شده در فضاي لايتناهي ميليونها سال نوري از خورشيد ما فاصله دارد. به این معني كه موجوديت فعلي كائنات از نظر وسعت هرگز با بزرگترين كهكشانها و اجرام هم قابل مقايسه نميباشد چه رسد به خورشيد كه حتي اگر هم سي برابر شود، در فضاي لايتناهي و در مقايسه با اجرام لايتناهي ذرهء بسيار ناچيزي نيز به حساب نميآيد.
بنابراين، علم جديد و رهيافتهاي آن همه بسيج شدهاند تا تفسير علمي آيهء مباركهء فوق را در حد بشري آن به تصوير كشيده و رازي از رازهاي عظيم به پايانرسيدن آفرينش مادي دنياي كنوني را در راستاي تعبيرات قرآني و منطبق با عقايد حقهء اسلامي آشكار گردانند.
امروزه در سايهء دستآوردهاي علمي، تفسير آيهء ]يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ[ نه تنها مشكل نيست، بلكه اگر بتوانيم بگوييم كه پروردگار بزرگ در هنگامهء بزرگ «قيامت» كار دنيا را با روش قانونمندیهاي خلقت و در كمربند همان سنتهاي بدوي آفرينش خويش يكسره مينمايد، در اين صورت ميتوانيم بگوييم كه رهآورد علم در اين رابطه نيز خود، تفسير عيني آيهء مباركهء فوق ميباشد.
اكنون به ديدگاه قرآن كريم در رابطه با پايان كار زمين ميپردازيم.
ابتدا ميبينيم يافتههاي علمي بشر در اين زمينه چيست؟
قبل از اينکه بشر به عصر تكنولوژي قدم بگذارد، ماديگرايان و ملحداني كه به اديان الهي باور نداشتند، عقيده به پايانيافتن عمر زمين و به طور عام، پايانيافتن كار خلقت مادي را نوعي خرافه ميپنداشتند. اما با پيشرفتهاي علمي اين پندارهاي كهنه فروريخت و اكنون در روشنايي علم، هيچ كسي منكر عقيدهء ديني پايانيافتن عمر زمين و كائنات نيست.
نظريّات اوّليهء دانشمندان در بارهء پايان كار زمين بر اين پايه بنا يافته بود كه چون ادامهء حيات و موجوديت زمين مستقيماً به نور و انرژي خورشيد وابسته است و خورشيد هم به مرور زمان گرما و انرژي خود را از دست ميدهد، پس بنابراين همان وقتي كه انرژي خورشيد به حدي از تنزل برسد كه خورشيد ديگر نتواند زمين را با عناصر حياتبخش خويش مدد رساند، همان وقت هم پايان كار زمين فرا خواهد رسيد. چه قطع پيوندهاي اكمالاتي ميان زمين و خورشيد، مي تواند به سرعت فاتحهء زمين را بخواند؛ از آن رو كه زمين بدون خورشيد قطعاً به ادامهء حيات قادر نيست.
اما اين فرضيّه دير زماني پايدار نماند، چه يافتههاي جديدتر علمي ثابت ساختند كه خورشيد به صورت خودجوش خويشتن را نوسازي ميكند. پس حد اقل تا ميليون ها سال خطر پايانيافتن انرژي خورشيدي متصور نيست و هم بر اين اساس، ترس از فقدان منابع حياتبخش براي زمين هم به اين زودیها بيمورد ميباشد.
با سستشدن پايههاي اين فرضيّه، دانشمندان از احتمال سقوط زمين در كرهء خورشيد صحبت نمودند. بايستهء يادآوري است كه علم نجوم نظر يهء سقوط زمين در كرهء خورشيد و در نتيجه سوختن كامل آن را در كام امواج شعلههاي مذاب اين آتشفشان عظيم را، به طور كلي رد نمي كند اما به دليل اينکه زمين نيز همچون سيارات ديگر مجموعهء شمسي، بر محور خورشيد حركت ميكند و سيستم اين حركت به گونهاي دقيق و منظم است كه آن را از سقوط در كام خورشيد نجات ميدهد، پس نظريّهءسقوط زمين در خورشيد نيز از قوت چنداني برخوردار نيست.
سپس نظريّهء ديگري ظهور كرد كه ميگفت:
حركت ميلياردها سياره در اطراف و اكناف آسمان، بالآخره روزي به برخورد يك و يا چندين سياره به زمين منجر خواهد گرديد، و اگر چنين تصادمي رونما گردد، بدون شك كار زمين يكسره خواهد شد. اما باز هم يافتههاي جديدتر علمي ثابت ساختند كه این نظريّه نيز بي پايه است، چه در حركت و دوران تمام سيارگان، نيروي جاذبه با دقّتي بي مانند طوري حكمفرماست كه از وقوع چنين برخوردي جلوگيري مي نمايد. علاوه بر اين، فضاي كائنات مستمراً چنان در حال توسعه ميباشد كه اين توسعه فراتر از حوصلهء تصور عقل است. پس با اين توسعهء عظيم هميشه گي در فضاي دوراني سيارگان، مجال براي يكي از آنها آنگونه تنگ نميشود كه در اثر آن، برخورد و تصادمي رونما گردد.
«جيمس جينز» دانشمند بزرگ نجومي در اين باره ميگويد: «زمين ما منسوب به يك مستعمرهء كوچكي است كه در يك گوشهء دور افتاده از فضاي لايتناهي واقع شده است. موطن ما كه وقتي بر روي آن سفر ميكنيم، كرهء عظيم و هولناكي به نظر ما ميآيد، چيزي جز يك ذرهء بينهايت كوچك غبار مانند، در فضاي بيكرانه و دهشتناك نجومي نيست»
«لورد اوپري» در ارتباط با توسعهء كائنات ميگويد: «چنانکه عقلهاي ما از تصوير و تصور ابتداي ازل و انتهاي ابد ناتوان است، همچنان انديشههاي ما از تخيل اولين و آخرين مكان نيز ناتوان ميباشد. جهات چهارگانه همه بي نهايتاند؛ بالاي هر فرازي فرازهايي برتر، و بر زير هر سراشيبي، شيبهاي بينهايت ديگر وجود دارد».
پس روشن است كه اين وسعت بي نهايت كائنات، از تصادم ستارگان و سيارگان با زمين جلوگيري مينمايد به طوري كه اگر بخواهيم احتمال چنين تصادمي را مطرح نماييم، بايد بگوييم كه احتمال تصادم سيارهء ديگري با زمين، همانند احتمال تصادم يك كشتي درخليج فارس با كشتي ديگري در درياي مديترانه است. بنابراين، نظريّهء پايانيافتن عمر زمين به دليل برخورد آن با سيارات ديگر، نيز نظريّهء مسلطي نيست.
آخرين و جديدترين حقيقت علميي كه در قضيهء پايانيافتن عمر زمين و آسمان بر كرسي داوري نشسته است، خود را تا حدي به حقايق مطرح شده در قرآن در اين رابطه همآهنگ گردانيده است. اين حقيقت علمي مبتني بر كشف عناصر «اشعاعي» ميباشد كه با اين عناصر در هم شكستن اتم ميسّر ميشود؛ عمليه يي كه به نوبهء خود، زايندهء نيروي عظيم ويرانگري است، كه از آزادشدن بعضي ازنيوترونها به قصد درهم شكستن اتمهاي ديگر پديد ميآيد و اتم هاي ديگري كه خود بالنوبه به درهم شكستن مجموعه يي ديگر پرداخته و در نهايت پديده يي را به وجود ميآورند كه دانشمندان آن را «تأثير متقابل مسلسل» ناميدهاند. اين عمليه به طور بالفعل در عنصر «يورانيوم» كه سبب به وجودآمدن بمب اتمي گرديد، تجربه شده است.
در اينجا نيروي ديگري هم هست كه از عمليهء متضاد آزادشدن اتمها پديد ميآيد. اين عمليه عبارت است از تداخل دو اتم در يكديگر براي ساختن يك اتم سنگين وزنتر؛ آنسان كه در بمب هيدروژن رونما گرديد. همين عمليه ايجاد بمب هيدروژني است كه به گونهء مستمر و مسلسل در خورشيد رونما ميشود. پس دليل اينکه كرهء خورشيد هميشه در حال جوشش شعلههاي مذاب آتش ميباشد، نيز در همين امر نهفته است.
آنچه در دانش نوين مورد اعتراف همگان ميباشد، تشكيل اتم از الكتريستهء مثبت يا پروتون و الكتريستهء منفي يا الكترون است. پروتون و الكترون در تعداد با همديگر مساوي ميباشند و گاهي در تركيب اتم بار الكتريكي متعادلتري به وجود ميآيد كه اسم آن نوترون است. حلقات علمي در اواخر سال 1955 ميلادي اعلام كردند كه يكي از دانشمندان اتمي به نام «ارنست لورنس» به كشف خطرناك جديدي دست يافته است كه همانا موجوديت بار الكتريكي از جنس «پروتون» ميباشد با اين تفاوت كه اين بار الكتريكي منفي است نه مثبت. اين پروتون داراي بار منفي الكتريكي، طبقهيي را پيرامون كرهء زمين در سطوح بالايي جو تشكيل داده است. نكتهء نهايت مهم اين است كه وجود اين بار وسيع الكتريكي مغاير با طبيعت، خطرناكترين پديدهيي است كه ممكن است عقل بشري تصور آن را بنمايد؛ زيرا اگر ذرهيي از ذرات يك عنصر بنيادين درهم شكسته شود، با درنظرداشت وجود اين پديدهء غير طبيعي، از درهم شكستن فقط يك ذره يا يك اتم، همان عمليه «تأثير متقابل مسلسل» به وجود ميآيد و از آنجا كه آب در تركيب همه مواد داخل است، اگر چنين اتفاق افتد كه جزئي از آب به دوبخش تركيبي خود، يعني هيدروژن و اكسيژن منقسم شود و يك اتم از اتمهاي آن در هم بشكند، نتيجه چه خواهد بود؟ شكي نيست كه هيدروژن، گاز مشتعلي است و اكسيژن رهاشده هم به اشتعال آن كمك ميكن&#