موقعيت نجوم در پرتو آياتي از سورهء نحل
خداي عزّوجلّ در سورهء نحل گوشهيي از فضل و احسان خود بر بندگانش را بر ميشمارد و بدون شك در هر يك از آيات اين سوره، معاني بس عميق علمي نهفته است؛ از جمله در آيات 5 ـ 8 كه ميفرمايد:
]وَالأنْعَامَ خَلَقَهَا لَكُمْ فِيهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ، وَلَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَحِينَ تَسْرَحُونَ، وَتَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ لَمْ تَكُونُوا بَالِغِيهِ إِلا بِشِقِّ الأنْفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ، وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَزِينَةً وَيَخْلُقُ مَا لا تَعْلَمُونَ[
«و چهارپايان را براي انتفاع نوع بشر خلق كرد، براي شما در آن رفاهيت و منافعي است و از گوشت آنها غذا ميخوريد و در آنها براي شما زيبايي است، آنگاه كه آنها را از چراگاه برميگردانيد و هنگامي كه آنها را به چراگاه ميبريد. و بارهاي شما را به شهري ميبرند كه جز با مشقت بدنها بدان نميتوانستيد برسيد، قطعاً پروردگار شما رؤوف و مهربان است و اسب و شتر و الاغ را براي سواري و تجمل مسخر شما گردانيد و چيزهايي ديگري هم كه هنوز نميدانيد براي (سواري) شما ميآفريند»
سپس به رحمت و فضل خويش در فرود آوردن آب از آسمان اشاره نموده و ميفرمايد:
]هُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنْ السَّمَاءِ مَاءً لَكُمْ مِنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ، يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالأَعْنَابَ وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ[
«اوست خدايي كه از آسمان براي شما آب نازل كرد تا از آن بياشاميد و درختان را پرورش دهيد تا شما از ميوهء آن و حيوانات از برگ و سبزهاش برخوردار شوند و هم زراعتهاي شما از آن آب باران برويد، درختان خرما و زيتون و انگور و از همه انواع ميوهجات»
آيات سوره همچنان در راستاي توضيح نعمتهاي الهي جلو ميروند:
]وَسَخَّرَ لَكُمْ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ[
«و هم شب و روز و خورشيد و ماه را براي زندگاني شما در گردون مسخر ساخت و ستارگان آسمان را به فرمان خويش مسخر ساخت، در اين كار نشانههاي قدرت خدا براي اهل خرد پديدار است»
]وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيّاً وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا[
«و اوست خدايي كه دريا را براي شما مسخر كرد تا از گوشت (آبزيان حلال) آن تغذيه كنيد و از زيورها و مواد موجود در آن استخراج كرده و تن را بياراييد»
سپس در ادامهء آيات فوقالذكر، انواع ديگري از فضل و رحمت خويش را بر مردم آشكار ساخته و ميفرمايد:
]وَأَلْقَى فِي الأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَأَنْهَاراً وَسُبُلاً لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ، وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ[
«و نيز كوههاي بزرگ در زمين بنهاد تا از اضطراب و ناامني در روي زمين برهيد و جويبارها و راهها را آفريد تا شما را رهنمون باشند و نشانههاي رهنماي ديگر و همچنين آنها با ستارگان رهنمون ميشوند»
قرآن در اين آيهء مباركه در باب ذكر منافع خلقت كوهها، آنها را لنگرگاههاي زمين معرفي ميكند كه اين خود معجزهء علمي آيهء مباركه در عصر رسالت است؛ چه در زماني كه بشر به عصر اكتشافات علمي قدم نگذاشته بود، اين آيه به روشني بر حركت زمين تأكيد نهاد. علاوه بر اين، قرآن در اين آيه بر اين حقيقت تصريح مينمايد كه كوهها، جويبارها و راهها؛ علامات فارقهيي براي مردم اند تا مقاصد حركت و سير و سفر خويش را گم نكنند. ملاحظه ميكنيم كه ستارگان نيز در اين آيه به عنوان تابلوهاي رآهنما معرفي گرديدهاند.
در حقيقت اين تنها آيهيي از قرآن نيست كه ستارگان را به عنوان تابلوهاي رآهنما معرفي ميكند، بلكه آيات ديگري در قرآن كريم نيز به اين حقيقت پرداخته اند؛ از جمله آيهء مباركهء 97 سورهء انعام كه ميگويد:
]وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ[
«اوست خدايي كه ستارگان را براي رهنمايي شما در تاريكیهاي بر و بحر بيافريد البته ما آيات خود را براي اهل فهم به تفصيل بيان نمودهايم»
به راستي كه قرآن با اين دو آيهء كريمه، صدها سال از علم بشري پيشي گرفته است. هرچند قبل از بيان اين حقيقت توسط قرآن نيز، عقيده بر آن بود كه ستارگان در شبهاي غير مهتابي با روشنايي كمي كه ميپراكنند، اندكي از تاريكي شب را شگافته و در نتيجه به عنوان رآهنما عمل ميكنند، مگر پيشرفتهاي علم نجوم ثابت ساخت كه نقش نور آنها در اين رابطه، تمامت قضيه نبوده ونيست.
آري؛ بررسیها و رهآوردهاي علم نجوم ثابت ساخت كه ترتيب و موقعيت ستارگان در آسمان از پنجهزار سال قبل تا اكنون يكسان بوده است و در آينده نيز اين ترتيب پا بر جا خواهد ماند. پس آنچه كه در طول اين مدت دستخوش تغيير بوده است، زمين و سيارات خورد و ريزهء ديگر ميباشند. علماي نجوم ميگويند: سيارات عشاير آسماناند و هيچ آدرس ثابت كوكبي ندارند؛ چنانکه عشاير زمين نيز هميشه در حال نقل و انتقال بوده و داراي آدرس ثابتي نميباشند. بنابراين، ستارگان با موقعيتهاي ثابت نجومي كه دارند، ميتوانند در هنگام شب به خوبي نقش تابلوهاي رآهنما را براي ساكنان زمين ايفا نمايند و اين نقش بيشتر مربوط به موقعيتهاي ثابت آنان است تا نور وروشني اندكي كه ميپراكنند. پس قرآن نخستين كتابي است كه به اهميت بالغهء ستارگان و وظايف آنها در اين مورد اشاره كرده است.
دانشمند نجومي پروفسور «سير جيمس جنيز» در بارهء ستارگان ميگويد: «اگر ما بخواهيم آدرس خانهيي را در يك شهر جويا شويم، نخست از اسم خيابان و سپس از شمارهء خانهيي كه در آن واقع شده است پرسش ميكنيم، اما در اين ميان تعداد ديگري از خانهها هستند كه به دليل شهرت زياد خود، داراي اسما و عناوين مخصوص به خود ميباشند. وضعيت ستارگان نيز چنين است؛ بعضي از ستارگان مشهور كه داراي درخشش خاصي ميباشند، نامهاي مخصوص به خود را دارند، مانند ستارهء «شعري يماني»، ستارهء رخشان «سماك»، ستارهء «عيوق»، ستارهء «نسر»[1] و امثال آن از ستارههاي رخشندهء ديگر. اما بعضي از ستارگان همچون اكثريت منازل موجود در يك شهر، داراي اسم، شماره و آدرس تنظيم شدهيي ميباشند. مانند ستارهء «27 ولف»، كه اين شمارهگذاري با اعداد، بعد از تمام شدن حروف الفبا انجام گرفته است. حتي آن تعداد از ستارگان مشهوري كه داراي نامهاي مخصوص به خود نيز ميباشند، نيز در جدول آدرسها قرار داده شده اند.
اما ستارگان ضعيفي كه جز با تلسكوب قابل رؤيت نميباشند، نيز جدول جداگانه و نقشهء مخصوص آدرسهاي خود را دارند و اماكن آنها در آسمان دقيقاً مشخص ساخته شده است. مانند ستارهء «359 ولف» كه معني آن ستاره «359» در جدول نجومي «ولف» است.
به همين ترتيب آسمان از منظر ستارگان، به بيست منطقهء مشخص تقسيم گرديده است كه همهء اين مناطق داراي نقشهها، جدولها و آدرسهاي معين خود بوده و دقيقاً با مقياس درجهبندي مشخص ساخته شده اند.
بنابراين، ستارگان و موقعيتهاي آنها، مهمترين علائمي هستند كه ناخدايان كشتيهاي بحري و هدايتكنندگان وسايل بري، طيارهها در فضا و حتي كوچيان در صحرا از رؤيت آنها راه خويش را پيدا ميكنند. و چه بسيار قافلههاي دريايي كه چون دستگاههاي راهياب آنها از كار ميافتد و خط سير خويش را گم ميكنند، تنها راه نجات آنها از سرگرداني و گمراهي، ستارگان آسمان اند. و چه بسيار مسافراني كه در مسير قارهها مقصد خويش را گم كردهاند و سرانجام اين ستارهگان بودهاند كه گمكرده راهان را به راه و مقصد شان رهنمون گرديدهاند.
و اين چنين است كه تحصيل و تدريس علوم نجومي و دانش ستارهشناسي، امروزه از مهمترين مواد درسي كالجها و دانشكدههاي كشتيراني و راه و ترابري ميباشد. و اين چنين است كه علم جديد با زبان روشني بر حقانيت قرآن كريم گواهي ميدهد.
و آنگاه كه قرآن كريم چهارده قرن قبل گفت:
]وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ [
«و مردم در تاريكيهاي بر و بحر به وسيلهء ستارگان رهبري ميشوند» [النحل/16]
هدف قرآن اين بود تا انظار را به سوي علم نجوم جلب نموده و انسان جستجوگر را به راه صحيح آن رهنمون گردد و قبل از آنکه بشر بخواهد در بارهء ستارگان به خود زحمت كاوش و پژوهش بدهد، كليّات دانش نجومي را به حيث مسلمات اين علم در اختيار بشر قرار داده و روشن سازد كه ستارگان همچون علائم ترافيكي ثابتي در موقعيتهاي معين خود قرار دارند و آمادهء رآهنمايي رهپويان منازل و مقاصد درياها و بيابانها ميباشند.
[1] نامها عربي ميباشند.