👈 کلام ما بعد از سلام ما به عزیزان و دوستداران ما!
در بخش قبلی در موردگامِ ششم، که ندامت و توبه از سؤ استفاده از نعمت بی بدیلِ خودمختاری بود، کمی بحث کردیم و خدمت شما عزیزان عرض کردم که سؤ استفاده از این اختیار به دو بخش تقسیم شده است، و در مورد سؤ استفاده از نعمت خودمختاری با استفاده از جوارح و اعضای بدن، چیز هائی دانستیم.
👈 حال بخش دوم آن را مورد بر رسی قرار میدهیم:
📍۲- سؤ استفاده از نعمتِ خودمختاری با عقل، فکر، هوش و هواس.
انسانها در بُعد فکری شان در رابطه به اعمالی که انجام میدهند، یا شاکر و شکرگذار هستند، و یا نمک ناشناس و ناسپاس.
در معانی این آیه ی مبارکه غور کنید:
💥 انّا خَلَقنا الإنسان مِن نُطفةٍ أَمشاجٍ نَبتَليهِ فَجَعَلناهُ سَميعاً بَصيراً انّا هَدَيناهُ السَّبيلَ إما شاكراً وَ إما كَفوراً ( انسان ۲-۳)
🔹ما انسان را از نطفه ای آفريديم كه داراي خليط ها و رشته ها و استعدادهای گوناگون است.
او را در معرض امتحان و آزمايش قرار می دهيم. او را شنوا و بينا قرار داديم. راه را به او نشان داديم،
اما او را طوری آفريديم كه مجبور نيست از طبيعت يا غريزه اطاعت كند.
او آزاد و حر و مختار آفريده شده و بايد شخصاً خودش راه خود را انتخاب كند، ما راه را به او نشان داديم و او خود داند كه قدردان يا ناسپاس باشد.
👈اين اراده ی آزاد انسان است كه هزاران قانون و مقررات و تعليمات و فلسفه ها و اخلاق و آداب ضد و نقيض به وجود آورده و صدها هزار رشته به اين اضافه كرده است.
📍همين آزادی و خودمختاری است كه احتياج او را به هزار برابر افزون كرده است.
👈 اگر همان طوری كه نَفَس می كشد و قلب و نبضش منظم كار میكند و خونش جريان دارد و سلول های اعصاب و روان و بافت ها و استخوانش به طور طبيعی و جبری كارهای خود را انجام می دهند، خودِ آدمی هم نسبت به وظايف اجتماعی همين طور بود، ديگر احتياج به قانون و مقررات و پاداش و كيفر و اين همه دستور و فرمان و كتاب و نطق و خطابه نبود.
📍همه ی اين احتياجات را آزادی طبيعي و فطری انسان به وجود آورده است و باز همين آزادی است كه مبنای فضيلت و تقدم انسان بر فرشتگان است؛ زيرا فرشتگان طوری آفريده شده اند كه جز يك راه نمی شناسند و جز يك راه نمی پويند و آن راه، راه قدس و عبادت و طهارت است.
📍اما آدمی هم استعداد بالارفتن و پيوستن به ملاء اعلی را دارد وهم استعداد فرو رفتن در طبيعت و افتادن در پستی و دنائت.
👈 انسان با استفاده از عقل وهوشش، میتواند تمایل به افکاری در ذهنش داشته باشد که باعث انحراف عقیدتی وی شود.
👈یکی از مهم ترین گام های نزدیک شدن به حقیقتِ هستی، بازگشت و توبه از استفاده ی ناجائز نعمت خود مختاری با عقل و هوش و افکارِ خودِ انسان است.
👈 من این گام را یکی از برترین گام ها به هر مسلمان میدانم، و از تک تک شما عزیزان، خواهش من این است تا عمقِ موضوع را بصورت درست درک کنید، چون سؤ استفاده از آزادی فکری و نعمت خودمختاری باعث تردد شده، فرد را از دائره ی اسلام خارج میسازد.
👈 انسانها با نفوذِ شیاطین در افکار شان دستخوش انحطاط فکری شده، به ناباور ها، باور میکنند، و آهسته آهسته بسوی ضعف معنوی سوق داده میشوند.
📍یکی از این مثال ها، عقیده ی خوارج است که ریش ها را بزرگ میگذاشتند، نماز های شان را پنج وقت در جماعت ادأ میکردند، و از قرآن و حدیث حرف میزدند، ولی از نعمت خودمختاری فکری، سؤ استفاده نموده، خودشان را برحق میدانستند و مخالفت شان را در اثنای جنگ صفین زمانی که حضرت علی رضی الله عنه حکمیت را برای پایان جنگ و تعیین سرنوشت مردم پذیرفت، اعلان کردند.
👈 خوارج همراه با حضرت علی رضی الله و عنه و دیگر سپاهیانش وارد کوفه نشدند، بلکه به روستایی به نام «حروراء» رفتند.
📍به همین خاطر ایشان را «حروریّه» نامیدند،
همچنان که آنان را «خوارج» و «محکّمه» مینامیدند، اما آنان نام و عنوان «فدائیان» را برای خود به کار میبردند. یعنی کسانی که جان خود را فدای دین خداوند میکنند!؟
👈 رسول کریم صلی اله علیه وسلم در مورد شورش و سرکشی خوارج پیشتر خبر داده بود!
🔸تمرق مارقة، عند فرقة المسلمین، تقتلهم أولی طائقة بالحق. ﴿مسلم﴾
🔹«هنگامی که مسلمانان دچار فتنه میشوند، گروهی راه گریز و خروج از دین را در پیش میگیرند، جمعی که به حق و صواب نزدیکترند، ایشان را سرکوب مینمایند.»
ونیز فرمودند:
🔸تکون امّتی فریقین، تخرج بینهما مارقه، تلی قتلها أولاهما.
🔹«امّت مسلمان به دو فرقه تبدیل میشوند که در میان آن ها گروهی از دین دور و خارج میشوند و آن دسته که به حق اولیترند، ایشان را سرکوب میکنند!»
👈 امروز ما شاهدِ چندین گروه های تروریستی که عقایدِ خوارج را دارند، خودِ شان را برحق و دیگران را مردود میدانند و در اعمال و افعال شان غلو واغراق میکنند، هستیم و به چشم سر شاهدِ کشتار بیرحمانه و ظلم وستم این گروهک ها میباشیم.
👈 سؤِ استفاده ی فکری از نعمتِ خودمختاری در انسانها با پیمانه ی خیلی کوچک و ناچیز آغاز شده، آهسته آهسته، مانند موریانه تمام افکار و عقیده ی مسلمان را به نابودی میشکاند.
📍بطور مثال خطور سوالات نامناسب در ذهن یک مسلمان در رابطه به الهیات و مسایلی که رسول الله صلی الله وعلیه وسلم ما را از پرس و پال و تجسس بیجا در مورد منع کرده اند، منجر به تزلزل عقیدتی شده، فرد را بسوی بیدینی میکشاند.
📍هرگاه، چنین حالتی به یک مسلمان رخ میدهد، بایستی بزودی توبه کند و از اینکه، از این نعمت زیبای خود مختاری سؤِ استفاده نموده، پشیمان شده، سعی کند افکارش را با وسوسه ها و اوهام مغشوش نسازد.
👈 الله سبحانه وتعالی با فرستادن رسولان و پیامبران، از آدم علیه السلام تا خاتم النیین صلی الله وعلیه وسلم راه راست را به انسانها نشان داده، در حین وقت اختیار داده است تا در روشنائی کتاب آسمانی و سنت نبوی صلی الله وعلیه وسلم، راه را از چاه تغکیک کنند.
👈 در ميان راه ها يك راه است كه راه مستقيم و شاه راه است و راه سعادت و راه اختياری يعنی راهی كه انسان بايد آن را برگزيند و از آنجا كه گزيده ی انسان از نوع راه است، در نتيجه انسان نوعی حركت و طی طريق به سوی مقصدي را بر می گزيند و به عبارت ديگر به سوی كمال حركت مي كند،
📍پس انسان يك موجود تكامل يافته است و معناي (اِهدنا الصِّراطَ المُستقيمَ) اين است كه بار الها! ما را به راه راست هدايت فرما.
👈 بايد توجه داشت كه راه تكامل كشف كردني است نه اختراع كردني؛ برخلاف نظريه ي اگزيستانسياليسم كه مدعي است هيچ راه و مقصدي وجود ندارد، بلکه انسان خود برای خود مقصد و ارزش و راه می آفريند.
👈 پس، جهت نایل شدن به مقامِ مسلمان راستین، بایستی از نعمت والای خودمختاری، در انجام اعمال با جوارح بدنِ خود، که در بخش قبلی بالای آن بحث نمودیم،
👈 و نیز در طرز تفکر و برداشت های ذهنی، از درِ احتیاط پیش آمده، هر آنچه با جوارح بدن و افکار مان قبل از این انجام داده ویا در سر و دماغ پرورانیده ایم توبه کنیم، و با استدعای اهد ناالصراط المستقیم، راه راست را از او تعالی مطالبه کنیم.