تقوا وقایه وحفظ کردن چیزی در برابر آفات است. وقتی از آفات سخن میرانیم، زلزله های پیهم، طوفانهای وحشتناک، بارانها، برف و برف کوچ های جانگیر، و امثال آن، همه آفاتی اند که انسانها یا با اعمال و افعال خویش و یا هم بر حکمت ابتلأ و امتحان، آن را کسب میکنند.
تقوا محفوظ داشتن روح و نفس است از آن چه بیم می رود و به آن زیان رساند. و چی چیزی به روح و نفس انسان زیان میرساند؟ گناه، و تکرار گناه.
تقوا در حقیقت، خویشتن داری در برابر گناه و محرّماتی است که پروردگار مهربان جل علی شأنه، و رسول مقبولش صلی الله وعلیه وسلم از آن منع کرده است.
انسان وقتی از یک راه پرخارعبور میکند، سعی میکند، دامن و لباسش را جمع کند، در جائی پا گذارد که خار های مسیر راه به پاها و بدن وی نخلند، و لباس هایش را چنان جمع میکند که خاری، جامه ی او را نَدَرَد، و باعث بندش سفر وی نشود.
این سعی و کوشش برای دفع آفات، بلأ ها، مضرات، و گزند ها، تقوا است، و هر آنکه سعی بخرج نمیدهد، لباس هایش را جمع نمیکند، و پاهایش را بیجا میگذارد، سهل انگاری و فاصله گرفتن او از اصل تقوا است.
گناهانِ انسان همانندِ مرکب های سرکش است که گناهکاران بر آن ها سوار می شوند و لجام شان گسیخته می گردد و آنان را در قعر دوزخ سرنگون می سازد،
اما تقوا مرکبی است راهوار و آرام که صاحبانش بر آن سوار می شوند. زمامِ آن ها را به دست می گیرند، و تا قلبِ بهشت پیش میتازند.
تقوا است که الله سبحانه و تعالی نعماتش را به متقیان و بندگان نیکش پیشکش میکند:
﴿امّا پرهیزگاران در میان باغهای بهشت و نعمتهای فراوان جای دارند . و در برابر چیزهائی که خدا بدیشان داده است شاد و خوشحالند ، و ( نعمت بزرگتر از این ، این که ) خدای ایشان ، آنان را از عذاب دوزخ محفوظ و مصون داشته است﴾
تقوا بمثابه ی قلعه ی مستحکم و شکست ناپذیر است، اما فجور و گناه، حصاری است سست و بی دفاع که اهلش را از آفات نجات نمی دهد و کسی که به آن پناهنده شود، در امان نیست.
انسان، در مسیر راهش، تا رسیدن به لبِ گور،تنها به وسیله ی تقوا از گزندِ گناه مصٔون میماند، و نبود تقوا، انسان را طعمه ی بلیات و گزند هائی میسازد، که انسان فکرش را هم نمیکند.
انسان ها، همه بندگان الله سبحانه و تعالی هستند، ولی بعضی ها برای غیرِ الله تعالی بندگی میکنند، و خود شان را در معرض تباهی قرار میدهند. تقوا کلیدِ درستی و توشه ی قیامت و آزادی از هر بندگی غیر و نجات از هر تباهی است.
تقوا مایه ی اصلی آزادی ها از بندگی های غیراست، یعنی نه تنها خود قید و بند و مانع آزادی نیست، بلکه منبع و منشأ همه ی آزادی ها است.
تقوا به انسان آزادی معنوی می دهد، یعنی او را از اسارت و بندگی هوا و هوس آزاد می کند.
رشته ی آز، طمع ،حسد و شهود و خشم را از گردنش بر می دارد و به این ترتیب ریشه ی بردگی های اجتماعی را از بین می برد.
انسان هائی که بنده و برده ی هوای و هوس، پول، مقام وراحت طلبی نباشند، هرگز زیر بار اسارت ها و رقیّت های اجتماعی نمی روند. درست همانندِ یک جنگجوی مؤمن، متقی و خداپرستی که در مقابل روس های خونخوار قد علم کرد، روی طاغوتیان را سیاه کرد، و آنگه که چپاولگران را از باغ و راغش راند، گوشه ی تنهائی اختیار کرد و به پول و مقام و دولت چشم ندوخت.
﴿سرانجام خداوند در حق ما لطف و مرحمت فرمود ، و از عذاب سراپا شعلهی دوزخ ما را بدور داشت ﴾
انسان های نیک، خواب خویش را به وسیله ی تقوا به بیداری تبدیل میکنند، از تقوا صیانت کرده، و خود را به وسیله ی تقوا محفوظ میدارد.
مسلمان از تقوایش نگهبانی میکند، و در بدل، تقوایش، از او نگهبانی و محافظت کرده، از گزندِ آفات و بلیات، او را پاسبانی میکند.
این نگهبانیِ متقابل، از نوع نگهبانی انسان و جامه است. چنانچه، انسان نگهبان جامه از دزدیدن و پاره شدن است، و جامه نگهبان انسان از سرما و گرما و محافظ عفتِ بدن او از چشمان دیگران است.
کسیکه جامه اش را از خار ها، بُرنده ها، درنده ها و نجاست محافظت نمیکند، و برای نگهبانی آن نمیکوشد، چگونه امیدِ محافظتِ تن و بدنِ خویشتن را از گزند گناهان داشته باشد؟
در کلام الله سبحانه وتعالی غور کنید، که تقوا چگونه مؤمن را نجات میدهد:
« به همین خاطر ، خداوند آنان را از شرّ و بلای آن روز محفوظ میدارد ، و ایشان را به خرّمی و شادمانی میرساند . »
واژه ی تقوا فقط به وسیله ی اخلاقِ پایدار و خلل ناپذیر تفسیر می شود؛ و خیر امت ( بهتریم مردم) آنان هستند که از ارکان جامعه خود را با اخلاق پایدار، استوار بدارند.
مرجع تقوا در دید اجتماعی دو چیز است:
۱- امر به معروف
۲- نهی از منکر
و این دو از اساس، مبدأ و پایان همه قوانین آداب و اجتماع است.
مرجع تقوا در واقع فقط ایمان به الله سبحانه وتعالی است و جامعه ای که برای افرادش خواستار تقوای برتری باشد؛ از این فضیلت نیز صفات اجتماعی و مختلفی به افراد جامعه باز خواهد گشت که مجموع آن: صفت تاریخی واحدی است که به خیر امت، تعبیر می شود.
« شما ( ای پیروان محمّد ) بهترین امّتی هستید که به سود انسانها آفریده شدهاید ( مادام که ) امر به معروف و نهی از منکر مینمائید و به خدا ایمان دارید … »
مقصود قرآن از فضیلت تقوا قانون و احکامی است در رابطه ی انسان با انسان و انسان با آفریدگار. بنابراین، مراد از بیان قران درباره ی تقوا در بیشتر آیات، آن است که: انسان از آن چه که ﴿زیان خود و یا زیان دیگران را داشته باشد، حذر کند.﴾
یعنی:
﴿تقوا آن نیست که بخود و بدیگران زیان رساند.﴾
برادر و خواهر مسلمان!
آیا شما این دو مرجع مهم تقوا﴿ امر به معروف و نهی از منکر﴾ را از خود، خانواده ی خود، دوستان و اطرافیان تان، آغاز کرده اید؟
اگر جواب شما ﴿ نه﴾ است، بدون شک که نبود تقوا شما را بسوی نا آرامی ها، و نا امنی ها بدرقه میکند، و حق شکایت را فقط بخاطر نداشتن تقوای خود تان دارید، نه از کس دیگری، چون:
﴿تقوای نداریم، که آرام نداریم﴾
بخش های بعدی این مضمون را برای کسب تقوا، از این صفحه، از دست ندهید!