همانطوری که در بخش های گذشته گفته آمدیم، نبودِ تقوای، عام شدن گناهان کبیره و صغیره، ترویج فسق و فساد، نشر برنامه های تخریبی، مبتذل و مخالف اندوخته های دین از طریق کانالهای مختلف تلویزیونی، رادیوئی، فیسبوک و دیگر وسایل ارتباط جمعی، کم کم دارد جامعه را بسوی نیستی میکشاند.
فاش گفتن به اسلام، مقدسات اسلام، و توهین به سنت های زیبای حضرت رسول کریم صلی الله و علیه وسلم، و حتی بی حرمتی به شأن حضرت رسول کریم صلی الله و علیه وسلم، در اخبار و جراید کابل، تحت نامِ آزادی بیان، همه و همه ، دست به هم داده، سبب نفاق، شقاق، نا آرامی، و طول کشیدن رنج ملت شده است.
اهم ترین، و خطرناک ترین عامل نا امنی یک ملت مسلمان، تخریبِ افکار جوانان، که نیروی پرقدرت و فعال یک جامعه است، با ترویج فسق، فساد، و بی حیائی، و بالاخره، دست کم گرفتن و ناچیز شمردن گناه است.
در این روز ها، هر کسی را میبینی گناهی را مرتکب میشود، و بر خودش آن را نمی آورد، گویا این گناه نیست، استغفرالله من ذلک!
یک خواننده ی بدبخت، که رشته ی تحصیلی اش آلات و اسباب شیاطین، غیچک و تنبوره است، در صفحه اش فتوای میدهد که موسیقی حلال است، و هزاران تنِ دیگر آن را تصدیق میکنند،
قرآنیون از آنطرف ده ها هزار پیر و جوان را گمراه کرده است، که سگ نجس نیست و ده ها حرام دیگر را حلال میدانند،
در گوشه و کنار مملکت، بدون در نظرداشت احکام جامع اسلام، تفسیرو معانی قرآن کریم و احادیث نبوی صلی الله و علیه وسلم و نحوه ی عدالت و قضاوت خلفای راشدین، محکمه های انفرادی و صحرائی صورت میگیرد که با شرعیت موازی نیست،
مرد سالاری، ترجیح دادن فرهنگ بر اسلام، خرافات پرستی، دفاع از ناحق و قتلِ حق، و کتمان حق با تهمت و ناحق، از شهر های بزرگ گرفته تا روستا ها، حکمفرما و مرعی الاجرا است، که یکی از نمونه های آن قتل شهید فرخنده، و تهمت زدنِ وی بر سوختنِ قرآن، بیانگر این مهم است.
در کابل بالای سنت رسول اکرم صلی الله وعلیه وسلم، ریش، عبأ و قبای اسلامی، نماز و قرآن نیشخند میزنند،
بالای هر بام ده ها آنتنِ آخذه ی کانالهای مبتذل ستلایتی برافراشته شده، در بیرون ملا، قاضی، مؤذن، خطیب، ولی چون به خلوت میروند، آن کار دیگر میکنند.
چسپیدن عام و خاص به گناه، تقوا را از همه زدوده است و لذت زود گذر، ولی تاریک و وحشتاکِ گناه، قلب ها را تاریک و بی نور ساخته است.
ناچیز شمردن گناه، استمرار و تکرار گناه، شیوع و ترویج گناه، ارتکابِ گناه بعد از گناه، آسمان و زمین را بالای مردم قهر ساخته است.
این گناه چی است که انسانهای خاکی و کوتاه عمر، خود شان را به آن چسپانده اند، و دارند بدن و روح و راون شان را موریانه ی گناه، به نابودی میکشاند؟
گناه در لغت به معنی جرم ، بزه ، خطا و نافرمانى و در لغت عربى معادل ذنب ، اثم ، معصيت وسيئه مى باشد و به معناى نافرمانى و انجام عملى بر خلاف قانون الهى است .
به عبارت ديگر هر چه كه مخالف كرامت انسانى است و او را از اصلى ترين هدف حيات باز دارد ، گناه محسوب مى شود .
بعضى از گناهان به سبب زشتى بيش از حد، آن را فحشاء مى گويند مثل زنا ، سرقت، و…
هر گناهى كه حتى افراد داراى طبع سالم بدون ملاحظه شرع آن را زشت بداند مثل دزدى آن را فحشاء مى گويند.
ابلیس و شیطانک هایش سعی میکنند اولاد آدم را از نیکی ها، حسنات، عبادات، و خوبی ها بدور دارند، و گناه را خیلی پرکیف و لذتِ گناه را در دل های انسانها غصب و نصب کنند.
شيطان با وسوسه ها و برانگيختن نفس اماره به بدى ، روى گناه رابه صورت زيبا در خيال (ذهن و تصور) فرد گناهكار نشان مى دهد و واقعيت زشتِ آن را با آن زينت دهى خيالى مى پوشاند و با آن وسوسه ی زيباگرى و با وسوسه اينكه:
۱- اين عمل گناه نيست،
۲ ـ شايد اصلاً گناه نباشد ،
۳ ـ چون نيازمند هستى بلااشكال است ،
۴ ـ باب توبه روى تو باز است ،
۵- بیا این کار را بکن، دنیا دو روز است،
۶- فلان و بسملان چنین کردند، لذت بردند، تو هم وقتش است که لذت ببری، حال زمان لذت است، بعد ها توبه کن، پرودرگارت میبخشد…
یکی از دلایل دیگری که انسانها گناه میکنند، فریبِ روانی و سایکولوژیکی انسانها توسط ابلیس و شیطانک هایش است.
شیطان از سلاح خیلی ساده برای اغوای انسانها استفاده میکند، که این سلاح عبارت از:
معين نبودنِ وقتِ مرگ انسانها و داشتن آرزوئی که بخاطر رسیدن به آن، سبب فريب او شده و شيطان در كمين اوست، تا از طریق وسوسه و تسخیر افکار او، گناه ومعصيت را براى او زينت دهد تا مرتكب آن شود و با همین سلاحِ وسوسه ی شيطان توبه را بعید مى اندازد.
گناهان میتواند كبيره باشد و یا صغیره، قلبى ، ذهنى و باطنى باشد و یا جسمى و ظاهرى.
با ارتکاب گناه چند چیز پامال میشود:
۱- حق خودِ شخص گناهکار، حقِ اعضای وجودش، حقِ افکار و قلبش پامال میشود،
۲- حق مردم و یا حق الناس، با ارتکاب گناه پامال میشود.
۳- حقِ الله سبحانه و تعالی با ارتکاب گناه پامال میشود.
بر همین است که گناه آفت ايمان و تقواست ، همچنان كه آفت جامعه ها و تمدن ها و مانع جدى در پيمودن راهِ تعالى و تكامل است ،
گناه و عصيان آثار زيانبار و ويرانگرى در درون و بیرون انسان بر جاى مى گذارد.
اثر وضعى آن رفته رفته در دل و جان و قلوب و افكار ظاهر مى شود و موجب تيرگى قلب مى گردد و باعث مى شود گناهكار و عصيانگر به نوعى بسوى مسخ شدگى كشيده شود و به لبه ی سقوط برسد.
تكبرِ چند ثانیه ی ابليسِ لعین بعد از ساليانِ درازِ عبادت و بندگى او را به سقوط كشاند ، بايد از اين سقوط درس عبرت گرفت.
برادر و خواهر مسلمان!
مسلمان بایستی از سقوطِ دیگران پند گیرد، هركس از سقوط ديگران پند نگيرد ، در حقیقت، او خودش سقوط کرده است.
اصولاً يكى از علت هاي انجام گناه ، احساس بى ارزشى ، پوچى و ذلت نفس مى باشد. از زمينه هاى روانى گناه ، تحقير ، حقارت و كوچكى نفس انسان است و انسان مكرم با شناخت شأن خود ، دست به گناه نمى زند.
کسانی که با کردنِ گناه بلدند، بسيارى از معارف را مشاهده نمى كنند و از خطر انحراف به سوى گناهان بزرگ ، سعادت هميشگى و آینده ی درخشان شان تهدید میشود، پس بر مسلمان است تا از گناهان كوچك نيز پرهيز کند.
مسلمان نباید هيچ كار بدى را كوچك شمارد اگر چه در نظرش خیلی كوچك باشد.
مسلمان نباید هيچ كار خوبى راكه ميكند ، زياد بداند، و چنین فکر کند که او چنین و یا چنان کار خوبی را انجام داده است، اگر چه در نظرِ وی زياد باشد، زيرا هيچ گناهى ، با توبه و استغفار واقعى ، نابخشودنى نيست و هيچ گناهى با تكرار و اصرار ، كوچك نيست .
مضر بودن گناه ، باعث ممنوعيت آن شده يكى از عواملى كه باعث مى شود كه گناه كردن براى ما خيلى دشوار نباشد ، اين است كه از ضررهاى فراوان و بسيار سنگين آن ، آگاه نيستيم و اصولاً نمى دانيم كه چرا الله سبحانه و تعالی بعضى كارها را واجب و بعضى كارها را حرام كرده است.
خالق مهربان و بی همتای ما، الله سبحانه و تعالی، ما را به خاطر اينكه به خوشبختى و رستگارى برسيم آفريد و آنچه را كه مانع سعادت و ترقى ما مى شود ، حرام فرموده و وعده ی عذاب و جهنم بر ارتكابش داده وآنچه را كه انجامش براى ترقى و خوشبختى ما لازم بوده ، فرض كرده و برآن ، وعده پاداش و بهشت جاويدان داده است.
پس هدف اصلى از آفرينش ما و تكاليف ، همانا ارزشمند شدن و خوشبختى ما است كه با نزديك شدن به الله سبحانه و تعالی، از راه ا نجامِ واجبات و ترك گناهان تحقق پيدا مى كند.
و بهشت و جهنم هم به حسب لياقت ها و شايستگى هائى كه هر كس با اعمالش در اين دنيا و قرب و بعدى كه نسبت به خالق یکتا پيدا مى كند ، نصيبش مى شود .
برادر و خواهر مسلمان!
چند نکته ی خیلی مهم و باهمیتی است که میخواهم شما را از آن باخبر سازم، چون این نکاتِ عمده و زندگی ساز برای همه ی امتِ مسلمان است:
۱- هر گاه زندگی برای تان تنگ و ناخوشايند شد،
۲- از عبادات تان لذت نبردید، و برای تان حالات خشوع، خضوع، و رقت قلب پیدا نشد.
۳- با شنیدن قرآن و قرائت آن قلب تان به لرزه نیامد، و چشم تان نم نشد.
۴- بالای یتیم، غریب، مسکین، گدا، بیچاره، بی کس، بی بضاعت دل نسوختید و قساوت قلب پیدا کردید.
بدون شک این را بدانید که شما گناهی را مرتکب شده اید که این همه توفیق از شما گرفته شده است.
آیا یکی از این چهار پدیده را در خودِ تان مشاهده و احساس میکنید؟
اگر جواب بلی است، خود تان را از همان گناهی که فقط شما و خالق یکتای تان بدان واقف است، پاک و تمیز کنید. بدون شک که با این کار، برای خودتان لطف و مرحمتی کرده اید!