همانطوریکه در بخش های قبلی اشاره نمودم، نبود تقوا باعث ایجاد مشکلات بیش از حد در یک خانواده، جماعت، و بالاخره در یک جامعه شده، دیوار های محکمِ اتحاد و اتفاق را درهم میشکند، و بساط آرامش را از میان برمیدارد
تقوا بهترین توشه ی بنده برای مصالح دین و دنیا است و آن بدین معناست که انسان بوسیله ی انجام دستورات الهی و دوری از منهیات بین خود و عذاب الهی مانعی ایجاد کند، تا اینکه بر عبودیت خود برای الله سبحانه و تعالی به حقیقت استوار باشد.
تقوا منحیث یک دیوار مستحکم میان نهیات و گناهان و نفس یک مسلمان است.
یک مسلمان دست به منکرات و گناهان پلید نمیزند، مگر اینکه دیوار تقوا را بشگافد، شیطان را به محوطه ی قلبش دعوت کند، و نفسش را در اختیار ابلیس قرار داده، با شرور انفس و سیأت اعمالش میان خودش و خالقش فاصله افگند.
بی بصیرتی در سایه ی نبود تقوای الهی در انسان ها به وجود می آید، طوری که اگر انسان از تقوای الهی به دور باشد دچار بدبختی و گرفتاری در جامعه و زندگی فردی خواهد شد.
عصاره ی مباحث اخلاقی تقواست و در اخلاق آنچه حرف اول را می زند تقوا و اخلاص است، تقوای سیاسی، تقوای خانوادگی و تقوای اجتماع از مراتب تقوا است و علت بروز فتنه ها در سطح جامعه نبود تقوای فردی، تقوای خانوادگی، تقوای گروهی و نبود تقوای سیاسی است.
اگر انسانها ایمان کامل بیاورند و تقوای الهی پیشه کنند قطعاً ذات پاک الله سبحانه وتعالی درهای برکاتِ آسمان و زمین را بر روی آنها میگشاید.
نبود تقوایِ امور در یک جامعه، باعث تقسیم ناعادلانه ی ثروت در جامعه میشود، اگر رزق و روزی ما کم است و دچار گرفتاری میشویم در حالی که الله تعالی رزاق وروزی دهنده است پس ما مشکلی برای اخذ رحمت و نعمت بیکران الهی داریم.
برخی از باورها و کارهای ما مانع گشایش و افزایش رزق (معنوی و مادی) میشود و باعث بروز مشکلات در زندگی میگردد.
این باور های متکبرانه ی پسر نوح علیه السلام و نبودِ تقوای در وی بود که نابودش کرد، با آنکه، پسر پیامبر علیه السلام بود.
اگر پاکی، صداقت، عصمت و تقوای حضرت یوسف علیه السلام نبود، او هم مانند زلیخا لغزش میکرد. ولی در جامعه ی معاصر هم مردان و هم زنان، پرده های شرم و حیا را دریده اند، و تقوا را به باد هوای و هوس، برباد داده اند.
تقوای الهی یعنی اینکه انسان خود را از آنچه از نظر دین، خطا و گناه و پلیدی شناخته شده، حفظ و صیانت کند و مرتکب آنها نشود.
تقوا این نیست که انسان خود را از محیط و عوامل گناه دور نگه دارد، بلکه انسان باید در روح خود حالت و قوّتی را ایجاد کند که به او مصٔونیتِ اخلاقی بدهد و در هر شرایطی او را از انجام گناه باز دارد.
انسان به طور طبیعی یا اضطراری، مدنی و نیازمند تعاون اجتماعی است. یعنی بدون یاری جستن از همنوعان خود نمی تواند به زندگی اجتماعی خویش ادامه بدهد.
از سوی دیگر سعادت فردی به سعادت و خوشبختی جامعه ی او بستگی دارد. از جمله عواملی که می تواند سعادت جامعه را تضمین کند، تقوای الهی است.
گاهی انسان یك كلمه بیشتر نمیزند ولی این كلمه در عصرها و نسلها اثر میگذارد، به همین دلیل گفته اند:
اگر زن و مردی جلو فرزندشان حتی اگر در قنداق هم باشد وقتی آمیزش جنسی بكنند، آنها كه بزرگ شدند زناكار میشوند و اگر این پدر و مادر بی تقوایی كردند، همین مقدار جنایتی را در آینده به همراه دارد كه پای آن ها نوشته میشود.
«من سن سنة سیئه» كسی كه خط انحرافی را تأسیس كند، گناهی را در جامعه میان مردان و زنان مروج سازد، منکری را از طریق رادیو، تلویزیون، فیسبوک و غیره نشر کند،
تصویر نامحرمی را در پروفایلش بگذارد، موسیقی و آهنگی را در صفحه اش شریک سازد،
حرامی را از هر طریقی به دیگران برسانَد، و چشمان، گوشها، قلوب و افکار مردم را با گناه آلوده سازد، «فله وزر من عمل بها» علاوه بر این كه گناه بزرگی بر گردنِ مرتکبین این گناه است، بر گردنِ مؤسس و شایع کننده ی این گناه، بار بار، بارِ گناه اضافه میشود.
در روز قیامت جلوی ما لایه ای باز می شود كه انسان میبیند، تمام جزئیات و كلیات او ضبط شده است.
«و اگر آنان ایمان میآوردند و پرهیزگاری میکردند (پروردگار پاداش نیکی بدانان میداد و چنین) پاداشتی که نزد خدا (محفوظ) است بهتر (از افسانهها و بد نهادیها) است، اگر (علم و دانشی میداشتند و) میدانستند».
«محبت خواستنیهای (مادی) از (جمله) زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره، و اسبهای نشاندار، و چهار پایان و زراعت، برای مردم آراسته شده است، اینها (همه) کالا و متاع (زود گذر) زندگی دنیاست. و (حال آنکه) سر انجام نیک نزد الله است.
بگو: «آیا شما را به بهتر از اینها خبر دهم؟» برای کسانیکه تقوا پیشه کردهاند، در نزد پروردگارشان باغهایی است که از زیر (درختان) آنها نهرها روان است، در آن جاودانه خواهند بود. و همسرانی پاکیزه (دارند)، و (همچنین) از خشنودی الله (برخور دارند) و الله به (احوال) بندگان بیناست».
۱۴- تقوا موجب دستیابی به محبت الله سبحانه و تعالی است.