طرز تفکر و دیدگاه اسلامی و غير اسلامي
سمیر شجاع
برادران عزیزم السلام عليكم ورحمة الله وبركاته.
به نظر من سیاست دنیا در مجموع به دو جهت و یا دو نوع دیدگاه تبدیل شده است.
طرز تفکر و دیدگاه اسلامی و دیدگاه و فلسفه ای غير اسلامي، این دو جهت همیشه به اشکال مختلف وجود داشته و با هم در تضاد به پیش رفته اند.
در این وسط موقف اسلام واضح و روشن بوده بدون برچسپ ها و نامگذاری ها به اظهار حقایق پرداخته و نتیجه گیری آنرا به انصاف و برداشت مردم گذاشته است.
در حالیکه دیدگاه های غیر اسلامی که در آن ها از سیکولر ها گرفته تا دیموکراتان، لیبرال ها، مذهب گرایان دیگر ادیان و حتی اسلام گرایان لیبرال و به اصطلاح میانه رو، شامل می باشند، با استفاده از ضعف دانش و خوف مردم مبنی بر از دست دادن آزادی های فردی، در صورت حاکم شدن شریعت، استفاده نموده و سالهای سال به مبارزه ای آشتی ناپذیر پرداخته است.
گاهی جهان اسلام را به نام اشغالگران سرزمین قدس با سرآزیر ساختن قشون صلیبی تحت تحاجم قرار داده اند و زمانی هم به بهانه ای مترقی ساختن اجتماعات اسلامی با قوای اشغالگر استعماری خود، استثمار نموده است.
در همه زمان و دوران اهداف شان سرکوب نمودن قوت مردمی و معکوس جلوه دادن حقایق به نفع خود شان و به قیمت جان هزاران هزار مرد و زن و اطفال بوده است.
از دوران ختم جنگ دوم جهانی به بعد چون در بین خود شان در غرب قوت جدیدی به نام فاشیست ها و ناسیونالیست ها و کمونست ها تبارز نمود، متوجه خطر خانگی خود شدند و سیستم جدیدی و طریق نوی را روی دست گرفتند تا هم از انفلاق های داخلی اجتماع خود بی غم باشند و هم بتوانند در سطح جهانی با رقبای نو پیدای شان که بر عکس اسلام از عقل نه بلکه از احساسات مردم سؤ استفاده می نمودند و قوت های دولتی را تصاحب می شدند، به مبارزه بپردازند.
برای این کار ضرورت به یک سازمانی مانند ناتو، سنتو و غیره لزوم افتاد و همچنان برای جلب توجه جهانی برای رسیدن به اهداف استثماری شان به سازمان جهانی ملل متحد ضرورت داشتند تا از این طریق هم ممالک رو به انکشاف را در تحت حاکمیت خود داشته باشند و هم بلاک شرق و ممالک غیر منسلک را در قبضه ای طلسم حقوق بشر و داشتن آزادی های شهروندی و تساوی حقوق مرد و زن و از این نوع قوانینی که هدف شان تنها سلطه داشتن بر مردم بیخبر از راز های نهان شان بوده، باشند.
ما در طول تاریخ از این وقایع چشم دید های خود را به بهترین صورت می توانیم دلیل بیآوریم و دیدیم که با آوردن حکام دب اصطلاح دیموکرات و مساوات طلب به چه سان در مکیدن خون مسلمانان پرداختند و دست آورد های شان چه بود.
دیدیم که قوانین ساخته ای خود را بر قوانین شرعی ما ترجيح دادند و شریعت را با شرایط روز و زمان در تضاد شمردند. کسانی را نیز استخدام نمودند تا منحیث روشنفکران جامعه در خواباندن افکار مردم به نفع غرب فعالیت نمایند. افکار اسلامی را عقب گرا و غیر قابل تطبیق در جوامع مدرن وانمود کردند. دیموکراسی را مطابق خواسته های وقت دانستند و در پهلویش هرچه توانستند جامعه ای اسلامی را از قوانین اسلام و دستورات اسلام دور ساختند. حتی شروع به لغو رخصتی در روز جمعه شدند تا مردم به نماز جمعه هم نتوانند بروند. تقویم ها را با غرب مطابقت دادند، تدریس دا در مکاتب تغير دادند. ترکیه بعد از خلافت یک مثال فاحش دست اندر کار شدن غرب در اجتماعات اسلامی به نفع خودش بود.
هرچه توانستند جلو اسلام گرائی بگیرند، گرفتند و حتی اگر کمونست ها در کدام مملکت اسلامی از سوسیالیزم حرفی به میان آورد، آنرا نیز برای سرکوبی اسلام قبول کردند.
تا اینکه همین کشور فقیر افغانستان با اهالی صادق و بی غرض اش اسلام را با نشان دادن گذشتن از سر و مال خود به تمام جهان چنان تمثیل نمود که استعمار گران غرب دست و پاچه شده به یک پلان جدید در محو اسلام پرداختند.
اسلام را مترادف با تروریزم ساختند و تا توانستند در سر کوبی قوای مجاهدین پرداختند که تا حال کار شان جریان دارد.
اما الله متعال خیرالماکرین است و بر عکس تصور شان اسلام عزیز در شرق و غرب چنان به سوی رونق خود روان است که این قدرت های پوشالی دنیوی نمی تواند جلو آنرا بگیرد.
ان شاء الله که دوران و صفحه ای جدیدی در سیاست جهانی به میان خواهد آمد که تحت تسلط اسلامگرا ها به نفع اسلام و مسلمین خواهد چرخید.
و من الله التوفیق.
(سمیر شجاع)