نه من ترا نخوانم
سرودۀ محمد عظيم آبرومند
من ترا نخوانم ،
من ترامیشنوم
ازحلقوم بیگانه
من ترا تفسیر نکنم
من ترا میبینم ،
چون توئی
تمثیل گر
ویرانه
من تراخوب می شناسم
چون توئی
ترجمان ارباب وحشت ،
سراینده طبل
غارتگران بی همت
من ترا تلاوت نکنم
چون توئی
ایتی
ازسنگین دلان دون همت
من ترا تفسیر نکنم
چون توئی خود
سفیر جنایت!
برهانم چیست؟
تو آتش بمب می فرستی
تو تیغ بیرحم میزنی
تو نغمه جنگ می نوازی
تو ترانه افرنگ می سرائی
توسراسر نیرنگ منیگاری
تو نوید غبن می فشانی
توخدنگ سنگ می چلانی
تو آتش و اهن
ازهزارفرسنگ میپرانی
ای تلویزون آشنائی!
من ترا درجریان دیدم
ابتر وحیران دیدیم
من ترا عریان دیدم
درسرای دیوان دیدیم
دربر هالیودیان دیدیم
درآتشکده نمرودیان دیدیم
درسفره آدم کشان دیدیم
گفتم ! من ترا تفسیر نکنم!
توخود تفسیرگر خوبی
از تا تیاق سازی
از با برات سازی
ازخون بساط سازی
درکشور آبائی!
چه عجب که ازآن مائی!
دختر آسمائی!
مگر از جنس سرابی؟
یا ازآتش وخاکی!؟
که اینچنین سنگدل و بیباکی!
یک لحظه بیا !
غنچه صدق وصفا بنما
قسم بخدا
که تو از آن مائی
" نفسی بفکربگشا سردرج آشنائی"!
تو درکنگره بام هوا
با " ناهید" بنشین
چوملالی بنشین !
با طایر قدسیی دلاویز بنشین
یک دم لطف ، با خوبان قولاویزبنشین
یک دم لطف
تو به " زهرا" بنگر
یک دم لطف دگر
تو به عقبا بنگر
با نور عقل تا ثریا بنگر
بخدا که آزآن مائی
مگرازفتنه دوران
زما بیگانه شدی
چرااینقدر ستم پیشه شدی
نه زبانت قاموس وطن فهمد
نه ادایت رمز چمن داند
افسوس که افسانه شدی
نازو انا گفت :
نشود دخترکم! مگر جن زده شدی ؟!
آبرومند
سوم جنوری سال 2010 میلادی به پاسخ ازشعر خانم لینا روزبه نطاق تلویزون صدای آشنا تحت عنوان : مرا بخوان