مکالمه شیطان بانوح علیه والسلام
تتبع ونگـارش :
امــیـن الـدیــن» سعـیـدی – سعید افـغــانی«
مـــدیــــر مطـالعات سـتراتـــیژیک افغان و
مسؤول مرکــز کلتوری دحق لاره- جرمنی
حضرت نوح عليه السلام یکی از پیامبران است که با تمام حوصله مندی خواست تا قوم خویش رااز چنگال جهل و بت پرستي نجات دهد . ولي ؛ هر چه آنها را نصيحت كرد نتيجه نگرفت و هر چه قوم خویش را به عذاب الهی هشدار میداد و اعلام خطر میكرد، قومش از گمراهی دست برنمیداشت .
وضعیت به حدی رسید که قوم خطاب به نوح علیه والسلام کرد وگفت :
« اي نوح ! با ما جرّ و بحث زیاد كردي، و بسيار بر نصحت خود پافشاري هم نمودي ، حالا وقت آن رسیده است که اگردر گفتار خویش صادق هستی ، آن چه را از عذاب الهي به ما وعده ميدهي بياور.»
در این وقت است که از سوي پروردگار به نوح عليه السلام وحي میشود : « جز آنان كه (تاكنون) ايمان آوردهاند، ديگر هيچ كس از قوم تو، ايمان نخواهد آورد، بنابراين از كارهايي كه بت پرستان انجام ميدهند غمگين مباش». (سوره هود ایات:33 و36 )
نوح علیه السلام از جانب پروردگار به ساختن كشتي مکلف میگردد : « وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْينِنا وَ وَحْينا وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ؛ و اكنون در حضور ما و طبق وحي ما كشتي بساز! و دربارة آنها كه ستم كردند شفاعت مكن كه همة آنها غرق شدني هستند.» (سوره هود : آیه 37. )
حضرت نوح عليه السلام نيز مطابق فرمان الله ، قوم خود را از عذاب سخت الهي و بلاي عظيم طوفان که در پیش رو دارند برحذر ميدارد ، ولي با آنهم ؛ قومش به لجاجت خود ميافزودند.
نوح عليه السلام به طور كلي از هدايت شدن قوم مأيوس شد، زيرا ميديد روز به روز بر لجاجت و آزار آنها افزوده ميشود و آنها آن چنان از نظر فكري و روحي مسخ شدهاند كه هيچ روزنة اميدي براي نوح علیه السلام برای جذب قومش باقی نماند ،حتي زن وفرزندش هم نصحیت پدر را گوش نکرد .
پرودگار به نوح علیه والسلام فرمود : « لَنْ يؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلاَّ مَنْ قَدْ آمَنَ؛ جز آنعده كه تا كنون ايمان آوردهاند، ديگر هيچ كس از قوم تو ايمان نخواهد آورد.» ( سوره هود آیه 40 )
در همین وقت است که : نوح علیه والسلام قوم خویش را سزاوار نفرين میبیند وآنان را چنين نفرين كرد:
« رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْاَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَياراً إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّارا؛ پروردگارا! احدي از كافران را روي زمين زنده مگذار ، چرا كه اگر آنها را زنده بگذاري بندگانت را گمراه ميكنند و جز نسلي گنهكار و كافر به وجود نميآورند». ( سوره هود آیات 26 و27 )
در اين وقت است که طوفان عظیمی از آسمان و زمين، از شرق وغرب همه جا را فرا میگیرد، آبي كه از آسمان ميآمد باران نبود، بلكه چون سيلي بود كه بر زمين ميريخت و همه جاي زمين تبديل به آبشارهاي عظيم و بينظير شده گردید .
همه جا را آب گرفت و کشتی نوح علیه السلام در سطح آب قرار گرفت ، وهمه انسانهای که در بیرون گشتی باقی مانده بودند ، غرق و به هلاکت رسیدند .
میگویند در همین اثنا شیطان بنزد نوح علیه السلام می اید و خطاب به نوح علیه السلام کرده و میگوید :
تو حقى بر گردن من دارى ، که من مى خواهم آن را برایت ادا کنم!
نوح علیه والسلام (در تعجب فرو رفت) و گفت:
جای بسیار تعجب است که من حقی بر تو داشته باشم ، با آنهم بگو چه حقی؟ باز با خود چه اوردی !
شیطان خطاب به نوح علیه السلام کرد و گفت:
همان نفرينى که درباره قومت کردى و آنها را غرق نمودى، و احدى باقى نماند که من او را گمراه سازم، بنابراين من تا مدتى در بیکاری با سر خواهم برد ، تااینکه نسل ديگرى به دنیا ایند و من به گمراه ساختن آنها مشغول شوم.
نوح به شیطان گفت : حالا دیگر چه را مى خواهى جبرانى کنی ؟
شیطان گفت :
در سه موقع به ياد من باش! که من نزديک ترين فاصله را به بندگان در اين سه موقع دارم:
ــ هنگامى که خشم، تو را فرا مى گيرد ؛ به ياد من باش !
ــ هنگامى که ميان دو نفر قضاوت مى کنى ؛ به ياد من باش !
ــ هنگامى که با زن بيگانه اى تنها هستى ، و هيچ کس در آنجا نيست؛ بازهم به ياد من باش »!
پایان