دين اسلام دين شمشير نيست — امين الدين سعيدی

 

دين اسلام دين شمشير نيست

لااکراه في دين

در (قبول وانتخاب ) دین هیچکونه اکراه جاه ندارد

 

نوشته : امین الدین «سعیدی »

مدیر  مسؤل مرکز فرهنگی دحق لاره –جرمنی

 

ايمان يک عقد، وپيمان والتزام قلبي ودروني است که انسان با اختيار خود  آن را مي پذيرد .

 بدين اساس دين مقدس اسلام  ايمان اجباري را  قبول ندارد وپروردګار  باعظمت ما انسان را آزاد گذاشته است تا با  تحقیق  دین را  انتخاب  کند . کسانيکه انتخاب کننده دین ناحق باشد آنرا کافر وکسانیکه قبول کننده دین حق باشد آنرا مؤ من مسمی  می کند .

دین مقدس اسلام برای  انتخاب دین  قاعده وقانون را وضع نموده است که پایه وبنیاد این قانون  در ( آیه : 256  سوره بقره) با ظرافت خاص بیان یافته است :

پروردگار با عظمت ما می فرماید : « لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی … » الایه   ( اجبار واکراهی در ( قبول دین ) نیست ،چراکه هدایت وکمال از گمراهی وضلال مشخص شده است .

  شان نزول آیه :

این آیه  در سوره بقره  بوده وسوره بقره بعد از هجرت به مدینه آغاز گردیده است  . وحی این سوره زمان آغاز یافت که نظام اسلامی در حال شکل گیری  واستحکام بود .

مفسرین  میگویند : که این سوره در باره مردی از اهل مدینه واز قبیله بنی سالم بن عوف ، بنام« حصین» ، نازل شده است : قصه  طوری است که: «حصین » که خودش مسلمان شده بود ، دو پسر داشت که نصرانی  بودند وتا هنوز بدین اسلام  مشرف  نشده بودند  .

این مرد  داستان رابحضورمحمد صلی الله علیه و سلم  عر ض داشتند  که یا رسول الله ! آیا میتوانم آن  دو را مجبور به قبولی دین اسلام کنم .چون آنان حاضر نیستند که غیر  از نصرانیت دین دیگری را بپذیرند ؟! در جواب آیه شریفه « لا اکره فی الدین … » نازل شد .

همچنان برخی مفسرین  در  شان  نزول این آیه  فرموده اند که : مردی از  انصار  غلامی داشت  سیاه  پوست  بنام « صبیح » میخواستند اورا به  دین اسلام به زور  مجبور سازند . در همین اثنا آیه « لا اکراه فی الدین » بر پیامبر محمد صلی الله علیه وسلم نازل شد وبه «صبیح » وتمام مسلمانان  هدایت  داده شد  تا درپذیرش دین کوچکترین اجبار واکراهی را برمردم روا ندارند  وفرمود : که انسان ها از کمال اختیار وآزادی برخوردار  میباشند .

همچنان  حضرت عمر رضی الله  عنه پیره زن نصرانی را به دین مقدس اسلام دعوت کرد ؛او در جواب گفت : « انا عجوز کبیرة والموت اقرب الی» یعنی من پیر زن بزرگسالی  هستم  که مرگم نزدیک  شده است ؛ چرا در آخر عمر خود  مذهبم را  رها کنم ؟ حضرت عمر رضی الله عنه بعد از استماع  صحبت  زن  اورا بر ایمان  آوردن اجبار نه نمود ؛ بلکه این آیه شریفه  را تلاوت  نمود که : « لا اکره فی الدین »یعنی ، در دین  اجباری نیست» ودر حقیقت بر پذیرش  ایمان  زور واکراه امکان  ندارد.

 

دین مقدس  اسلام  ارتباط ایمان را با اعضای  ظاهری نداسته ، بلکه ایمان  وعدم ایمان را از اموری  قرار داده است که ارتباط  اساسی به خواست خود انسان ومیل  ورضایت درونی  او دارد . طوریکه خداوند متعال میفرماید:« وقل الحق من ربکم فمن شا ءفلیؤمن ومن شا ءفلیکفر»   (بگو : حق ( همان چیزی است که ) از سوی پروردگار تان ( آمده ) است ( ومن آن را با خود آورده ام وبرنامه من  وهمه مؤمنان است ) پس هرکس که میخواهد ( بدان ) ایمان بیاورد وهرکس می خواهد ( بدان ) کافر شود .) ( الکهف : 29 )

قرآن  عظیم الشان محمد صلی الله علیه وسلم را به این  حقیقت  متوجه ساخته  است که بر تو فقط تبلیغ  دعوت  واجب است  وتو نمیتوانی بر مردم  به گرویدن  به اسلام  اجبار کنی .« افأ نت تکره الناس حتی یکونو ا مؤمنین » ( یونس : آیه 99 ) « آیا تو ( ای پیغمبر ! ) می خواهی  مردمان  را مجبور سازی که ایمان بیاورند ؟ ( این کار نه صحیح ونه سودمند است ونه از  دست تو ساخته است  ). وباز در سوره ( الغاشیه :

آیه : 22  میفرماید : « لست علیهم بمسیطر »( تو بر آنان چیره ومسلط نیستی )

همچنان قرآن عظیم الشان در سوره الشوری آیه : 48  میفرماید : « فان اعرضوا فمأ ارسالنک علیهم حفیظآ إن علیک إلا البلاغ » (اگر ( مشرگان از پذیرش دعوت تو ) روی گردان شدند ( باک مدار  وغمگین مشو ) چراکه ما تورا به عنوان مراقب  ومواظب ایشان نفرستادیم .بر تو پیام باشد وبس .

همچنان قرآن  عظیم الشان در( سوره مزمل آیه : 19 ) میفرماید : « فمن شا ء اتخذ الی ربه سبیلا  » «پس هر کس که بخواهد ( میتواند ) راهی  به سوی پروردگارش اتخاذ نماید »

در این آیه متبرکه جمله « من شا ء » دلیل بر اختیار وآزادی انسان در انتخاب کفر وایمان است . « انا هدیناه السبیل إما شاکرا وإما کفورا »  «ما راه  را به انسان  نشان دادیم ، خواه شکر گذار باشد ( وپذیرا شود ) ،یا (مخالفت کند و ) کفران نماید . »

در آیات متذکره  راه حق  وباطل از یکدیگر  مشخص  شده است  وانتخاب  هریک  به دست  خو د انسان است ، او مجبور نیست  ودر عمل میتواند  هر کدام  از این راه  را که بخواهد انتخاب کند ،لکن اگر راه حق وحققیت را انتخاب کرد ، به جنت وسعادت ابدی  دست می یابد  واگر راه  باطل  را انتخاب کرد ، به عذاب دردناک ، وجهنم وبدبختی عظیمی گرفتار خواهد شد .

 

قرآن عظیم الشان در بیش از ( 120 ) آیه تاکید نموده است که اسلام بر اساس  رضایت قلبی وآموزش  محض  انتشار یافته است وبعد  از عرضه شدن  اسلام  بر مردم ،  بر ای آنها  صلاحیت عام تام داده شده است تا در پذیرش ورد دین  آزاد باشند . بنابر  همین  منطق بزرگ انسانی است که پیامبرمحمد صلی الله علیه وسلم  بعد از فتح مکه  اهل مکه را به حال خود  رها کرد  وفرمود : «اذهبوا  فأ نتم الطلقا ء » : بروید ، شما آزادید وبعد از این فتح عظیم وسرنوشت  ساز  بر آنا ن، کسی را به  اسلام مجبور نکرد.

در تاریخ اسلام اتفاق  نیفتاده  که مسلمانان حتی  یک نفر  مسیحی  یا یهودی به جبر وزور به قبولی دین اسلام مجبور کرده باشد.

 

دین اسلام یگانه دینی است که آزادی واقعی  از قید اسارت وبندگی ، را برای  انسان  به ارمغان آورده است ، اساس  این آزادی همه انواع از استبداد وخود کامگی را در هم  شکسته وبسیاری  از قید وبند هایی که در  جهان متمدن  امروز وجود دارد آنرا  از پای بشر  باز نموده است .

پروردگار ما پیامبر اسلام را مبعوث  ساخت تا مردم را  از تمام  قید وبندهایی که آنان را اسیر  خود ساخته  بود رهایی بخشد وتمام غل وزنجیر های استبداد  ، هوا پرستی ، بندگی شکم وشهوت ،  وثروت ، مقام  وقدرت طلبی  را  از بین برده ،  وبشر را بسوی  آزادی  واقعی  هدایت ورهبری  نمود .  

 

 علما ومفسرين دين مقدس اسلام آزادی را بدو دسته (آزادی تکويني وآزادی تشریعی) تقسیم بندی نموده اند.

آزادی تکوینی بدین معنی ومفهوم است که درنظام آفرینش ، انتخاب راه وعقیده جبر واجبار وجود ندارد . وانسان به حسب خلقت اش موجودی  دارای شعور  واراده  بوده ، در انجام وترک فعل وانتخاب  واختیار خود  آزاد است.

ودر آزادی  تشریعی ، هیچ کس حق استعلاء وبرتری بر دیگری را ندارد ،  وهیچ کس حق ندارد دیگری را غلام وبرده ومطیع  خود بسازد واراده وعمل  اورا مالک شود  وخواسته ها ویا عقیده خویش را برخلاف  میل  ورغبت او بر  او تحمیل  کند ، زیرا در نظام  تشریع همه افراد  جامعه بدون استثنا ء از حقوق مساوی برخوردارند وهیچ کسی  حق  مزیت  وبرتری  را نسبت  به دیگری  ندارد.

ولی باید تذکر داد  که در آزادی  تشریعی تکالیف  وقوانین شرعی  متوجه انسان است  وانسان  در برابر  این قوانین مسؤل است . این بدین معنی است که در آزادی  تشریعی  آزادی نامحدود نیست ،بلکه  انسان موظف است  در مسیر قانون  شرعی  والهی  حرکت کند وخروج وسر پیچی از آن ، خروج از بندگی الهی است ؛ که خروج از بندگی خدا ظلم به خویشتن است . « من یتعد  حدود  الله  فقد ظلم  نفسه »  (کسیکه از حدود الهی  تجاوز وسر پیچی کند به خود  ظلم را روا  داشته است ) ( طلاق : آیه 1 )

« ومن یعص الله  ورسوله فقد ضل  ضلا لا مبینا »( احزاب:36) هر کس که خدا ورسولش  را نافرمانی کند ،  به گمراهی  اشکاری  گرفتار شده است »

بناء از نظر اسلام آزادی  که خارج  از مسیر  حق وصراط المستقیم  الهی  باشد  آزادی نیست ؛ بلکه قید  وبندی به ظاهر آزادی است ، که دین اسلام بسیاری  از انسانهای  به ظاهر  آزاد را برده  میشمارد ؛ بردگانی  که اسیر  هوای  نفس گشته اند  وطعم شیرین  آزادی واقعی  را که در پرتو بندگی احکام الهی وسنت پیامبر اسلام  حاصل میگردد نچشیده اند.

 

دین اسلام دین موعظه حسنه است و این دین به پیروان خویش هدایت  میفرماید تا در نشر وتبلیغ دین خط مشی  حکیمانه  را تعقیب نمایند وبر اساس حکمت ، گفتار نیک  وکردار  نیک مردم را  به دین اسلام جلب واز جبر واکراه جلوگیری  بعمل آرند . « أدع إلی سبیل  ربک با لحکمة  والوعظة الحسنه وجادلهم بالتی هن أحسن »( النحل : 125 )« ای پیامبر:  مردمان  را با سخنان استوار وبه  واندرزهای  نیکو  وزیبا  به راه  پروردکارت فراخوان  وبا ایشان با شیوه  هر نیکو  تر گفتگو کن »

 

بنابر همین سیاست الهی است : که پیامبر  اسلام  در اولین  قانون  مدینه ، بعد از هجرت  قید کرد  که یهودیها  ومسلمانان  باهم مشترک زندگی آرام  را تشکیل  می دهند . وبه حق آنان  در ماندن  به دینشان اعتراف کرد.

دین مقدس اسلام خود را حافظ ونگهبان ادیان  آسمانی  دانسته  ووظیفه  خود میداند که با دفاع  از این ادیان برخیزد.زیرا  تضعیف  ادیان  گذشته  موجب  تضعیف  دین مقدس اسلام  وتضعیف اسلام موجب وهن  وسستی  سائر ادیان را در پی خواهد داشت . اسلام ،  مهمترین  دلیل ،  بر سالت  حضرت  موسی علیه السلام وحضرت  عیسی  علیه اسلام  بوده وهست وهر گونه  خدشه  در اصالت  اسلام ،  موجب  خدشه  در حقانیت آنان  خواهد بود.  « ودت طائفة من اهل الکتاب لو یضلونکم ومایضلون الا انفسهم وما یشعرون » ( گروهی از اهل  کتاب ،  دوست دارند  تا شما  را گمراه کنند در حالی  که جز خود شان  را گمراه  نمی کنند. )  

حضرت عمر (رض ) خلیفه دوم اسلام مسیحیهای ساکن  بیت  المقدس را امان داد گفت : « زندگی مسیحیها ، کلیسا ها  وصلیبهای  آنان  در امان هستند  به هیچ کس به سبب دینش ضرر نمی رسد وبر انجام کاری  مجبور  نمی گردد . »

   

ولی  باتأسف باید گفت که در جهان امروزی ما  : برخی از حلقات  مذهبی تلاش ها ومجاهدات  خویش را در تضعیف  دین مقدس اسلام براه انداخته اند ،وبه براه انداختن تبلیغات حتی برقرآن عظیم الشان و پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وسلم  نیز رحم نه نموده وبطور تمسخر آمیز به چاپ کاریکاتور های  رسول مقبول بشریت مبادرت ورزیدند .  وبه تادیه پول  وامتیازات مادی  تلاش میورزند تا مسلمانان  را بخصو ص مسلمانان  کشور های فقیر  اسلامی  از جمله در کشورعزیز ما افغانستان  مسلمانان را به دین نصرانی جلب وجذب ، نمایند .

ولی آنان با این عمل خویش ، خود اگاه به خود وادیان آسمانی وابراهیمی  ضربه می زنند  زیرا تضعیف  اسلام ، به عنوان دینی واقعی وحقیقی   که انسان را به  سوی خالق  مدبر وحکیم  دعوت می کند ، تضعیف همه  ادیان ابراهیمی  بشمار خواهد رفت .

 

 ما یقین داریم به جز « وما یضلون  الا انفسهم ومایشعرون » به این عمل گمراه کننده بجز اینکه  خود  ونفس های خویش  را  فریب  دهند  نتیجه وثمره دیگری را بدست  نخواهند آورد .  ختم

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *