راز و نیاز با خالق یکتا — عبدالله مؤحد

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

راز و نیاز با خالق یکتا

 

 

ارسالی محترم: عبدالله مؤحد

 

حمد وسپاس وستايش خدایی را سزاست که تیر قضایش را هیچ سپری نمی شکند ولطف ومحبت و هدایتش را هیج مانعی باز نمیدارد و هیچ افرید ه ای به پای شباهت مخلوقات او نمی رسد

إلهى : جهل و نادانی من وعصیان وگستاخی من   تو را باز نداشت از اینکه با لطف ومرحمتت راهنمایی ام کنی به سوی صراط قربتت و مؤفقم گردانی به انچه رضا و خشنودی توست.

 

يا ألله

هرگاه تو را خواندم پاسخم گفتی

هر چه از تو خواستم عنایتم فرمودی

هرگاه اطاعتت کردم قدردانی وتشکر کردی

وهرزمان شکرت را به جا اوردم بر نعمتهایم افزودی

واینها همه چیست؟

إلهى جز نعمت تمام وکمال واحسان بی پایان تو

إلهى من کدام یک از نعمتهای تو را می توانم بشمارم یا حتی به یاد اورم و به خاطر بسپارم.

إلهى  الطاف خفیه ات ومهربانی های پنهانی ات . بیشتر و بیشتر از نعمتهای اشکار توست

إلهى  مرا مورد رحمت خویش قرار ده انسان که انگار میبینمت

إلهى من را انگونه حیا مند کن که گویی حضور عزیزت را احساس می کنم

 

إلهى

من را با تقوای خودت سعادتمند گردان

وبا مرکب نا فرمانی ات به وادی شقاوت و بد بختیم مکشان

در قضایت خیرم را بخواه

وقدرت برکاتت را برمن فرو ریز تا انجا که تاخیر را در تعجیل های تو و تعجیل را در تاخیرهای تو نپسندم

انچه را که پیش می اندازی دلم هوای تاخیرش را نکند

و انچه را که باز پس می نهی من را به شکوه وگلایه نکشاند

 

پروردگارمن

من را ازهول وهراسهای دنیا و غم واندوهای اخرت رهایی ببخش

ومن را از شرانان که در زمین ستم میکنند در امان بدار

 

الهى

به که واگذارم میکنی؟

به سوی که میفرستیم؟

به سوی اشنایان و نزدیکان؟

تا از من ببرند وروی برگردانند

یا به سوی غریبان و غریبه گان تا گره در ابرو بیافگنند و مرا از خویش برانند؟

یا به سوی انان که ضعف مرا می خواهند وخواری ام را طلب می کنند؟

من به سوی دیگران دست دراز کنم؟

درحالی که  پروردگار من تویی و تویی کارساز و زمامدارمن.

ای توشه وتوان سختی ام

ای همدم تنهای هایم

ای فریاد رس غم وغصه هایم

ای ولی نعمت هایم

ای پشت و پناهم در هجوم بی رحم مشکلات

ای مونس ومامن ویاورم در کنج عزلت وتنهایی وبیکسی

ای تنها امید و پناهگاهم در محاصره اندوه وغربت وخستگی

ای کسی که هرچه دارم از توست و از کرامت بی انتهای توست

تو پناهگاه منی

وقتی که راه ها ومذهبها مرابه عجز میکشانند و زمین با همه وسعتش بر من تنگی میکند

اگر نبود رحمت تو بی تردید من از هلاک شدگان بودم

و اگر نبود محبت تو بی شک سقوط ونابودی تنها پیشروی من میشد

ای زنده

ای معنای حیات

زمانی که هیچ زنده ای در وجود نبوده است

ای انکه

باخوبی واحسانش خود را به من نشان داد

ومن با بدیها وعصیانم در مقابلت ظاهر شدم

ای انکه

در بیماری خواندمش وشفایم داد

در جهل خواندمش وشناختم عنایت کرد

در تنهایی صدایش کردم و جمیعتم بخشید

در غربت طلبیدمش وبه وطن بازم گرداند

در فقر خواندمش وغنایم بخشید

من انم که بدی کردم

من انم که گناه کردم

من انم که به بدی همت گماشتم

من انم که در جهالت غوطه ور شدم

من انم که غفلت کردم

من انم که بد عهدی کردم

واکنون باز گشته ام

باز امده ام با  باری از گناه واقرار به گناه

پس تو در گذر ای خدای من

ببخش ای انکه گناه بندگان به او زیان نمی رساند

ای انکه از طاعت خلایق بی نیاز است و با یاری وپشتیبانی و رحتمش مردمان را به انجام کارهای خوب توفیق می دهد

 

معبود من

اینک من پیش روی توام ودر میان دست های تو

خالق من

بال گسترده وپر شکسته وخوار و دلتنگ وحقیر

نه عذری دارم که بیاورم نه توانی که یاری بطلبم

نه ریسمانی که بدان بیاویزم

ونه دلیل وبرهانی که بدان متوسل شوم

چه میتوانم بکنم؟وقتی که این  بارسنگين  گناه  بامن است

انکار

چگونه و از کجا ممکن است وچه نفعی دارد وقتی که همه اعضا و جوارحم به انچه کرده ام گواهی می دهند

 

پروردگارا

خواندمت پاسخم گفتی

از تو خواستم عطایم کردی

به سوی تو امدم اغوش رحمت گشودی

به تو تکیه کردم نجاتم دادی

به تو پناه اوردم کفایتم کردی

 

إلهى

از خیمه گاه رحمتت بیرونمان مکن

از استان مهرت نومیدمان مساز

ارزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان

از درگاه خویشت ما را مران

پروردگارا

بر من روزی حلالت را وسعت ببخش

وجسم ودینم را سلامت بدار

وخوف ووحشتم را به ارامش وامنیت مبدل کن

واز اتش جهنم رهایم ساز

 

الهى

اگر انچه از تو خواستم عنایتم فرمایی محرومیت از غیر از ان زیان ندارد

واگر عطا نکنی هرچه عطا جز ان منفعت ندارد

یا رب یا رب یا رب

 

الهى

این منم وپستی وفرومایگیم

واین تویی با بزرگی وکرامتت

از من این میسزد واز تو ان

چگونه ممکن است به ورطه نومیدی بیافتم در حالی که تو مهربان وصمیمی جویای حال من

 

الهى

توچقدر با مهربانی با این جهالت عظیمی که من بدان مبتلایم

تو چقدر در گذرنده و بخشنده ای با این همه کار بد که من می کنم و این همه زشتی کردار که من دارم

 

الهى

تو چقدر به من نزدیکی بااین همه فاصله ای که من از تو گرفته ام

تو که اینقدر دلسوز منی

الهى تو. کی .نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟

توکی غایب بودی که حضورت نشانه بخواهد؟

تو. کی . پنهان بودی که ظهورت محتاج ایه باشد؟

کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند

کور باد نگاهی که دیده بانی نگاه تو را در نیابد

بسته باد پنجره ای که رو به افتاب ظهور تو گشوده نشود

وزیانکار باد سودای بنده ای که از عشق تو نصیب ندارد

 

الهى

مرا از سیطره ذلت بار نفس نجات ده وپیش از انکه خاک گور بر اندامم بنشیند از شرک وشک رهایی ام بخش

 

الهى

چگونه نا امید باشم در حالی که تو امید منی

چگونه سستی بگیرم چگونه خواری پذیرم که تو تگیه گاه منی

ای انکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش چنان تجلی کرده ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده

یا رب یارب یا رب

 

واخر دعوانا ان الحمدالله رب العلمين

والصلواة والسلام على خير خلقه سيدنا ونبينا

وقدوتنا محمد وعلى اله واصحابه اجمعين

 

عبدالله مؤحد

————————————-

 

في القلب شعث لا يلمه إلا الإقبال على الله، وفيه وحشة لا يزيلها إلا الأنس بالله، وفيه حزن لا يذهبه إلا السرور والفرارإليه.

وفيه نيران حسرات لا يطفئها إلا الرضا بأمره ونهيه وقضائه،ومعانقة الصبر على ذلك حتى يوم لقائه.

وفيه فاقة لا يسدها إلامحبته والإنابة إليه، ودوام ذكره وصدق الإخلاص له.

ولو أعطي الدنيا وما فيها لم تسد تلك الفاقة أبدا


Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *