آرامش روان

 

آرامش روان

 

قرآن كريم اولين كتابي در عالم است كه اذهان را به آرامش روان، اهميت و نتايج آن، متنبه ساخته و اين آرامش را از نشانه‌هاي مؤمنان معرفي كرده است.

آيهء چهارم از سورهء «فتح» مي‌گويد:

]هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَاناً مَعَ إِيمَانِهِمْ[

«اوست آن كس كه در دلهاي مومنان آرامش را فرو فرستاد تا ايماني بر ايمان خود بيفزايند»

و در آيهء 26 از سورهء «توبه» مي‌گويد:

]ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ[

«آنگاه خدا آرامش خود را بر فرستادهء خود و بر مؤمنان فرود آورد»

و در آيهء 40 از همين سوره، از زبان رسول خويش مي‌گويد:

]إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ[

«آنگه كه در غار (ثور) بودند، هنگامي كه به همراه خود مي­گفت، اندوهگين مباش كه خدا با ما است، پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد»

و آياتي كه آرامش روان را به عنوان يك موهبت بزرگ الهي مطرح مي‌نمايند، در قرآن كريم فراوان تكرار مي‌شود تا بدانجا كه قرآن در توصيف «نفس مطمئنه» مي‌گويد:

]يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً[

«اي نفس مطمئنه! خشنود و خداپسند به سوي پروردگارت بازگرد» [فجر/27ـ28]

 اينها و امثال آن از آيات ديگر، آرامش روح و روان را يكي از موهبت‌هاي الهيي معرفي مي‌كنند كه خداي متعال آن را براي كساني از بندگان مؤمن خود كه بخواهد عنايت مي‌كند تا به وسيلهء آن بر ايمانشان بيفزايد. پس مؤمن راستين كسي است كه به خداي عزّوجلّ طوري كه شايستهء ايمان به وي است، ايمان آورده باشد. بناءً اگر به وي خيري رسيد، او به آن آرامش ‌يابد و خداوند(ج) را بر آن سپاس گويد و اگر به وي شرّي رسيد، صبر و شكيبايي در پيش گرفته و بيقراري نكند بلكه از خدا(ج) بخواهد كه آن شرّ و بدي را از وي دفع نمايد. مؤمن راستين معتقد است كه هر چه در دائرهء هستي است از خداي عزّوجلّ و به سوي اوست. او ايمان دارد كه رزق و روزي‌اش، عمرش، فرزندانش و… همه و همه، اموري اند كه خداوند(ج) از قبل براي وي مقدّر نموده و او را در آنها دخلي نيست. عصارهء آنچه نگارنده از كتب عرفا خوانده يا شنيده است در دو جمله خلاصه مي شود: عده يي برآنند كه : «همه اوست». و عده يي هم برآن كه: «همه از اوست». بناءً نه شرّ و مصيبت مي‌تواند چنين انساني را از جايش تكان دهد و نه شادي و سرور را ياراي آن مي­باشد تا وي را از خود بي‌خود سازد.

 چنين انسان مؤمني، نمونهء آن انسان به تعالي پيوسته يي است كه خداي عزّوجلّ به وي آرامش روحي بخشيده و بناءً او با اين آرامش بر هر چه نگراني و دلهره است بر مي‌شورد و از هر نوع اضطراب عصبيي كه سبب شدت خوشحالي يا كثرت حزن و پريشاني وي مي‌گردند، در ساحل امني به سر مي‌برد.

آري؛ مؤمني كه ايمان به خداي عزّوجلّ با روح وروان وي در آميخته است، از ترس و دلهره ايمن است.

دلهره و نگراني، مرض ويرانگري است كه بر هيچ رواني چيره نمي‌شود، جز اينکه آن را پاك درهم مي‌شكند و بر هيچ انساني چنگال نمي‌افكند مگر اينکه سلامتي و خرد وي را مي‌ربايد. اين بيماريي كه در عصر جديد شيوع و انتشار هولناكي پيدا كرده و علل و اشكال آن متعدد و متنوع گرديده است؛ عللي چون ترس از مرگ، ترس از مرض، ترس از جنون، ترس از فقر و ترس از اشياء مجهول و ناشناخته؛ هر چه مي‌خواهد باشد.

صدها سال بعد از آنکه قرآن از آرامش روان سخن گفته و انظار را متوجّه آن گردانيده است، علم بشر پس از پژوهش ها و بررسیهاي طبي و سايكولوژيك در اين زمينه، به اين حقيقت قرآني كه از بيان آن چهارده قرن مي‌گذرد، دست پيدا مي‌كند و برنامه‌ها و راه‌كارهايي را در رابطه با درمان اين آفت پيشكش مي‌نمايد.

آري؛ پس از آنکه علم جديد به اين نتيجه مي‌رسد كه آرامش رواني درا نسان، و يا عكس آن، تنها به حوزهء معنويات وي محدود نمانده بلكه شامل وظايف عضوي و صحت بدني و عقلي وي نيز مي‌شود، بعد از اين امر است كه در بارهء آرامش روحي و رواني ده‌ها كتاب نوشته مي‌شود.

 از جديدترين كتبي كه در اين رابطه نوشته شده است، كتاب دكتور «ي. ليبمان»  تحت عنوان «آرامش روح» است. او در جايي از اين كتاب مي‌گويد: «آرامش روح در حقيقت موهبتي است كه خداوند متعال آن را براي بندگان برگزيدهء خود ذخيره مي‌كند. او به بسياري از بندگان خود هوش و فراست، صحت و سلامت، مال و شهرت موهبت مي‌كند، اما آرامش روح شانسي است كه فقط آن را بر اساس «قَدَر» خويش تفويض مي‌نمايد». هم او مي‌گويد: «بعد از يك ربع قرن از تجارب و آزمايش‌ها، اكنون دريافته‌ام كه آرامش روان غايه و هدف برتر يك زندگي‌متعالي است. اين آرامش بدون ياري و مدد پول، بلكه حتي بدون مدد صحت و سلامتي بدن در انسان مي‌شكفد. در توان آرامش است كه كوخ را به كاخ متحول كند؛ اما كسي كه فاقد آن است، كاخ هم براي وي مبدل به زندان مي‌شود».

دانشمندان همچنين به اين نتيجه رسيده‌اند كه آرامش روح از مهمترين اسباب طول عمر است. چنانکه «ريموندبرل» دانشمند زيست‌شناسي مي‌گويد: «از جملهء سخنان حكيمانه‌يي كه هم اكنون بر سر زبانهاست ، يكي اين سخن است كه مي‌گويد: «اگر قرن نزدهم، روش‌هاي تعقيم و پيش‌گيري را به ما آموخت، قرن بيستم براي ما ريشهء درد و سرچشمهء شفا ـ روان و آرامش آن را ـ آموخت». (همان).

عجيب است كه قرآن، اين اصل را در قرن ششم ميلادي ارمغان بشر نموده است، اما مسلم است كه تفسير علمي اين حقايق در قرن بيستم روشن­تر گرديده است.

شايد نيكوترين سخني كه طب در اين باره گفته است در واقع سخن «الكسيس كاريل» باشد كه مي‌گويد: «كساني كه با دلهره و نگراني مبارزه نمي‌كنند، مرگ زودرس دارند».

اي كاش موضوع روان و آرامش آن فقط به سر حد بيماري انسان و شفاي وي محدود مي‌ماند، در حالي كه چنين نيست؛ زيرا علماي جامعه شناسي اثبات كرده‌اند كه كمبود بازده توليد در ساحهء كار و صنعت نيز منشأ رواني دارد. از اين جهت است كه شركت‌هاي غربي جديداً براي داوطلبان كار، فورم آزمايش رواني پر مي‌كنند و فقط كساني را بر مي‌گزينند كه اطباي رواني بر آرامش روحي و يا علي الاقل قلت اضطراب و نگراني آنها مهر تأييد بگذارند.

اما در ساحهء تجارت نيز همهء ما مي‌دانيم كه بسياري از تاجراني بوده و هستند كه ناآرامیهاي رواني موجب بربادرفتن سرمايه و ورشكستگي تجارت‌شان گرديده است. دكتور «هربرت ستاك»[1] مدير موسسهء مطالعات رانندگي در امريكا معتقد است كه بيشتر حوادث رانندگيي در امريكا كه به مرگ يا جراحت حدود دو مليون انسان در سال در اين كشور منجر مي‌شود و بيشتر از يك ميليون موتر را در سال در آن كشور نابود مي‌كند، ناشي از نگراني يا انفعال رواني شخص راننده، همچون ترس، اندوه، خشم و يا حتي شادي لجام گسيخته است و براي اينکه راننده بتواند از چنين مهلكه يي در امان باشد، تنها راه آرامش رواني است.

آيا بشر مي‌تواند بعد از اين همه تجارب علمي، به قرآن رو آورد وببيند كه قرآن كريم هزارو چهارصد سال قبل نه تنها آنچه را كه علم هم اكنون به آن رسيده، فراراه وي نهاده بلكه حتي خداي عزّوجلّ مقرر داشته است كه آرامش و سكون رواني را فقط به بندگان برگزيدهء خويش موهبت مي­كند و او فقط زماني كه از بندگانش راضي باشد، به آنان آرامش روان مي‌بخشد تا اين آرامش سپر نجاتشان از همهء شرور و آفات زندگي و هموار كنندهء راه صحت و سعادتشان در حيات دنيوي و اخروي‌شان باشد. به همين جهت است كه او اين سكينه و آرامش را به عنوان «تحفه» پيشكش آن عده از مؤمناني مي‌نمايد كه در بيعت با پيامبرش، مخلصانه گام نهادند. جايي كه در آيهء 18 سورهء «فتح» مي‌گويد:

]لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنْ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً[

«به راستي خدا هنگامي كه مؤمنان زير آن درخت با تو بيعت مي‌كردند، از آنان خشنود شد و آنچه در دل‌هاي‌شان بود بازشناخت و بر آنان آرامش فرو فرستاد و پيروزي نزديكي به آنان پاداش داد»

همچنين توجه و دقت نماييد به اين آيات از قرآن عظيم:

}أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ{[يونس/62]. }قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ{[البقره/38]. }بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ{[البقره/112]. }الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ثُمَّ لاَ يُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُواُ مَنّاً وَلاَ أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ{ [البقره/262]. }إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ{ [البقره/277].

}فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ{ [آل عمران/170]. }وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ{ [الأنعام/48]. }يَا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي فَمَنِ اتَّقَى وَأَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ{ [الأعراف/35]. }وَيُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوا بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ{ [الزمر/61]. }إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ{ [الأحقاف/13].

 

 


[1]

 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *