انقراض اخلاقی حکومت کرزی — دیپلوم انجنیر محمد عظیم آبرومند

 

 

انقراض اخلاقی حکومت کرزی

 

 

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا

وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

 

دیپلوم انجنیر محمد عظیم آبرومند

 

گرچه میدانیم که انسان ستمگر ونادان است  مگر زمینه های رشد در تفکر وعمل برای انسان مهیا است تا از جهالت و ستمگری رهائی یابد و انسان خجسته و فرهیخته گردد و به بدرجه احسن التقویم عروج کند و از اسفل السفالین نجات یابد. یکی ازطریقه های هدایت همان نگرش راستین به نفس ویا خود انسانی است تا ازفراموش کاری دوری جوید وبا معرفت با خود انسانی خود فراموشی را کنار زند و با معرفت و آشنائی نسبت به خود با خدا(ج) آشنا گردد و عابد راسخ گردد ، تکبر و سرکشی را کنار زند. درین راستا به استعداد و توانمندی های خارق العاده و محیر العقول عطف توجه نرفته بلکه همان نیرو ذاتی انسان  مخاطب است که حامل آن انسان های اوسط درجامعه اند. یعنی افراد عادی جامعه انسانی شمرده میشوند. همان انسان های  که بالقوه هم جاهل اند و هم ستمگر. هم خود را فراموش می کنند وهم خدا را ازیاد می برند.

 

همان طوریکه انسان منحیث افراد خانواده بشری فراموش کارند و فاسق می گردند و باعث بررشد فساد اخلاقی وانفرادی می گردند ، جامعه بطورکل هم درقید همان اصل است . یعنی جوامع بشری ازین امر مستثنی نیستند که در فساد اخلاقی وفسق اجتماعی آغشته نگردند و باعث فلاکت و بدبختی دینوی و اخروی خود نشوند. مگر همه امکانات رهائی ازچنگ فساد اخلاقی و فسق اجتماعی نیز میسر است درصورتیکه خود جمعی به خود آگاهی برسد و مثلیکه افراد به آزادگی و سربلندی می رسند ، جامعه نیز به آزادی و استقلال برسد. طوریکه یک شخصیت مومن وعابد رشد میکند والگوی از تقوا و محبت و معرفت می شود به همان ترتیب امکان رشد یک شخصیت جمعی آزاد و مستقل و عابد ممکن ومحتمل است. نمونه ها و سرمشق های بسا سترگ درتاریخ بشر گذشته اند. آن نمونه های خجسته چه بصورت انفرادی وچه  بصورت جمعی معرف شخصیت های آزاده و آزاد  ماحول تمدنی خود بوده اند که درآن محیط تربیت یافته اند البته استثا های وجود داشته اند که باعث بر پی ریزی یک تمدن جدید و یا بکلام بهتر مبتدی تبدیل حیات معنوی و کردار اجتماعی و فردی گردیده اند و پیام انسانیت و عبودیت را بطور احسن به جهانیان رسانیده اند و برای تربیت انسان های کامل روزنه های امید باز نموده اند و قلوب را منقلب و معرفت را منورو بصیرت را تیزبین و حکمت را چراغی نورانی ساخته اند..

 

برازنده ترین مثال آنرا درتاریخ تمدن اسلامی مشاهده می کنیم و اخبار راسخ ازآن دوره ها را دراختیار داریم. آنگونه شخصیت سازی کار ملائک  نبوده و درفضای دور اززمین ایجاد نگردیده ، بلکه درروی زمین به میان آمده و عمران معنوی و مادی آن مدنیت های سرشار از علم ومعرفت ، خضوع وعبودیت بدست انسان های مومن و متوسط صورت گرفته و به واقعیت ملموس مبدل گردیده و هیچ چشم بصیرو فکر سلیم ازآن واقعیت ها انکار کرده نمیتواند.

 

درچنین تصویری که از انسان و اجتماع  ملاحظه میگردد  و  نسبت خود ونفس را درصعود وسقوط  شخصیت انسانی  مورد دقت قرار می دهد اگر آن تصویر را با واقعیت سیاسی و اجتماعی افغانستان دریک نسبت قرار دهیم به کدام نتایج خواهیم رسید؟. این سوالی است که به نظر من درهر لحظه ای ازحیات اجتماعی و فردی مطرح است. البته هر سوالی پاسخ های مناسب و غیر مناسب نیز بدنبال دارد که عقول را یا اقناع می کنند و یا اغفال. من درپی اقناع و اغفال عقول نیستم ، صرف می خواهم  سوالاتی مطرح شود و اندیشه به آن  سوالات بطوردرست معطوف گردد..

 

سوالی به این ترتیب مطرح است که آیا حکومت کرزی درحالت انقراض است. آیا این انقراض یک انقراض قدرت سیاسی است و یا یک انقراض اخلاقی و معنوی ؟

 

گفتیم که انسان ها فراموش کار اند. ذهنیت افغانها متاسفانه ازچنین قابلیتی برخوردار است. افغانها فراموش کرده اند که نصب آقای کرزی به حیث رئیس اداره سیاسی افغانستان دراخیر سال 2001 میلادی با خونریزی همراه بوده است. موقعیکه ستاره های هنر فیلم و سیاست به ضیافتی دعوت می گردند ، فرش قالین سرخ  یکنوع عادت تجملی گردیده و تشریف آوری آن ستاره ها را بالای قالین سرخ خیر مقدم می گویند. آمدن کرزی به حیث رئیس اداره سیاسی کشور با فرش قالین سرخ خیر مقدم گفته نشد بلکه  با ریختن خون بیشتر از چهل هزار افغان درهمان روز های اول، سرخ وخونین گردید. آیا فراموش کردیم که در قلعه جنگی مزارشریف، درکابل، کندهار و ننگرهارو صد ها دهکده افغانستان بیشتر ازیک ماه ازآسمان بمب های امریکائی و انگلیسی خون مردم نمی ریختند تا اینکه آقای کرزی به اریکه قدرت رسید؟. آیا فراموش کردیم که دربرابر یک مشت دلار استاد سیاف ، استاد ربانی ، مارشال فهیم ، داکتر عبدالله ، آقای خلیلی، آقای قانونی  و وزرای نابکار دیگر از قبیل داکتر فرهنگ ، داکتر شمس ووو… خود را فروختند و خون مردم ریختند و یا فریاد کشتار بیشتر سرزدند؟. آیا فراموش کردیم که درده سال اخیر بمجردیکه قوای ناتو در بزم عروسی  ، در میدان بازی اطفال ، در وقت سفر خانواده ها ، درجمع مردم کندز ، در هرات ، مزار ، فراه ، کندهار ، فاریاب ، اورزگان ، ننگرهار ، کنر، وردک و غزنی و.. ازطریق هوا ویا زمین یورش می بردند.و آقای کرزی ازطریق رسانه های تصویری اشک فرو می ریخت و درخفا با اشغال گران ضیافت برپا می کرد و روسای جمهور، وزرای دفاع و خارجه همان اشغال گران را درقصر گلخانه پذیرائی می کرد.؟

 

آیا فراموش کردیم که حکومت کرزی به حزب اسلامی افغانستان و تحریک طالبان ازطریق تلویزون پیام صلح و برادری می فرستاد و درخفا و ملا با تفنگداران اشغالگران برای آنها توطئه ایجاد می کرد. آیا نمیدانیم که حکومت کرزی با اشغالگران پیمان می بندد نا  با وطنداران ستم وجفا پیشه کند!

 

 تمام طراز اول حکومت کرزی به رشوت و فساد اداری مشهوراند. همه آنها حتی خانواده آنها غرق ثروت و قدرت درپناه تفگنداران اشغالگران گردیده اند. درگفتاردروغ گو اند ، در عمل رایج فسق وفتنه اجتماعی اند. هر گروه وحلقه سیاسی را بوعده مقام ،منرلت و پول و ثروت اغوا می کنند و نام این رفتار را سیاست ومدیریت می نهند. نه از خدا شرم دارند و نه ازخلق خدا بیم می ورزند..

 

بمناسبت هر روزی و به بهانه ای هر واقعه ای بنام معاهده ، معامله ، کنفرانس ، گردهم آیی حیثیت وعزت مردم را سودا می کنند ونرخ انسان و ارزش انسانیت را به نازلترین درجه می کاهند وخرجین دالر افزون می کنند.

 

ازهمچو الگو های سیاسی و اجتماعی هیچ توقع جز رواج فساد و انقراض اخلاق نمی رود. با فرستادن جوانان بغرب بنام دوره های آموزشی بهشت مادی غرب را وعده می دهند ، درحالیکه مهد تمدن غزب یعنی یونان به تاراج سرمایه داران رسیده و مردم آن سرزمین به غلامان بی اختیارمبدل گردیده اند. دراسپانیه 50 فیصد طیقه جوان ازبیکاری رنج می برد.درایتالیه وپرتگال اوضاع اقتصادی برهم خورده ومردم به ناآرامی روانی و مادی مواجه است.

 

حکومت کرزی به انقراض سیاسی نیز مواجه است. دوستان فریبکار این حکومت مانند حکومت ایران ، پاکستان ، هندوستان ازوی روگردان شده اند.

 

دوستان داخلی این حکومت درحالت فرار اند. اعضای خانواده خود را آهسته آهسته ازافغانستان خارج می کنند. خانه های مجلل در دوبی ، انگلستان ، جرمنی ، سویس ، فرانسه ، کانادا و امریکا برای خود تهیه دیده اند. ارکاین درجه اول حکومت ، مشاورین طرازاول آقای کرزی درسالی سه الی جهار ماه در کشور های غربی زیر عنواین مختلف بسر می برند. یا مریضی شکر دارند ، یا به امراض قلبی مواجه اند و یا به تجارت های شخصی می پردازند ویا اینکه به ضیافت نان وخوان مصروف اند. مولد هیج عفیده سیاسی و مبتکر هیچ فکری سالم نمی باشند. همه به اغواگری اذهان افغانی می پردازند. بنام صلح به تجارت سیاسی مصروف اند. درهرکناری انجمنی ، حلقه ای وگروه ای برخاسته و زیر نام صلح به تدویر کنفرانس وگردهم آیی می پردازند  این هم نوع ازترویج فساد اجتماعی است که ذهن افکار عامه را به تشدت مواجه سازند.

 

قوای اشغالگرنیز به ناکامی خود اعتراف می کند. فرانسه باوجود تصمیم خروج نیروی نظامی خود از افغانستان ، مضونیت خاطر از افغانستان ندارد. عساکر آنها مورد حمله مقاومتگران قرار می گیرد. امریکائیان طبق اخرین خبر منتشر شده در واشتنگتن پست اعتراف می کند که بیشتر از صد نفر شان درحمله اخیر مقاومتگران درخوست مجروح شده است.

 

صدمات روانی عساکر ناتو درافغانستان آنقدر کاری است که عساکر برگشته ازمیدان جنگ افغانستان سالیان متمادی به خلل دماغی مبتلا می باشند.

 

همه این نکات بالا دال براین مدعا است که حکومت کرزی چه ازدید اخلاقی ،چه ازدید سیاسی و چه ازنگاه نظامی به انقراض مواجه است.

 

کسانی میتوانند حامی صلح و حافظ امنیت و پشتیبان رفاه  مردم درکشور باشند که نشانه های از صالح بودن درافکار واعمال شان دیده شود. حکومت کرزی یک حکومت عاری ازهمچو علایم است. هرکس امیدی به آمادگی حکومت کرزی به صلح به دل می پروراند ، تصور کودکانه از قدرت و مزدوری دارد. بدانید که ارکاین حکومت کرزی مزدوران ناصالح اشغالگران اند. به همین دلیل هر استراتیژی که برای حل مسئله افغانستان ، اشغالگران آماده می سازند ، درنتیجه به ناکامی و افتضاح می انجامد ، زیرا حاملین افغانی آن استراتیژی نسبت به تحقق آن وفا دار نیستند..

 

یکی از شاعران مشهورکشور در باب همچو رفتار اجتماعی بزبان صوفیانه چنین می گوید:

 

همه جا دکان رنگ است همه رنگ می فروشند

دل من به شیشه سوزد همه سنگ می فروشند

دل کس به کس نسوزد به محیط ما به حدی

که غزال چوچه اش را به پلنگ می فروشد

 

این ها غزال های ازخود باخته اند که چوچه های شان زا به پلنگ درنده می فروشند. هر امید و دلبستگی به اراکین حکومت کرزی دررابطه به صلح درکشور ، همان فروختن چوچه غزال به پلنگ است.

 

دیپلوم انجینر محمد عظیم آبرومند

عضو کمیسیون صلح و آزادی برای افغانستان

29 جوزا سال 1391 هجری شمسی

مطابق 18 جون سال 2012 میلادی

 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *