استقلال و خود ارادیت ویژگی خاص حیات سیاسی و اجتماعی یک جامعه است
همانطوریکه معلوم است استقلال یکی از شاخصه های اصلی زندگی واقعی یک جامعه زنده و سربلند را تشکیل میدهد؛ مفهوم استقلال و خود ارادیت با برخورداری از معنای عمیق و ریشه دار، حوزۀ گستردۀ حیات انسانی را در بر میگیرد. آنچه در این مورد به نظر میرسد آنست که دست یافتن به استقلال و اتکاء به خویش، انسانیت انسان را بیش از بیش تجلی می بخشد.
اگر ما انسان و زیست انسانی را هدف اصلی و نهایی تصور نمائیم، که تمامی تلاشها، کوشش ها، تحقیق ها و برنامه ریزی ها برای رسیدن بدان هدف باشد، استقلال و خود اردایت درین راستا نقش تعین کننده و به سزای خواهد داشت. جامعه ماا امروز نسبت به تمامی اولویت های دیگر، نیازمند حرکت به سوی زندگی باهمی، مستقل و با اراده ای مبتنی بر وحدت ملی میباشد.
و این خواست در موجودیت دولت مشروع و منتخب که بر اساس آرآ مستقیم و آزاد عموم شهروندان ایجاد گردیده و اکنون موجود است متصور میباشد. و اما با آنهم هنوز دست های ویرانگر و خرابکار در بیرون از مرز های افغانستان با داشتن اجیران و مزدوران فروخته شده در پی نابودی و به چالش کشیدن این فرصت حیاتی و تاریخی ملت افغانستان میباشند؛ خوشبختانه مردم صدیق و غیور کشور ما هوشیارانه نخواهند گذاشت که دست های ناپاک و تلاش شوم دشمنان این مرز و بوم به خواسته های شان نائل و آرزو های دیرینه ما را که همانا صلح، رفاه و آرامش سراسری، پیشرفت و ترقی در زمینه های اقتصادی و سیاسی میباشد را به چالش بیگرد.
نکتۀ قابل دیگر اینست که در فهم استقلال و خود ارادیت جامعه انسانی و در حوزۀ حیات ملی باید این تصور غلط را از ذهن خود دور سازیم که استقلال جوامع و ملت ها به معنای جدا ساختن آنان از یکدیگر نبوده و میان افراد و جوامع انسانی دیوار های فاصله و بیگانگی را ایجاد میکند، بلکه حقیقت مفهوم استقلال و خود ارادیت معطوف به این است که جامعه بشری نسبت به اشتراکات انسانی خود آگاه گردیده و با تکیه بر توانمندی ها و خلاقیت های نهفته، استفاده و از تجربیات نیک وبا ارزش میان جوامع سرنوشت خودرا در پیوند با هم نوعانش و شفافیت در حقوق و منافع و روابط با یکدیگر با در نظر داشت زیست (جغرافیایی زندگی) و موقعیت سیاسی (جغرافیای سیاسی) رقم زنند؛ زیرا این دو فاکتور گریز ناپذیر زندگی اجتماعی ازمروز می باشند. هر گاه این خود آگاهی و بیداری حاصل گردد و جهت بخش حیات جمعی قرار گیرد که در آن صورت میتوان به مفهوم واقعی وعینی استقلال و خود ارادیت پی برد.
آنچه امروز بنام آزادی، استقلال و … در کشور ما صورت میگیرد و هزاران انسان بی گناه را به خاک و خون میکشانند با اندیشه های تاریک متحجر و تبلیغات ابزاری از دین مقدس اسلام استفاده مینمایند به جز غلامی و وارد نمودن اندیشه های ضد استقلال، آزادی و حریت چیز دیگری بیش و نیست و هم چنان به نظر میرسد آنچه که تا کنون سبب گردیده بسیاری از مفاهیم، آرمان ها و ایده ها از جمله مفاهیم استقلال و خود ارادیت، نتوانسته به درستی در جایگاه اصلی خود قرار گیرد دخالت بعضی انگیزه ها و اهداف غرض آلودی بوده که به گونه های متفاوت آشکار و پنهان در کاربرد آنها و تعبیر تحقق آنان بوده است.
به طور مشخص میتوان به مفهوم استقلال اشاره داشت که اغلب مورد دستبرد و ابزار دست نا اهلان و جاهلان قرار گرفته و با انحراف از سرچشمه و مسیر اصلی به زیان جامعه بشری ختم گردیده است. درین راستا جامعه ما نیز تجارب تلخ و شرین را پشت سر گذاشته است. و اما اینک در سرفصل تازۀ از حیات اجتماعی قرار داریم که مانند روح تازه در کالبد فشرده و روان غم زدۀ مردم ما دمیده است. در چنین مقطعی میتوان با برخورداری از اندیشه های بارور انسانی و تجارب ارزشمند بشریراه کسب زندگی شرافتمندانه و فعال ساختن توانمندی های ملی دریک بستر و فضای سالم به سوی کسب تجربه های تازه و واقعی با مفهوم اصلی و دقیق استقلال و خود ارادیت به پیش رویم و انتظار ما اینست که با کوشش های جمعی صداقت همگانی وهمیاری همه جانبه در پرتو آگاهی عمیق انسانی ودرک ضرورت های زیست باهمی در جهان امروز به کمال استقلال و خود ارادیت دست یافت. اما به نظر نویسندۀ این مضمون تأکید است که این آمال برا اورده نخواهد شد مگر با اندیشه ورزی ها و سعی در عمل همراه با برنامه ریزی دقیق و جامع که جامعه ما به آن نیاز دارد.
با احترام
احسان میرزایی