مصاحبه ژورنالیست شبکه الشرقیه با یکتن ازشاهدان عینی قضیه شکنجه شاهپور (شخص متضرر) که بتاریخ 25/5/2009 صورت گرفته است.
برملا گردیدن جزئیات بیشتر شکنجه یک افغان توسط شیخ عیسی عضو خانواده سلطنتی امارات متحده عربی
ولی احمد نواب
خواننده گان محترم آگاهی دارند که بتاریخ 22 اپریل 2009 مطابق به 2/2/1388 شبکه تلویزیونی ABC امریکا تصاویر تکان دهنده شکنجه و تعذیب یکتن از اتباع افغانی توسط شیخ عیسی عضوخانواده سلطنتی امارات متحده عربی را بدست نشر سپرده است.
در تصاویر ویدیویی پخش شده به وضاحت دیده می شود که با حضور و همکاری پولیس از جانب شیخ مذکور بسوی کارگر متذکره مرمی شلیک و علاوه برآن با اعمال شکنجه های وحشیانه دیگری چون کوبیدن چوب میخ دار به سر و صورت، ریختن خاک به دهن، پاشیدن نمک بالای زخم های وارده، داخل نمودن چوب به مقعد و عبور موتر از بالای سینه اش، ویرا مورد بیرحمانه ترین تعذیب قرار داده اند.
فلم پخش شده توسط شخصی بنام بسام نابلوسی امریکایی لبنانی الاصل شریک تجارتی شیخ عیسی دزدیده شده و بعد از آنکه میان این دو روی معاملات تجارتی اختلاف به میان آمد آقای نابلوسی فلم یادشده را در یکی از محاکم هیوستن امریکا پیشکش و خواهان مجازات شیخ عیسی گردیده و اظهار نمودکه فلم ویدیویی 45 دقیقه یی فوق الذکر بدستور شیخ عیسی در سال 2004 در صحرای نزدیک امارات ابوظبی تهیه و همچنان آقای بسام نابلوسی یادآورشده که دوفلم مشابه دیگری نیز از شکنجه های شیخ عیسی در اختیار داردکه عنقریب آن را در دسترس مطبوعات قرار خواهد داد.
باید متذکر شد که در نتیجه تلاش های پیگیر یکتن از خبرنگاران شخص متضرر تثبیت و پیرامون رویداد قضیه مصاحبه یی را با یایکتن از شاهدان عینی انجام داده که جزئیات بیشتری پیرامون قضیه متذکره فاش گردیده که ذیلأ ارایه می گردد :
شخص متضرر شاهپور نام داشته باشنده ناحیه سیدکرم از توابع ولایت پکتیا افغانستان و منسوب به قوم احمدزی بوده که از مدت ده سال بدینسو مصروف کار و بار تجارت کود کیمیاوی که در زراعت از آن استفاده بعمل میاید در امارات متحده عربی می باشد.
طوریکه از طریق رسانه ها و سایت های انترنتی آگاهی حاصل نمودید، جنایت مرتکبه در قبال این شخص یک عمل کاملأ وحشیانه و دور از باور های انسانی است.
این حادثه در شب 29/9/2004 میلادی در نزدیک یکی از امارات و تفریحگاه های شیخ عیسی برادر شیخ محمدولیعهد ابوظبی در منطقه میان شهرالعین و سویحان ابوظبی صورت گرفته است.
یادآوری می گردد که در رسانه ها از موصوف به عنوان تاجر افغان نام برده شده در حالیکه این شخص توان آن را ندارد تا فامیل خودرا از کشورش دعوت کند و یکجا با آن زندگی نماید، تمامأ دارایی نامبرده یک تجارت کوچک در بخش خرید و فروش کودکیمیاوی بوده و بس.
در واقع این شخص هیچ وقت از نزدیک با شیخ عیسی معرفی نبوده و این بار نخست بود که به نزد شیخ فراخوانده شده تا در باره یک مقدار کود مورد ضرورت مزرعه با ایشان صحبت نماید اما کدام مورد سؤ استفاده پولی که از طریق رسانه ها عنوان گردیده و شخص شاهپور به آن متهم شده است اصلأ در میان نبوده است.
در واقع شاهپور بی موجب در نتیجه دروغ پراگنی های چندتن از کارگران سودانی تبار شیخ مورد این همه آزار و شکنجه قرار گرفته است.
بنأ شاهپورنام شب 29/9/2004 نزد شیخ فراخوانده شده که باید در مورد چگونگی تدارک کود صحبت نماید، ساعت هفت و نیم شام وارد آن محل شده و حدودأ پنج ساعت را در انتظار شیخ بوده تا اگر کدام فرمایش و یا هدایتی برایش باشد بداند در این مدت شاهد نزاع و بحث های تند میان چند تن از حاضرین که از جمله حلقات نزدیک به شیخ عیسی و شرکای وی شمرده میشدند، بوده است.
اصلأ قرار براین نبود که او باشیخ ببیند زیرا ملاقات، نزدیک شدن و صحبت با شیخ ها کار معمولی و آسان نیست و هر کس نمیتواند ایشان را ملاقات نماید.
متعاقبأ ساعت یکنیم شب شیخ عیسی که خیلی زیاد مشروب نوشیده بود همراه با شخص دیگری بنام بسام نابلوسی امریکایی لبنانی الاصل وارد قصر شده و بعد از چند دقیقه صحبت ایشان دوباره از قصر بیرون و به شاهپور نیز گفتند که به موتر سوارشوید، سپس سه چهار کیلومتر دورتر از قصر به طرف صحرا رفته ولی هنوز هم ساحه مربوط حریم قصر و منطقه ممنوعه بود که غیر از اشخاص مؤظف کسی دیگری اجازه تردد در آن محل را نداشت همگی از وسایط پیاده شدند.
ناگهان شیخ عیسی اسلحه اتومات گارد خودرا گرفته و به طرف شاهپور شلیک نمود و دیگر کسی حرف اورا نشنید هر قدر فریاد کشید ولی کسی به دادش نرسید شاهپور هم نمی دانست که به کدام جرم مجازات می شود.
به همین ترتیب دستها و پاهایش را بستند و به مدت سه ساعت یعنی دقیقأ تا زمانیکه هنوز به هوش بود بدون وقفه شیخ شخصأ اورا شکنجه و لت و کوب نمود و با چنان قصاوت و سنگدلی شاهپور را شکنجه کردند حتی در تصور انسان هم خطور نخواهند کرد.
ناخن هایش را از بیخ کشیده و به وسیله برق اورا شوک دادند، با دنده برقی بر سر و رویش آنقدر کوفتند که خود شیخ به شدت مانده و خسته شده بود، با چوب که میخ برآن کوبیده شده بود اورا مورد ضرب و شتم قرارداده و بالای زخم هایش نمک پاشیدند، همچنان ریگ را در چشمان و حلقومش فرو برده و موتر بنز خودرا بالای پاها و سینه اش مکررأ عبور داده.
علاوتأ از شکنجه های که از بردن اسم آن انسان خجالت میکشد بر او اعمال نمودند اینکه چه کسی از این واقعه فلمبرداری نموده در آن زمان شاهپور هیچ آگاهی نداشت.
خبرنگار می افزاید :
وقتی شاهپور بی هوش شد شیخ فکر کرد که دیگر نامبرده مرده است بنأ از شکنجه دست کشیده بود، مدت هفت روز در حالت کوما قرارداشت و بعد از هفت روز به هوش آمده و فهمید که در شفاخانه العین مربوط امارت ابوظبی بستری می باشد.
طی همین مدت چندتن از افراد استخباراتی و پولیس مراقب او بودند و هیچ کس اجازه دیدن و صحبت کردن با نامبرده را نداشت و به بستگان وی نیز اجازه داده نمی شد تا از آن عیادت کنند، داکتر ها برایش گفتند که چانس آورده یی که زنده هستی.
مدتی بعد که شاهپور هنوز درست به هوش نیامده بود چندتن آمدند و شصت او را در اوراق گرفتند ( فکر می شود آن اسناد ابرأ خط بود ) و تهدیدش کردند که اگر چیزی بگوید و شکایتی کند او را خواهند کشت ولی او بدون ابرأ و ترک خصومت در خود این توان را نمی دید که جای شکایت کند و یا جریان را به کسی بازگو نماید، نگران بود که مبادا به او و فامیلش آسیب بیشتر برسانند.
باید علاوه شود که در مجموع مدت بیست و دو روز شاهپور در سرویس عاجل شفاخانه بستری بود در حالیکه اصلأ نیاز به درمان و تداوی بیشتر داشت از شفاخانه اخراج شد.
بعد جهت تداوی بیشتر نزد اقاربش به پاکستان رفت، چند عراده موتر و زمینی که در افغانستان داشت همه را به فروش رسانید و آن را در جهت تداوی خود در پاکستان و هندوستان به مصرف رسانید.
بعد از مدتی دوباره به امارات برگشت، چون امکانات پولی نداشت به خاطر خود و امرار حیات فامیلش مدت یک و نیم سال نمی توانست درست صحبت کند و از گفته های دیگران چیزی برداشت نماید.
بالاخره شیرازه زندگی شاهپور از هم پاشید و تمام سرمایه، کار و بار و شغلش را از دست داد و مدت چهارسال تمام بخاطر تداوی سرگردان می گشت ولی هنوز هم مشکلات صحی فراوان دارد، برعلاوه تکالیف عصبی، ناتوانی های جنسی و روانی دامن گیرش شده است.
اما چرا شاهپور تا هنوز در جهت اعاده حقوق و حیثیت خویش به هیچ مرجعی از جمله نهادهای مدنی و محاکم امارات مراجعه ننموده است ؟
کسی به حرف هایش گوش نمی کرد لهذا به کی و به کدام مرجع شکایت می نمود، کدام مرجع توان پرسش از شیخ عیسی برادر رئیس دولت امارات راداشت ؟
کدام ثبوت در دست رس نامبرده وجود نداشت که او با سفارت و یا نهادهای مدافع حقوق بشر مراجعه میکرد، جنگ های پیهم، بیکاری و اقتصاد درهم شکسته کشورش و همچنان معیوبیت حاصله از شکنجه و بالاخره ترس ناشی از عواقب بعد از آشکار نمودن قضیه لازم ندانست در مورد چیزی به کسی بگوید، حتی اقارب نزدیکش از جریان آگاهی ندارند و در محیطی که کار میکند کسی فکر نمی کند که او همان شخص باشد.
خبرنگار بعد از دیدارش در باره توقعات شاهپور می افزاید :
اولأ او بسیار خوشحال هست که رسانه ها در مورد قضیه بی تفاوت نبوده و در قسمت انعکاس قضایای وارده تلاش زیادی نموده اند همه آگاهی دارند که در افغانستان خصوصأ در ولایات پکتیا و خوست اصلأ کار وجود ندارد در این مدتی که گذشت ناگزیر او با ترس و پریشانی در این کشور به سربرده حالا که از موضوع همه خبرشده اند بیشتر نامبرده هراس داشته و نگران هست.
او حساسیت موضوع را درک میکند، در امارات متحده عربی حدود یکصد و پنجاه هزارتن اتباع افغانی مصروف کار های مختلف هستند که هرکدام متکفل یک فامیل در افغانستان می باشند.
برعلاوه میداند که امارات متحده عربی با افغانستان زیادکمک کرده و می کند و در بین تمام کشورهای عربی به افغانستان نزدیکتر است، برای فعلأ اوکاری نخواهد کرد که به آبروی امارات متحده عربی در سطح بین المللی لطمه وارد گردد، مبنی برانیکه یک شخص نمی تواند نمایندگی از یک کشور نماید و در عین حال این موضوع را درک کرده است که اگر با رسانه های مشهور و معتبر تمام حقایق را شریک کند و یا به یکی از سفارتخانه های ممالک غربی (امریکا) برود و جریان را ابراز کند چه تأثیراتی به امارات خواهد داشت ولی به هرحال او بخاطر موضوعات و دلایل ذکر شده از جنجال های زیاد و اعاده حیثیت خود می گذرد، صرف و صرف می خواهد که از حقوق او دفاع صورت گیرد ولی نه در سطح پوشش مطبوعاتی، با او کمک انسانی صورت بگیرد، وی بدون اینکه مرتکب کدام جرم شده باشد تمام زندگی خودرا ازدست داده و برای فعلأ از لحاظ اقتصادی ورشکسته شده است نهایتأ جبران خساره می خواهد.
او شنیده که در بعضی رسانه ها نوشته اند که بین طرفین صلح صورت گرفته و یا به او چیزی به عنوان جبران خساره و حق السکوت پرداخت گردیده است، این ها همه دروغ است تاکنون به وی یک ریال هم پرداخت نگردیده است.
باید یاد آورشد که آن شب وحشتناک را اصلأ شاهپور به فراموشی سپرده است و فکر می کند که چنین قضایا پیش جناب شیخ بسیار عادی و معمولی بوده است.
مسأله دیگر اینکه شاهپور فکر نمی کند کسی باشد که از افغانهای بدبخت و ازحقوق شان دفاع کند.
در اخیر لازم است تأکید گردد حال که موضوع دیگر پنهان نیست در صورتیکه به او کمک صورت گیرد وی به نهادهای دفاع از حقوق بشر، دفتر ملل متحد و یا به کدام نهاد مدنی دیگر برای اعاده حقوق خود و جبران خساره مراجعه خواهد کرد.
ولی احمد (نواب)
مطالب نشر شده قبلی درين مورد:
2- بالا ګرفتن انتقادات از شکنجه تاجر افغان در امارات