اهانت به اسماعیل خان اهانت به جهاد و تاریخ افغانستان است— عبدالحکيم نورزائی

 

 

اهانت به اسماعیل خان اهانت به جهاد و تاریخ افغانستان است

 

عبدالحکیم نورزائی – هرات

26 اسد 1388 

 

درین روز ها که فعالیت کمپاین های  تبلیغاتی کاندیدا های مختلف  ریاست جمهوری به اوج خود رسیده  بر علاوه اینکه در و دیوار کوچه ها و بازار ها مملو از پوستر های کاندیدا ها ی مختلف گردیده  و بوق و کرنای تبلیغاتی ایشان گوش عالم و آدم را کر نموده است ، هر کسی بنا به  ملاحظات خاصی از قبیل مسایل شخصی و نفسی  و یا با در نظر گرفتن مصالح مردم و کشور خود به حمایت از کانید خاصی پرداخته است. که این جریان با وارد شدن به دفاتر تبلیغاتی کاندیداهای مختلف بخوبی بمشاهده میرسد.

 

اما این مبارزات انتخاباتی به دفاتر و پوستر ها و شعار های تبلیغاتی در سطح شهر و ولسوالی ها محدود نمانده و عده از تلویزیون ها ، رادیو ها و سایت های انترنتی هم در خدمت کاندیدا های مشخصی قرار گرفته و دست اندر کاران شان تا سرحد جنون به فرشته معرفی نمودن کاندیدای مورد علاقه خود اقدام نموده و در برخورد با دیدگاه های افراد و شخصیت های مخالف  نظر شان هیچ قاعده و اصولی را نشناخته و از همه مرز های اخلاقی و قانونی عبور مینمایند.

 

عصر روز گذشته در یکی از کافه های انترنتی هرات با یکی از دوستان قدیمی خود روبرو شدم که این روز ها برای یکی از رقبای آقای کرزی کمپاین مینماید . او مرا به سایت انترنتی خاوران رهنمائی کرد تا مطلبی را که در مذمت آقای اسماعیل خان بجرم حمایت او از آقای کرزی به نشر رسیده است مطالعه نمایم. وقتی این مطلب و مطالب مرتبط دیگر را این سایت سبکسر و سخیف را مطالعه نمودم بینهایت متاثر گردیدم و با وجودیکه از نگاه  حزبی، قومی و خونی هیچ قرابتی با اسماعیل خان  ندارم –  تدبیر و قاطعیت این مرد بزرگ جهاد افغانستان را در جهت حمایت از کرزی در انتخابات آتی کشور قابل ستایش دانستم.  او که بخاطر  وحدت ملی کشور و جلوگیری از گسترش  تعصبات قومی  و زبانی با وجود همه جفاهای که بر او  و همسنگران او روا  داشته شده  باز هم  یکبار دیگر بخاطر مصالح مردم افغانستان ملاحظات شخصی و منافع گروهی خود را به زیر پا گذاشته  و به حمایت از کرزی پرداخته است جا دارد که از او با هزاران تحسین و آفرین بعنوان قهرمان ملی افغانستان در زمینه وحدت و همدلی مردم کشور یاد  نموده  و حرکت او را بعنوان یک مجاهد متنفذ در بین همه اقوام افغانستان در جهت شکستن مرز های تعصبات قومی و زبانی به ستایش بگیریم. او شخصیت بی نظیری در تاریخ معاصر افغانستان است که هیچگاهی تعصبات قومی – زبانی  و سمتی نتوانسته  بر تصمیم گیری های وی سایه بیاندازد و همواره بعنوان سفیر صلح و همبستگی تمام نیرو و توان خود را در جهت وحدت ملی مردم کشور ما بکار بسته است که نمونه  های آن کانفرانس غورات در سال 1366 – شورای هرات در سال 1373 و میانجیگری های او بخاطر پایان بخشیدن به جنگ های خانمانسوز کابل میباشد. او بود  که طی سفر های متعددی به نزد شهید احمد شاه مسعود در کابل و محترم انجینیر حکمتیار در چهار آسیاب  به خاطر پایان  جنگهای ویرانگر و بدنام کننده  کابل  به مذاکره و التماس های فراوانی پرداخت.

 

ما بعنوان مردمی منسوب به ملیت پشتون که  از سالیان درازی در این شهر زندگی  مینمائیم  هیچگاهی نشانه های از موجودیت تعصبات قومی و نژادی را در آقای اسماعیل خان مشاهده ننموده ایم  و حتی همین آقای اسماعیل خان بود که بخاطردفاع از مردم پشتون ولسوالی غورماچ ولایت بادغیس بر علیه جنایات رسول پهلوان به لشکر کشی پرداخت تا مرهمی بر زخم های مردمی بگذارد که هر روز از فرط مظالم و جنایات رسول پهلوان و برادرانش  در جهت داد خواهی به او مراجعه مینمودند. روزی یکی از نزدیکان اسماعیل در باره علت حمله او بالای قوت های  رسول پهلوان در منطقه غورماچ برایم چنین قصه کرد: " جمعی از مردم اوغان غورماچ به پیش امیر صاحب آمدند از چور و چپاول گفتند و از تجاوزاتی  که به حق شان روا داشته شده بود گفتند و افزودند که افراد رسول پهلوان بخاطر توهین هر چه بیشتر و شکستن غرور مردم ما حتی یکی از پیرمردان هفتاد ساله ما را نیز به پوسته های خود در منطقه قیصار برده و بصوت دسته جمعی به او تجاوز نموده اند.  تو اگر مسلمان هستی  چرا به داد مردم مظلوم غورماچ نمی رسی ؟ و همین بود که اسماعیل از مظالم صورت گرفته بالای مردم غورماچ سخت متاثر گردیده  و قوت های رسول پهلوان  و برادرانش را مورد حمله قرار داد" . این یکی از نمونه های عدم موجودیت تعصبات قومی و زبانی در تار و پود اسماعیل خان است  که دوستی – صداقت و عدم تعصب  او را نسبت به اقوام دیگر نشان میدهد.

 

اما این تنها اسماعیل خان نیست که پشتون ها را دوست میدارد  – پشتون ها هم نسبت به او احترام و اخلاص فراوانی دارند و هیچگاهی با او از دوستی ها و جوانمردی های  باالخاصه  شان دریغ ننموده و حتی در دوران جهاد در زیر قومانده او از هرات تا قندهار و هلمند و ارزگان و بادغیس بر علیه اشغالگران شوروی و رژیم نجیب جنگیده اند.

 

با همت بلند ی که اسماعیل خان دارد  هیچگاهی نمیتواند دوستی و صمیمیت مردم قندهار و هلمند را فراموش نماید  که

ممتاز ترین قوماندانان پشتون از ولایات قندهار – هلمند و ارزگان با وجود خطرات شدید هوائی و زمینی از جانب دوصد هزار عسکر شوروی و پنجصد هزار عسکر و ملیشیای حکومت کمونستی نجیب –  بدعوت او لبیک گفته  و با پیمودن صد ها کیلومتر فاصله در میان  کوه ها و دره های این وطن با پاهای پر آبله شان سنگ سرمه کرده  ودر جهت اعلان همدلی و برادری  او را در ساغر غورات به آغوش کشیده و با دیدن او اشک شادی ریختند.  بلی این ها مردمان پشتون کشور ما بودند که به محض دریافت یک کاغذ پاره دعوت نامه به دعوت او لبیک گفته و متقبل این همه زحمات فراوان گردیدند. اسماعیل خان این را نمیتواند از یاد ببرد که عبدالحکیم منصور رهبر مردم پکتیا وقتی به دعوت او جهت شرکت در شورای هرات لبیک گفت مورد تهدید قرار گرفت و با وجود تهدید های صورت گرفته به شورای هرات در سال 1373 شرکت نمود که شرکت او در این کانفرانس  منجر به شهادت او بعد از برگشتن نامبرده به پکتیا گردید.

 

اسماعیل خان این را هم فراموش کرده نمیتواند که مردم هم تبار و هم پیمانش او را دست و پا بسته به طالبان تسلیم نمودند و در مقابل هموطنان پشتونش بدون تعصبات قومی و زبانی و با شناختی که از وی بعنوان یک مسلمان افغان داشتند جان های خود را به خطر انداخته  و در جهت نجات او از زندان قندهار از هیچ محبت و عنایتی دریغ نکردند.  آیا این همه روابط دوستانه و اخلاص پشتون ها  نسبت به اسماعیل خان از کجا منشاء گرفته است؟ واقعیت این است که محبت  مردم پشتون افغانستان نسبت به اسماعیل خان  به بینش وسیع ، اعتقادات اسلامی و عدم تعصبات نژادی و زبانی  او ارتباط میگیرد و احترام اقوام و ملیت های دیگر افغانستان هم نسبت به اسماعیل خان بر همین پایه استوار است.  مگر همین هزاره  های مخالف سیاست های ایران نبودند که در دوران روسها و رژیم نجیب  متحد اسماعیل خان بودند  و اسماعیل خان آنها را بعنوان یکی از غند های تشکیلات خود حمایه و تمویل میکرد؟ آیا ازبک های هموطن او در زیر فرمان او به جهاد و مبارزه نپرداختند؟ و از همه مهمتر آیا  شهید علاوالدین خان نورزائی بعنوان معاون و همه کاره او در داخل و خارج کشور فعالیت نمیکرد؟

 

با در نظر داشت آنچه در مورد اسماعیل خان و پیوند های عمیق او با اقوام و ملیت های دیگر افغانستان گفته شد اگر او خود را بعنوان کاندید ریاست جمهوری اعلام میکرد امروز از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور با توجه به خدمات و سوابق درخشان وی  به او رای میدادند اما او این کار را نکرد و ترجیح داد تا بعنوان یک شخصیت خدمتگذار در جهت تامین اخوت اسلامی و وحدت ملی مردم افغانستان باقی بماند.

 

شهادت فرزند ارجمندش   و حمله گسترده  بر همسنگرانش  بوسیله افرادی که ما آنها را پشتون خطاب کرده نمی توانیم  نتوانست بر تصمیم گیری های او در جهت تقویت وحدت ملی  و حمایت از مصالح علیای کشور تاثیراتی را از خود بجا بگذارد و بر اساس همین محاسبه بود که با تحمل همه جفاها و مظالم تحمیل شده از سوی بعضی از سران دولت کنونی  – بار دیگر به حمایت از آقای کرزی پرداخت و بخاطر منافع ملی بر ملاحظات شخصی و منافع گروهی خود پا گذاشت. اگر همه کسانی که امروز در افغانستان ادعای خدمت مردم و رهبری کشور ما را دارند مثل آقای  اسماعیل خان منافع ملی کشور  را بر ملاحظات شخصی خود ترجیح داده و با صداقت تمام در جهت سربلندی افغانستان گام بردارند افغانستان بزودی به یکی از ممالک آرام و آباد منطقه مبدل خواهد شد.

 

اما حرف های با سایت سخیف خاوران :

سایت سخیف خاوران که با سبکسری  و وقاحت جنون آمیزی به بهانه حمایت از داکتر عبدالله اقدام به پخش مطالب اهانت آمیزی نسبت به جناب اسماعیل خان کرده است باید بداند که رای ملت ما رای ستمی مشرب های خاوران نیست و خواسته های ملت ما غیر از خواسته ایشان است زیرا مردم ما تشنه وحدت – همدلی  و سعادت کشور خود میباشند . بهتر خواهد بود خاورانی ها در سیاست فاشیستی  و نفاق افگنانه خود تجدید نظر نموده و از هراتی ها به خاطر اهانت به امیر محبوب شان  به معذرت خواهی به پردازند.

 

ما از خاورانی ها می پرسیم که چرا وقتی شما حمایت از آقای داکتر عبدالله را کار پسندیده دانسته و حق حمایت از آنرا بخود محفوظ می پندارید  – نمیخواهید دیگران از چنین حقوقی استفاده نموده و به حمایت از کاندید مورد نظر شان به پردازند. ؟ حمایت اسماعیل خان از کرزی هم با استفاده از حقوق طبیعی او صورت گرفته مثلیکه به حمایت شما از جناب دوکتور عبدالله بعنوان حقوق طبیعی شما احترام گذاشته میشود.  آیا حمایت از اشخاصی  که مورد تائید یک عده از ستمی ها ی نفاق افگن نباشند جرم محسوب میگردد؟  اگر حمایت از آقای کرزی جرم پنداشته میشود پس شما چرا در مقابل کسان دیگری که به نوعی به شما ارتباط دارند و به حمایت از آقای کرزی پرداخته اند  با چنین شدت و وقاحتی جبهه گیری ننموده اید؟

 

در هرات  اکثریت مردم اعم از پشتون و غیر پشتون بعد از سبک و سنگین کردن های که بعمل آورده اند کرزی را بر عبدالله ترجیح داده اند و این حق طبیعی مردم هرات بحساب می آید. در هرات امیر آن یعنی جناب آقای اسماعیل خان به حمایت از کرزی پرداخته – در هرات رئیس شورای علمای آن یعنی جناب مولوی خداداد صالحی به حمایت از کرزی پرداخته – درهرات اکثریت مجاهدین آن حتی همسر شهید صفی الله افضلی به حمایت از کرزی پرداخته – و بالاخره در هرات قسمت زیادی از مردم شهر و اکثریت مردم ولسوالی ها و مناطق مرزی کشور  به حمایت از آقای کرزی بر خاسته اند. آیا اجتماع پنجاه هزار نفری مردم هرات در استدیوم ورزشی این شهر که به حمایت از کرزی صورت گرفت برای شما خیلی سخت و گران تمام شده است؟  آیا مردم هرات حق ابراز نظر در قبال مسایل کشور خود را ندارند و یا اینکه باید نظرات شما را زمزمه نمایند؟  آیاشما فکر میکنید  در هراتی که قرن ها مهد علم و فرهنگ و تمدن بوده صد ها هزار انسان عاقل و بالغ  فریب خورده و به حمایت کرزی پرداخته اند و تنها کاریکاتوریست بی شخصیت شما یعنی آقای شمس بدخشی هروی در راه حق و حقیقت روان می باشد؟  نه این طور نمی باشد بلکه این مردم آگاهانه به  این حمایت  ها پرداخته اند.

 

بعقیده من نویسنده  داکتر عبدالله شخص مناسبی برای رهبری افغانستان  نمی باشد و اگر احیانا با استفاده از احساسات مجاهدین  و مرد م مسلمان افغانستا ن به قدرتی هم دست یابد –  او هر گز نخواهد توانست به عنوان ممثل وحدت ملی  افغانستان وارد صحنه شود.   آیا جناب ایشان که اکنون دم از حمایت مجاهدین میزنند چه تضمینی وجود دارد که هنگام رسیدن بقدرت  بار دیگر کمونست ها را بر مجاهدین ترجیح ندهند؟ آیا در دوران همین آقا ی داکتر عبدالله  نبود که جنرالان متحد شان یعنی آقایان نبی عظیمی  – آصف دلاور – جنرال مومن و … با توپ و تانک و طیاره خانه و کاشانه محقر مردم کابل را  با ریختن هزاران تن بمب و گلوله به ویرانه مبدل نموده و اسباب بدنامی مجاهدین را فراهم نمودند؟  آیا همین آقای داکتر عبدالله که امروز دم از حمایت جهاد و مجاهدین میزند با مجاهدین هرات از چی جفای دریغ نموده است؟ آیا ایشان و یاران ایشان نبودند که با حمایت از افرادی لومپن در هرات زمینه سقوط شهر ما را مساعد ساختند؟

 

اگر پاک شدن حقایق  تاریخی از حافظه نویسندگان مغرض شما  باعث  تاخت و تاز همکاران شما بر مردم شریف هرات  و امیر محبوب شان شده باشد بهتر خواهد بود بدانید که مردم این شهر هر گاه دو گزینه خبیث و اخبث را در اختیار داشته باشند هیچگاهی به انتخاب گزینه اخبث نخواهند پرداخت. در شرایط کنونی  هم که عده از افراد خوش باور با عده ای از انسانهای لومپن  با ملاحظات خاصی به نفع آقای عبدالله  در هرات کمپاین میکنند نشاندهنده حمایت عامه مردم هرات از جناب آقای داکتر عبدالله نمی باشد .اکثریت کسانی که امروز برای آقای داکتر عبد الله در هرات کمپاین مینمایند همان مردمی می باشند که همیشه بخاطر بدست آوردن چند روپیه پول حرامی  به مقابل هر دروازه زانو زده اند . همین عده امروز با نوشته های اهانت آمیز خود بنام های مستعار تلاش مینمایند تا با خشنود ساختن آقای داکتر عبدالله جیب های خود را از پول های باد آورده ایشان پر تر نمایند. نوشته ها – دیده درایی ها و اهانت ها به امیر و مردم هرات دیگر نمی تواند حافظه تاریخی مردم هرات را مغشوش نموده و در جهت تغیر نظرات شان از اهمیتی بخصوصی برخوردار شده بتواند.

 

اخیراً بعضی از مسئولین سایت خاوران که از سینه چاکان جناب داکتر صاحب عبدالله  می باشند بخاطر انتقام از امیر و مردم هرات بجرم حمایت شان از کرزی نوشته مستعار نویسی را بنام شمس بدخشی بدست نشر سپرده اند  که فکر میشود نویسنده بزدل مذکور از اعضای کمپاین آقای داکتر عبدالله در هرات میباشد و به سلسله کار های کاریکاتوری خود که در مورد آن  به یکی از دوستان نزدیک خود قصه کرده بود این بار مفکوره ترسیم شده قبلی خود را در غالب نوشته بروی کاغذ ارائه نموده است. میگویند تکرار دشنام – دشنام است.  ما از آقایان مسئولین سایت خاوران می پرسیم که اگر شخص مستعار نویسی بنام شمس بدخشی (هروی) امیر و مردم هرات را با کلمات رکیکی  مورد حمله قرار داده  شما با کدام دلایل و اخلاق ژورنالیستی خود به پخش آن اقدام نموده اید. اگر این اقدام نویسنده مذکور مورد تائید شما بوده باشد و این نوشته را آگاهانه  پخش نموده باشید حقا که شما  با این کار خود شرافت دست اندر کاران سایت خاوران را نیز به زیر سوال برده اید.

 

بر گردیم به موضوع حافظه تاریخی  و خاطرات ناگوار مردم هرات  از دوران جهاد  تا امروز که عشق رسیدن بقدرت – هواداران جناب داکتر صاحب عبدالله را تا سرحد اهانت به هراتیان بافرهنگ و امیر محبوب شان خوار و ذلیل ساخته است. جبهه هموطنان  پنجشیری ما که امروزه خود را قهرمان و فاتح و مارشال و میراث خوار جهاد و  مدافع مردم افغانستان معرفی مینماید و داکتر عبدالله هم که خود را بعنوان نماینده و یار و یاور شهید احمد شاه مسعود مستحق بلا منازعه تاج و تخت افغانستان میداند باید به پذیرند که مردم افغانستان هم از ایشان گلایه های فراوانی دارند. حافظه تاریخی مردم هرات حکم میکند که دیگر فریب شعار های میان تهی کسانی را که در بد بختی هراتیان در جریان جهاد  و بعد  از آن بصورت آگاهانه و یا نا آگاهانه دست داشته اند نخورند. حافظه تاریخی مردم هرات حکم مینماید  که بعنوان مردمی مستقل و صاحب نظر وارد تحلیل مسایل سیاسی افغانستان گردند و از این بیشتر با اعتماد های بیجا از دیکته های دیگران بعنوان سر مشق  زندگانی حال و آینده خود استفاده ننمایند.

 

من نویسنده  با وجود احترام فراوانی که نسبت به شخصیت و مبارزات شهید احمد شاه مسعود و یاران وی دارم میخواهم به نقل سوالات و نظریاتی از آرشیف حافظه تاریخی  مردم هرات به پردازم  که بعنوان حقایق انکار ناپذیر و درد های بی درمانی نه تنها هراتیان  بلکه همه مردم افغانستان را در طول سه دهه گذشته رنج داده است . بهتر خواهد بود تا قسمت های از این گلایه ها را با جناب داکتر صاحب عبدالله و یاران شان در میان بگذاریم تا با پذیرش کوتاهی ها و اشتباهات گذشته مردم  هرات را به خاطر حمایت شان از آقای کرزی گناهکار و ملامت بحساب نیاورده و به حامیان شان اجازه ندهند که از تریبون سایت های فاشیستی خود امیر و مردم هرات را بجرم تصمیم گیری های مستقلانه شان مورد اهانت قرار بدهند.

 

  1. آیا در دور ان جهاد افغانستان چه کسانی و به چه حقی اکثریت کمک های جامعه بین المللی را بخود اختصاص میدادند در حالیکه مجاهدین هرات به مصارف یومیه خود محتاج بوده و اگر کمک های مردمی نمی بود جبهات غرب افغانستان به سقوط مواجه میگردید.
  2. آیا شما و  و همسنگران شما با چی توجیهی  پرچمی ها-  ستمی ها و شعله ای های را که وسیله گسترش تعصبات نژادی – عقیدتی و زبانی میباشند به صفوف  جهاد پذیرا گردیدید؟ آیا این کار اسباب بی اعتمادی مجاهدان دیگر افغانستان را نسبت به شما فراهم نگردانید؟
  3. در دوران جهاد چه کسی تنظیم جمعیت  را به دو شاخه جمعیت و شورای نظار تقسیم کرد ؟ آیا در شرایطی که مردم افغانستان تشنه و نیازمند وحدت بودند  ایجاد دودستگی در صفوف جهاد و مبارزه بر علیه قوای اشغالگر کار مناسبی پنداشته میشد؟
  4. چه کسانی مجاهدین هرات را در سخت ترین روز های جهاد افغانستان به جبهات مختلف تقسیم کردند و از جانب چه کسانی تلاش صورت گرفت تا صفوف مرصوص مردم هرات به نفع این و آن در هم بشکند؟
  5. آیا ائتلاف شما باکمونست ها در جبل السرج آغازی برای بربادی افغانستان و عظمت جهاد نگردید؟ آیا بهتر نبود در مورد جنین ائتلافی با مجاهدین دیگر افغانستان هم به مشوره می پرداختید؟
  6. بر اساس چی ضرورتی هنگام ائتلاف با ملیشیای شمال اساس جنبشی را گذاشتند که تا امروز مایه درد سر های فراوانی برای مردم افغانستان میباشد؟
  7. آیا جناب شما نبودید که بر اساس حسادت ها بصورت سیستماتیک اسباب سقوط  هرات را فراهم نمودید. هنوز هم صدای شما از مصاحبه های رادیوئی تان مبنی بر برکناری اسماعیل خان قبل از سقوط هرات در گوش های مردم ما طنین انداز است؟ آیا با چی منطقی در حساس ترین لحظات یک جنگ باید فرمانده آن بصورت مرموزی از وظیفه کنار گذاشته شود؟
  8. جبهه هرات در گرشک چگونه به شکست مواجه شد و داکتر نصیر از رفقای آقای اسماعیل خان در اوج پیشروی نیروهای هرات در گرشک چگونه به شهادت رسید؟ تا اکنون هم هراتیان علت شکست قوت های خود در گرشک و علت کشته شدن داکتر نصیر احمد یکی از بهترین همسنگران اسماعیل خان را ندانسته اند.
  9. بعد از سقوط هرات چه کسانی اسماعیل خان را بوسیله سپاه  پاسداران در محل اقامتش در ایران  تحت نظر نگه داشتند؟ جناب داکتر صاحب عبدالله ! چی کسی هنگام تحت نظر بودن  اسماعیل خان در ایران یک صد هزار ملیون افغانی را در بین مخالفین بدون پشتوانه او تقسیم میکرد تا هرات را در غیاب اسماعیل خان تسخیر نماید ؟ مردم ما فکر مینمایند که این جناب شما بودید صحیح است؟
  10. شما که اکنون لاف دفاع از مجاهدین را  میزنید چرا در وقت مسئولیت شما در وزارت خارجه هراتی های  که در چوکات آن وزارت مصروف کار بودند از کار بر کنار گردیدند؟ آیا کمونست های خونخوار و غدار به امر چی کسی بعوض آنها مقرر گردیدند ؟
  11. جنرال ملک به مشوره و حمایت چه کسانی اسماعیل خان را در اوج پیروزی هایش در فاریاب دستگیر و به طالبان تسلیم نمود؟ اگر شما در زمینه اسارت اسماعیل خان بی تقصیر بودید چرا ملک را بعوض محاکمه و مجازات – با مکافات تقرر به سمت وزارت خارجه حکومت خود مورد  نوازش قرار دادید؟ در دروان اسارت اسماعیل خان چرا هیچ کار سازنده  برای نجات او از جانب شما و دوستان تان بعمل نیامد؟
  12. در دوران بعد از سقوط طالبان  که فرزند اسماعیل خان بوسیله یک عده از افراد اوباش  به اشاره  عناصری در دولت مرکزی به شهادت رسید شما بعنوان وزیر خارجه و آقای مارشال فهیم بعنوان معاون اول رئیس جمهور و وزیر دفاع چی همدردی ها و همنوائی های را با مردم هرات انجام دادید؟  آیا بیاد شما نیست که وقتی آقای مارشال فهیم و جلالی به هرات آمدند بعوض همدردی با مردم هرات – قاتلین بازداشت شده میرویس جوان را نیز از زندان و محاکمه آزاد نمودند؟ وقتی اسماعیل خان مورد حملات مرگبار قرار گرفت عکس العمل شما چی بود؟
  13. وقتی امان الله از شیندند با اشاره و همراهی آقای خلیل زاد و عده دیگری بر هرات تاخت و تاز خود را آغاز کرد و حدود 150 هراتی را شهید و مصله نمود  شما با همه توانائی های که داشتید چی غمشریکی های را با هراتیان انجام دادید؟
  14. وقتی شرافت اسماعیل خان بخاطر حمایت او از کرزی بوسیله هواداران و نویسندگان سایت های مورد حمایت شما بزیر سوال برده میشود چرا دهان نویسندگان و هواداران تان در مورد حمایت فهیم خان از کرزی قفل میماند؟  چرا در باره اینکه آقای یونس قانونی حمایت خود را از آقای داکتر عبدالله اعلام ننموده مورد انتقاد قرار نمیگیرد. یونس قانونی که با شهامت و بی ملاحظگی خاص خود افتخار فروختن افتخارات جهاد افغانستان در کنفرانس بن را بنام خود و یاران خود به ثبت رسانید چرا امروز ساکت نشسته است؟ آیا همین بلبل جسور امت شما نبود که در کانفرانس بن چهچه زنان به معامله سرنوشت مردم و جهاد افغانستان پرداخت؟
  15. شما چرا همه حقوق را به خود محفوظ میدارید . آخر ما و شما یک ملت بیست و پنج ملیونی هستیم. امروز رئیس پارلمان از شما  – معاون رئیس جمهور از شما – قهرمان ملی و … از شما –  آیا مرد م دیگر این کشور مبارزه و جهاد ننموده اند؟  ما با قهرمان ملی بودن شهید احمد شاه مسعود مخالفتی نداریم اما باید به پذیریم که او در جهاد افغانستان تنها نبوده و اگر عدالتی موجود میبود باید حد اقل ده تن از شخصیت های نامدار جهاد افغانستان ملقب به قهرمان ملی میگردیدند. کار های دنیا برعکس است همین طو رنیست؟ از شما خورد ظابطان شما جنرال و ملا فهیم تان مارشال میشود اما از ما برعکس  جنرالان ما مرخص و ستر جنرال ما بعد از سی سال مبارزه هنوز هم از جانب جیره خواران شما تورن خوانده میشود. زهی سعادت و اقبال شما .
  16. آیا وقتی در کانفرانس بن کابینه دولت را بین خود تقسیم کردید و اکثریت وزارت خانه های کلیدی را بخود اختصاص دادید چند وزارت خانه را به چندین ولایت غربی کشور اختصاص دادید؟ آیا در آن زمان راجع به امکان انتخابات و رفراندوم های احتمالی آینده در کشور ما فکر نکرده بودید؟
  17. آیا فکر نمی کنید افزون طلبی ها و زر اندوزی های شما باعث بدنامی جهاد و بدبختی ملت افغانستان گردید. آیا در همین زمانیکه فامیل های شهدا و معلولین ما نان خوردن خود را ندارند و شما فریاد حمایت از ایشان را سر میدهید  مصارف اسپ های مارشال شما چقدر میشود؟

 

این کار مناسبی نیست که عده از حامیان شما مسایل قومی و زبانی را بعنوان حربه بخاطر رسیدن بقدرت مورد استفاده قرار میدهند و امروز دیده میشود که فاشیست ترین و بی دین ترین افرادی که در کنار شما جای گرفته اند بنام دفاع از شما در جهت عمیق تر شدن اختلافات قومی و زبانی با تمام توان تلاش مینمایند.

 

بهمین سلسله ده ها سوال – وسوسه  – دغدغه و گلایه دیگر  نسبت به شما و یاران شما وجود دارد که همیشه ذهن  هراتیان را بخود مشغول نگه داشته و باعث حمایت اکثریت ایشان از آقای حامد کرزی گردیده است. زدودن کدورت ها ، مرهم گذاشتن بر زخم ها  و دراز کردن دست های صادقانه دوستی است که میتواند باعث تغیر آرای مردم گردیده وهمدلی و پیوند های نا  گسستنی را استوار بسازد. گذشت زمان نشان داده است  که راه رسیدن به پیروزی همیشه از طریق شعار دادن – فریب کاری – اهانت و کم لطفی  به دیگران گذشته نمیتواند چون دیگران هم حرف های فراوانی برای گفتن دارند.

 

سخنی هم با آقای کرزی :

جناب آقای کرزی! جفا های شما و یاران شما هم نسبت به هرات و هراتیان ذره ای کمتر از جفا ها و ناجوانمردی های دیگران نیست . امروز اگر  مردم هرات تصمیم گرفته اند تا رای خود را به نفع شما در صندوق ها بریزند نشانه ای از بزرگواری و خدمات شایان گذشته شما به هرات و هراتیان نمی باشد بلکه این بزرگواری و شهامت هراتیان را نشان میدهد که با وجود جفاهای تحمیل شده از جانب شما وهمفکران تان  این بار فقط  بخاطر تامین وحدت ملی به شما رای میدهند تا مشتی باشد بدهن نفاق افگنان و دست استفاده جویانی که به مسایل قومی و زبانی دامن میزنند از دامن مردم ما کوتاه ساخته شود.

 

مردم هرات از دوران حکومت شما تجارب تلخی دارند.  هرات امن بوسیله یاران شما به نا امنی کشانیده شد. روند باز سازی در آن کاملا متوقف گردید.  فابریکه ها یکی از پس دیگری  ورشکست گردید و تعداد زیادی از تجار ملی مجبور به انتقال سرمایه های خود به خارج از کشور گردیدند .

فرزند ارشد اسماعیل خان  با اقارب دیگر او همراه با ده ها تن از مجاهدان قهرمان این شهر به نحو بسیار نا جوانمردانه بوسیله عواملی که بنوعی در تحت حمایت شما قرار داشتند به شهادت رسیدند. اختطاف و آدم ربائی ها در زمان حکومت شما در هرات به اوج خود رسید. مجاهدانی که در رسیدن شما بقدرت سهم شایسته ایفا نموده بودند یکی از پی دیگری دی دی آر گردیده و از وظایف ملکی و نظامی شان سبکدوش گردیدند.

 

در دوران حکومت شما بود که مسایل اختلافات قومی و زبانی به طور وسیعی دامن زده شد. بوسیله حاکمانی که شما بر هرات مقرر نمودید نفوذ ایران در هرات به بالا ترین حد خود در بیشتر از یکصد سال گذشته رسید. با وجود فریاد های مداوم شما در مورد حقوق بشر – مردم ما در دوران حکومت شما از هوا و از زمین یا بوسیله یاران خارجی شما و یا بوسیله اردو و پولیس به اصطلاح ملی شما طعمه هیولای مرگ گردیدند که نمونه های تازه آن در شهر هرات تیر باران کردن یک هموطن هراتی ما  در دروازه ملک بوسیله پولیس ملی شما و کشتار مردم کهسان بوسیله اردوی ملی شما است. اگر شما به شعار های حقوق بشر و عدالت و خدمت به مردم خود را متعهد قلمداد نمی نمودید خدا میداند که امروزه مردم ما از چی روزگاری برخوردار می بودند.

 

شما بعنوان کسی که  خود را مجاهد میدانید اکثریت مجاهدین را از کار های شان بر کنار و در عوض ایشان به تقرر جانیان خلقی – خادیست و شعله ای  در پست های مهم ملکی و نظامی کشور اقدام نمودید. شما با موجودیت صد ها هراتی مجاهد ، متخصص و دانشمند  افراد ضعیف و بی سواد غیر هراتی را بر اساس روابط و بر خلاف ظوابط از مرکز بر مردم هرات تحمیل نمودید.

 

در زمان حکومت شما فقر  به اوج خود رسیده و اعتیاد به مواد مخدر در بین جوانان به بالا ترین سطح خود افزایش یافته است.  شما در قسمت نابودی کشت خشخاش و تجارت مواد مخدر از موفقیت چندانی بر خوردار نبودید.

 

سیاست های غلط شما باعث نارضایتی های فروانی در میان مردم هرات گردید و عده از آنان ای قبیل غلام یحیی سیوشانی را وادار ساخت تا به صفوف مخالفین دولت به پیوندد. اگر بیاد شما باشد همین غلام یحیی خان سیاوشانی که امروز به یکی از مخالفین جدی دولت شما مبدل گردیده عضو حکومت شما بود و طوریکه گفته میشود بر اساس توطئه های مشترک لوی څارنوال – والی و قوماندان امنیه شما مجبور به ترک شهر هرات گردید .  شایعاتی که در هارت پخش گردیده حکایت از آن دارد  که آقای سیاوشانی وقتی از پلان قتل خود بوسیله شفیق فضلی قوماندان امنیه تحمیلی شما در هرات  مطلع گردیده به صفوف مخالفان پیوسته است. اگر این شایعات صحیح باشد آیا کسانی را که شما بر ما گماشته اید قانون جنگل را در این شهر پیاده نکرده اند؟

 

شما در کنار همه بی التفاتی های خود نسبت به مجاهدین و جهاد قهرمانانه افغانستان در آخرین حرکت خود برای رضایت خاطر قاتلان این ملت حتی از بزرگداشت سالروز پیروزی مجاهدین یعنی روز هشتم ثور نیز به بهانه اختصاص مصارف آن به آسیب دیدگان سیلاب ها و زلزله زده گان کشور اجتناب ورزیدید در حالیکه صرف در چند روزمحدود اول کمپاین خود در حدود یک صد ملیون افغانی را به مصرف رسانیدید. 

 

خلاصه گلایه های فراوانی وجود دارد که شما نمیتوانید  خود را از آن برائت بدهید و بهیج وجهی قابل توجیه نمی باشند. امروز اگر بار دیگر امیر و مجاهدین هرات ، شورای علمای هرات همراه با مردمان شهر و ولسوالی های  این ولایت تصمیم گرفته اند تا رای خود را به صندوق شما بریزند نشانه از خدمات و توجهات خاص گذشته  شما نسبت به این ولایت باستانی نمی باشد بلکه مردم هرات به خاطر شکستن تعصبات قومی و زبانی میخواهند یک بار دیگر رای خود را بعنوان یک امانت به  صندوق شما بریزند . به امید اینکه اگر به پیروزی رسیدید  به رای و اعتماد مردم هرات احترام گذاشته و بگذارید که هرات امنیت ، بازسازی و مجد و عظمت از دست رفته خود را دوباره بدست بیاورد. والسلام

 

عبدالحکیم نورزائی – هرات

26 اسد 1388 

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *