متن كامل سخنراني رييس جمهور در مجمع عمومي سازمان ملل متحد

 

متن كامل سخنراني رييس جمهور در مجمع عمومي سازمان ملل متحد

 

سايت رياست جمهوری اسلامی ايران

 

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين و الصلوه و السلام علي سيدنا و نبينا محمد و آله الطاهرين و صحبه المنتجبين
اللهم عجل لوليک الفرج و العافيه و النصر و اجعلنا من خير انصاره و اعوانه و المستشهدين بين يديه


جناب آقاي رئيس،
همکاران گرامي ،خانم ها و آقايان
خداي بزرگ را از اعطاي فرصت حضور مجدد در اين مجمع مهم جهاني سپاسگزارم. طي چهارسال گذشته از چالش هاي اصلي پيش روي جهان ، علل و عوامل ريشه اي بروز و پايداري آنها و ضرورت بازنگري در انديشه و عمل صاحبان قدرت و همچنين نياز به سازوکارهاي جديد با شما سخن گفتم .
از دو جريان متقابل که يکي بر اساس ترجيح منافع مادي خود بر ديگران ، با توسعه نابرابري و ستم ، فقر و محروميت ، تحقير انسانها ، تجاوز و اشغالگري و فريب کاري ، به دنبال تسلط بر جهان و تحميل اراده خود بر ملتهاست و در نتيجه نااميدي و آينده اي تاريک را در برابر بشريت ترسيم مي نمايد و ديگري که با ايمان به خداي يگانه و در پيروي از تعليمات انبياء الهي، با احترام به کرامت انسانها و با عشق به نوع بشر ، در صدد برپايي جهاني سرشار از امنيت ، آزادي ، رفاه و صلح پايدار مبتني بر عدالت و معنويت براي همگان است.
جرياني که به تک تک انسانها و ملت ها و فرهنگ هاي ارزشمند بومي، ملي و انساني احترام مي گذارد، خواستار نفي تبعيض از جهان و برابري همه در برابر قانون مبتني بر عدالت و برادري، در استفاده از امکانات، فرصتهاي علم آموزي، کمال انساني و پيشرفت است و آينده اي اميد بخش را ترسيم مي کند.
از ضرورت تغيير بنيادين در نوع نگاه به جهان و انسان و لزوم برپايي نظامات عادلانه و انساني جديد براي ساختن فردايي روشن سخن گفتم .

دوستان و همکاران؛
امروز و در ادامه ، درباره ابعاد تحول و تغييراتي که بايد به وجود آيد نکاتي را به عرض شما خواهم رساند .

نکته اول؛
بسيار روشن است که ادامه وضع موجود حاکم بر جهان ممکن نيست . شرايط يک جانبه و نامطلوب فعلي، بر خلاف فطرت انسان و در نقطه مقابل هدف از خلقت جهان و انسان است .
ديگر نمي شود با ايجاد دارايي هاي کاذب کاغذي، معادل دهها هزار ميليارد دلار ثروت غير واقعي را به اقتصاد جهان تزريق کرد و با ايجاد کسري بودجه هاي شديد،تورم و مشکلات اقتصادي و اجتماعي را به ديگران منتقل کرده و ثروت ديگران را به اقتصاد برخي دولتهاي خاص منتقل نمود .
ماشين اقتصاد سرمايه داري لجام گسيخته با تنظيمات ناعادلانه به پايان راه رسيده و از کار افتاده است و اين معادله يک سويه قابل دوام نيست.
دوران تحميل انديشه سرمايه داريِ بي عاطفه و تحميل سليقه و علاقه يک گروه خاص بر جامعه جهاني ،توسعه سلطه بر جهان به نام جهاني سازي و عصرِ برپايي امپراطوريها به پايان رسيده است .
دوران تحقير ملتها و اعمال سياستهاي دوگانه و معيارهاي چندگانه سپري شده است .
اينکه تحقق نتايج دلخواه برخي دولت ها ، تنها ملاک بود و نبودِ آزادي و دموکراسي باشد و تحت لواي آزادي، زشت ترين روش هاي فريب و تهديد ، دموکراتيک جلوه داده شده و ديکتاتور مآب ها، دموکرات به حساب آيند، قبيح و فاقد مشروعيت است .
ديگر زمان آن گذشته است که عده اي خود ، دموکراسي و آزادي را تعريف کنند ، خود معيار آن باشند و در حالي که خود، اول ناقض آن هستند ، در موضع قاضي و مجري نيز قرار گيرند و با دولتهاي متکي بر مردمسالاري حقيقي مبارزه کنند .
گسترش آزادي هاي جهاني و بيداري ملت ها ديگر اجازه اين مشرب ناصواب را نمي دهد و به همين دلايل است که اغلب ملت ها و من جمله مردم امريکا در انتظار تغييرات گسترده، عميق و واقعي هستند و از شعار تغيير استقبال کردند و مي کنند .
چه کسي تصور مي کند ادامه اعمال سياست هاي غير انساني در فلسطين امکان پذير باشد ؟
اينکه ملتي را بر خلاف همه معيارهاي انساني با زور سلاح و با تبليغات فريبنده بيش از 60 سال از خانه خود برانند ، با روش هاي ضد بشري و موشک و حتي تسليحات ممنوعه بر او بتازند و در مقابل ،حق دفاع مشروع را نيز از او سلب کنند و عجيب تر آنکه در برابر نگاه بهت زده جهانيان ، متجاوزان و اشغالگران را "صلح طلب" و "صاحب حق" و مردم تحت ستم را "تروريست" بنامند .
چگونه ممکن است جنايات عده اي اشغالگر عليه کودکان و زنان بي دفاع و تخريب خانه ها و مزارع و مدارس و بيمارستانها مورد حمايت کامل و بي قيد و شرط برخي دولت ها قرار گيرد و مردان و زنان مظلوم به جرم دفاع از خانه و وطن خود تحت سنگين ترين محاصره ها و تحريم هاي غذايي و آب و دارو و مورد نسل کشي قرار گيرند .
حتي از بازسازي اماکن آنان که در تهاجم وحشيانه 22 روزه صهيونيست ها تخريب شده است ، آنهم در آستانه زمستان، جلوگيري شود و همزمان متجاوزان و حاميان آنان شعار دفاع از حقوق بشر سرداده و ديگران را به اين بهانه تحت فشار قرار دهند .
ديگر قابل قبول نيست که يک اقليت محض با يک شبکه پيچيده با طراحي غير انساني ،بر اقتصاد و سياست و فرهنگ بخش هاي مهمي از جهان حاکم شود ، برده داري نوين راه اندازي کند و تمام حيثيت ملتها حتي ملتهاي اروپا و امريکا را قرباني مطامع نژادپرستانه خود کند.
پذيرفتني نيست که عده اي از چند هزار کيلومتر دورتر در منطقه خاورميانه دخالت نظامي کنند و کشتار، جنگ، ترور، تهديد و تجاوز را به همراه آورند ولي حساسيت ملتهاي منطقه به سرنوشت و امنيت ملي خود و فرياد اعتراض آنان به بي عدالتي ها و تجاوزها و حمايت آنان از هموطنان و هم کيشان مظلوم شان را ضديت با صلح و دخالت در امور ديگران بنامند. وضع عراق و افغانستان را ببينيد .
ديگر نمي شود با شعار مبارزه با تروريسم و مواد مخدر سرزميني تحت سلطه نظامي قرار گيرد ولي توليد مواد مخدر در آن چند برابر شود، دامنه تروريسم چند برابر شود و هزاران نفر از مردم بيگناه کشته و زخمي و آواره شوند، تاسيسات زيربنايي نابود گردد ، امنيت منطقه اي تحت مخاطره قرار گيرد و عاملان اصلي اين فجايع دائما ديگران را متهم کنند .
نمي شود شعار دوستي و همراهي با ملتها سر داد و همزمان پايگاههاي نظامي را در مناطق جهان از جمله آمريکاي لاتين توسعه داد .
اين وضعيت قابل ادامه نيست . ديگر نمي توان سياست هاي توسعه طلبانه و ضد انساني را با منطق نظامي گري به پيش برد، منطق زور و تهديد عواقب وخيم تري را به دنبال داشته و بر مشکلات موجود به شدت مي افزايد .
غير قابل قبول است که هزينه نظامي برخي از دولتها چند برابر هزينه نظامي کل دولتهاي جهان باشد، سالانه صدها ميليارد دلار سلاح صادر کنند، سلاح شيميايي و بيولوژيکي و اتمي انبار کنند، در نقاط مختلف دنيا پايگاه و نيروي نظامي داشته باشند و در همين حال ديگران را متهم به نظامي گري کنند و با سوء استفاده از امکانات جهاني و با شعار دروغين مقابله با گسترش تسليحات، مانع از پيشرفت علمي ساير ملتها شوند .
قابل قبول نيست که سازمان ملل و شوراي امنيت که بايد نماينده همه ملتها و دولت ها باشند و تصميم گيري در آن براساس مردمي ترين و دموکراتيک ترين شيوه ها باشد تحت سلطه چند دولت و در خدمت منافع و خواست آنها باشد .
اصولاً در دنيايي که انديشه و فرهنگ و افکار عمومي عامل تعيين کننده است ، ادامه اين وضع ناممکن و تحول اساسي يک ضرورت غير قابل اجتناب است .

نکته دوم؛
تغيير و تحول بايد هم در حيطه نظري و هم از حيث عملي در ساختارها و روش ها به صورتي اساسي و بنيادين صورت گيرد.
ممکن نيست با مباني فکري و سازوکارهايي که خود مسبب و عامل اصلي همه مشکلات جامعه بشري بوده اند، وضعيت را متحول و دنياي مطلوب را برپاکرد .
انديشه ليبراليستي و سرمايه داري سلطه گر که انسان را از اخلاق و آسمان جدا مي کند ، نه تنها سعادت را به ارمغان نمي آورد بلکه خود عامل بدبختي ها و از جمله جنگ ها و فقرها و محروميت هاست .
همگان شاهد بودند که چگونه ساختارهاي يکسويه اقتصادي تحت اشراف جهت گيريهاي سياسي، منافع ملتها را به پاي عده اي سرمايه دار بي اخلاق بر باد داد . اين ساختارها نمي توانند اصلاح کننده اوضاع باشند .
ساختارهاي سياسي و اقتصاديِ پس از جنگ جهاني دوم که برآمده از نيات سلطه بر جهان هستند نتوانستند تامين کننده عدالت و امنيت پايدار باشند .
حاکماني که قلب آنان به عشق انسانها نمي تپد و در وجود خود انديشه عدالت را قرباني کرده اند هرگز نمي توانند صلح و دوستي را به بشر هديه کنند.
به لطف خدا همچنان که مارکسيسم به تاريخ پيوست، سرمايه داريِ توسعه طلب نيز به تاريخ سپرده خواهد شد زيرا بر اساس سنت الهي که قرآن کريم از آن به مثابه يک اصل ياد مي کند باطل چون کفِ رويِ آب رفتني است و تنها آنچه به نفع جامعه بشري است ماندگار خواهد بود .
بايد همگان مراقب باشند که اهداف استعماري، تبعيض آلود و غير انساني صرفاً با تغيير شعار و با بسته بندي هاي جديد دنبال نشود .
جهان نيازمند تغييرات بنيادين است و همه بايد کمک و همکاري کنند که اين تغييرات در مسير درست اتفاق بيفتد تا در پرتو آن هيچ کس و هيچ دولتي خود را مستثني از تغيير و برتر از ديگران نشمارد و با ادعاي رهبري جهاني، به دنبال تحميل خود بر ديگران نباشد .

نکته سوم ؛
رمز و راز اصلي همه مشکلات جامعه جهاني، دورشدن عده اي از حاکمان از اخلاق ، ارزش هاي انساني و تعليمات انبياء الهي است .
متاسفانه در بسياري از مناسبات اصلي جهاني، عشق و فداکاري براي نجات و سعادت ديگران و پافشاري بر عدالت و کرامت انساني، جاي خود را به خودخواهي، زياده طلبيِ سيري ناپذير و لذت جويي فردي بي انتها سپرده است .
يکتاپرستي جاي خود را به خودپرستي داده است برخي خود را به جاي خدا نشانده اند و بدون کسب صلاحيت هاي انساني اصرار دارند طرز تلقي و خواسته خود را برجهان تحميل کنند .
دروغ به جاي راستي ، دورويي به جاي صداقت، خودخواهي بجاي فداکاري نشسته است . فريبکاري در تعاملات ، درايت و سياستمداري نام گرفته است و چپاول ثروت ديگران به نام عمران و توسعه، اشغالِ سرزمين ملتها به نام اهداي آزادي و دموکراسي و سرکوب ملتهاي بي دفاع به نام دفاع از حقوق بشر رايج شده است .

دوستان و همکاران؛
حل مشکلات جهاني و برپايي عدالت و صلح جز با عزم عمومي و همراهي همه ملتها و دولت ها غير ممکن است. دوران قطب بندي هاي ناشي از نظام سلطه گري و حکومت چند دولت برجهان به پايان رسيده است .
امروز بايد با يک تعهد جمعي، در برابر وضع موجود قيام کنيم ، تغيير و تحول را جدي بگيريم و در يک مشارکت و مجاهدت عمومي تلاش کنيم تا همگي به ارزش هاي اخلاقي و انساني و فطري رجعت نمائيم .
پيامبران الهي و صالحان آمده اند تا حقيقت انساني و مسئوليت هاي فردي و اجتماعي انسان را در برابرش قرار دهند .
پاکي، ايمان زلال به خداي يکتا و به حساب و کتاب اخروي و به اجراي عدالت در دوجهان، جستجوي سعادت حقيقي در سعادت ديگران و رفاه و امنيت در رفاه و امنيت ديگران ، احترام به نوع انسان و تلاش براي توسعه محبت و مهر به جاي کينه ورزي و خودخواهي و ترويج خدمت به ديگران به جاي تسلط بر آنان در رأس تعليمات انبياء الهي از آدم تا نوح و از نوح تا ابراهيم و موسي و عيسي و رسول خاتم حضرت محمد صلوات الله و سلامهُ عليهم بوده است .
همه آنها آمده اند کاري کنند که جنگ نباشد، تبعيض و فقر ريشه کن شود ، جهل نابود گردد و خوشبختي بر تمام انسانها و جوامع حاکم شود . آنان بهترين هداياي الهي بر بشريتند .
اگر انديشة انتظارِ حاکميت خوبي ها و حکومت صالح ، به انديشه اي همگاني تبديل شود و دست در دست هم براي سعادت کل جهان تلاش کنيم، آنگاه اميد به اصلاح، واقعي تر و روزافزون مي شود.

نکته چهارم؛
به نظر اينجانب چند دستور کار مهم پيش روي همه ما است و دبيرکل و مجمع عمومي سازمان ملل مي توانند بر اساس آن اقدامات لازم را برنامه ريزي کنند و در اين مسير پيشگام باشند؛
1-
اصلاح ساختار سازمان ملل و تبديل آن به يک سازمان روزآمد و کاملا مردمي، بيطرف، آزاد، عادل و موثر در مناسبات جهاني، اصلاح ساختار شوراي امنيت، سلب امتياز ويژه تبعيض آلود وتو، اعطاي فوري و کامل حقوق مردم فلسطين بابرگزاري همه پرسي آزاد و زمينه سازي زندگاني مسالمت آميز مسلمانان و مسيحيان و يهوديان فلسطيني و قطع دخالت ها در امور عراق و افغانستان، خاورميانه و مردم افريقا و آمريکاي لاتين و آسيا و اروپا.
حکومت با کفر باقي مي ماند اما با ظلم هرگز، اين کلام پيامبر الهي حضرت محمد(ص) است. ظلم و نقض حقوق انسانها ،در فلسطين نظير استمرار آواره کردن عده ديگري از صاحبان اصلي سرزمين فلسطين که در بيت‌المقدس ساکن بودند و تخريب منازل توسط اشغالگران قدس، در افغانستان و پاکستان از طريق بمبارانهاي هوايي، در زندان گوانتامو که متأسفانه هنوز تعطيل نشده است و زندانهاي مخفي در اروپا، ادامه دارد.
ادامه وضع حاضر، موجب تشديد کدورت ها و خشونتها مي شود. بايد جلوي ظلم و تجاوز گرفته شود. متأسفانه گزارشات رسمي مربوط به اقدامات رژيم صهيونيستي در نوار غزه به طور کامل منتشر نشده است. دبيرکل محترم و سازمان ملل در اين موارد وظايف سنگيني بر دوش دارند که بايد دنبال شود. جامعه جهاني بي صبرانه منتظر مجازات عادلانه متجاوزان به غزه و قاتلان مردم بي دفاع آن است.
2 –
اصلاح ساختارهاي اقتصادي و برپايي مناسبات اقتصادي اخلاقي و انساني در جهان به نحوي که در خدمت کمال انسانها و مبتني بر عدالت واقعي باشد . مناسبات اقتصادي که استعداد و توان ملتها را شکوفا کند و رفاه را به همگان هديه و زندگي نسلهاي آينده را نيز تضمين نمايد.
3-
اصلاح مناسبات سياسي بين المللي، بنانهادن روابط برپايه صلح و دوستي پايدار، ريشه کني مسابقات تسليحاتي و سياسي خانمان برانداز و خلع سلاح اتمي، شيميايي و بيولوژيکي و زمينه سازي براي استفاده همگاني از فنآوريهاي پيشرفته و صلح آميز در جهت پيشرفت بشري.
4 –
اصلاح ساختارهاي فرهنگي، احترام به آداب و سنتهاي بومي ملتها، ترويج اخلاق و معنويت و تقويت ارکان خانواده گرم ، پايدار و خوشبخت به عنوان ستون فقرات جامعه سعادتمند.
5-
اهتمام عمومي به صيانت از محيط زيستِ انساني و رعايت قوانين و مقررات جهاني جهت جلوگيري از انهدام ذخاير تجديد ناپذير طبيعت.

نکته پنجم؛
اينک که ملت ايران با پشت سرگذاشتن انتخاباتي بسيار با شکوه و کاملاً آزاد فصل نويني را براي شکوفايي ملي و تعاملات گسترده تر جهاني رقم زده و با رأي قاطع، بار سنگين مسئوليت را بر دوش اينجانب نهاده اند ،
اعلام مي کنم که ملت بزرگ و تمدن ساز و نظام جمهوري اسلامي ايران به عنوان يکي از مردمي ترين حکومتهاي مترقي جهان آماده اند تا با استفاده از همه ظرفيت هاي فرهنگي ، سياسي و اقتصادي خود و برپايه راه حل هاي انساني در يک برنامه عادلانه و احترام آميز جمعي، براي رفع نگرانيها و چالش هاي جامعه بشري مشارکت فعال و تاثير گذار داشته باشد .
ملت فرهنگ ساز ايران خود از بزرگترين قربانيان تروريسم کور بوده و در دهه اول انقلاب سي ساله خود گسترده ترين هجوم نظامي تجاوز کارانه به سرزمين خود را مظلومانه دفع کرده است . ملت ما همواره مورد بغض و بي مهري کساني قرار گرفته است که روزي با همه توان از تجاوز صدام به خاکش و استفاده صدام از سلاح شيميايي، حمايت و روزي ديگر به بهانه دفع شر همان صدام، به عراق لشکرکشي کردند.
اين ملت خواستار برپايي دنيايي پر از زيبايي و مهرورزي براي آحاد ملتها و انسانهاست و اعلام مي نمايد که ضمن دفاع قدرتمندانه از حقوق مشروع و قانوني خود، پاسدار صلح و امنيت پايدار براي همه ملتها بر اساس عدالت، معنويت و کرامت انساني است .
ملت ما آماده است براي تحقق اين اهداف همه دستهايي را که با صداقت دراز مي شوند به گرمي بفشارد . هيچ ملتي در طي اين مسير کمال ، خود را بي نياز از تغيير و اصلاح نمي داند؛ما از تغييرات واقعي و انساني استقبال مي‌کنيم و آماده مشارکت فعال در اصلاحات بنيادينِ جهاني هستيم .
بر همين اساس تاکيد مي نمايد که :
تنها راه نجات، برگشت به توحيد و عدالت است و اين بزرگترين اميد و فرصت در همه عصرها و نسلهاست. بدون ايمان به خداوند و تعهد به اجراي عدالت و مقابله با بي عدالتي و تبعيض ، نظامِ عالم، سامان پيدا نخواهد کرد .
انسان محور نظام هستي است . وجه ممتاز انسان، انسانيت اوست . همان حقيقتي که خواستار عدالت، پاکي و عشق و علم و معرفت و همه کمالات ديگر است. اين ارزشهاي انساني بايد حمايت و فرصت دست يابي به آنها، براي آحاد انسانها فراهم شود . حذف هر يک از آنها حذف بُعدي از ابعاد انساني است. اينها عناصر مشترکي است که همه جوامع بشري را به هم پيوند مي زند و اساس صلح و امنيت و دوستي را تشکيل ميدهد.
اديان الهي به همه ابعاد زندگي بشر از جمله خداپرستي، اخلاق، عدالت، مبارزه با ظلم، کوشش براي برقراري حکومت هاي عادل و صالح توجه کرده اند . حضرت ابراهيم منادي توحيد در برابر نمرود، حضرت موسي عليه السلام در برابر فرعون و حضرت عيسي و حضرت محمد صلوات اله و سلامه عليهما در برابر ظالمان زمان خود ايستادند تا آنجا که تهديد به مرگ شدند و از سرزمين خود آواره گشتند. بدون ايستادگي و اعتراض، بي عدالتي ها، از جهان برچيده نخواهد شد.

نکته آخر؛

همکاران و دوستان عزيز ؛
جهان در حال تغيير و تحول است . سرنوشت وعده داده شده الهي براي بشر، برپايي حيات طيبه انساني است . دوراني خواهد آمد که عدالت همه گير و جهان شمول مي شود و تک تک انسانها محترم و عزيز شمرده مي شوند . آنگاه است که راه کمال معنوي انسان گشوده و سير او به سوي خدايي شدن و تجلي اسماء الهي محقق مي شود . انسان بايد به نقطه اي برسد که نماد "علم و حکمت"، "رحمت و رأفت"، "قسط و عدالت"، "قدرت و خلاقيت" و "بخشش و لطف" خداوند باشد .
اينها همه در سايه حاکميت انسان کامل، آخرين ذخيره خداوند، فرزندي از نسل پيامبر گرامي اسلام يعني حضرت مهدي (عليه السلام) محقق خواهد شد که خواهد آمد و حضرت مسيح ابن مريم (عليهما السلام ) و انسانهاي صالح ديگر نيز او را در اين ماموريت بزرگ جهاني همراهي خواهند فرمود و اين همان انديشه انتظار است . انتظار حاکميت خوبي ها و حکومت صالح که انديشه جهاني و فطري و مايه اميد ملتها به اصلاح جهان است .
آنها خواهند آمد و با کمک انسانهاي مومن و صالح، همه آرزوهاي تاريخي بشر براي آزادي، کمال، رشد، امنيت و آرامش، صلح و زيبايي را به همراه خواهند آورد . خواهند آمد تا بساط جنگ و تجاوز را برچينند و همه علم و معنويت و دوستي را به جهان هديه کنند .
آري آري، آينده روشن بشريت در راه است .
دوستان، بياييد در انتظار آن دوران زيبا و در تعهدي جمعي، سهمي مناسب در فراهم کردن بستر ها و مقدمات براي ساختن اين آينده برعهده بگيريم . زنده باد عشق و معنويت ، زنده باد صلح و امنيت ، زنده باد عدالت و آزادي.
از همه شما متشکرم.
والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته"

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *