چرا ريش داشتن برای يک يهودی ايکه آنرا محض به هدف اظهار داشتن عقيده اش گذاشته است، حق مسلم و آزادی اش پنداشته ميشود؟
اما اگر يک مسلمان چنين عمل کند، آنرا بنيادگرا، تروريست ومسلمان متعصب مينامند!
چرا اگر يک راهبۀ کليسا از سر تا قدمش را ميپوشاند، آنرا بخاطر ترک دنيا وپابند مذهب بودنش همه احترام وتقدير ميکنند؟
اما اگريک زن مسلمان چنين عمل کند، عقب مانده، مرتجع و مظلوم محسوب ميشود!
چرا هنگاميکه يک خانم غربی بخاطر بهداشت و مراقبت از اطفالش خانه نشينی را اختيار ميکند، بخاطر فداکاری اش برای مراقبت از خانه واولاد احترام واستقبال ميگردد؟
اما اگر يک زن مسلمان با رضايت کامل وخواست خودش ( چون اسلام مخالف کار وکسب معاش زن نيست) چنين کند، گفته ميشود که " اين زن بيچاره به آزادی ضرورت دارد"!
چرا هر دختر وخانم ديگری با همه لوازم وزيب وزينت وهرنوع لباس و پوشيدنی دلخواه ، مورد پسند وضرورتش به مکاتب وپوهنتونها ميرود واين عمل حق مسلم وآزادی اش شمرده ميشود؟
اما اگر يک دختر ويا خانم مسلمان با چادر ويا حجابش به يک مکتب ويا پوهنتون ميرود، اخراج ويا نکوهش ميشود!
چرا هنگاميکه يک طفل سرگرم ويا مصروف يک عملی که تقليد از بزرگان باشد شود، آنرا طفل با استعداد وذکی مينامند؟
اما اگر يک طفل مسلمان تقليد ازپدر ومادر مسلمانش ميکند وسرگرم اعمال دينی اش شود، آنرا بيچاره وقابل ترحم ميشمارند!
چرا هنگاميکه هرشخص ديگری فداکاری نموده، جان کسی را نجات دهد، آنرا شخص نجيب وشريف دانسته همه مورد احترام قرار ميدهند؟
اما اگر يک فلسطينی پسرش را از کشته شدن، دست برادرش را از شکستن، خواهرومادرش را از بی عفت شدن، خانه اش را از ويران شدن و مسجدش را از مختل شدن وبی حرمت شدن نجات ميدهد، لقب تروريست را کمائی ميکند! چرا؟ زيرا وی مسلمان است.
چرا مردم بدون آگاهی ودانش کافی در بارۀ اسلام هرآن چيزی را که روزنامه ها وشبکه های نشراتی در بارۀ اسلام نشر ميکنند کورکورانه ميپذيرند؟
اما اگر يک مسلمان وياهم يکی از جرايد وشبکه های اسلامی درمورد بی عدالتی ها، چور وچپاولها، تجاوزها و…. قدرت مندان غربی معلوماتی ارائه نمايد، بدون آنکه جويای حقيقت گردند آنرا تکذيب نموده، بی اعتنائی مينمايند!