پیامهایی آموزنده سریال یوسف (ع)
ارسالی : احمد ذکی مهدی
بی تردید اکثر هموطنان سریال یوسف نبی را از ابتداء دنبال کرده و یا اینکه حداقل چند قسمتی از آن را دیدهاند. با توجه به این مطلب و همچنین با توجه به اینکه روزهای شنبه به هرکجا که می رویم صحبت از آن بود، تصمیم گرفتم مطالبی را با این محتوا تقدیم خوانندگان محترم نمایم.
داستان سریال یوسف (ع) با توجه به اینکه با دقت تمام بررسی و نوشته شده و مورد تایید بسیاری از افراد متخصص در زمینه داستانهای قرآنی قرارگرفته، بهتر است فقط به دید یک سریال معمولی آنرا نبینیم.
نکات آموزندهای که می توان از این سریال استخراج نمود را بطور ذيل تقدیمتان می نمایم:
۱ – هر انسانی ممکن الخطاست : یعقوب نبی با ترک اولی فرزندش را سی و اندی سال از خود دور کرده و همچنین یوسف نبی نیز به قعر چاه افتاد.
۲ – خلوت نمودن مرد و زن، با هر درجه از اطمینان و خودنگهداری، اشتباه است : همانطور که دیدید یک زن، نه زنی مانند زنهای دیگر – آبرودار و از خانوادهای متمکن – بازهم اسیر میل نفس شد و زندگی و آبروی خود را تباه نمود.
۳ – حسادت، انسان عامی و فرزند نبی نمیشناسد : حسادت زندگی هر انسانی را به آتش کشیده و آبرو و اعتبار فرد را از بین میبرد، همانطور که برادران یوسف با اینکه فرزندان پیامبر خدا بودند، از روی حسادت آبرو و اعتبار خود را از دست دادند.
۴ – امیدواری به رحمت خدا، حتی در قعر چاه و بدون هیچ ابزاری، منجر به موفقیت و خلاصی از مهلکههای مسیر زندگی است.
۵ – افراد تاثیرگذار همیشه و همهجا باعث رونق میشوند : همانطور که یوسف مخوفترین زندان آن زمان مصر را تبدیل به استراحتگاهی سرسبز کرده بود، همیشه افراد تاثیرگذار در صورتی که تاثیرگذاریشان مثبت باشد، مفید واقع میشوند. چرا ما تاثیرگذار نباشیم؟
۶ – ادب، پاکیزگی، تلاش و پشتکار، جوانی چوپان را تبدیل به فرد اول مملکت میکند : همانطور که یوسف با رعایت این سه مورد به این درجات عالی رسید و عزیز مردم شد. بعضی از افراد میگویند ما کجا و آن کجا؟ که این برداشت غلط است.
۷ – فروتنی و تواضع انسان را در میان مردم عزیز میکند، همانگونه که تکبر و خودبزرگبینی انسان را خرد و حقیر مینماید: نمونۀ آن را نیز به شهود دیدیم و مانند آهنربا، یوسف مردم را به دور خود جمع مینمود.
۸ – نظام زورگویی هرگز پایدار نیست : دست اندرکاران معبد را که میشناسید؛ با این همه تدابیر و برنامههای ویژه باز هم از بین رفتند.
۹ – عشق حقیقی به این صورت بود : در مورد زلیخا و عشق او حتما مواردی دستگیرتان گردید و در بسیاری از موارد در صورتی که عشقی به صورت خالص و ناب مطرح گردد سرانجام به مراتب عالی میانجامد.
۱۰ – راهکار را به دشمن نیاموزیم : یعقوب با توجه به این قضیه که کاملا آگاه بود که بیابان های اطراف مملو از گرگ است، باز هم به برادران یوسف گفت میترسم گرفتار گرگ شوید و یوسف را گرگ بدرد، لذا برادران هم از همین موقعیت سوء استفاده نموده و از همین راه نقشۀ خود را عملی ساختند.
۱۱ – احترام به بزرگتر: با اینکه برادران یوسف همیشه به وی بیاحترامی نموده و او را مورد آزار و اذیت قرار میدادند، باز هم او با برادران در اوج احترام رفتار مینمود.
۱۲ – وقتی خدا بخواهد یک نفر را عزیز کند، اگر همه کائنات نخواهند، او باز هم عزت خواهد یافت : همانگونه که دیدیم یوسف همین ماجرا را تجربه نمود.
۱۳ – آنکه به ما ظلم نموده را علنا رسوا نکنیم : همانطور که یوسف پس از بیرون آمدن از زندان در جواب سوالاتی که از او درباره علت به زندان افتادنش پرسیدند گفت از زنان مصر بپرسید آنها بهتر میدانند، نباید آبروی مردم را برد هر چند با آبروی ما بازی کرده باشد.
۱۴ – اجازه گرفتن از والدین : در جریان بردن بنیامین به مصر، برادران یوسف با آنکه هر کدام دارای خانوادهای بوده و ریشی سفید کرده بودند باز هم از پدر جهت بردن بنیامین به مصر اجازه گرفتند.
۱۵ – همنشینی با انسانهای مثبت منجر به موفقیت و عاقبت بخیری میشود: اگر دقت کرده باشید همه کسانی که در زندان با یوسف دمخور بودند، عاقبت بخیر شدند حتی آن دو نفری که یکی اعدام شد و دیگری به کارش بازگشت.
۱۶ – انسان هرقدر هم که منفور باشد، با صبر و پشیمانی از اعمال گذشته محبوب میشود : در مورد زلیخا این امر مشهود بود.
۱۷ – عامل موفقیت هر جامعه، تعادل طبقاتی است: همانطور که یوسف چندین بار در سخنرانیهایش اعلام کرد که من روزی را میبینم که فقرا غنی شده و اغنیا تعدیل شدهاند.
۱۸ – دلبستگی به غیر معبود، عامل استرس و نگرانی: اگر دقت کرده باشید، این قضیه بسیار مشهود بود. یوسف و یعقوب چندین بار توکل به خدا را فراموش کردند، مثلا یعقوب مجددا دلبستۀ بنیامین شد و توکل به خدا را فراموش نمود که یوسف برای اینکه این رفتار پدر را از بین ببرد بنیامین را نزد خود نگاه داشت.
۱۹ – انسان با امید زنده است: یعقوب اگر امید به یافتن یوسف نداشت، در همان سالهای ابتدای فراغ از بین میرفت اما اینطور نبود و همیشه منتظر بود.
۲۰ – انسان توانایی تغییردادن دنیا را دارد، چه رسد به خود و اطرافیان خود : همانطور که یوسف تاثیرگذارترین فرد در مصر بود که بر فرد اول مملکت بزرگ مصر تاثیرگذاشته و کاری کرده بود که همه مطیع وی باشند. تاثیرگذاری کاری آسان است اما راه دارد.