مرد، زن ، سوء ظن
مصدر: پورتال ایران- ک
از آفت های ویرانگر زندگی، سوءظن و بدگمانی افراد خانواده نسبت به یکدیگر است. سوءظن، درست مانند طوفانی تکان دهنده، ستون های استوار یک زندگی را متزلزل می کند….
عشق، صداقت و خوش بینی معیارهای لازم برای داشتن یک زندگی سالم هستند که در زیر سایه شک نابود می شوند. خداوند مهربان انسان را آفرید و به او قدرت اندیشیدن و درست تصمیم گرفتن را عطا فرمود تا در زندگی به مدد عقل و درایت خویش، راه درست را بپیماید اما وقتی زیر هجوم افکار بیمارگونه شک، قدرت تصمیم گیری تان از بین می رود؛ قلبتان پر ازافکار شیطانی می شود و ایمان در دلتان می میرد و زندگی را می بازید.
بیشتر همسرانی که دچار مشکل روحی روانی ناشی از سوءظن، به ویژه در آغاز زندگی مشترک می شوند، خود نیز در ابتدا خواهان چنین نگرش و روشی نبوده اند. اگر پای درد دل های آنها بنشینیم، خواهیم فهمید که بیشتر آنها به علت عدم شناخت صحیح از یکدیگر و یا در برخی موارد، به خاطر مخفی کردن واقعیت، طعمه دام وسوسه انگیز سوءظن شده اند و متاسفانه هیچکس به آنها نیاموخته که چطور از دام این افکار آزاردهنده رها شوند. این هفته به این موضوع مهم می پردازیم که قربانیان زیادی در زندگی می گیرد و کانون گرم بسیاری از خانواده ها را ویران می کند. نظر کارشناسان «سلامت»، دکتر نرگس طالقانی و دکتر بدری السادات بهرامی را نیز در همین زمینه جویا شده ایم.
از منظر دین نیز گمان های نادرست، گناه شمرده می شوند. حتما این آیه قرآن را که به صراحت، مومنان را از این رذیله اخلاقی برحذر داشته، خوانده اید که:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اجْتَنِبوا کَثیرا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ. (حجرات : ۱۲)
ترجمه: ای مومنان! از بسیاری از گمان ها بپرهیزید که پاره ای از آنها گناه است.
از آنجا که هریک از رذایل اخلاقی، ساخته ذهن و افکار آدمی اند و شک و سوءظن نیز گاهی ناشی از وسوسه فکری و مسلط شدن افکار شیطانی بر عقل انسان است، همه ما موظفیم با فراگیری نکات مهمی در این خصوص از روابط خانوادگی خود مراقبت کنیم. مبادا روزی برسد که از گناهی که مرتکب شده ایم یاد کنیم و مانند «داستان زندگی» این هفته که نظر حقوقی کارشناس ما عاقبت تلخی را برایش گواه می دهد، افسوس بخوریم که چرا این قدر دیر واقعیت را فهمیده ایم: «… وقتی به همسرم سوءظن پیدا کردم او را بی درنگ کشتم و حالا پشت میله های زندانم و دختر ۴ساله ام یتیم و بی مادر شده. این، شک بود که ایمان ام را از من گرفت و من با دست خودم زن و بچه ام را نابود کردم. خیلی دیر فهمیدم که شک ام بی پایه بود و مردی که از خانه مان بیرون آمد، مامور برق بوده. کاش هرگز تصمیم عجولانه نمی گرفتم… ».
حامد ابراهیم پور، حقوقدان و عضو کانون وکلای دادگستری مرکز درباره این پرونده می گوید: «قانونگذار تنها در یک مورد، این حق را به زوج می دهد و آن هم این است که بر طبق ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد، می تواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مُکْرَه شده باشد، فقط مرد بیگانه را می تواند به قتل برساند. در پرونده فوق الذکر ردپایی از خیانت زوجه (مقتوله) و مشاهده عمل زنای او با دیگری وجود ندارد، بنابراین فرض بالا منتفی است و عمل شوهر قتل عمد تشخیص داده شده و به موجب ماده ۲۰۵ قانون مجازات اسلامی مستوجب قصاص نفس است. البته لازم به ذکر است که بر طبق ماده ۲۰۹ قانون مجازات اسلامی ولی دم مقتوله قبل از قصاص قاتل(شوهر) به دلیل هم تراز کردن دیه مرد و زن باید نصف دیه مرد را به او بپردازند و بعد قصاص را اجرا کنند.
ناگفته نماند که برطبق ماده ۵۱ قانون مجازات اسلامی جنون در حال ارتکاب جرم به هر درجه که باشد رافع مسوولیت کیفری است که در مورد این آقا به نظر نمی رسد که شک و بدبینی مرد -حتی اگر منشاء روحی داشته باشد– جنون تشخیص داده شود و بر طبق قوانین جاری و رویه دادگاه ها عمل شوهر قتل نفس تشخیص داده شده و مستوجب قصاص نفس است.»
● نظر مشاور
دکتر نرگس طالقانی / دکترای روانشناسی مشاوره و عضو کمیسیون تخصصی مشاوره خانواده در سازمان نظام مشاوره
▪ چگونه افکار مشکوک مان را به همسرمان بگوییم؟
برخی رفتارها مانند شک، وسواس، استرس، اضطراب و تردید در وجود همه افراد پیدا می شود و می توانم بگویم که داشتن این گونه رفتارها در حد کم و متعادل برای تمام افراد لازم است. اما اگر این رفتارها از حد تعادل شان خارج و بیشتر از انتظار ما یا اطرافیان مان شود، دیگر یک ضرورت نیستند و می توان آنها را رفتارهای بیمارگونه یا حتی بیماری روانی دانست که نام گذاری آن به شدت و ضعفش بستگی دارد. در مورد شک و تردید و شکاک بودن افراد، مخصوصا زوج ها به یکدیگر باید عرض کنم که معمولا دو نوع مختلف از شک بین زن و شوهرها حاکم است. اولین صورت این است که فرد بدون اینکه حرکتی یا حرفی از همسرش دیده یا شنیده باشد به او شک می کند و این گونه افراد حتی به خودشان هم شک دارند. به عنوان نمونه، وقتی از خانه بیرون می روند، شک می کنند که گاز یا تلویزیون را خاموش کرده اند یا نه.
این نوع شک، ارتباط کوچکی هم با وسواس دارد؛ یعنی بیمارانی که به این نوع تردید مبتلا هستند، رفتار وسواس گونه ای از خود نشان می دهند. از نظر متخصصان، این بیماران با خودشان مشکل دارند و بهترین کار این است که با تمرین زیاد، خودشان را اصلاح کنند؛ مثلا قبل از خارج شدن از منزل، شیر گاز را ببندند و دیگر به آن فکر نکنند یا وقتی درباره همسرشان چیزی ندیده اند و نشنیده اند، بی خودی او و خودشان را آزار ندهند. این نوع شک و تردید وسواس گونه می تواند به مرور زمان و با صبر و اعتماد به طرف مقابل از بین برود. البته علاوه بر تمرین کردن، گاهی لازم است با یک مشاور صحبت کنید تا بتوانید این مشکل را حل کنید. نوع دیگر شک و تردید در مورد برخورد با دیگران و مخصوصا همسران نسبت به یکدیگر است. این شک، خارج از اختیار خود فرد است و خودش به ۲ نوع تقسیم می شود. در نوع اول، فرد حرف، عمل یا رفتاری را از همسرش دیده که این رفتار او را به شک واداشته و در نوع دوم، حرف یا کار خاصی نبوده اما همسران بی جهت نسبت به یکدیگر، حساس می شوند.
مثلا مدام به هم می گویند که تو چرا امروز تیپ زدی؟ چرا عطر جدید زدی؟ چرا مانتو یا روسری روشن پوشیدی؟ چرا همکارهای تو برایت پیام کوتاه می فرستند یا زنگ می زنند؟ این نوع شک هم نوعی رفتار وسواس گونه است که فرد باید مشکلش را خیلی زود حل کند تا بیشتر از این از نظر روانی تحت فشار قرار نگیرد. راه حل این مشکل هم آن است که مساله را با همسرتان در میان بگذارید و مطمئن شوید که فکرتان درست است یا نه؟ اگر درست نبود که متوجه اشتباه تان می شوید و درصدد اصلاح رفتارهایتان برمی آیید و اگر درست بود هم که حداقل طرف مقابل تان متوجه اشتباهش می شود و سعی می کند رفتارش را درست کند.
حالا ببینید، زمانی شما حرکت خطایی از همسرتان می بینید و دیگر مطمئن می شوید که شکتان به یقین تبدیل شده است. مثلا متوجه می شوید که شوهرتان با خانم دیگری رابطه دارد و وقتی هم که موضوع را با او مطرح می کنید، کاملا انکار می کند. در این حالت شما باید در یک فرصت مناسب، ثابت کنید که متوجه این رابطه شده اید و با دادن یک نشانه به او ثابت کنید که متوجه این رفتارش شده اید. ممکن است همسر شما از اینکه بفهمد شما متوجه رفتارش هستید، شرمنده شود و دیگر خطایش را تکرار نکند ولی اگر شما نتوانید درست حرف هایتان را به او انتقال دهید، وضعتان بهتر که نمی شود هیچ، تازه ممکن است رویتان هم به یکدیگر باز بشود و دیگر همسرتان هیچ ناراحتی بابت انجام کارهایش نداشته باشد.
ناگفته نماند که آمارها نشان می دهند که معمولا خانم ها در زندگی وفادارتر از مردها هستند و شک خانم ها هم در بیشتر موارد بدون دلیل نیست. حالا اگر می خواهید به عنوان یک خانم بدانید که اگر متوجه درستی شک تان شدید چگونه رفتار کنید که همسرتان را از دست ندهید، من به شما می گویم. اولین نکته آن است که پس از رسیدن به یقین به هیچ وجه داد و بیداد راه نیندازید و همه را خبر نکنید. حواستان باشد که برای درست شدن یک رابطه، نباید رفتار اشتباه را با رفتار اشتباه تری جبران کنید. خونسردی خودتان را حفظ کنید و منتظر یک فرصت مناسب بمانید. دومین گام این است که در کمال آرامش و به صورت غیر مستقیم همسرتان را متوجه کارش کنید.
به این شکل، او خیلی راحت تر رفتار خطایش را می پذیرد و آن را اصلاح می کند. به عنوان آخرین نکته هم باید بگویم که اگر ۲ نفر به هم اعتماد کامل داشته باشند، به هیچ وجه شک و تردید در رابطه شان جایی ندارد اما اگر به هر دلیل لغزشی در رابطه شان پیش بیاید و اعتمادشان را به یکدیگر از دست بدهند، باید از یک شخص ثالث برای بهبود روابط شان کمک بگیرند. این شخص ثالث می تواند یک بزرگ تر یا یک مشاور خوب باشد. تنها نکته مهم هم این است که این شخص میانجی، مورد اعتماد هر ۲ طرف باشد تا آنها به راهکار او اعتماد و عمل کنند تا رفتارشان نسبت به هم اصلاح شود. به خاطر داشته باشید نباید هیچ نکته ای را از مشاور منتخب تان مخفی کنید. او در صورتی موفق می شود یاری تان کند که همه چیز را با ریزه کاری هایش بداند. این را هم هرگز فراموش نکنید که دروغ، سرمنشا بروز شک در طرف مقابل تان است. پس همیشه همسرتان را نسبت به کارهایی که می کنید آگاه سازید تا کارتان به شک و فاصله گرفتن از هم نیفتد.
● نظر روان شناس
دکتر بدری السادات بهرامی/ مشاور خانواده
▪ بدگمانی، زندگی را ویران می کند
زمینه ایجاد شک می تواند به ۲ دلیل در کسی به وجود آید؛ یکی بیماری و دیگر عوامل محیطی بعضی ها به خاطر بیماری های اعصاب و روان که شناخته شده ترین آنها بیماری پارانویاست، به همه اطرافیان در حوزه های مخلتف مشکوک می شوند و در مورد همسر خود نیز مشکوک به خیانت می شوند.
این زمینه بیماری حالت ژنتیک دارد و به وسواس های فکری نزدیک می شود که می تواند به فرد و روابط او صدمه برساند. گاهی در محیط زندگی ما و بین خویشان مان نمونه هایی از خیانت به همسر را دیده ایم و به همین دلیل به همسرمان شک می کنیم و البته در برخی موارد به دلیل جو حاکم، این احساس در ما ایجاد می شود که شاید همسر ما نیز جزو گروهی از مردان یا زنان باشد که نمونه هایش در جامعه وجود دارند. پسرهایی به مراکز مشاوره مراجعه می کنند که می گویند نمی توانیم به دخترها اعتماد کنیم. آنها به ما ابراز علاقه می کنند و این در حالی است که در همان زمان به دیگران نیز که از خواستگارانشان هستند ابراز علاقه می کنند تا بتوانند گزینه های بیشتری برای انتخاب داشته باشند یا خانم هایی به مراکز مشاوره مراجعه می کنند که می گویند به دلیل رواج چندهمسری در جامعه، همسران ما نیز تهدید به تجدیدفراش می کنند و شاید تا به حال این کار را کرده باشند چون آن را حق مسلم خود می دانند! می خواهم در همین جا بگویم که شک به همسر چه به دلیل بیماری باشد (ژنتیکی بیماری سوءظن دارد) و چه به خاطر عوامل محیطی (مثلا چون پدر شما به مادرتان خیانت کرده مدام در کمین همسرتان هستید تا مچ او را بگیرید) هر دو آسیب زاست و آسیبی که این سوءظن به خود جسم و روح فرد و طرف مقابل او و صدالبته به رابطه آنها وارد می کند، به حدی جدی است که اگر افراد از آن مطلع باشند هرگز به یکدیگر سوءظن نخواهند داشت. اجازه بدهید برای آقایان و خانم هایی که به همسر خود مشکوک هستند یا مدام در افکار این چنینی سیر می کنند که مبادا همسرشان به آنها خیانت کند خیلی واضح بگویم که خیانت به همسر، مصداق واقعی «شترسواری دولا دولا نمیشه» است؛ یعنی آنقدر علایمش بزرگ و واقعی و واضح است (بزرگ مانند شتر) که به هیچ وجه نمی توان آنها را نادیده گرفت. پس علایم آن را بشناسید تا به خاطر موارد جزیی که عموما حاصل سوء تعبیرها و کج اندیشی شما نسبت به یکدیگر است به هم انگ نزنید و سوءظن ایجاد نکنید. برخی از این نشانه ها را می توان به این صورت گفت که دسترسی به او در ساعت هایی از روز برایتان غیرممکن می شود. تلفنش را همه جا با خود می برد. قبض تلفن، رقم سرسام آوری را نشان می دهد که تا به حال سابقه نداشته است.
در این حالت که شک واقعی به خیانت وارد است تغیر رفتارهای او کاملا محسوس است. اینکه شما به دلیل حرف و حدیث های اطرافیان و اضطرابی که محیط به شما القا کرده روی رفتارهای همسرتان زوم کنید و متمرکز شوید تا شاید بهانه ای پیدا کنید، درست نیست. در حالت واقعی خیانت، نیازی به جست وجو و کنکاش نیست. علایم کاملا آشکار فریاد می زنند که او تغییر کرده و یک جوری شده که شما سر از کارش درنمی آورید. دانستن اینکه آیا این نشانه ها واقعی هستند یا نه، بسیار مهم است چون امکان دارد شما بگویید که مثلا همسرم روی موبایلش پین کُد قرار داده یعنی مرموز شده و من به او مشکوکم! اما باید بدانید موبایل یک وسیله شخصی است و نباید به خاطر اینکه شما زن و شوهر هستید به خودتان اجازه دهید به محض رسیدن همسرتان به خانه، موبایل او را بردارید و در تک تک فایل هایش سرک بکشید و بپرسید: «به فلانی زنگ زدی؟ چی گفت؟ فلانی به تو اس ام اس داده؟» و از این قبیل رفتارها.
زن و شوهری ما توجیه و دلیلی بر این نیست که به محض شنیدن صدای پیامک روی موبایل همسرمان شیرجه بزنیم تا ببینیم چه پیامی و از طرف چه کسی آمده است. وقتی شما رعایت نمی کنید و همسرتان پین کُد می دهد، به معنی آن نیست که او با کسی رابطه دارد. داشتن رابطه آنقدر تاثیر بدی دارد که خود را نشان می دهد که او از نظر عاطفی تغییر کرده و مانند گذشته نیست. در رابطۀ زناشویی تان سردی خاصی که سعی دارد آن را پنهان کند به وجود آمده و البته گاهی هم به طور ناگهانی متوجه گرم شدن رابطه او می شوید؛ رابطه گرمی که تا چندی قبل، خبری از آن نبوده است. به دلیل احساس گناه و صدای وجدان، توجهش نسبت به همسرش بیشتر می شود و این حالت توسط مراجعان ما گزارش می شود و آمارش کمتر از حالت قبل است.
● یکی از عواقب رایج سوءظن نابجا
گاهی بعضی ها وقتی به خاطر کاری که نکرده اند تنبیه می شوند برای انجام آن کار انگیزه پیدا می کنند. مصداق «آش نخورده و دهن سوخته» است! انگار با خود می گویند من که توسط همسرم مدام در حال تنبیه شدن هستم و خطاکار شناخته می شوم چرا این کار را انجام ندهم؟ انسان هایی که بازدار ی های اخلاقی درونی شان و ترس از تنبیه شدن آنها را منع می کند وقتی مورد تنبیه قرار می گیرند چون آن بازداری از میان می رود به سمت انجام کار رغبت پیدا می کنند و با حالتی انتقام جویانه از اینکه بی گناه مواخذه شده اند جسارت انجام هر کاری را به خود می دهند. می گویند : «همسرم حقش است که مورد خیانت واقع شود.
او آنقدر به من گیر داد و متهم ام کرد که فکر ایجاد یک رابطه را در ذهنم انداخت.» واقعا رابطه زن و شوهری به معنی آن نیست که هیچ حریم خصوصی برای خود نداشته باشید. شما نباید چون این خانم یا آقا همسرتان است بدون اجازه و خواست او دست در کیفش کنید، کمد یا وسایل شخصی اش را جست وجو کنید یا گوشی همراهش را پاسخ بدهید. اگر یکی دو بار به تلفن همراه همسرتان زنگ زده اید و او در دسترس نبوده یا با حالت خاصی گفته نمی تواند باشما صحبت کند و اگر او خود را آراسته کرده و با صورت اصلاح شده یا لباس مرتب به سرکار می رود نیازی نیست با شک کردن نابجا اوقات خوش زندگی تان را خراب کنید. اعتنا کردن به شک هایی که به ذهنتان هجوم می آورد، می تواند واقعا مضر باشد. اگر این افکار مزاحم به دلایل خاصی (ناشی از بیماری یا عوامل محیطی ) به ذهن شما می آید با خود بگویید من به شما اعتنایی نمی کنم؛ مگر اینکه در طولانی مدت و با مشاهده حداقل ۵ نشانه از علایم مشکوک همراه باشد.
در این نشانه های مهم باید حتما غیب شدن های واضح یعنی عدم دسترسی در ساعات خاصی از روز و آن هم به طور مکرر وجود داشته باشد. باید بدانید اگر او رابطه ای را با کسی شروع کرده باشد در طولانی مدت این رابطه، از او زمان می گیرد و شما با جدی شدن رابطه متوجه زمان هایی می شود که همسرتان با او می گذراند. از دیگر نشانه های مهم، تغیر رفتارهای عاطفی محسوسی است که در همسرتان می بینید. این تغییر رفتارها آنقدر محسوس اند که متوجه اش می شوید. بروز این علایم در میان زنان و مردان یکسان نیست. مشکوک بودن به همسر رفتار آسیب زایی است و می تواند زندگی شما را تهدید کند. اگر شما قصد دارید از رابطۀ زناشویی تان محافظت کنید و نگران هستید که مبادا این آسیب اجتماعی به زندگی شما هم داخل شود و به آن لطمه وارد کند، سعی کنید زمینه ایجاد آن را در زندگی تان شناسایی کنید و از بین ببرید. بالاخره زمانی که خیانتی صورت می گیرد همسر آن فرد هم در ایجاد آن سهمی دارد.
او به برخی مشکل های زندگی اش که به وضوح سلامت خانواده را تهدید می کرده بی اعتنایی کرده و همان مسایل موجب فاصله او از همسرش و در نهایت خیانت همسران به یکدیگر شده است. البته در مواردی که فردی بیمار باشد (کسی که اختلال شخصیت دارد در فاز مانیک دلبسته کسی می شود و به همسرش خیانت می کند یا کسی که اعتیاد جنسی دارد، برقراری رابطه های متعدد جزء وضعیت جاری و عادی زندگی اوست) نمی توان گفت خیانت او تقصیر همسرش هم هست.
اما به غیر از بیماری ها در دیگر موارد می توان گفت سهمی از این خیانت متوجه همسر گرامی این خانم یا آقاست. او باید به جای آنکه کارگاه بازی در آورد و مدام در پی بررسی کردن کیف و گوشی موبایل همسرش باشد به دنبال سهم خود از این اتفاق باشد. هر زن و مردی در مورد رابطه با همسرش باید به خود یادآوری کند من به عنوان یک همسر موظفم نیازهای عاطفی، روانی و اجتماعی همسرم را برآورده کنم و اگر این کار را نکنم، زمینه آسیب به این رابطه مهیا می شود. من باید از خودم بپرسم به عنوان یک همسر در کجای این رابطه و در کجای وظایف همسری ام هستم.
باید مدام در پی شناسایی و رفع نیازهای همسرم باشم تا او کمبودی را حس نکند و از بودن با من لذت ببرد؛ نه اینکه روزی به خودم بیایم و ببینیم مدت هاست از او طلاق عاطفی گرفته ام و به جای دیدن واقعیت موجود، فقط در پی ظاهر قضیه هستم و حواسم به موبایل او یا چک کردن کیفش است. پس لطفا سهم خودتان را شناسایی کنید و برای پیشگیری از بروز آسیب، سعی کنید آن را به نحو احسن اجرا کنید. به هر حال شما نمی توانید جلوی واقعیت های جامعه را بگیرید و مانع تاثیر آنها بر اعضای خانواده تان شوید.
الهه رضاییان