در بخش های قبلی در مورد موسیقی مقدمه ای راندیم که سخن را به نگاهِ ژرفی در تخلیق و بمیان آمدن موسیقی قبل از تاریخ کشانید.
اولین مؤسس و بنیاد گذار موسیقی در روی زمین شیطان است.
شيطان خوانندگی كرد و در وقتی كه در زمين قرار گرفت نوحه كرد و بهشت را به خاطر آدم علیه السلام آورد.
وقتي كه حضرت آدم «عليهالسلام» وفات نمود شيطان و قابيل، هر دو، دشمن سرسخت آدم علیه السلام بودند.
این دو، دَورِ هم جمع شدند و وسايل آلات موسيقی را فراهم نمودند، و از راه غنا و موسيقي به حضرت آدم علیه السلام شماتت كردند، و خواستند تا در روی زمين هر نوع موسيقی به وجود بيايد كه مردم به وسيله ی آن در عيش و طرب به سر برند، و دین و ایمان را فراموش کنند.
موسیقی امروزه، از نوع همان موسيقی است كه شيطان به وجود آورده است.
به تعقیب آن مقدماتِ بعدی استفاده از موسيقی را همان زمان، انسانهای سنگ حجر فراهم كرد كه دريافت چگونه بسياری از حيوانات به صدای موجود شده از دميدن در صدفی يا شاخ گاوی و يا كوبيدن بر سنگ و يا چوبی پاسخ ميدهند و توليد اين صداها باعث ايجاد ارتباط ميان او و حيوانات می شود.
از آنجايی كه شكار مخصوص مردان بوده به نظر میرسد كه آلات موسيقی هم ابتدا توسط آنان ساخته شده و به وسيله ی آنان به كار رفته است.
موسيقی به كمك مردان شكارگر شتافت و همدم انسان دامپرور شد و به مرور جنبه ی ربانی و مذهب گرفت و كاهنان بر دانش موسيقی مسلط شدند و نواختن موسيقی در مراسم مذهبی و آيينی به خصوص، هنگام برداشت محصول همراه با رقص و پايكوبی و نيايش مرسوم گشت.
بشرِ اوليه از طريق آواها و حركات موزون، مراسم و پايكوبی ها بر ترسها، غمها، شاديها و آمال و آلام خويش آرامش ميبخشيد، و احساسات خود را جاری میساخته است.
آنگاه كه می هراسيد از طنين آواگريهای جمعی خود از بی قراريها میكاهيد و در وقت شادمانی با ريتم به پايكوبی و تحرك میرسيد، و هنگامی كه اندوهگين بود به اشك و آهِ موزون دل را تسكين می بخشيد و امواج خود را تعديل و در هنگام ابهام و شدت نياز، تمنايی آهنگين داشت و در غرور فتح و پيروزی به جشن و پايكوبی و در شكست و ناكامی به عزا و نوحهسرايی می پرداخت.
شيطان با شيوهها و ترفندهای متفاوتی به سراغ اولاد آدم علیه السلام می آيد تا او را از مسير حق جدا كند كه يكی از ابزارهای اساسی او هم همان موسيقی و غنا است.
موسيقي را بنا بر استفاده ی طبقات مردم از آن می توان به سه طبقه تقسيم كرد:
۱- موسيقی مذاهب
۲- موسيقی توده ی عوام يا موسيقی عمومی مردم و اقشار مختلف جامعه
۳- موسيقی سياسی به تعبيرِ ديگر موسيقی توده ی خواص يا موسيقی حاكمان يا قدرتمندان و استعمارگران.
در كنار اين سه پديده يك پديده ی جديد نيز در عصر حاضر به عرصه ی بازارِ موسيقی راه گشوده است و آن موسيقی تودههای نسل جوانِ واخورده است كه به علت عدم ثبات در ارائة ی هويت اصيل و تجلی هنری سالم به پيروی از روشهای گوناگون و ابداعات زودرس كه خود ناشی از تزلزل روحی و بی محتوای در تودههای نسل جوان است که ارزش فرهنگی قومی و هنری ندارد.
بنيانگذاران بعدی موسيقی در جهان:
در خرابههای شهر «اور» پايتخت سومر و كلده نزديكیهای خليج فارس يك نوع چنگ كه از عمر آن بيش از چهارهزار سال ميگذرد بدست آمده است.
در شروع، كشورهای ﴿سامی﴾ مانند ﴿مصر و كلده و سومر﴾ بنيان موسيقی را گذاشتند و كشورهای آريايی، يونان و ايران به موسيقی توجه پيدا كردند.
اما از نظر علمی، يونان پا به موسيقی غربي و ايران اساس موسيقي شرق را بنا نهاد.
این دو، ﴿ایران﴾ و ﴿یونان﴾ عامل اصلی توسعه ی موسیقی در جهان اند، و با ترویج فسق و فساد، بی دینی و بی ایمانی، تمرد و اهانت به اسلامِ اصیل، طبق احادیث مبارکه، دجال نیز از از یکی از شهرهای ایران و خراسان ظهور میکند.
در حدیثی که ﴿ترمذی، ابن ماجه، حاکم و احمد و ضیاء﴾ در مختار از حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه روایت میکنند چنین آمده است:
رسولالله صلی الله علیه وسلم فرمودند:
إن الدجال یخرج من أرض بالمشرق، یقال لها: (خراسان) یتبعه قوم کأن وجوههم المجان المطرقة
(کسانی از دجال تبعیت میکنند که چهرههای شان مانند سپر فرو رفته سرخ و گرد است)
این بدین معنی است که دجال، در بدترین جامعه، در پست ترین خانواده، در کثیف ترین ﴿رحم﴾ خلق شده، در همان جامعه ی ملوث از شرکیات، و خرافات، جامعه ئی که تمام مردم دنیا را با طلسمِ موسیقی ملوث میسازند، ظهور میکند، و با ظهور دجال، چهل هزار بدون درنگی با او میپیوندند.
و اما، در قدیم ها، موسيقی در مصر قديم بيش از كشورهای ديگر اهميت روحانی داشته است.
آواز مذهبی را فرعون شخصاً در برابر مجسمه ی مورد پرستش خود به حال استغاثه می خواند و مردم پشت سر او سرود را تكرار ميكردند.
در موسيقي غيرمذهبی نيز آهنگهای رقص معمول بود.
در ديوارهای اهرام ثلاثه و مقابر مصری چند صحنه از رقص قديم اين كشور نقاشی شده است.
مجسمه ی كوچك يك رقاصه كه مربوط به پنج هزار سال پيش از ميلاد است در حوالی اهرام كشف شده است.
همچنين در فرهنگ باستانی مصر و بين النهرين، موسيقی و شفا با معبد و مراسم مذهبی گره خورده بود.
زنگوله ها در موسيقی تشريفاتی مذهبی براي تسخير ارواح شيطانی به كار برده می شد.
مصريان معتقد بودند كه موسيقي در حكم طاس و طلسم و نشانهای از صداهای موجودات ديگر است كه هر نت آن نيروی جادويی برای احضار ارواحِ خدايان باطل ایشان است.
اسرائيلی ها، مانند مصريها در موسيقی بين ملل قديم دنيا متمايز بود.
میان اسرائلی ها، صورتسازی و مجسمهسازی تحريم شده بود و يهوديها ناگزير ذوق هنری خود را به شعر و موسيقی معطوف كردند به همين جهت موسيقي نزد اين ملت مقام بسيار بزرگی يافت.
در كشورهاي لبنان و سوريه:
در کشور های لبنان و سوریه، نيز خود، تحولي به وجود آوردند، ولي به طور كلي به جز موسيقي جاز غالباً به طور ناقصی توسط اركستر تقليد شده در موسيقی علمی كشورهای عرب، به اصول قديم وفادار ماندهاند.
در بخش بعدی نفوذ موسیقی، و تاریخچه ی آن را میان تُرک ها مورد بر رسی قرار داده، بحث های وسیع تری را در این مورد خدمت شما عزیزان، ان شأ الله ارائه میکنم.
تا بخش بعدی، الله تعالی یار و یاور شما.
عزیزان گرانقدر:
لطفاً این مضامین خیلی مهم و حیاتی را با تمام خانواده، اقارب، دوستان، و همکاران تان شریک سازید، و در رشد فکری، عقیدتی، ایمانی و وجدانی همنوع تان اقلاً یک امر خیری را، مایه ی حصولِ صدقات جاریه ی تان سازید.