غرور و سرکشی قطره ی آب بد بو

ghroor

آیا میدانستید؟

﴿غرور و سرکشی قطره ی آب بد بو﴾:

﴿ بخش چهارم﴾:

(پیوسته به گذشته)

اگر بخاطر داشته باشد، بخش اول این مضمون را با دعوت یک برادری که تارک نماز بود، بسوی دین و ترمیم پل ارتباطی ایشان با الله تعالی، آغاز کردیم.

خواستم موضوع بی نمازی را عمیق تر درک کنم، و پژوهشی را در زمینه راه اندازی کنم که:

﴿چه چیزی باعث ایجاد تکبر و غرور در انسان میشود، به آن حدی که از سجده کردن به خالق مهربانش، انکار میکند؟﴾

با این برادر عزیز مان، ارتباط دوستی من روز به روز مستحکم تر، و معنوی تر شد. و به فضل و مرحمت الله تعالی به حقایقی دست یافتم که شریک کردنش را با شما واجب میدانم.

حسِ تکبر و غرور در انسانها، از ایام طفولیت به ایشان تزریق میشود، و این احساس، وابستگی عمیقی با تعلیم و تربیه ی فامیلی و خانوادگی طفل دارد.

عاداتِ زشت و تداوم بر اعمالِ منکرِ والدین، در مقابل اطفال شان، در معنویات و شخصیت سازی طفل رُل اساسی و زیر بنائی را بازی میکند.

انسانهائی که تارک نماز اند، و یا حقِ نماز را آنچه شابسته ی این عبادتِ بی بدیل است، بدرستی ادأ نمیکنند، در حقیقت انان های مغرور، متکبر، و خودخواهی اند که بخاطر کسب لذتِ چیز دیگری، لذتِ عبادت و نماز را قربانی آن عمل میکنند.

تارکِ نماز، وضو و رکوع و سجود را ضیاع وقت میداند، و چنین میپندارد که از کار های پردر آمدِ مالیِ دیگری عقب میماند و زیان میکند،

کُند نمازان، و کاهلان و تنبل نمازان که مانند پرندگان منقار شان را ﴿سجده گویان﴾به زمین میزنند، و رکوع شان با سرعت ۲۰۰ کیلو متر فی ساعتِ زبان شان، با حرکات سریع جمناستیکی بدرقه میشود، برنامه های دیگری در سر دارند که از دست دادن آن را نسبت به ادأ کردنِ حقِ نماز، برتر میدانند.

گروه دیگری از اسنانهای مغرور هستند که آنقدر اسیر خودخواهی و خویشتن پرستی هستند که، وقتی احساس حقارت می کنند برای ارضاء حس خودپسندی و به منظور حفظ شخصیت خویشتن، جبار و متکبر می شوند، و با تحقیر کردن مردم و ناچیز شمردن آنان، حقارت نهانی و شکست درونی خود را جبران می نمایند. و اگر قدرتی بدست آورند مرتکب جرائم و جنایات عظیمی می شوند.

سوالی که مطرح است، این است که چرا بعضی از افراد مردم، به بیماری خودپسندی دچار می شوند؟

و چگونه این خوی مذموم، در روان آنان ریشه می داند؟

و بر اثر آن از حق بینی و حقیقت شناسی باز می مانند و گرفتار بلند پروازی و توقعات نابجا می شوند و از حد واقعی خود تجاوز می نمایند؟

علل و عوامل متعددی در ایام طفولیت برای کودکان، و در تمام مدت عمر برای بزرگسالان، می توانند باعث ایجاد این حالت روانی شوند و آدمی را به بیماری خودخواهی گرفتار نمایند، دو عامل خیلی مهمی که مربوط به دوران طفولیت است، و در آینده ی طغیانگر و متکبرِ انسان نقش مهمی را ایفا میکند عبارت اند از:

۱- وضع طبیعی کودک:

همان طور که گاهی اطفال، با اندام ناموزون و غیرطبیعی از مادران متولد می شوند که بعضی از آن عیوب بدنی با وسائل علمی، اصلاح پذیر است و بعضی غیرقابل درمان، همچنین ساختمان روحی بعضی از اطفال نیز از روز اول ولادت، غیرطبیعی است که گاهی در پرتو تربیت های دقیق و مراقبت های علمی، اصلاح می شود و گاهی درمان ناپذیر است.

این حالت و وضیعت روانی در اطفال از ایمان، عقیده، روان و عاداتِ مادری که طفل را در بطن دارد، و بعداً کارکردگی ها و درجاتِ ایمانی و عقیدتی پدر، در مقابل طفل و تزریقِ بی ایمانی و یا سُستی و تنبلی در دین و عقیده، رنگ میگیرد.

پدر و مادر نیک و صالح، قبل از اینکه نطفه در رحم شکل بگیرد، با عقیده و ایمان خالص، از خالق مهربان شان طالبِ اولاد صالح و صالحه میشوند.

چنین بندگان نیک که قبل از بستن نطفه در رحم، زندگی دنیوی و معنوی آنها مالامال از عبادت و عقیده ی راسخ بوده است، دستان خاکی شان را بدرگاه خالق هستی با تواضع و حسن ظن بلند میکنند و دعا میکنند:

رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا

«پروردگارا ! از همسران و فرزندان مان مایه ی روشنی چشم ما قرارده، و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان!»

و کی چنین عابد و باایمان بود که چنین دعا کرد، وخالقش او را چنان نداد و اعطأ نکرد؟

در جواب دعای شان الله سبحانه و تعالی میفرماید:

أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ (بقره ۱۸۶)

دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا می‌خواند، پاسخ می‌گویم!

بلی عزیزان گرانقدر!

نحوه ی تعامل والدین با خالق شان، در روح و روان کودک شان تأثیر جدی دارد.

اطفالی که از سنین پائین ساختمان روحی مخصوصی دارند، گوئی از مادران خویش، متکبر و خودخواه زائیده شده اند و از اول، وضع روحی آنها غیرعادی است، از لوله ی ناف مادر همان چیزی را تغذیه میکنند که در عقیده و ایمان آن مادر، و پدر موجود است.

این قبیل کودکان که طبعاً خویشتن پرست و مغرورند، حرکات و سکنات شان، گفتار و رفتارشان، در برابر کودکان و بزرگسالان، در موقع بازی و در حال عادی، توأم با خودخواهی و تکبر است.

اینان اگر در طول ایام کودکی، شرائط مساعدی بدست آورند و بتوانند خواهش های غرور آمیز خود را آزادانه اعمال نمایند، و در محیط تربیتی و زندگی خویش با هیچ مانعی مواجه نشوند، سرانجام افرادی بداخلاق و خودپسند، متکبر و غیرقابل معاشرت، جبار و زورگو، بار می آیند و در جامعه با غرور و نخوت زندگی می کنند.

این کودکان در زندگانی، خیلی زود شکست می خورند و مردم که از معاشرت این گونه افراد به سختی متنفرند، آنها را از خود می رانند و با تحقیر و توهین، از جامعه طرد می شوند و در نتیجه، عمری را با محرومیت و ناکامی می گذرانند.

پرورش صحیح این قبیل اطفال، که خوی تکبر و غرور با سرشت آنان آمیخته است مانند تمام کودکان دشوار، برنامه ی مخصوصی دارد و با روش تربیت کودکان عادی و طبیعی، متفاوت است.

مربی شایسته و با تدبیری لازم است که از آنان سرپرستی نماید و با مراقبت های شبا روزی اسلامی و دینی مرتب و مسلسل، آن صفات ناپسند طبیعی را خمود کند و از رشد آنها جلوگیری نماید، و در عوض خلقیات پسندیده ای را در روان شان پرورش دهد.

این کودکان اگر به درستی تربیت نشوند و همچنان با غرور و خودپرستی رشد کنند سرانجام مردم خطرناک و ماجراجو خواهند شد و ممکن است در ایام زندگی مصائب غیرقابل جبرانی برای خود و سایر مردم به بار آورند، زیرا تحقیر و بی اعتنائی مردم علاوه برآنکه غرورشان را تشدید می کند و تکبرشان را به سر حد جنون می کشاند، اساساً نسبت به جامعه ای که آنان را رنجیده خاطر کرده و حس خودپرستی آنها را ارضاء ننموده است به سختی دشمن و بد خواه می شوند و برای انتقام گرفتن، به هر عمل خطرناکی دست می زنند.

نتیجه همان میشود که امروز در جامعه آن را مشاهده میکنیم. انسانهای مغرور، متکبر، خودخواه و مادیات پرست که برای بدست آوردن قدرت و پول، حتی به ریختاندن خونِ ناحق و انداختنِ حلقه ی اسارتِ اجنبیان به گردن، رازی میشوند.

و در آنطرف دیگر، حامیانِ این انسانهای مغرور و متکبر، سِیلیِ جهالت، تعصب، فرقه گرائی، و پشتیبانی از چنین اشخاص متکبر و مغرور را، صرف و صرف، بخاطر حمایتِ کور کورانه ی شان از آنها، بگونه ی خیلی ناهنجاری متحمل میشوند.

و چه درد آور است این سیلی که از غرور و تکبرِ بزرگانِ خودخواه بر روی حامیانِ جاهل و متعصب نواخته میشود!؟

هرگاه تعداد چنین اشخاص در جامعه زیاد شود، برای ارضای نفس و پرورش ماده ی تکبر و غرور در وجود ایشان، از بارآودن هر نوع مصائب و حادثادت ناگواری بالای رعیت، دریغ نخواهند کرد.

ای انسانی که از یک قطره ی آبِ بد بو خلق شده ای، آیا چنین پنداشته ای که، برگشتاندنِ تو به همان قطره ی بد بو، نزد الله تعالی محال است؟

حضرتِ حق، رعیتِ جاهل را برحسبِ تعامل شان با الله تعالی، و بادرانِ مغرور و متکبر شان را بر حسب غرور و تکبر شان، محاسبه و مواخذه میکند.

بار الها!

نه ما را با آن رعیتِ جاهل با نیت های متعصب و تفرقه گرانه ی شان مختلط کن، و نه هم سایه ی ضلالت و گمراهی این انسانهای مغرور، متکبر، جاسوس و فروخته شده را بالای این ملت مستولی ساز!

اگر نیتِ احزاب و اقشار، اخوت، برادری، اتفاق، اتحاد، همدلی و همزیستی باشد، معامله از عالم بالا براساس همین نیت پاک صورت خواهد گرفت،

ولی، اگر نیت بر اساس ضلالت، تفرقه، تعصب، تعدی، عداوت و بغض است، او تعالی، مالکِ دلها و بر همه نیت ها آگاه است.

عزیزان گرانقدر:

لطفاً این مضامین خیلی مهم و حیاتی را با تمام خانواده، اقارب، دوستان، و همکاران تان شریک سازید، و در رشد فکری، عقیدتی، ایمانی و وجدانی همنوع تان اقلاً یک امر خیری را، مایه ی حصولِ صدقات جاریه ی تان سازید.

جزاکم الله خیراً!

ا.ج.ع

ادامـــه دارد….

دوشنبه بیستم شوال ۱۴۳

بیست و پنجم جولای ۲۰۱۶

https://www.facebook.com/meydanestid

و از طریق گوشی های موبایل!

m.facebook.com/meydanestid

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *