مسلمانِ راستین

16

آیا میدانستید؟

﴿مسلمانِ راستین﴾

( قدم به قدم بسوی نور)

(بخش شانزدهم ):

سلامتی، رحمتِ الله سبحانه تعالی، و برکاتِ بی پایان ربِ منان بر شما عزیزان باد!

درود وسلامِ بی پایان بر شما و اهل ییت شما عزیزان خوش قلب و دوستداران صفحه ی آیا میدانستید!

در دو بخش قبلی این مضمون، در مورد گام هفتم که ﴿شناخت نفس ، تدارک و راه اندازی اسبابِ غلبه بر آن﴾ بود، روشنائی مقدماتی انداختیم.

اولین و مهمترین دستور العمل خودشناسی و معرفت نفس دستور العملِ تفکر است اگر توفیق رفیق آدمی شود و انسان بتواند یک دوره ی قرآن کریم را برای استخراج آیاتی که الله سبحانه و تعالی در آنها انسان را به تفکر و تعقل و تدبر در آیاتش توصیه نموده است، قرائت کند خواهد دید تعداد آیاتی که انسان به تفکر و تعقل امر شده است بسیار چشمگیر و زیاد است.

تفکر و تامل در آیات الهی،خصوصاً تفکر در مورد نفس و شئون شگفت آورش موجب خروج از عادات و تولدی دیگر می شود.

تفکر در اینکه به راستی من کی هستم، انسان یعنی چی، و از کجا آمده ایم؟ و به چه غایت و هدف آمده ایم؟ و علت خلقت این همه عوالم بیکران برای آدمی چیست؟

به چه منظور برای انسانی که شریف ترین موجودات است این همه آیات و حقایق آفریده شده است؟

قرار است انسان با وجود این همه اسرار و حقایق بیکران به چه افقی سوق داده شود؟

به راستی اگر نه این است که عقل انسان برای قرائت کتاب علم انباشته روی هم آفریده شده است پس به راستی چرا بیشترین دستور العمل انسان سازی در قرآن به تفکر و تعقل اختصاص یافته است؟

آیا دستور العمل زندگی کنونی ام با دستورات قرآن کریم و سنت نبوی صلی الله و علیه و سلم مطابقت دارد؟

اگر ندارد، چرا چنین است؟

عزیزان گرانقدر!

انسان پیوسته، بدون درنگ، و بدون ضیاع وقت، هر لحظه و هر دقیقه، هر ساعت و هر روز و شب بایستی از تفکر در نهاد و اسرار وجودی نفس خویش غافل نشود، تدبر کند، تفکر کند، در لابلای الفاظ معجزه آسای قرآن کریم آنقدر فکر کند که با تفکر خوابش ببرد.

تا زمانیکه مسلمان قرآن کریم را با تدبر و تفکر قرائت نکند، به حقیقتِ خلقت، دنیا، ماحول، محیط، و حیات پی نخواهد برد، و از آبِ زلالِ معرفتِ نفس خویشتن جرعه ای نخواهد نوشید.

چرا ذات پاک الله سبحانه و تعالی در آیات بی شماری از قرآن کریم بندگانش را به تدبر و تفکر توصیه نموده است؟

شما که این همه دغدغه ی خودسازی و خودشناسی را در سر دارید و چون تشنه اید، میخواهید به هر نقطه ای سری بزنید تا از آب زلال معرفت نفس خویشتن جرعه ای بنوشید میگویم که از تفکر در نهاد و اسرار وجودی نفس خویش غافل نشوید.

حال، برای کشفِ اسرارِ نفس، به فهم، حکمت و تدبر نیاز مبرمی احساس میکنیم.

تفکر و تدبر میتواند انسان را به آبِ حیاتِ جوشانِ معرفت الهی رهنمون سازد، به شرط آنکه آداب تفکر را خوب بدانیم و آنگونه که شایسته است عاملش باشیم، و بصورت درستِ آن، بدان عمل کنیم.

این موضوع را برای آن یاد آور شدم که، ما انسانها، در زندگی روزمره ی مان، به مصروفیت ها و مشاغلِ خیلی خطرناکی نفس مان را آغشته کرده ایم و روح و روان و دماغ مان در حالتِ تفکر در زندگی تخیلی که زاده ی نوع زندگانی خود مان است، مشغول شده است.

الله سبحانه و تعالی بندگان نیکش را چنان توفیقی عنایت فرموده است که عالمِ خواب و رویا را در آنها مایه ی حلِ معمای تفکرِ شب و روزِ ایشان ساخته، دخالتِ افکار زهر آگین را از خواب و رویای ایشان زدوده است.

در جریان روز و شب ، دماغ و فکر به هر چیزی زیاد تمایل داشته باشد، و یا از آن ناحیه متأثر گردد، اگر مسلمان خودش را قبل از خواب به خالقش نسپارد، و مَلَکِ محافظ در اثنای خواب بر وی تعیین نشود، شیطان خوابش را تسخیر میکند.

این یکی از خطرناک ترین راه های ایجادِ روزنه ی تخیل در افکار انسانها، در اثر تمایل نفسِ خود شان به آنچه در خیر ایشان نیست، و بر شر ایشان، با وسوسه های شیطان بر آنها وارد میشود.

وقتی، مسلمان، اکثر اوقاتش را در تدبر و تفکرِ آیات قرآن سپری میکند، در عباداتش بر سرِ وقت مانند یک عسکر مداومت دارد، و از ضیاع وقت جداً خود داری میکند، بدون شک که شبانگاهان، قبل از خواب، خودش را به خالقش میسپارد و اورادِ خواب را فراموش نمیکند، پس محافظی بر وی از فرشتگان گماشته میشود.

بدون شک که الله سبحانه و تعالی تفکر تدبر روز و شب وی را ضایع نکرده، حتی خوابِ وی را برایش مایه ی علم و فراگیری علم خودش میسازد، و او را از عالمِ تخیل و خیال پردازی بدور میدارد.

یکی از اسبابِ وسوسه ها و گمراهی انسانها، ایجاد تخیل، در افکار انسان است، و باید فرق میان ﴿تفکر، تدبر، تعقل﴾ و ﴿تخیل﴾ را باید دانست.

چون اکثریت، با تخیل گمراه شده اند، و راه نیستی و غیر را بر راه هستی و حق، اشتباه گرفته، بر راهِ غیرِ خودشان پافشاری و اصرار دارند، در حالیکه، ایشان در یک گمراهی محض قرار دارند.

تخیل از دو راه داخل افکار انسان میشود:

۱- از تمایلِ نفسِ انسان به چیزی که آن را خیلی می پسندد و آن را خیلی دوست دارد.

حال این چیز میتواند یک عمل خیر و نیک باشد، و یا شری باشد که انسان آن را خیر می پندارد و به شر بودنش واقف نیست.

در حدیثی شیخین آورده اند که:

یَأْتِی الشَّیْطَانُ أَحَدَکُمْ فَیَقُولُ: مَنْ خَلَقَ کَذَا، مَنْ خَلَقَ کَذَا، حَتَّی یَقُولَ: مَنْ خَلَقَ رَبَّکَ؟ فَإِذَا بَلَغَهُ فَلْیَسْتَعِذْ بِاللَّهِ وَلْیَنْتَهِ بخاری (۳۲۷۴) مسلم (۱۳۴)

«بدون تردید، شیطان نزد یکی از شما می آید و می گوید: چه کسی این را آفریده است؟ چه کسی آن را آفریده است؟ تا جایی که می گوید: چه کسی پروردگارت را آفریده است؟ چون کار بدین جا رسید، به الله تعالی پناه ببرد و از این افکار باز بیاید. »

۲- از طریقِ غرور، تکبر، خودستائی، و خود برائتی:

مؤمن، یعنی مسلمان نیک و امین میگوید:

قرآن حق است، سنت حق است. هر آنچه از قرآن و سنت بما رسیده است حق است و خارج از آن، در شرع جائی ندارد.

انسانهای مغرور، متکبر و خودستا، توسط وسوسه های شیطان چیز هائی را در قرآن و سنت اضافه میکنند که شرع مبین و اسلام اصیل نه آن را دیده و نه هم شنیده است.

ایجاد چنین تخیلاتی در افکار انسان باعث گمراهی و تفرقه در مسلمان شده، افکار و عقیده ی درست را بسوی غرور و تکبر که دسیسه های شیطان برای ایجاد رخنه میان مسلمانان است، سوق میدهد.

چرا که بین تعقل و تخیل تفاوت بسیاراندکی است و انسان چه بسا ساعتی را برای تفکر و تعقل در خلوتی بنشیند اما حاصل خلوتش جز تخیل و سفر در خاطرات گذشته و مرور حرفها و کارهای آینده و گذشته خود و دیگران نباشد.

این تخیلات نه تنها کمکی برای معرفت نفس نمی کند بلکه او را از تعقل و تامل در حقایق باز می دارد چرا که تعقل با تعلق سازگاری ندارد.

پس برای درک عمیق نفس بایستی تدبر و تفکر در رآن و الهیات کرد، و از تخیل به الله سبحانه و تعالی پناه برد.

دو نوع انسانها در معرض حملاتِ تخیلی شیطان قرار دارند:

۱- آنانیکه ضیاع وقت میکنند، بر عبادت وقت نمیگذارند، و یک بخش خیلی عمده ی زندگی روز مره ی شان از لهو و لعب، موسیقی و چرندیات دیگر مملؤ است و خودشان هم طالبِ هدایت و طالبِ توفیق از خالق شان نیستند.

این گروه مردم، نظر به تمایلات درونی خودشان به منکرات، و نطلبیدنِ توفیقِ هدایت از الله تعالی، در جلو چشمان شان پرده های ذخیمی گذاشته شده است، و در همین زندگی که خودشان انتخاب کرده اند، فروگذاشته شده اند. نه خیری در کار شان است و نه هم تغییری در حال شان.

این گروه مردم، حرام ها را حلال میدانند، به فسق خوش آمدید گفته اند، و به خالق شان پشت کرده اند.

پس زندگی شب و روز شان فقط تخیل است و خوراندنِ خواهشاتِ نفس های سرکش شان.

۲- گروه دوم انسانها، کسانی اند که هدف شان رسیدن به حق است، ولی در مسیر راه، مورد حملات و وسوسه های شیطان قرار گرفته، ابلیس، با انحراف فکری ایشان را به تخیل برده است.

طوری که ناحق ها را حق، و حق ها را ناحق و باطل پنداشته، گروهی را با خود بسوی ناحق دعوت میکنند و رعیتِ جاهل را تحویلِ تخیل نموده، تدبر و تعقل را از ایشان برگرفته اند.

مسلمان برای شناخت نفسش به الله سبحانه و تعالی و سنت پیامبرش صلی الله وعلیه وسلم رجوع میکند، نه به غیر آن:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلا (نسأ ۵۹)

« ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از الله و پیامبرش اطاعت کنید و از کاردان و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداری نمایید(مادام که دادگر و مجری احکام شریعت باشند).

و اگر در چیزی اختلاف نمودید آن را به الله و پیامبرش برگردانید اگر به الله و روز رستاخیز ایمان دارید. این کار برای شما بهتر و خوش فرجام تر است».

در این آیه شریف، الله تعالی به وضاحت بیان میکند:

﴿در مورد هر چیزی اختلاف کردید، به کلام او تعالی و سنت پیامبرش رجوع کنید ، و این بهترین راه حل برای شما است﴾

شناخت نفس، تدبر در قرآن، دوری از تخیل، قدمِ عالی برای رسیدن به نورِ الهی است.

وبرخلاف نشناختن نفس، عدم تدبر در قرآن، و مخلوط کردن تخیل در تفکر، دوری و فاصله گرفتن از انوار الهی بوده، انسان را دوباره تحویل نفسش میدهد.

ابن عباس رضی الله عنه روایت شده که گفت:

شخصی نزد رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم آمد و گفت:

یَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنَّ أَحَدَنَا یَجِدُ فِی نَفْسِهِ- یُعَرِّضُ بِالشَّیْءِ- لَأَنْ یَکُونَ حُمَمَةً أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنْ أَنْ یَتَکَلَّمَ بِهِ؛ فَقَالَ: اللَّهُ أَکْبَرُ، اللَّهُ أَکْبَرُ، اللَّهُ أَکْبَرُ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی رَدَّ کَیْدَهُ إِلَی الْوَسْوَسَةِ ﴿ احمد ۱/۲۳۵/۳۴۰﴾

«ای رسول الله! یکی از ما در وجود و روان خود، مطلب و موردی را احساس می کند که اگر وجودش سوخته و خاکستر شود، بهتر است از این که آن را بر زبان بیاورد،

پیامبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم فرمودند:

الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، سپاس پروردگاری را سزد که مکر شیطان را در حد وسوسه رد نمود( و کاهش داد). »

مضامین احادیث فوق بیانگر این نکات است که افکاری که در مورد مسایل غیبی و اعتقادی در ذهن و خیال انسان می گذرد، از وسوسه ی شیطان هستند تا مسلمان را دچار شک و تردید نمایند.

پس، پناه میطلبیم به ذاتِ اقدسِ توانا، از شرِّ نفس و تخیلاتِ شیطانی و دور از آداب و سنت الهی و نبوی صلی الله وعلیه وسلم!

مطالعه ی بخش های بعدی این مضمون بی نهایت مهم و ضروری را از این صفحه، از دست ندهید.

جزاک الله و خیراً

ا.ج.ع

ادامـــه دارد….

یکشنبه بیستمِ جمادی الاول ۱۴۳۷

بیست و هشتم فبروری ۲۰۱۶

https://www.facebook.com/meydanestid

و از طریق گوشی های موبایل!

m.facebook.com/meydanestid

Or simply type this keyword in your facebook search engine:

meydanestid

نوت: بخش قبلی را از لینک زیر دریافت کنید:

https://www.facebook.com/meydanestid/photos/pb.582425941852445.-2207520000.1456699043./936733173088385/?type=3&theater

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *