به جناب استاد سخا صاحب
شاعر فرهیختۀ کشور
————————————-
محمد عزيز عزيزی
سلام مرا به پذیرید
بعد از زمان زیاد وانتظار فراوان شعر تازه ای تانرا خواندم ولذت بردم وبر خلاف نوشته ای تان من خواستم تا از شما بطور دیگر یاد کنم .
البته چون فی البدیهه بوده است اگر کمی وکاستی دارد به بزرگواری خود عفو و راهنمائی نموده وما را همیشه با سروده های خویش محظوظ دارید .
در پرده های زمزمه جاری بود سخا
مثل سرود گــــرم قنــــاری بود سخــا
چون سازدل نوازغزلهای خوب وناب
پیچیده درهــــوای صحاری بود سخا
ای ابر مست مست مسیحاتوهم ببار
زیرا که شعر ناب بهاری بود سخا
بنکر تمام روی زمین پر زگل شده
اینک هـــــوای ائینه داری بود سخا
در اوج آسمان غــزل درزمان ما
شاهین تیز چنگ شکاری بود سخا
درراه حفظ حرمت اندیشه وقلــم
پای بند تام ، قول وقراری بود سخا
دربزمگاه زنده دلان غزل ســرا
هرگز مباد تابه کناری بود سخا
درجمع دوستــان ادب ای «عزیز» من
ما دیده ایم که مرد عیاری بود سخا
پایان
———————————————
والسلام وعلیکم ورحمت الله وبرکاته
محمد عزیز ( عزیزی ) – لندن
حمل 138930 –
برابر 19 اپریل 2010
مطابق به 4 جمادی الاول 1432
:00:45 بعد از نصف شب AMساعت –