آزادگـــــی وهمت ُبلنــــد
«همت بلند دار که مردان روزگار
از همت بلند به جائی رسیده اند»
محمد عزیز ( عزیزی)
هلــــه زود وقت آرمیــــدن نیست !
چشم بگشــــــا زمان خوابیدن نیست
کاروان رفته است وتو درخواب
مر ترا مقصــــدِ رسیــدن نیست؟
هستی ات میرود به باد فنــا
وقت خوابیدن ولمیــدن نیست
جایــــگاه بلنـــــــــد هستی را
هرکسی را توان دیـــدن نیست
هر ِکرا اوج ِ لا مکان نظـــر است
غیر آنجــا ،هــدف پریدن نیست
در مقـــام بلنـــد ذات وصفـــات
هیچکس را به آن رسیدن نیست
عارف حق به دل همی نگرد
غیر دل را تـــوان دیدن نیست
غیر ذات ِ تـــوانا و یکتـــــا
لایق ِ کرُ نش وپرستیدن نیست
هرکه دل را به حق نمی بخشد
قلب اولا یــق طپیـــدن نیست
دست هــــای نفاق وظلــــم وریا
آن سزاوار مسح و بوسیدن نیست
آنکه با حـق ستیزه می دارد
سخـنـَش قابل شنیـــدن نیست
عـرضــۀ فکرنــوکری هرجــا
این متــاع قابل خــریدن نیست
هرغلامی که خو گرفت به بند
پی آ زادی و رهیــدن نیست
در رکاب عَدُوّ خود بـود ن
این خرامیدن وچمیدن نیست ! !
ازدونان هم دونان به عذرمخواه
آبرو قـــــابل خـــریـــدن نیست
جام زهراست پیـک استعمـار
سّم قاتل برای نوشیدن نیست
وه ! چه خوش گفت فاضل ِدانا
غیــر آن قابل شنیـــــدن نیست
«نامی از خویش درجهان بــگذار»
زندگی ، خــوردن آشـَمیدن نیست !!
تو خودت فکرابتــکاری کن
هر ُتفـــاله برِ جـــویدن نیست
نـرم بـا پـای خـــود تـوان رفتـن
گــــر ترا قـدرت دویـــدن نیست
مـرده را کی توان بود حرکت
مـوج را تاب آ رمیــــدن نیست
زندگی را به آ رزو مــی دار
زنده رایاس ودل بریدن نیست
سر به آزادگی ُبلنـــــد بود
سرو را قابل خمیـدن نیست
را ه آزادگی طلب تو (عزیز)
غیر آن لایق گــُزیدن نیست
پایان
——————————-
2010-05-08
برابر :روزشنبه 18 ثور سال 1389
مطابق به: 23 جمادی الاول 1432 ه- ق
hmaazizi@yahoo.co.uk