فراگيري اسماء
(1)
شيخ محمد متولي الشعراوي در فرازي ديگر از تجليات اعجاز علمي قرآن كريم ميگويد:
وقتي داستان آدمu را در قرآن كريم تلاوت كنيم، ميبينيم كه خداي عزّوجلّ ما را به سرچشمهء علم همهء بشريّت راهنمايي نموده است. جايي كه در آيهء 31 از سورهء «بقره» ميفرمايد:
]وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ[
«و خداوند همه اسماء را به آدم تعليم داد و سپس آنها را بر فرشتگان عرضه كرد»
خداي سبحان در اين آيه دروازهء اوليهء ورودي علم به سوي ذهن بشر را معرفي ميكند. اين دروازهء ورودي اوّليه در حقيقت آموزش «أسماء» است؛ زيرا از همان بدو طفوليت وقتي كودكتان به مرحلهء سنّيي ميرسد كه ميتواند اشيا را از يكديگر تمييز دهد، شما ناگزير بايد روند آموزش به وي را از آموزش نامها آغاز كنيد و مثلاً برايش بگوييد: اين فنجان است، اين قلم … و اين صندلي است.. اين غذا… و الي آخر…
چه اگر ما «نامها» را به طفل آموزش ندهيم، او قطعاً نميتواند چيزي را بفهمد. اما آنگاه كه او اين نامها را ياد گرفت، بعد از آن است كه به فراگيري علم قادر ميشود. هم از اين روي است كه ما بايد در همهء دنيا و نسبت به همهء بشريّت، فراگيري علم را از همين نقطه آغاز نماييم و بعد از اين دروازهء ورودي ابتدايي است كه باز ممكن است برنامهها و شيوههاي آموزشي از يك كشور تا كشور ديگر، يا از يك سيستم تا سيستم ديگر متفاوت باشد. از همين جاست كه ما به اين حقيقت نيز دست مييابيم كه آغازگر تعليم علم براي بشريت در حقيقت پروردگار بزرگ است؛ زيرا او تعالي آغازگر تعليم اسماء براي انسان بود و اين آغاز، هنوز هم سرآغاز همهء نظامهاي تعليمي است. حتي ما اسماء را فقط در مدرسه به طفل آموزش نميدهيم، بلكه اين همان روش فطريي است كه قبل از رفتن طفل به مدرسه، مادر آن را با او آغاز ميكند. اعم از اينکه مادر خود از اهل علم و سواد باشد يا نباشد. چه علم فطري نيز هميشه از آموزش «اسماء» آغاز ميشود و بعد از آن است كه شيوههاي علوم، تطوّر و تغيير مييابند. پس آموزش «أسماء» اولين پل تفاهم ميان يك مادر با طفلش و ميان يك طفل با اطفال ديگر است.
ليكن در اينجا در ساحهء علم بشري، معجزهء ديگري نيز وجود دارد كه ناگزير بايد به آن التفات داشته باشيم؛ اين معجزه، دليلي لغوي بر وجود خداي عزّوجلّ را نيز با خود حمل ميكند. ببينيم: