سوريه و برهنه سازی چهره های کريه…
وچپ روي های کودکانه
از مدت دوسال است که سوريه دستخوش تحرکات و جنب جوش همراه با ريزش آتش و آهن و پاره شدن اجساد انسانان بیگناه شامل زن و مرد ، طفل و کهن سال ، تخريب شهرها و دههات و … صدها و هزاران نوع جنایت زننده و فجيع میباشد. در مدت این دوسال بیش از 60.000 انسان بیگناه با ذکر نام و نشان کشته شده اند ( این علاوه بر ان کشته شدگانی است که شامل دیوان و دفتر نشده اند) . بیش از 250.000 انسان در شکنجه گاههای مخوف استالینی کشیده شده اند که در میان انان وجود اطفال معصوم و زنان پاک دامن ، هنرمندان و ورزشکاران حرفوی ، ژورنالستان صادق و متخصین اگاه ، برازندگی خود را دارند. بیش از دو میلیون انسان از خانه و کاشانه خود سرگردان و در بدر شده اند. همه این جنایت ها که فقط تصویر ذهنی ! بعضی از این فجایع هر انسان دارای اندک احساس انسانی را دچار وحشت میکند علاوه براینکه مشاهده وقائع زنده ان بلند تر از طاقت بشری است ، همه اینها در کشور سوريه توسط رژیم دیکتاتور و سادیست مآب و حاکم بر ملت سوریه عملی میگردد.
گفته اند که نام بکش و در کاهدان بنشین ، رژیم سوریه که در طی اضافه از چهل سال حاکمیت نامشروعش بر این کشور همیشه پرچم دفاع از حقوق پامال شده مردم فلسطین را بلند مینمود و از این طریق برایش کسب مشروعیت در میان ملت سوریه و مردم حقجوی جهان کسب مینمود، در هنگام عمل، جنایاتی را مرتکب شد که قبلا دشمنان ملت فلسطین انرا عملی میکردند.
وقائع جاری در سوریه برعلاوه اینکه ستر عورت این رژیم سفاک را برای مردمان حقبین هویدا ساخت ، چهره های کاذب و مکاری را نیز برهنه ساخته، ماهیت اصلی شان را بر مردمان اشکار ساخت.
در جهان چه در سطح کشور ها و یا هم گروههای فکری و سیاسی ، بودند آنانیکه دعوای دفاع از مردم مظلوم و رنجدیده، " مستضعفين جهان"، حقوق بشر و ازادی بیان را در سرلوحه گفتارهای شان قرار داده بودند، اما در مرحله تطبیق این شعار کاملا ضد ان بوده ، و برای بدست اوردن اهدافی که غالبا غير انسانی نیز میباشد از زشت ترین وسیله برای توجیه عملشان إباء نکرده اند و نمیکنند.
جنایاتی که در سوریه واقع میشود دیگر از پنهان کاریها بدور شده و در زیر چشمان همه جهانیان علنا انجام میشود و برای جلوگیری از ادامه این جنایات اکثریت کشورهای جهان خود را به بیتفاوتی انداخته اند، حتی ان کشور هاییکه زمانی در صف ضدیت با رژیم (ظاهرا) قرار داشتند، نه تنها کاری نمیکنند بلکه به اشکال متنوعی در بقا و دوام، این رژیم سفاک را یاری مینمایند، اینها علاوه بر حمایت جلی و روشن گروههای فاشیست و یا کشور هایکه اهداف زشت شان را در دوام رژیم موجود و خاندان اسد میبینند، میباشد.
اگر کشور روسیه و یا چین روی منافع اقتصادی ، نفوذ سیاسی وزد بندهای پس پرده شان در منطقه از این رژیم علنا حمایت میکنند ، میتوان گفت که این یکی از خصلت های کشورهای استعمار گر و توسعه طلب است که منافع شان توجیه کننده عملکرد های سود جویانه شان است. اما وقتی پای کشورهایی که خودرا با پُر رویی حامی حقوق بشر میدانند ویا با نفاق وظیفه دفاع از مستضعفین جهان را سرلوحه ادعایشان قرار میدهند ، بصورت مستقیم و یا غیر مستقیم در دفاع از این رژیم و برعلیه مردم مظلوم این کشور کشیده میشود چیزی شرم اوریست که حد و وصفی را نمیپذیرد.
در وقائع جاری در سوريه دیده میشود که کشورهای غربی بسردمداری امریکا چشم و گوششان را بسته ، به استثنای صحبت های هوایی بی محتوا کاری جز مجال دادن برای این رژیم خون اشام در دوام جنایت شان کاری نمیخواهند بکنند، در حالی که همینها بودند که زیر نام حقوق بشر و ….!! کشورهایی را به خاک و خون کشانیدند و میلیون ها انسان بدبخت را بد بخت تر ساختند، حرمت سازمان ملل متحد را که در حقیقت انهم جزء دم و دستگاه خودشان است، نادیده گرفته و کارشان را انجام دادند ، زیرا در انجا منفعتشان چنین ایجاب میکرد. و چون جهان ما در عصر حاضر بیشتر به وضعیت جنگل شباهت دارد بناء هرکه زور در بازو دارد حق هم در کف دارد!.
روسیه که همان نودۀ دوباره سر کشیده درخت گنديده و سقوط داده شده شوروی سابق است و وحشت شان را مردم ما در دره دره و قریه قریه خود بیاد دارد ، دوباره به همان شیوه های پارین خود شروع کرده .
چین هم گرچه از ایدیولوژی سابقه اش عملا دست برداشته و به اصطلاح مردم، بدون ذکر نام پالان خر را ( سیستم سرمایه داری ) بر خود انداخته است روی اهداف خاص خود از این رژیم حمایه میکنند.
واین حق شان است ! چون در اینجا معیار حق و عدالت ، ترحم و داشتن عطوفت بشری نیست بلکه سود جویی است و بس.
اما کشور مذهبی ایران که خود را مدافع مردم مستضعف در جهان بمردم معرفی میکند ، تا شرکت مستقیم در قتل مردم بیگناه و تخریب خانه ها و شهرهای سوریایی ها با رژیم ضد مذهبی ( به ادعای بشار اسد ) پیش میرود، ایران مدعی دفاع از مستضعفين جهان از هیچ کاری برای سرکوب مردم مستضعف سوریه ابا نمیکند، تا جایی که یکی از بزرگان رژیم ايران با همان اسلوب منافقانه شان ادعا میکند که مخالفین رژیم 60 هزار بوده و طرفداران رژیم 23 میلیون میباشد. غافل از اینکه بیش از 60 هزار انسان شامل مسلم، مسیحی، سنی ، علوی ،شیعه راست گرا و چپ گرا، زن ، مرد طفل و بزرگسال ثبت دفتر اند که توسط رژیم اسد بیرحمانه بقتل رسیده اند. صدها مظاهرات هفته وار مردمرا که در زیر بمباردهای وحشیانه رژیم انجام میشود، ویا ربع میلیون زندانی و دوملیون مهاجر را همه علایم طرفداری از این رژیم وحشی میدانند.
در این جا نقش سازمان حزب الله که از دین ( و در اصل مذهب) برایش لباس دوخته است در شکنجه و قتل مردم بیگناه این کشور برازندگی خاصی دارد . این نشاندهنده بزرگی کذب و نفاق شان است و میرساند که رژیم ایران و ایجنتانش در مخالفت با تمام ارزش های دینی دست بهر جنایتی خواهند زد وقتی اندک مصلحت شان در کار باشد.
در کنار این ها، گروههایی که خود را در شعار حامی ستمدیدگان قرار میدهند و شعارهای دیموکراتیک بودن را کاذبانه به پیشانی های چرکین شان چسپانده اند ، نیز از حمایت این رژیم سفاک عقب نیفتاده اند. این گروههای مدعی چپگرایی که ریشه هایشان در بحیره های خون مردم بیگناه در جنوب اسیا و سایر مناطق بخود رنگ سرخ گرفته است با تلاش مذبوحانه میخواهند وقائع سوریه را جنگ امپریالیست ها واسلام گراها برضد حکومت مردمی ! و ضد امپریالیستی !؟ آل اسد جلوه دهند. اینجا و انجا تبصره هایی در تأیید از این اندیشه نابخردانه شان نشر و بیان میدارند، این گروههای عقده یی هر انچه را از خود شان نبود و همرکابشان نگردید طبق همان عادت دوره جنگ سرد باید به دامن طرف مقابل حواله دهند، در نزد این گروهای طرد شده از اذهان ، همان مقوله یا بامن و یا با حریف من ! معیار بوده بناء هر انچه را بطبع خود موافق ندیدند انرا به حریف سابقه که در واقع کنونی، مزد دهنده گان جدید ایشان شده اند نسبت میدهند. این حرکت و برخورد شان در وقائع سوری چیزی است که نشئت از عقده های متنوع و مزمن شان میکند. اینان که جرأت اعتراف بشکست شان را ندارند، با تلاش های بیشرمانه خواسته اند تا حقائق را بپوشانند، این کارشان مبنی بر همان عادت و عقده های قدیم شان در برابر دیگران اندیشان شان بوده که انرا خیلی ساده لوحانه بسر میرسانند .
از حالات جالب در معادله سوریه وحدت کاری میان چندین بعد بظاهر متضاد باهم است، ایران که بازی کننده مهم در این کشت و کشتار است از سوی غرب و بخصوص امریکا مجال داده میشود که تا سرحد اسرائیل در سوریه دست باز داشته باشد.
انانیکه رژیم سوریه را در جمله محور شیطانی قرار داده بودند، برای عدم پیروزی مردم سوریه ومخالفین این رژیم دست بکارند و با سد راه شدن در برابر مردم بپا خاسته سوریه و ببهانه های متنوع باعث بقای این رژیم گردیده اند .
گروههایی که تا مغز افریقا ظاهرا برای نجات توده های رنجبر از قید و بند بهره برداران خون اشام با چهار دست و پا کار میکردند در اینجا برای دفاع از یک رژیم دراکولایی با دلائلی تراوش کرده از عقده های مزمن شان موضع گیری میکنند
اینها برای توجیه عملشان دلائلی میتراشند، همانگونه که رژیم سفاک آل اسد در سوریه توسط دستگاههای تبليغاتی شان سرمیدهند.
گاهی قیام مردم را منوط به تعدادی تروریست های حرفوی میدانند ، زمان سلفی صفتش میکنند ، گاهی انرا طائفی میخوانند، خلاصه هرچه انرا زشت پنداشتند انرا به این قیام مردمی نسبت میدهند.
اما واقعیت چیزی است دیگر، چیزی که هنرمند در اصل مسیحی نسب فریاد میکند در مقابل اینهمه برچسپ های دروغین و میگوید : بله من یک مسلمانم ، من یک مسیحی ام ، من سنی ام ، من شیعه ام ، من علوی ام ، من سلفی ام ، من مخالف این رژیم خونخوارم.
این قیام مردمی که نتیجه دهها سال دیکتاتوری است شامل تمام مردم سوریه از تمام طوائف ان بوده ، همه به یک نکته شریک اند که این رژیم خون اشام باید به دور انداخته شود. رژیمی که از قضیه فلسطین مجوز حیات برای خود گرفته بود، در قتل و تباهی مردم مهاجر فلسطینی در سوریه و حتی لبنان از هیچ چیزی دریغ نکرد فقط بعلت اینکه انها این رژیم را قباله برحق بودن در کشتار مردم شان ندادند.
یکی از بزرگمردان فلسطینی که در مبارزه اش برای ازادی فلسطین دوست و دشمنش به وی تسلیم اند وقتی ادعای رژیم سوریه را با واقعیت های موجود در سوریه مشاهده کرد گفت : اگر قرار باشد که راه آزادی فلسطین از روی اجساد زنان، اطفال ، جوانان مردم مظلوم سوریه بگذرد ، هرگز نمیخواهیم فلسطین به چنین ازادی برسد.
شعار دادن های کاذب یکی از روش های منافقین بوده که اهداف زشت خود را در ورای شعارهای جذاب میپوشانند، اگر امریکا در ورای حقوق بشر هر ظلمش را پیش میبرد، خود بزرگترین ناقض ان است، ایران اسلامی در ورای شعارهای دینی و مذهبی و یا دفاع از فلسطین بزرگترین زیر پا کننده ارزش های دینی بوده و در کشتار مردم مهاجر فلسطینی در اردوگاههای سوریه با رژیم سوریه همدست شده اند
ازدواج سوریه ضد مذهبی (بگفته بشاراسد) و ایران مذهبی پر از نفاق ، با سکوت غرب در پامال کردن وحشیانه حقوق بشر در این کشور انسان را به اوج حیرت و افسوس میبرد و حقیقت این جنگ های زرگری را درک میکند.
مگر وحشت رژیم اسد بیشتر از وحشت رژیم طالبان و یا رژیم صدام نیست؟! در این جا ها که صفت عداوت با ایران در ان برجسته بود امریکا بدون مدنظرداشت قید و بندی عمل کرد و منطقه را در پای ایران گذاشت اما در قسمت رژیم سوریه که از متحدين تاریخی ایرانِ و بظاهردشمن امریکا و اسرائیل!! است، امریکا و متحدین حتی از حمایه مردم عامه با ایجاد منطقه ممنوعه پرواز های نظامی خود داری میکنند.
و از عجائب یکی هم این است که مدعیان چپ ما با همه شعارهای براق و عوامفریب شان از چنین رژیم سفاک و از چنین اعمال غیر انسانی رژیم اسد و رژیم اخوندی ایران در سوریه سخت در دفاع اند .
علت چه است …؟!