یادداشت اداره:
نوشته زیر گرچه در ظاهر کشمکش ذوقی دو فرد معلوم میشود اما در حقیقت برخورد دو طرز تفکری است که دو شیوه ودو راه را از همدیگر مشخص میسازد :
راه انسانیت و دفاع از مظلومین را از راه ابلیس صفتان ددمنش و جباران خونخوار.
از این بحث و کنکاش معلوم میگردد که چگونه یک انسان خودرا بخاطر گل روی بیگانگان که روی شیطنت دعوی قومیت را درمیان مردم ما شائع میسازند، از آنها پیروی نموده و حتی خون دهها هزار انسان بیگناه را بخاطر رضای ارباب ، مستانه نوش جان میخواهد بکند، آنهارا متهم به غرب سرمایه داری یا اسرائیل و امریکا بکند، چون خواست ارباب ( ایران ) چنین است. در حالیکه رژیم سفاک آل اسد در سوریه یکی از بازیگران منافق در منطقه و خود در گرو سیاست شوم " ولايت فقیه " ، دیکتاتور ترین و ضد مردمی ترین رژیم های منطقه بحساب میاید ، این رژیم که همچو نظام ولایت فقیه ایرانی از راه نفاق در ظاهر صدای مخالفت با اسرائیل و امریکا را بلند میکند اما در خفا باهم برای از بین بردن هر تحرک آزادی خواهی شریک جرم اند ، در طول حاکمیتش حتی سنگی بسوی دشمن پرتاب نکرده ولی بصدها هزار هموطن سوری را در این دوره حاکمیتش کشته و زندانی نموده است.
امروز دیگر پرده های نفاق را تار های نازک لفاظی و جنگ های زرگری نمیتواند بلند نگه دارد، پرده ها پائین میفتد و معلوم میشود که چگونه همان امریکا " شیطان بزرگ" و دیگر شرکای شان چشمانشان را از جنایات و وحشیگری های ولایت فقیه " شیطان کوچک " در دفاع از رژیم سفاک آل اسد در سوریه بسته و حتی برای ادامه جنایاتشان برای آنها بطرق مختلفه چراغ سبز نشان میدهد.
این نوشته جدلی است میان مظلوم و ظالم ، بين آزاده و اسیر درگه غیر که هرچه را ارباب خوب دید باید خوب بگوید و هرچه را بد دید باید بد بگویند.
و چه راز هایی که بعد ها برملا گردد …..
—————————————————————————————————————–
مکثی بر نوشتۀ نصیحت گونۀ جناب آقای ساقی
و ملاحظۀ بر تراوشات قلمی آقای فرخاری :
—————————————————————————-
بسم الله الرحمن الرحیم
فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ
(الزمر17و18)
(ای پیغمبر ! ) آن بندگان را بشارت بده ! که سخنان را می شنوند واز بهترین آنها پیروی میکنند وهمــین گروه کسانی اند که خداوند ایشان را هدایت کرده وصاحبــان خِـــرد اند.
برادران ودوستان خوانندگان سایت جام غور !
سلام ورحمت الهی بر شما باد
هر چند از مدتها است که بنده بجواب نوشته جات وتراوشات قلمی ایکه از آدرس اشخاص مجهول الهویه که برعلیه نوشته های بنده وحتی بر علیه شخص من مطالبی نوشته اند ، نخواستم جواب بنویسم زیرا وقتی کسانیکه اسم وشهرت وآدرس وعکس آنها مشخص نبوده ویا درجه سواد تعلیمی وجایگاه اجتماعی وسوابق کاری وحتی هویت اصلی شان معلوم نمی باشد نمیتوان ، وقت خویش را صرف جواب دادن هر نوشته ویا سیاه نامه نمود .
البته مردم وخاصتا اهل علم واهل ادب حق را دارند تا هر نوشته را نقد نموده وبراساس اصول نقد نویسی ورعایت اخلاق وادب نوشتاری هر نوشته را ارزیابی دقیق نموده به رد ویا تائید آن قلم فرسائی کنند. و مسلم است که بسی از نقد های علمی وتاریخی ویا سیاسی میتواند خیلی بارور بوده وحتی برای نویسندگان غیر متعصب و غیر خود خواه خیلی کمک کننده واقع شود . البته دشنام دادن و بی ادبی کردن ویا تهمت زدن وپروپاگند کردن ودروغ بستن ، در چوکات نقد ادبی ویا تاریخی ودینی نمی گنجد واینگونه افراد بیشتر هویت خویش وشخصیت اجتماعی وحتی تربیت فامیلی خویش را بنمایش میگذارند ..
از مقدمه نویسی میگذرم ، دوسه روزقبل وقتی سایت جام غور را باز کردم چشمم به یکی از نوشته های صفحۀ اول سایت تحت عنوان ( ثاقی ) افتاد .
واقعا حیرت زده شدم که من در طول شصت سال زندگی خویش با چنین واژۀ عجیب وغریب بر خورد نکرده بودم وفکر کردم احتمالاً این واژۀ جدید دارای معانی باشد که من نمیدانم نا چار به فرهنگ دهخدا مراجعه کردم ودر آن فرهنگ نیز برای واژه ثاقی معنی نیافتم وبعد متوجه شدم که این نوشتۀ از آقای فرخاری است .
گر چه از مدتها قبل ر بنده نوشته های آقای فرخاری را کمتر میخوانم ویا قطعا نمی خوانم زیرا من در زندگی خویش باین نتیجه رسیدم که :
« آنکسی که از همه بیشتر می لافد ،هیچگــاه نمی بافـــد»
اما این عنوان نوشتۀ آقای فرخاری مرا نا چار کرد تا نوشته ایشان را از سر تا پا بخوانم و بعــداً از محتوای نوشتۀ اقای فرخاری دانستم که کدام دوست دیگر وقلم بدست مودبی بنام « آقای ساقی » قبلا مطالبی را در ارتباط با نوشته جات وسروده های من وآقای کبیر فرخاری نیز مطالبی را بطور نصیحت گونه نوشته بودند که متاسفانه خودم توفیق خواندن نوشتۀ شانرا نداشتم واین امر بیشتر مرا متاثر ساخت که ای کاش در همان روز نخست من نوشتۀ جناب ساقی را می خواندم واز ایشان بابت تلطفی که کرده بودند تشکر میکردم وباز هم تا نوشتن مطلبی درین زمینه از ایشان قبلا سپاسگذاری میکنم .
با تاسف که طی دوسه روز من سخت مصروف بودم ونتوانستم چیزی بنویسم وحال خواستم تا مختصراً لطف ومرحمت جناب اقای ساقی را بی پاسخ نکذارم .
در عین حال لازم دیدم تا ملاحظات مختصری بر اصل نوشتۀ آقای فرخاری که همیش دعوی شعر وشاعری وادب وادب شناسی واملا وانشاء دارند بخوانندگان محترم سایت جام غور ارائه بدارم تا اولا از نظر ادبی واملائی وانشائی نوشتۀ ایشان را یک بار دیگر بدقت مرور کنند وبعدا ملاحظات مختصر خودم را نیز در ارتباط با مواضع سیاسی جناب فرخاری مختصرا باز گو گرده وخوانندگان محترم نیز در جریان قرار گیرند .
در قسمت نخست من به غلطیهای املائی وانشائی نوشتۀ آقای فرخاری اشاره میکنم وبعدا مختصرا در ارتباط با مواضع سیاسی نوشتۀ شان هم بصورت مختصر وگذارا پاسخی ارائه خواهم کرد.
————————————
اغلاط املائی وانشائی نوشتۀ آقای فرخاری
————————————————-
مولانا کبیر فرخاری
( جناب( ثاقی)عنوان مطلب شان :
جناب آقای شاعر وادیب ثاقی نیست بلکه ساقی است
در پناه و سایه ی لطف خداوند باشید.
آنچه از طرف تان به رشته ی نگارش آمده است قابل تامل و نگارش دقیق است
آقای شاعر وادیب! آیا این جمله تان از نظر ادبی وانشائی صحیح است ؟
اگر مراد تان نگارش در سطر فوق باشد ، نگاشتن نگارش بعد از تامل بی معنی است
و می بایست که نگرش باشد تادر پهلوی کلمۀ دقیق کاربرد درست داشته باشد که متاسفانه شما آنرا غلط نوشتید
—————————-
چندی پیش روی موضوعی میان من و جناب (عزیزی) پا به عرصه نهاد و با پا در میانی محترم استاد (فضل) در دهان هردو قفل پند و هدایت نهادند و کلیدش را در جیب تعقل ما قرار دادند ولی مدتی سپری نشده بود که جیب ها را شیطان سوراخ نمود و کلید ها عمرش را به شما بخشید
————————–
آقای فرخاری! این جملات بی سر وته تان:
«چندی پیش روی موضوعی میان من و جناب (عزیزی) پا به عرصه نهاد»
در کدام ادبیات کهن ویا جدید میتواند معنی ومفهومی بر آنها پیدا کنید ؟ وحتی مابقی مطالب دوخط تان با قالب انشائی نیز برابر نیست
————————————-
نوشتۀ جناب فرخاری !
علی ای حال قرار آتی به پاسخ تان می پردازم
قطعه زمین موروثی بین ما نا تقسیم بود در اثر کشمکش ها باز اختلفات چاق شد و با دندان سایی دو طرف یک مشت اراجیف را روی صفحات سایت ها ریختیم و خود را بار دیگر از نظر اخلاق و منش به سر زبنها بردیم
—————————-
اقای فرخاری !
درین جملات شما باید تنها خود را معرفی میکردید نه مرا زیرا هر کس ونوشتۀ هر کس معرف شخصیت ادبی واجتماعی وسیاسی خود آن میباشد وشما از طرف من وکالت ندا شته وندارید .
اما در مورد غلطیهای نوشتاری خویش متوجه باشید که اختلفات نوشته نمی شود بلکه ( اختلافات باید می نوشتید ) زبنها غلط است (زبانها نوشته میشود )
——————
ادامۀ نوشتۀ جناب فرخاری ! .
از نظر ماهیت اجتماعی و سیاسی و شکل ظاهری مخالف هم می باشیم.
1 – جناب شان البته به فکر خود شان شعری را علی رغم بشار الاسد به خورد رسانه ها دادند که
———————————-
اقای فرخاری !
آیا در ادبیات قدیم وجدید چنین جمله ای بکار رفته شده است ؟
« جناب شان البته به فکر خود شان شعری را علی رغم بشار الاسد به خورد رسانه ها دادند که »
شما اول باید معنی یک لغت را بفهمید بعدا آن لغت را در محل مناسب استعمال کنید
معنی علی رغم ایست :
« علی رغم . [ ع َ لا رَ م ِ ] (حرف اضافه ٔ مرکب ) بر خلاف میل و خواهش . (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). به ناخواست . به ناخواه . بررغم …. »
آیا استعمال این لغت در همان جملۀ تان صحیح است ؟
کار برد این کلمۀ علی رغم که در اصل علی الرغم است درینجا غلط وناموزون است
دیگر اینکه من فکری وسیاسی با شما اختلاف دارم اما از نظر ماهیت اجتماعی وشکل ظاهری من خود را مخالف شما نمی دانم زیرا من هم در جامعۀ افغانی تولد شده – تحصیل کرده وبزرگ شده ومتعلق بهامان اجتماع هستم وفکر کنم شما نیز هم چنین افغانی هستید واز فرخار هستید وشکل ظاهر چطور میتواند با سایر انسانها مخالف باشد اگر مراد تان فرق سن وسال وچهره وخواص جنیتیکی ودی اِن اِ باشد نباید کلمۀ مخالف را بکار می بردید بلکه در عوض مخالف کلمۀ متباین وفرق وتفاوت و…..را میتوانستید بکار ببرید
———————————————
ادامۀ نوشتۀ آقای فرخاری :
کاملآ به ایده ی و نظر من سازگاری نداشت و علیه آن شعری را به زبان حقایق رویداد ها در سطح جهانی نگاشتم که آتش به جان محترم (عزیزی) افتاد و در تقابل بار دیگر وارد عرصه شد و زخم کهنه و خونین که ریشه عمیق در خاطر فرسوده ما داشت دو باره سر از بستر خاک بیرون آورد
——————————–
آقای فرخاری !
در کدام زبان ادبیات دری چنین کلمات سرهم چیده شده است که شما این چنین کلمات را سر هم چیدید :
« و در تقابل بار دیگر وارد عرصه شد و زخم کهنه و خونین که ریشه عمیق در خاطر فرسوده ما داشت دو باره سر از بستر خاک بیرون آورد » آیا می دانید چه نوشته اید ؟ در تقابل وارد صحنه شد وزخم کهنه وخونین و….در خاطر فرسودۀ ما داشت سر از بستر خاک بیرون آورد ؟؟؟!!!!
به به ! با این جملات ! وبه به باین ادبیات وانشاء فارسی (دری)!!!!
————————–
ادامۀ نوشتۀ آقای فرخاری : .
جنگ سوریه یک جنگ امپریالیستی است و از طرف استعمار آتش آن شعله ور شده و تا زمانیکه میلت ها و منابع سر شار ثروت نفت زیر سیطره انها نیاید و در چنبر شان قرار نگیرد،این جنگ پلید ادامه دارد و کشور سوریه علیه ان می رزمد و اله ی دست انها و کشور های ارتجاعی چون ترکیه ، عربستان سعودی،بحرین،اردن و ….. چون ستونهای پوسیده ی این جنگ ادمخور علیه سوریه و مردم ان قرار گرفته اند ، نمیگردد
جناب (عزیزی) به طرفداری انها سر گردن شور میدهد و بیت می نویسد و در مورد شعر من و شعر اوشان میتوانید نظرات مردم با شرف کشور ها را مطالعه نمایید که در ارشیف سایت خواندنی جام غور نگاه داری شده اند.در مورد میتوان کتابها نوشت و نظرات کپتالیستی و سوسیالستی را با دقت نوشت و صحت و سقب هر یک را که از تجارب روز که جنگهای خانمانسوز را براه می اندازند کمک جست و حقایق را دور از تعصب و دید وسیع مطالعه نمود .جانب داری محترم (عزیزی ) به طرفداری امریکا گمانم امریکا را مسلمان و امریکا و انگلیس را مسلمانزاده میداند در حالیکه علامه صلیب در هر دو کشور به شمول روسیه در فراز کلیسا کردن افراشته اند و یکی با دیگردر مباینت دیده نمی شود و یا جناب شان جهان را لایتغیر می دانند و تصور میکنند که هنوز (برژنیف) در خر قدرت سوار است بنآ روسیه را با نظرات کهنه جستو جو می نماید .همینکه با امریکا در مخالفت بود کافر است. من جهان را دستخوش دیگر گونی و تغییر می بینم و چیزیکه از تغییر و خمیر مایه ی ان مبرا است خداوند است و دیگر همه ی عناصر جهان مهر تغییر را در پیشانی خویش در می یابد
————————–
جناب آقای فرخاری !
غلطیهای فاحش نوشتاری خویش را مدنظر بکیرید !
در جملات بالا کلمۀ صحت و سقب در هیچ فرهنگی نیست صحت وسقم نوشته میشود
میلتها نوشته نمی شود بلکه ملتها نوشته میشود
حالا برادعا های جناب آقای فرخاری اشارۀ مختصری خواهم داشت:
اولا اینکه جنک سوریه قیام ملت سوریه مانند ملت تونس و ملت مصر و مردم لیبی و یمن است که ریشه های آن از انقلاب مردمی مایه گرفته و بر ضد نظامهای پلید دیکتاتوری ومزدوران استعمار است واین انقلابات سر انجام پیروز شدنیست ودیکتاتورها یکی پی دیگری با این انقلابات باید دور شوند .
دوم – نظام بشار اسد نه اسلامی ونه ملی ونه دموکراتیک ونه منتخب مردم است
سوم این نظام با کودتای نظامی حافظ اسد وتائید وتخطیط شوروی متوفی بوجود آمد و45 سال است بر کردۀ این ملت حاکم است واین یک نظام دود مانی وخانوادگی وقشریست ودر آن کشور یک اقلیت محض متعلق به حزب بعث سوری بمدت 45 سال است که در انجا حکم می راند ونظام بر پایۀ جاسوسی وقدرت استخبارات ومنع آزادی های شخصی ومدنی وبزور کشتار وزندان بر سر پا ایستاده بوده است .
سوم – این نظام تا حال بیش از یکصد هزار نفر را در سوریه قتل عام نموده وبیش از پنج ملیون نفررا در داخل وخارج آواره و مهاجر کرده است
چهارم – در این نظام بیش از 250 هزار نفر زندانی است
پنجم – این نظام در طول 45 سال سال وقتی بلندیهای جولان اشغال شد تا حال با اسرائیل همسو وهم جهت بوده وبر خلاف اسرائیل هیچ اقدامی نکرده است .
ششم – دو هفته قبل رئیس اسبق موساد در اسرائیل اعلام کرد که :
« بشار اسد نفر اسرائیل در دمشق است »
هفتم – بعد از سفر نتانیا هو صدر اعظم اسرائیل به ماسکو هفتۀ قبل نتانیا هو اعلام کرد و گفتار آن در روزنامۀ تایمز لندن لندن اعلان شد که گفته بود :
« اسرائیل خواستار ابقای بشار اسد در قدرت است»
هشتم – مویدین اصلی نظام بشار اسد ، در قدم اول نظام آخوندی صفوی ایران وشاخه نظامی سپاه ایران در لبنان ( حسن نصرالله ) و ملیشه های نورالمالکی عراق است وروسیه که برای بشار اسد سلاح میفروشد ودولار بدست می آورد ودولت چین از لحاظ سیاسی میباشد وودر اخیر خود رژیم اسرائیل است که خواستار ابقای بشار اسد در قدرت است ورئیس موساد اعلان داشت که اسرائیل از دوران حافظ اسد تا بشار اسد در ارتباط با بلندیهای جولان هیچ مشکلی برای اسرائیل ایجاد نکرده است
نهم – غرب وخاصتا امریکا با در نظر داشت اینکه این انقلاب سوریه ریشه های دینی و اسلامی وملی ومردمی دارد وعناصر وطن فروش در جبهۀ مقاومت وجود ندارند با در نظر داشت اینکه در ابتدای قیام سر تاسری ومظاهرات ملت سوریه ؛ غرب ودر راس امریکا ارتش آزاد سوریه ومخالفین بشار اسد را نمایندۀ مشروع ملت سوریه اعلام داشتند ووعدۀ هر گونه همکاری را برای انقلابیون سوری وملت بپا خواسته دادند ؛اما چون عمال سر سپرده ونوکران خود فروخته در درون جبهۀ مقاومت پیدا نکردند ؛ نه تنها انقلاب سوریه را کمک نکردند بلکه بر علیه قیام ملت سوریه بیشترین تبلیغات وپروپاکنده های سیاسی را هم براه انداختند وشما رسانه های بزرگ غرب را هم چون بی بی سی وسی ان ان و……….وتمام رسانه های اروپا وامریکا را که ببینید ؛ یکهزارم حصه از جنایات ضد بشری نظام اسد را پخش نکرده ونمی کنند وعلاوتا بر علیه انقلابیون سوری بنام افراطی وبنیاد گرا و ………پرو پاکند هم مینمایند وبر خلاف وعده های قبلی تمام کشور های غربی ودر راس امریکا از حمایت انقلابیون سوری دست کشیدند . وحتی در برابر جنایات ضد بشری واستعمال سلاح کیمیاوی ( وگذشتن از از خط سرخ که با طمطراق غرب وامریکا از آن یاد میکردند ) سکوت اختیار کرده وحتی در برابر هیئت سازمان ملل که قرار بود برای تحقیق موضوع استعمال سلاح کیمیاوی به سوریه بروند و بیش از یکماه درقبرس ماندند وبشار اسد برای ایشان اجازۀ ورود نداد باز هم غرب وامریکا سکوت اختیار کرده وهیچ عکس العملی نشان ندادند .همه این موارد حاکی ازین است که آنها نمی خواهند تا نظام بشار اسد بدست انقلابیون سوری سقوط کند .
ودید ید که ایران روسیه ، نظام بشار اسد که در آستانه سقوط بود دوباره با گسیل هفتاد هزار ملیشه های ایرانی – وعراقی وارسال ده ها کشتی سلاح های کشتار جمعی توسط روسیه سبب شد تا از سقوط عاجل آن جلو گیری کنند ، وعلاوه برآن قطع کمهای انسانی به انقلابیون سوریه واعلام دولت اسرائیل مبنی بر ابقای بشار اسد در قدرت سبب شد تا نیروهای بیشتر شاخۀ سپاه ایران در لبنان وملیشه های عراقی وایرانی برای جلوگیر از سقوط دمشق بسوریه اعزام وقتل عام براه اندازند .
متاسفانه دنیا وخاصتا غرب در برابر همه جنایات تاریخی بشار اسد ( قتل عام بیش از صد هزار نفر وتخریب کل کشور واستفاده از سلاح کیمیاوی واستعمال موشکهای اسکاد وبمباردمانهای وحشیانه تمام مناطق مسکونی وقتل های وحشتناکی که انجام داده است) نا دیده بگیرند .
من درین امر متقین هستم که امپریالیزم غرب مانند روسیه برای تامین منافع استراتژیک سیاسی واقتصادی خویش با قضایای جهان بر خورد سیاسی غیر صادقانه و دوگانه میکند وتمام کشور های قدرتمند سرمایه داری وکمونیستی قبلی حتی از تمام دیکتاتور های مزدور وجنایتکار وابسته بخود دفاع کرده ودفاع میکنند .
قضیه اشغال عراق وحذف فزیکی صدام حسین و……مسایل تجزیۀ کردن کشورهای اروپای شرقی چهرۀ اصلی وکشورهای اسیائی وافریقائی پرده از چهرۀ نفاق امپریالیزم برداشته است
ومسایل دموکراسی وحقوق بشر وحقوق زنها وآزادی رسانه ها و.. ….. اینها وسایل وابزاری هستند تا بر کشور های دیگر زمینه های مداخله را فراهم کنند
واگر کشوهای مانند سران کشور های عربی بشمول اسد تابع سیاستهای غرب وشرق باشند آنها نمی خواهند تا این دوستان خویش را بآسانی از دست بدهند .
چنانچه از تحولات مصر ولیبی وتونس وحتی یمن تا اندازۀ زیاد نا خشنود اند
جناب فرخاری !
من امریکا وانگلیس وروسیه را مسلمان خطاب نکرده ونمیکنم ، اما من کسانیکه جنایات بشار اسد در سوریه وجنایات اسرائیل در غزه وجنایات اتحاد شوری در افغانستان را وجنایات امریکا در عراق وابوغریب وبگرام وجنایات چین در ترکستان شرقی ( در ایالت سنکیانگ) وجنایت حکومت فاشیست میانمار وبودائیهای وحشی در برمــه را توجیه میکنند وبرای روسیه وامریکا وچین واسرائیل دم می جنبانند از ایشان جدا نفرت دارم وحتی بر مومن بودن وآزاده بودن وبا شخصیت بودن این مردم شک دارم .
در حالیکه ملت امریکا وملت روسیه وحتی ملت اسرائیل بر اشتباهات وجنایات جنگی وگناهان نا بخشودنی رهبران سیاسی و نظامی خویش که عامل کشتار ووحشی گری بودند اعتراف داشته ورهبران نظامی وسیاسی خویش را سخت مورد انتقاد ونکوهش قرارداده وحتی بعضا خواستار محاکمۀ ایشان میباشند وهمیشه نفرت وانزجار خویش را بر علیه جنگهای خانمانسوز در افغانستان – عراق – فلسطین تبارز داده و مظاهرات زیادی هم در اروپا وامریکه وحتی اسرائیل براه انداخته اند ولیکن متاسفانه مزدوران بی مزد وبعضا حقوق بگیران بی غیرت هنوز تجاوز اتحاد شوری بافغانستان وتجاوز امریکا بعراق ویا جنگ اسرائیل به غزه ویا جنایات بشار اسد در سوریه را توجیه کرده وآنرا امر مشروع میدانند .
———————————————-
ادامه نوشته آقای فرخاری :
جهان در نظرم متشکل از عناصر تشکیل دهنده ماده است و بدون ماده جهان و این همه سیارات و زمین موجود نیست و موجودات در افق دید ما تجلی ماده است . جهان و کائنات را متشکل از ماده میدانم و برای همیشه وجود دارد
در یک نویشته یی مرا ماده پرست قلمداد کرد و پاسخ دندانشکن و با منطق یافت و یاد آور شدم که اگر ماده (نان)نیابی می میرید و اگر آب و هوا نباشد خشک و فرسوده میشوید این هر دو ماده است و بدون انها با زندگی وداع می نمودید یا اصلآ از وجود تان جهان خالی بود و اگر از ماده انکار می نمایید در محل عبور و مرور موتر و یا به گفته ایرانیان اتو بوس میگذرید، اگر در مسیرش توقف کنید حتمآ جهان را پدرود می گوید که این خود اثر ژرف ماده است .توضیح این مسعله به درازا می رود و خواننده را گیج می سازد و اگر منظور موصوف عبادت و سجده به ماده باشد ، حرفیست نا روا و دور از اندیشه ی انسانی .پیشانی انسان که زیبائی ادمی را بهتر می نمایاند به سنگ و چوب هرگز سر فرود نمی اورد .
دگم اندیشی علامه جهالت و نا دانیست و من به مثابه انسان اکتیف و فعال می اندیشم و از نظرات ارتجاعی بدور ام .گرچه به گفته اقای (عزیزی) پیر فرسوده ام ولی از نظر تفکر و اندیشه کاملآ جوان و انسان با احساسم و با نظرات دور از منطق و فرسوده در مخالفت قرار دارم. کور انیشی جهان ما را به قهقرا برده و از پیشرفت و ترقی که در سایه تکنالوژی معاصر و علوم به میان امده به فرسخها فاصله داریم
——————————-
اقای فرخاری نویشته نباید بنویسید بلکه نوشته بنویسید ومسعله نوشته نمیشود بلکه مسئله نوشته میشود
شما وقتی کسی به صیغه های جمع در ابتدای جمله مانند مینمائید ، میگذرید – کنید مخاطب می سازید در خبر جمله باز به صیغۀ مفرد می گوید خطاب نمودید متوجه هستید که چه اشتباهی کرده اید ؟
هم چنین کور انیشی نیست بلکه کور اندیشی است
اما باید بر این دانش وسیع تان که جهان را مادی میدانید وآنرا متغیر ارزیابی میکنید خیلی مباهات کنید ؟؟؟!!! وازاینکه سجده کردن بر سنگ وچوب را هم درو از اندیشۀ انسانی دانستید فکر بکر وکار خیلی خارق العاده ای انجام داده اید؟ نیز باید بر خود ببالید وافتخار کنید ؟؟!!
اگر چه در جهان ملیونها انسان دارای خرد واندیشه هم هستند که مانند هندو ها وبودائیها بر سنگ وچوب وحتی کسانی هم بر مجسمه های لینن واستالین و…سجدا میکنند
آقای فرخاری !
هیچ آدم عاقل وبا فراصتی در دنیا از جهان مادی انکار نکرده ونمیکند اما در این جهان بغیر از مادۀ محسوس وملموس دیگر ذاتی هم وجود دارد که نه شما آنرا در لابرتوارهای کیمیای ممالک ویا در آزمایشگا های اتمی جهان میتوانید مشاهده کنید فرق من وشما در این است که شما تنها بجهان مادی در حال تغیر معتقد هستید ومن نه تنها بجهان مادی قابل تغیر وتحول اعتقاد دارم بلکه بجهان بالاتر از ماده که ذات حضرت الله جلة عظمته وروح انسانی ومسایل ملائیکه ودیگر موجودات غیر مرئی است نیز اعتقاد دارم ودرین امر است که خط فاصل اعتقادی بین یک مومن خدا پرست ویک ماتریالیست ( ماده پرست ) مشخص میشود .
ماده پرست یعنی اینکه کسی بر سنگ وچوپ سجده کند نیست بلکه بمعنی اینست که کسی به جز عناصر مادی وتغیر وتحو ل ماده در طبیعت به خالق وموجد ماده وکنترولر وادره کننده وتنظیم کننده ماده در جهان اعتقاد نداشته باشد وبغیر از جهان مادی بجهان ماورای طبیعی معتقد نبوده وپیروان عقاید الهی ومومنین بآخرت وحساب وکتاب وبعث بعد از موت وبشهت ودوزخ را دارای عقیده ارتجاعی بداند
واتحاد جماهیر اشتراکیۀ شوری وقتی قبر خود را بدست خود حــفر نمود که جنگ خود را با خدای جهان وهمه مسلمانان جهان اعلام داشت
و خداوند بزرگ این امپراطوری هشتاد وچهار ساله را بدست ضعیف ترین بندگان ومخلوقات خویش در افغانستان نابود کرد .
————————————–
ادامه نوشتۀ اقای فرخاری :
کشور اسرئیل که بیش از هفت ملیون نفوس ندارد اگر از جامعه بین الملل نه حراسد و مجوز بگیرد در ظرف چند روز تمام ممالک اسلامی را به وسیــله ی الات ،اداوات و سایل جنگی تحت سیطره می اورد و کشور اسلامی در نقشه روی زمین پیدا نخواهد شد
در سال 1364 اردون ،سوریه،مصرو مبارزین فلسطین با کشور اسرائیل سهیونیستی در مصاف شدند و در مدت شش روز اسرائیل نیم کشور پادشاهی اردن، بخش بزرگ مصر به شمول صحراه سینا ،بلندی های ژولان در سوریه که تا اکنون در تصرف اسرایل است و بیت المفدس را اشغال کرد و اگر جلو اسرائیل را جامعه بین المللی نمی گرفت حالا بنام این کشور ها در نقشه روی زمین که کشوری به نظر نمی خورد.
دین اسلام را ما از محتوا تهی نمودیم و انرا صرف به ریش و چند رکت نماز که اکثر مردم نه به مفهومش پی می برند و سوره های انرا کج و معوج میخوانند و فاقد معنی میگردانند .همین اکنون 95 فیصد ملا افغانستان قسمیکه لازم است قران را نمی دانند .
اسلام عقیده و عمل و کار و زندگیست. زندگی اخرت از زندگی دنیایی مایه میگرد و اییه مبارک :(ربنا آتینا فی الدنیا حسنه وفی الآخره حسنه ….)
موید این ادعاست اگر مرغ هما درینجا روی شانه ما نمیشیند در آخرت به کف دست ما تف نخواهد کرد .
با در نظر داشت آنچه در بالا تذکار یافت کمال مسلمانی در غرب است ، دروغ، ریا ، غیبت ، غصب دارائی مردم و خوردن مال انها، ادمکشی و دیگر کنش و واکنش در غرب دیده نمی شود ، فقر و گرسنه گی و بیکاری نیست و قوانین و مقرارات چون آب و هوا در زندگی ارج دارد و کسی یک موی تخلف ورزیده نمی تواند . از این جهت ویژه گی اسلامی را از ما گرفتند و درشتی های که در نظام کافری بود بما دادند.
در افغانستان کدام هند و یی مسلمان شده است واز مسلمانی ان به هندو های دیگر خبر میدهند، هندویی برای دیگران میگوید : او وقت مسلمان شده بود،چرس میکشید، دروغ میگفت، قمار میزد ووووو بنآ او را از وقت مسلمان حسابش کنید .
شما می بینید همه اعمال نا پسند را از وظایف مسلمانان بشمار می اورند.
اگر من و محترم (عزیزی) از این محیط انسانی نیاموزیم و درون خود را از آلایش و چرک پاک نکنیم و طرف یکدیگر دندان نشان بدهیم ، گناهش بدوش ماست .خداوند ما را هدایت کند که به کج راهه نرویم.
(ثاقی)گرانقدر ادبیات ممتاز دارید و از قوانین اش آگاه اید .
بیا ثاقی گل افشانیم و می درساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرح دیگر اندازیم .
مولانا کبیر فرخاری
ختم نوشتۀ آقای فرخاری
————————
جناب آقای فرخاری !
اغلاط نوشتۀ خویش را مد نظر بگیرید :
(نه حراسد نیست بلکه نهـــراسد است ) ( سهیونیستی نیست بلکه صهیونیستی است )
(در سال 1364 نبود بلکه در سال 1964 بود) ( یعنی شش قزن بعد تر )
(بیت المفدس نیست – بلکه بیت المقدس است )
ایة قرآن اینطور نیست مگر شما مولانا نیستید ؟ (ربنا آتینا فی الدنیا حسنه وفی الآخره حسنه)
صورت درست آیة ازین قرا است :
« (رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ) [البقرة آیه 201.. »
( نمیشیند نیست بلکه نمی نشیند نوشته میشود )
( (ثاقی)گرانقدر ادبیات ممتاز دارید و از قوانین اش آگاه اید )
باید می نوشتید که :
(ساقی گرانقدر ! ادبیات ممتاز دارید واز قوانینش آگاهید ):
آقای فرخاری !
از قدرت گشور اسرائیل یاد آوری کردید !
ایکاش از تاریخ پیدایش کشور اسرائیل وعوامل تولد کشور اسرائیل در خاک فلسطین وهمچنین از کشور های که در امر جابجائی واسکان اسرائیل در سر زمین فلسطین نقش میداشتند هم یادی میکردید تا ما میدانستیم که شما هم با الفبای سیاسی وجــغـرافیای منطقۀ اسیا وخاور میانه آشنائی دارید ! شما جنگ معــــروف اعراب واسرائیل را که در سال 1964 میلادی بود سال 1364 اعلام داشتیــد یعنی شش قرن جلو تر ؟؟؟!!!
شما اگر بتاریخ پیدایش اسرائیل توجه کنید انگلیس – روسیه وامریکا وبعضی از کشور های دیگر اتحادیۀ اروپا عامل پیدایش کشور اسرائیل در قلب کشور فلسطین وقبلۀ اولی مسلمانان بودند
روسها بهمان اندازۀ انگلیسها وامریکائیها در امر یهودی سازی منطقه فلسطین نقش داشتند. وحتی آریل شارون بزرگترین سفاک اسرائیل خود اوکرائینی بود .
وحالا هم اسرائیل تمام زور وقوت آن بحمایت وپشتیبانی نظامی وسیاسی امریکا واروپا وروسیه مربوط است که همه آنها برای تسلط بر چاه های نفت شرق میانه ازین کشور بعنوان پایگاه بزرگ سیاسی ونظامی بر علیه دیگر کشورهای منطقه شرق میانه استفاده میکنند . واین ضرب المثل افغانی ما وشما است که
« مربی داری مربا بخور! » ویا« گوساله یه زور میخ می جهد »
ودر مورد مطالب تان که بارتباط تمدن غرب نوشته اید باید عرض نمود که :
آنچه بعنوان مظاهر تمدن در جامعۀ غربی مشاهده میشود و بسیاری از آنرا بر شمردید اموریست که در انزمان که مسلمانان سیادت جهان را عهده داربودند نیز دارا بودند .
پیشرفتهای علمی وتخنیکی – نظام اداری وتشکیلاتی – نظامنامه های حکومتی ودولتی ومسایل توجه بزندگی اقتصادی ورفاه عامه وتامینات اجتماعی برای اتباع ممالک وعرضه خدمات وتسهیلات زندگی برای همگان – منع تبعیض نژادی وسمتی وزبانی وقومی ومنع خشونت بر علیه اطفال وزنان و….– حاکمیت قانون – محاسبه با متخلفین ومتمردین تا سیس مراکز امنیت همگانی ، آزادی بیان وعقیده و…هزاران موارد دستآورد پسندیدۀ تمدن غربی قابل ستایش است که بهتر از آنهمه موارد در نظامنامۀ اسلام وفقه اسلامی گنجانیده شده است ومتاسفانه سران ممالک اسلامی یا خود از اسلام بیگانه اند ویا اینکه جاهل اند ویا مزدوران اجانب بوده واسلام گریز اند .
جناب آقای فرخاری !
با ملاحظۀ نوشتۀ مملو از اغلاط ادبی ونوشتاری تان در بالا ودیگر تراوشات قلمی تان من هیچگاه با شما نه حسادت دارم ونه رقابت دارم ونه هم وقت دارم تا بر نوشته جات و تراوشات قلمی تان ترتیب اثر بدهم .
من بار ها از شما خواهش کردم که دست از توهین وتحقیر وریشخند زدن واستهزا کردن اسلام وممسلمانان وشعایر دینی مسلمانان بردارید و خود تان در زندگی سیاسی خویش مشاهده کردید که این توهین واستهزا وریشخند زدن بر اسلام ومسلمانان برای نظام های کمونیستی اسبق افغانی مانند ترکی وببرک وامین ونجیب تاوان سنگینی داشت وآنها نه تنها خودرا بنابودی کشاندند بلکه ملت وکشور افغانستان را نیز در آتش جهل وحماقت خود سوختاندند . وحتی خود شما شاهد بودید که اتحاد جماهیریۀ اشتراکیۀ شوروی را نیز همان سیاست محاربه با خدا وبندگان مومن خدا با تمام زور وقدرت دیکتاتوری پرولتاریائی آن از پا در آورد .
حالا مجددا از شما خواهش دارم که شما مصروف همان شعر وشاعری وکار های قلمی خویش باشید ومطالب زیادی وجود دارد که میتوان برای انها قلم فرسائی کنید ومن قطعا نه با شما ونه با هیچ مسلمان وافغان وحتی نا مسلمانی هم طرف نیستم .
واما اگر کسی بر حریم دین اسلام وملت مسلمان افغان وآزادی افغانستان ویا ازادی خواهان جهان تعرض کند این وظیفه ورسالت هر مسلمان و انسان ازاده است تا بحکم دینی واخلاقی وظیفه از ارزشهای دینی وآزادی خواهی واستقلال طلبانه خویش و کشور وملت خویش از حریم ارزشها و ازادگان جهان با قدرت قلم وبیان خود دفاع کند
والسلام علی عبادا لله الصالحین
شمارا بخیر ومارا بسلامت
.موضوع امتنانیۀ جناب ساقی را در مطلب بعدی خواهید خواند
ادامه دارد ……..
منابع وریفرنسها :
————————-
http://www.youtube.com/watch?v=puoG0p-pmT4
http://www.sawtbeirut.com/breaking/96023
0QWX24GACQ&ved=0CDsQsAQ&biw=1600&bih=701
محمد عزیز ( عزیزی)
2013-05-21