بسم الله الرحمن الرحیم
سیاستمداران فروخته شده!!!
سيد احمد بشير افضليار
چیزی را که میخواهم به رشته تحریر در آورم ذهنیتی است که شاید فیصدی زیادی از هموطنان عزیز و با خردم در مورد آن با من توافق نظرداشته باشند. آری، جنګ، این پدیده شوم که تمام هستی انسان ها را از ساختار زیربنائی و روبنائی یک کشور ګرفته تا فرهنګ،سنن،افتخارات، استقلالیت کشوری و مردمی آن اعم ازاندیشه واندیشیدن، باورمندی واقتدا نمودن وحتی قدرت ادراکه انسانها را ازایشان میګیرد.
آخر نمیدانم که این سیاستمداران افغان چرا اینقدر شاکی، لجوج، از خود کش بیګانه پرست… استند و میخواهند که باشند؟
اګر به تاریخ نګاه کوتاهی بیاندازیم، میبینیم که در طول تاریخ نه چندان دور، این سیاستمداران و یا پسران نا خلف این مرزو بوم به خاطر بقای خود و به خاطر جاه طلبی های خود در سدد کشیدن زینه از زیر پای برادر خود و یا پسر کاکای خود بوده اند. مثلآ: جنګ های قبیلوی در عصر وزمانش، جنګ های زبانی و سمتی در هر عصر و زمانی که به شکلی از اشکال تا حال نیز دوام دارد، جنګ های سیاسی و ګروهی اين سیاستمداران ظالم خلق و پرچم، سران تنظیم های جهادی، طالبان جاهل و دشمن اسلام و انسانیت، که هرگروه به نوبه خود میګفتند:"ما حق طبقه کارګر و دهقان را میخواهیم" ، "نګذارید! کمونیزم افغانستان را ګرفت و اسلام در خطر است" ، "باید اسلام واقعی را در افغانستان تطبیق کرد" و یا حالا به عنوان اینکه "اتحاد شمال مسبب آوردن خارجی ها استند وبا ائتلاف جهانی یا اشغالګران یکجا شده و قدرت را ګرفتند" وبل مقابل "سمت جنوب با تروریزم و القاعده یک دست است و با خارجی های ترورست یکجا مسبب برادر کشی در وطن ګردیده اند" و غیره ساخت و بافت های غیر اسلامی، غیر منطقی و غیر شعوری زندګی مردم با فرهنګ و با تمدن مارا به بازی خود و باداران شان ګرفته اند.
ما نمیخواهیم به ګذشته های خیلی دور برویم و تاریخی را که هر کس به اساس سلیقه و ګرایش های شخصی و قومی اش درک وتحليل ميکند، به یاد اوری بګیریم. بلکه صرف در اینجا به کشمکش های سه دهه اخیر و فروختن این خاک به خارجی ها بسنده میکنیم.
اګر ما دقت کنیم بخاطر بی تفاوتی ها و نګهداشتن مردم درحلقۀ سياه جهالت توسط ظاهرشاه، پسر کاکای او یعنی داود خان مجبور به کودتای سفید شد و خواست که به سیستم مزخرف شاهی نقطه پایان دهد و یک سیستم دموکراتیک نا چیز جمهوری را بنیان ګذارد. یعنی پسر کاکا دشمن پسر کاکا شد. که این تحول زمینه را به جنا ح های خلق و پرچم که سواد کامل از سیستم کمونیستی و شیوه تطبیق آن نداشتند ایجاد کرد تا سیستم نا کار آمد و منفور کمونستی را شخص بیسوادی مانند ترکی در افغانستانی که ۹۹،۹ در صد آن مسلمان اند و غیر از اسلام نمیتواند هيچ مکتبی در این کشور حکومت کند، رهبری کرد، که سرانجام ما دیدیم درآنزمان حکومت های چپی ها مسبب فروختن وطن به خارجی ها(روس ها) ګردید، که این مسئله سبب شد تا توده های عظیمی ازاین وطن به خاطر نجات وطن شان به جهاد مقدس برخاستند و این جهاد به نظر من تا آن لحظه مقدس بود که آخرین افسرروسی یعنی جنرال کراموف در افغانستان حضور داشت. ولی بعد از آن باز هم مانند تعدادی از فرزندان خود فروخته این مملکت چون ببرک، امین و نجیب که به روس ها وطن را فروخته بودند، این بار سران تنظیم های جهادی جهاد مقدس را به جهاد ملوث تبدیل کردند و خودرا شرمنده دنیا و آخرت ساختند. جاه طلبی های سران جهادی با عث ګردید که هر کدام خودرا و منطقه ئی را که در دست داشتند به امر باداران و به خاطر اهداف غیر اسلامی خودشان به خارجی ها فروختند و کاسه صبر مردم بی دفاع و مظلوم ما را به سر آوردند. که این کشمکش ها،خانه جنګی ها و خودفروختګی ها با عث به میان آمدن ګروه سیاه، بدنام و در نطفه خود فروخته شده طالب ګردید و این بار این ګروه شوم آنقدر کار های غیر اسلامی،غیر انسانی، و غیر اخلاقی انجام داد که آه و ناله مردم به آسمان ها بلند ګردید. اعمال طالب ها که به دستور باداران پاکستانی و عرب های که میخواهند وهابیت را در افغانستان ترویج دهند آنقدر زشت تر و پلیدتر ګردیده است که بعضی اوقات تعدادی از ملا های کم عقل و بیسواد اعمال منفور طالب های جاهل را فتوا داده واجب و شرعی مینامند وبدون آګاهی دینی، به آنها طلابان کرام خطاب میکنند.
خلاصه اینکه سیاستمداران افغان به خود باور و اعتماد ندارند و به خاطر بقای شان در قدرت به بیګانګان توصل میجویند. چنانچه در این اواخر جناب حامد کرزی ازپادشاه سعودی، از سران کشور های عربی، از رئیس الزهر مصرجهت آشتی با طالبان و باقی ماندن در چوکی کمک خواست و اګر ترس کاکا نباشد شاید حتی از رهبران ایرانی بدون اینکه فکر کند که بیګانگان درد ترا درک نمیکنند و از دست همین عرب های وهابی است که در پس پرده به شکل غیر علنی و علنی هموطنانت را هر روز توسط حملات انتحاری به شهادت میرساند، کمک بخواهد.
طالب ها که از ابتدا چهره افغانی نداشتند و اصلاً به هیچ نوع قانون ومکتبی پابند نبوده و نیستند. به همین خاطر در طول ۷ سال هیچ ګاه تقاضای آشتی و هم زیستی را نکردند که این خود ګواه غیر افغانی بودن شانرا نشان میدهد( زیرا به شمول سران رژیم های کمونیست ، سران ګروه های مجاهدین نیز تقاضای آشتی ملی را میکردند و بلآخره باهم آشتی کردند، زیرا افغان بودند. ولی این ګروه که از طرز دید و برخورد شان با مردم معلوم است اصلاً رنګ و بوی اسلامی و افغانی ندارند.
ګروه اتحاد شمال که به جبهه ملی مسمی استند نیز بخاطر رسیدن به کرسی به هر طرف دست دراز میکنند. ګاه سران آن به روسیه و ګاهی به تهران سفر میکنند. جناح حکمتیار به قول همایون جریر داماد حکمتیار که در سایت بی بی سی مصاحبه نموده است، یکبار دیګر به خاطر رسیدن به قدرت، بیشرمانه از برګذاری به عقیده خودش جلسه بین الافغانی، ولی در یک کشور عربی یاد میکند. که این در ذات خود خیلی خجالت آور و توهین به فرهنګ و تاریخ افغانستان است. مګراین جلساتی که در عربستان، قبرس، پشاور، بن وغیره وغیره دایرګردید، تا حال چیزی به ما به ارمغان آورده است؟ غیر از این سیاه روزی های که لذت آنرا ملت ستمدیده تا حال میچشند و با آن دست به ګریبان هستند.
من منحیث یک افغان از این چند سیاستمدار خود فروخته شده که با خون ملت بازی میکنند میپرسم، که اګر افغان استید باید در افغانستان مذاکره و جلسه نمائید. نمیشود که یکی از اروپا با تیپ اروپائی و با کله پرشده توسط اروپائی ها از شرایطی مرفه ای که در اختیار دارد، دیګری از امریکا با پوزشن امریکائی با عقیده استسماری، خدا نا ترس دیګری با عقیده وهابیت از سعودی و یا کشورديگرعربی که همه نوکران و غلامان حلقه به ګوش امریکا استند و یک پاکستانی از آن طرف دیورند بیاید و بنام صلح و آشتی با سرنوشت افغانها يک بار ديگر بازی شطرنج را ببازی بګیرند.
اګر این سیاستمداران میخواهند که از این به بعد این ملت بیچاره آرام زندګی کند، پس دست از سر این بیګناهان بکشند و بګذارند که فرزندان راستین این خاک تصمیم بګیرند تا سرنوشت شانرا تعیین بکنند.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.