مروري برهشت سال حاکميت دولتي وچالشهاي سياسي
(صباح)
طي اين مدت درعرصه هاي نظامي وامنيتي، سياسي وحقوقي، اقتصادي و بازسازي ، حاکميت هاي محلي ، نظم وقانون ، دموکراسي ودولتداريِ، حقوق بشروآزادي بيان درکشور چه گذشت؟
– انسان وقتی درسیاست آسان فریب می خورد که تصور می کند دیگران را فریب داده است.(؟؟؟)
– انسانها درسیاست همیشه قربانیان ساده دلِ فریب و خود فریبی بوده و خواهند بود، و تا زمانیکه نیاموزند، منافع طبقاتی این یا آن گروه را درپشت عبارات اخلاقی، مذهبی، سیاسی واجتماعی و وعدههای آنها جستجو کنند، قربانی خواهند شد.(لينن)
– چه بانگ شومی است بانگ سیاست، اَه، چه توهینی ، خدای را به سحر گاهِ شکرگذارم که دغدغه و شورامپراتوری روم ندارم. بسی غنیمت، بسی سعادت، که نه قیصرم، نه پادشاه جهانم .( یوهان ولفگانگ گوته)
هرج ومرج وسردرگمي دردرون حاکميت ، درماندگي وناکارايي نيروهاي ائتلاف ، اختطاف هاوقانون گريزيها درمناطق تحت حاکميت دولت ،تنشهاوتشنجهاي روزافزون، دلسردي ونااميدي مردم بي دفاع ازقوتهاي دولتي ونيروهاي خارجي مستقردرافغانستان ، حضورجشمگيروپيشروي هاي مخالفين، جنگهاورويارويهاي جديدو حملات متداوم انتحاري وتروريستي طالبان درواقع به معناي ناکامي جامعه بين المللي براي محقق کردن تمام وعده هايي که براساس آنها زندگي بهتري را پس از جنگ براي مردم افغانستان به ارمغان خواهد آورد.
نزديک به هشت سال از حمله امريکا به افغانستان مي گذرند وکشورهنوزازنبود امکانات اوليه رنج مي برد واکثرمردم کشور تنها به دنبال يک لقمه نان و يک سرپناه هستند. هشتاد تا نود فيصدي مردم نگران تامين يک شکم نان براي خانواده هايشان هستند. امادرقلمرودولت ونيروهاي خارجي هرروزبخاطرمصروف سازي وپوشاندن اشتباهات وناکاميهاي دوامدار، شاهد بازيها وتنش آفرينهاي متعددي هستيم.
زماني ريس جمهورکرزي ازموجوديت نيروهاي بيگانه به مردم شکايت ميبردوبعدازچندي موجوديت اين قوتهارا حياتي وضروري ميداندوروزديگرازدر دشمني وکينه خواهي پيش ميايد ودست دوستي وهمکاري رابسوي کشورهاي منطقه درازنموده وخودرامالک اين آب وخاک قلمداد مينمايد. درمقابل خارجيها، دولت کرزي رادولت قاچاق وفساد خطاب نموده وازعملکرد اداره وي تانيويارک تايمز، واشنگتن پست، فاکس نيوزوسي . ان .ان وسي . بي. سي وبي .بي سي شکايت ميبرند ودرگرماگرم اين جنگ به اصطلاح زرگري چنين تعبيرميشود که کرسي نشينان کابل دريک محکمه بين المللي به جرم قاچاق ، بي کفايتي ، فسادورشوت ستاني ، بيکارگي وروزگذراني، ياوه گويي ودروغ پردازي محاکمه ميشوند وسرنوشت کشوربدست مردم دردمند سپرده خواهد شد.
اما بعدازچندي نه شکوه است ونه شکايت ونه حرف است ونه حکايت وگويي هيچکدام به ديگرش حرفي نگفته وسخني نرانده است. درحقيقت همال قصه ي لحاف ملا است . ميگويند : يک شام سرد زمستان – ملا باخانمش نشسته بود که درکوچه سروصدايي برخواست وملا لحافي راکه دردسترسش قرارداشت بدورش پيچانده ازمنزل بيرون شد، درين زمان شخصي که شديدآ خنک خورده بود ، چنگ زده لحاف ملارا ربودوملا مايوس ونا اميد بخانه برگشت، خانمش بدون مقدمه گفت که ملا درکوچه چه نزاع بود؟ وملا مايوسانه گفت – هيچ ، همه سرلحاف مابود.
درپشت پرده هيچگونه کشيدگي واختلافي بين ا نان وجود ندارد. فقط وفقط خاک زدن به چشم مردم است .ازيکطرف سخن ازناکامي وشکست قوايي ناتودرافغانستان سرزبانها است وازجانب ديگرانتخابات رياست جمهوري درراه است ، وبااين بازي ها چنين وا نمود نمايند که ريس جمهورشخصيت ملي ، وطنپرست حقيقي، شخص باکفايت ودرايت بوده وباعملکرد وموجوديت نيروهاي خارجي مخالف بوده و کرزي صرف وصرف خيروسعادت ، سرفرازي نيک نامي کشورراميخواهد وتنهافردي است که ميتواند مردم راازفقروتنگدستي نجات بدهد . با اين رنگها ونيرنگها ميخواهند تا وي يکي دودوره ديگريرگرده ملت سوارشده تازيا نه قدرت وشوکت بکوبد .
کسي نيست که بگويد طي اين هشت سالي که ازموجوديت قوتهاي ائتلاف درافغانستان ميگذرد چه دستآوردهاي درعرصه هاي نظامي وامنيتي، سياسي وحقوقي، اقتصادي و بازسازي ، پايان حاکميت هاي محلي ،تامين نظم وامنيت قانون ، دموکراسي ودولتداريِ، حقوق بشر،آزادي وعقيد وبيان وجود دارد.؟
ناگذيريم تا اين بخشهارامروري خيلي کوتاه ومختصرنمايم:
درعرصه نظامي وامنيتي
درمورد اصطلاح جنگ ونظاميگري تعريف مشخصي وجودندارد.
كلاوزويتزجنگ را اين گونه تعريف ميكند: )اقدامي خشونت آميز براي وادار كردن دشمن به انجام خواسته هاي ما(.
يكي از بزرگترين مشكلات، اين است كه زماني كه ناتو كنترول امور افغانستان را در دست گرفت، اكثر كشورها انتظار داشتند جنگ تا حد زيادي متوقف شده ونيروهايشان تمركزبيشتري برتوسعه و تثبيت شرايط داشته باشند ، اما در عوض، روز به روز بر تعداد مجروحين شان افزوده ميشود و رهبران اروپايي هنوز نتوا نستهاند درمورد مساله افغانستان و اينكه چرا براي از بين بردن طالبان و القاعده تلاش زيادي لازم است، به مردم خود پاسخ قانعكننده اي بدهند. موجوديت هفتاد تاهشتاد هزارنيروهاي بين المللي ازحدود نزد يک به چهل کشورجهان درافغانستان که ازنظرجغرافيوي به هندازه يک ايالت آمريکا نيست واين قوتها باپيشرفته ترين ومدرترين سلام وتجهيزات نظامي زميني وهواي مجهزا ند وباگذشت هرروز درين جنگ تباه کن وخانمانسوز زبون وزبون تروشکسته وزمينگيرترشده ومخالفين ازتاکتيکهاي بهتروازروحيه ي قوي تربرخورداروبسوي شهرهاوبخصوص پايتخت درحالت پيشروي قراردارند. عملياتهاي انتحاري وتروريستي دررژه نظامي هشت ثوردرچمن حضوري ، عمليات پلان شده بالاي رياست عمومي محابس ووزارت عدليه درپنجاه متري ارگ رياست جمهوري و حملات هرروزه درشهرها وبخصوص شهرکابل را چه تعريف وتوصيف نمايم . آيا گروپهاي تروريستي که درغا رها وکوهاي سنگرگرفته اند تا اين حدود نيرومند اند که هواپيماهاي بدون سرنشين ، هاواکس ، بي 52، اف شانزده واف هجده وراکتهاي کروزوپرشينگ ونيرومند ترين اردوي دنيا يعني قوتهاي زميني وهواي آمريکا ، انگليس ، آلمان ومجموعا کشورهاي غربي نميتوانند با آنان مقابله وروياروي نمايند. ويازيرکاسه نيم کاسه يي ديگري وجوددارد؟
کشورما ازبي ثباتي و بيدادگري درعذاب است ، نبود فضايي گسترده وبازبراي گفتگو ، کارمشترک ، هدف مشترک ، انديشه مشترک ، صداقت مشترک ، مسووليت مشترک ود لسوزي مشترک رنج ميبرد.
مردم ما که دراثر جنگهیا وقدرت خواهيها همه امکانات وظرفیتهای دست داشته را از دست داده اند، در ردیف فقیر ترین مردم دنیا قرار گرفته و ازهمه مهمتر گرسنه گی دامنگیر اطفال ، زنان و کهن سالان گرديده و روزانه صد ها انسان دست به گدایی زده وراه فرار وبیرون رفت ازگرسنه گی را ندارند . دولت که متعهد گردیده بود تا عاید سرانه مردم را بلند میبرد، اماحداقل نتوانست ويانخواست کارهاي را انجام بدهد که اقلاًگراف گرسنه گی ، فقروتنگدستي را پايان آورده ويامهار کرده باشد.اماروزانه ميليونها دالرمصرف جنگ ونظاميگري وسيله دولت وقوايي بيگانه مستقردرافغانستان ميگردد. وميليونها دالرديگرازراه هاي مختلف به جيب معامله گران وقدرتمداران ميريزد.
دربخش حقوقي وسياسي
(ابونصر فارابی الگوی اندیشه و نظام سیاسی را مدینه فاضله بر اساس بنیادهای فلسفی و سیاست را حاصل خدمات حاکم به مردم به منظور رسیدن به سعادت میداند ،از دید فارابی حکومت خوب – حکومتی است که بتواند افعال، سنن و ملکات اداری را که درپرتو آن میتوان به سعادت حقیقی رسید در مردم جای گزین کند و حکومتی که سعادت پنداری ایجاد میکند ریاست جاهلی یا حکو مت جاهلیت است.)
( افلاطون در کتاب جمهوریت و رسالههای خود حکومت را از چند زاویه بررسی میکند گرچه نظریات افلاطون را به جهت کثرت و تنوع آن نمیتوان به یک جمع بندی مشخص رساند ولی او فصل نوی در اندیشه سیاسی در زمینههای حکومت و جامعه به و جود آورد. عده معتقید اند که حکومت از دید افلاطون به پنچ حکومت فلاسفه، نظامیان، اغنیا عامه مردم و استبدادی تقسیم شدهاست.افلاطون ضمن ترجیح حکومت فلاسفه میگوید : زمامدار باید فیلسوف باشد و بهترین دولتها آن است که بهترین مردم حکومت کنند و حکیم حاکم باشد و حاکم حکیم شود. افلاطون در نظریه جدید بعد از کتاب جمهوریت و عدول از آن وظیفه دولت و نظام سیاسی را تعلیم و تربیه مردم دانست. فرمانروایان را به شبان یا چوپان تعبیر کرد.)
ژولين فروند، فيلسوف، جامعهشناس و نظريهپرداز فرانسوي معتقد است- سياست به هر شكلي بازي تردستيهاي سياسي است و بنابراين، درافتادن با سياست از راه پرداختن به سياست مسخره است … و اما چه بايد گفت درباره كساني كه صادقانه باور دارند پس ازرسيدن به قدرت به سياست نميپردازند و از زد و بندها، تحريكها، بده و بستانها، و دوگوييها دوري ميجويند؟ هم ميل به قدرت و هم كاربست قدرت پرداختن به سياست است، به معناي تحقيرآميز و ستايشانگيز واژه، و هيچ سفسطه گري و چرب زبانياي اين وضعيت عيني را دگرگون نميكند.
امادولتمداران درکشورما باگذشت هشت سال ازحضورجامعه جهاني و حاکميت دولتي ، هنوزکه هنوزاست مردم افغانستان ازنبود قانون ، حاکميت ملي ، عدالت اجتماعي ، کاربه اهل کار،خويشخوري، گروپ بندي، خود سري ، ملک الطوايفي ، خانواده سالاري، فساد هاي اخلاقي واجتماعي، قوم گرايي وپارتي بازي رنج ميبرند.
مسووليت پذيري، جواب گويي ، حساب ومحاسبه دهي حقيقي ، خدمت به مردم خسته ازبيروکراسي وتوطئه گري بصورت مطلق وجود ندارد. اگردرحق مظلومي وسيله قدرتمداران ،ثروتمندان وظالمان- ستم شودويامستمندي مورد تحقيروتوهين وتجاوزواقع شود، به کجاونزدکي شکايت ببرد.؟ وياکومرجعي که حق مظلومي راازظالم بستاند. ؟
روزا نه ده ها اختطاف ، قتل وغارت اتفاق مي افتد واما آب ازآب تکان نميخورد. وطي اين هشت سال قتلهاي سياسي زيادي بوقوع پيوسته است ، اما قاتلي درپنجه قانون سپرده نشده است تا درسي عبرتي شود براي قانون گريزان وستمکارا ن ، که دست ازجرم وجنايت بردارند.
ريس جمهورومعاونش درجلسه عالي دولت، گريبان همد يگرراميگرند وبه يکد يگرفحش وناسزاميگويند.
اينست حاکميت ،قانونيت ومسووليت پذيري؟
وزيري ازجانب پارلمان رايي عدم اعتماد ميگيرد وقوايي اجرائيه خلاف تمام پرنسيت هاي حقوقي وقانوني به ادامه کارش تاکيد نموده وبه ريش قوايي مقننه ونمايندگان ملت ميخندد.
ريس چمهوربه اساس قانون اساسي درپايان دوره کاري اش بايد ابرومندانه استعفاء بدهد تادررقابتهاي انتخاباتي ازامکانات دولتي وازقدرت اجرائيويي اش سود نبرد واما ريس جمهوربه اساس فيصله قواييِ قضاييه به زمامداري اش تاکيد مينمايد. ميگويند تبراگرفشارپشتش نباشد نميتواند چوب راقطع نمايد. (زورکا کا ست که انگوردرتاکها ست). هدايت دهندگان ومشاورين خارجي دزد راميگويند دزدي نما وصاحب خانه راميگويند هوشياروبيدارباش.
احزاب سياسي که پشتبا نه نظامي يعني قوايي نظامي، تانک ، راکت وبم ندارند- نميتوانند ازحق وحقوقي که درقانون برايش پيش بيني شده ، استفاده نموده وبه مثابه اپوزسيون نيرومند ،عملکرد حاکميت را به چالش بکشانند. وياوسيله حاکميت دواتي کمکهاي مادي ومعنوي شوند تابتوانند درامورکشورسهيم ودموکراسي حقيقي به نمايش گذاشته شود.
همانطوريکه دراخبارديد يم وخواند يم وزارت خارجه آمریکا از تصمیم ستره محکمه در مورد ادامه کار کرزی تا برگزاری انتخابات حمایت کرده است. در اعلامیه ای که از جانب وزارت خارجه آمریکا منتشر شده، آمده است که تمدید دوره کار حکومت افغانستان تا برگزاری انتخابات در شرایط حساس کنونی امر حیاتی است و به تامین ثبات کمک می کند.
درامورقتصادي وبازسازي
اقتصاد ، عبارت است از مطالعه بشر در زندگی کاري و حرفه ای . در تعریف دیگر : علم اقتصاد بررسی کردار های انسان در جریان عادی زندگی اقتصاد یعنی کسب درامد و تمتع از آن برای تربیت دادن زند گی است . تأثير نظامهاي سياسي در استثمار فكري، سلب آزاديهاي فردي و اجتماعي و محروم كردن تودههاي مردم درسطح محلي، ملي و بينالمللي از حقوق اوليه آنها در جهت بهره كشي و استفاده ازثمره اقتصادي آنان، موضوع مورد بحث بسياري از نظريهپردازان است. اين رويكرد معتقد است صاحبان قدرت در سطح محلي، ملي و بينالمللي، استمرار سلطه و بهره كشي خود را در اختناق، ديكتاتوري وسرپوش گذاشتن بر آزاديهاي فردي ميدانند و اين امر، علت عقبما ندگي جوامع است. اقتصاد کشور ما اقتصاد زراعتی و مالداری است.
لیکن عرصه اقتصادي مثل سایرعرصه ها در هم و برهم گرديده است که به مشکل میتوان برای آن بنیاد و اساسی را در نظر گرفت ، تعداد زیادی از مردم ، به حرفه هاي کاذب و زیانبار روآورده اند . که از جمله می توان به کشت ، تولید و ترافیک مواد مخدروقاچاق ثروتهاي طبعيي اشاره کرد . بعدازفروپاشي حاکميت طالبان وبيرون شدن کشور از انزواى مطلق و آغاز پروسه اصلاحات اقتصادى، سياسى و اجتماعى ، همچنان فقر بى سابقه گلوى مردم را مى فشارد زيرابرنامه فراگير وهمه جانبه براى مبارزه با اين پديده روى دست گرفته نشده است. کشوردر شرايط موجود از كمكهاى جامعهء بين المللى نيز برخوردار بوده و ميتواند با برنامه ريزي هاى موْثر اقتصادى با پديده فقر كه از سالها دامڼگير ملت ماست، مجادله موْثر داشته باشد.
ازطرف ديگرشوربختانه خشك سالي وقحطي بر مردم كشور غالب شده و تمام محصولات زراعتي به دليل كمبود آب از بين رفتهاند. مخصو صا محصولات للمي كه در بسياري از مناطق كشور بخش مهمي از توليدات غله را تشكيل ميداد، هشتاد تانود فيصد از بين رفته ومحصولي نداده است.
در بسياري از مناطق هم كار به جايي رسيده كه مردم حتي آب آشاميدني ندارند و براي تأمين آب آشاميدني خود مجبور هستند تا كيلومترها راه را بپيمايند تا شايد آبي براي آشاميدن پيدا كنند. با اين مشکل ميتوان درك كرد كه بحران تا چه حد خطرناك و جدي است و بسياري ازهموطنان ما درخطرمستقيم گرسنه گي هستند. متأسفانه، دولت تا وقتي كه كارد به استخوان نرسد، هيچ اقدامي نميكند ومسئله را جدي نميگيرد و بعد ازجدي شدن موضوع، شروع به پيدا كردن راه ها وتقاضاي كمكها ميكند كه اكثرا هم اين كمكها بسيارديربه دست مردم ميرسند و گاهي وسيله دلالان وزورمندان به تاراج برده ميشودويا نوشدارويي ميشوند بعد ازمرگ.
بااندوه ودرد کشت – تولید و قاچاق موادمخدر یکی ازپرابلمهای عمده کشورطي ساليان اخيربوده است. متأسفانه بخش اعظم این مواد کشنده در افغانستان تولید می شود. طبق گزارش سازمانهای بین المللی نود فی صد هروئین مصرفی اروپا و هشتاد فيصد موادمخدر مورد نیاز در سرتاسر جهان درکشورما تولید می شود و توسط باندهای مافیای داخلي وبین المللی به بازارهای آسیا، اروپا و آمریکا ترانزیت و قاچاق می شود.
اما درجهت جلوگیری از تولید و قاچاق موادمخدر ، علی رغم تبلیغات گسترده که درسطح کشور وجهان انجام شده و نهادهای متعددی که با هدف مبارزه با آن درکشور ایجاد گردیده است، بازهم ، دراکثر نقاط کشور، دهها هزار هکتار از زمینهای زراعتی به کشت کوکنار اختصاص یافته است.
بسياري ازدست اندرکاران اقتصادي ادامه این روند را ازجهات مختلف برای کشورخطرناک می دانند. ازجمله آ نکه ، اکنون اقتصاد کشورمتکی به موادمخدر شده و بسیاری از مقامات دولتی در تولید و قاچاق موادمخدر دست دارند. برین مبنا، احتمال می رود روز به روز سلطه مافیای موادمخدر برسیاست و اقتصاد کشور افزایش یابد وجامعه جهاني کمکها ومساعد تهاي خويشراقطع نمايندويکبارديگرافغانستان به فراموشي وانزواسوق گردد.
درکشوربعضي از مقامات دولتی ، مسوولين نظامي وتنظيمي درتولید و قاچاق موادمخدر دست دارند. و به همین دلیل کشت ترياک بدون هراس وآزادانه انجام می شود وبه سهولت به خارج از کشور قاچاق می گردد.
بارنت رابین استاد روابط خارجی پوهنتون نیویارک ميگويد ، ارقام های ارایه شده توسط دولت افغانستان امار صحیحی نیست . اقتصاد مواد مخدردرافغانستان هرروزبزرگتر می شود واین مساله به دلیل ضعف دولت در کنترول عوامل آن است. ضعف سیاستهای امنیتی و اقتصادی درافغانستان سبب می شود تا هر روز بر شمار افرادی که وارد این صنعت می شوند افزوده شود. امارها نشان می دهد ازسال دوهزارويک تا به حال نه تنهاسهم تولید تریاک درافغانستان کاهش پیدا نکرده بلکه اکنون نود درصد ازمواد مخدر مصرفی جهان را تامین می کند و این به معنای فاجعه ی بزرگ برای افغانستان و جهان است. پس از فروپاشي طالبان و حضور نيروهاي ائتلاف درکشور اين تصور وجود داشت كه باموجوديت اين نيروها امنيت به سرعت درسراسركشور برقرار خواهد شد.اما به دلايل مختلف نشد.
توجه گسترده سرمايه گذاران خارجي و ريزش يك باره دالرهاي آمريكايي به سوي بازارهاي کشور مؤيد همين موضوع بود. اما گذشت زمان نشان داد تصورات اوليه در اين مورد اشتباه بوده است. نيروهاي خارجي طي اين مدت نتوانسته اند امنيت و ثبات لازم را برقرار نمايند و اين مسأله نه به دليل قدرت فوق العاده مخالفين ، بلكه متأثر از سياستهاي غلط به كار گرفته شده از سوي نيروهاي خارجي است. بمبارانهاي هوايي و كشته شدن غيرنظاميان، جستجوهاي خانه به خانه و ازهمه مهمتر نبود توجه جدي براي تقويت نيروهاي مسلح داخلي بخصوص اردوي ملي از جمله اين سياستهاي غلط بود.
پس از استقرار دولت جديد كنفرانسهايي متعددي چون توكيو ، برلين ولندن با وعده هاي كمك چند ميليارد دالري برگزار گرديد درحالي كه هيچ گاه به طور دقيق روشن نشد كه اين كمكها چگونه و در چه راهي بايد به مصرف برسد چنانكه بيشتر كمكهايي كه از سوي ايالات متحده اعلام شده بود به مصارف نظامي اختصاص پيدا كرد.
طبق اظهار مقامات دولتي درکنفرانس ها ، جامعه جهانی وعده داد مبلغ 5/39 میلیارد دالر به کشورما کمک کند و از این مبلغ تا کنون قرار داد 5/25 میلیارد دالر آن به امضاء رسیده و از مجموع این 5/25 میلیارد دالر 2/15 میلیارد دالر آن در امر بازسازی مصرف شده است. اما مقامات دولتي نميگويند که اين مبلغ چگونه ودرکجا به مصرف رسيده است.؟ مهمترين عوامل كندي روند بازسازي کشور را مي توان در بي اعتمادي جامعه جهاني به دولت نسبت داد. جامعه بين المللي و به خصوص ايالات متحده و اروپا درشرايطي حمايت خود را از دولت جديد اعلام كردند كه در عمل حاضر نبودند كمكهاي توافق شده در اجلاسهاي مختلف را مستقيماً در اختيار ادارات دولتي قرار دهند. طي چهار سال جامعه بين المللي حدود هشت ونيم ميليارد دالر به افغانستان كمك كرده كه از مجموع ا ين كمكها فقط بيست ودو فيصد به دولت رسيده و بقيه به ديگر نهادهاي خارجي و داخلي واگذار شده است.
فساد اداري و امكان حيف و ميل پولها در سيستم بروكراسي دولتي ظاهراً مهمترين دليل براي اين مسأله عنوان شده است. اما سؤال اينست كه آيا در سازمانهاي بين المللي و مؤسسات غيردولتي چنين امكاني وجود ندارد؟ شش ميليارد دالري كه ازسوي اين مؤسسات در طول چهارسال به مصرف رسيده چه تأثير محسوسي بر شرايط كشور گذاشته است؟ بي دليل نيست كه در رابطه با مفيد بودن چنين مكانيسمي ترديدها و اعتراضهاي زيادي از سوي مردم و حتي مقامهاي دولتي مطرح شده است. ازين حقيقت نبايد منکرشد که تا زمانيکه دولت و ملت خود اقدام لازم را انجام ندهند، بازسازي به پيش نخواهد رفت همچنانکه تا كنون موفقيت چنداني نداشته است.
پايان حاکميت هاي محلي وتامين نظم وقانون
با تصویب قانون اساسی جدید و تشکیل دولت انتقالی گامهای درجهت استقرار ثبات و امنیت برداشته شده اما تداوم درگیریها و منازعات قومی و قبیلهای، کشيدگي هاي شخصی وقومي، عدم امنیت و ثبات به دلیل ادامه فعالیت جنگ طلبانه و موانع دیگر، حرکت به سوی صلح و ثبات را با مشکلات گوناگوني روبرو ساخته است.
نزديک به هشت سال است كه آ مريكا و متحد ين با حمله بر افغانستان تحت شعار دموکراسي ودفاع ازحقوق بشر، نوكران ديروز خود را مجازات نمود، اما هنوز هيچ نشاني ازثبات وصلح و امنيت دركشور سراغ نميتوانيم. حال نه تنها بر مردم ما بلكه بر اكثرمردم دنيا آشكار گشته است كه با وصف حضور نيروهاي ناتووآيساف وادعاهاي بلند بالاي كرزي، هنوز هم افغانستان به عنوان يكي از مراكز فجايع حقوق بشر باقي مانده است، ادامه خشونت عليه زنان، حوادث بيشمار تجاوز، تهد يد وازدواج اجباري توسط افراد مسلح ، افزايش بيسابقه خود كشي وخود سوزي زنان، تهديد فاميلها تا د ختران خود را به مكتب نفرستند، سوزاند ن مكاتب دخترانه، احساس ناامني زنان دركار بيرون از خانه، ممنوعيت ظاهر شدن آوازخوانان زن درراديو و تلويزيون، افزايش زنان و بيوههايي كه چارهاي جز گدايي و روي آوردن به فحشا ندارند وكشتار، دستگيري و شكنجههاي وحشيانه از سوي مامورا ن به اصطلاح امنيتي با انگيزههاي قومي و مذهبي و گروهي به طور روز افزون. ادامه سيستم ملوكالطوائفي ومنازعات بي پايان بين نيروهاي قانون گريزوخودسر درتمام ولايات كه دراثر آنها عمد تاً مردم بيگناه كشته، زخمي، فراري و متضرر ميشوند. سرقت منازل، د كانها و دفاتر، اخذ غيرقانوني ماليه و گمرك، حيف و ميل سرمايههاي ملي توسط زورمندان ومقامات که درحمايه دولت سنگرگرفته اند. بيداد فساد مالي، رشوت ستاني و بيكاري، خورد و برد قسمت اعظم كمكهاي خارجي به وسيله وزارتخانهها و ديگر ارگانهاي دولتي و كند بودن اعمار مجدد.
متاسفانه هنوزکه هنوزاست راه گيري ، کودک ربايي، سرقت هاي مسلحانه، دزدي هاي شبانه ، باج گيري بوسيله فرماندهان و تفنگداران ، انتقام گيري هاي شخصي از جمله موارد عمده اي است که در کابل و اغلب ولايات، شاهد آن هستيم . ودرکنار آن فساد اداري و کمبود نيروهاي مسلکي درداخل ادارات دولتي شرايطي را فراهم مي آورد ه که جنايتکاران و اوباشان ، پس از دستگيري با پرداخت رشوت ميتوانند به طرق گوناگون خود را ازچنگال قانون برهانند. کارمندان امنيتي که وظيفه خطير و مهمي بر دوش دارند از ابتدايي ترين امکانات و تجربيات بي بهره اند. سرقتهاي مسلحانه با لباس پوليس ونيروهاي دولتي ، توسط دزدان در شهرهاي مختلف و به خصوص پايتخت نيزجاي سوال هاي فراوان را دارد . دزدي هاي گسترده شبانه درکابل وولايات نيز امنيت اجتماعي خانواده ها را با تهديد جدي مواجه کرده است. علی رغم تشکیلات فراواني نظامي وامنيتي ،هنوز کشور تا برقراری صلح و امنیت کامل فاصله زیادی دارد.
دلیل این امر حضور نیروهای غيرمسوول وآشوبگر دردرون جامعه ودولت است که همچنان مسئله تداوم صلح را شکننده می سازند. فعالیت هایی از سوی این نیروها به صورت بم گذاری، حملات راکتي ، ایجاد درگیری هایی درون قومی وهمچنین ترور شخصیت های با نفوذ واختطاف وگروگانگيري هاي روزافزون برای ناامن کردن فضای سیاسی کشور صورت گرفته است. ترورحاجی عبدالقدیر معاون کرزي ، داکترعبدالرحمان ، وکيلان پارلمان درولايات مختلف وبخصوص دربغلان صنعتي ومقامات دولتي درگوشه وکنارکشور یکی دیگر از فعالیت های این نیروها می باشد.
کرزي در کنفرانسي خبري درکابل در کنار سکرترجنرال ناتو اعلام کرد شرکاي خارجي دولت بايد به استقلال کشور احترام بگذارند. افغانستان هيچگاه يک کشور دست نشانده نخواهد بود.
کرزی که در کنفرانس خبری مشترک با سکرترجنرال ناتو (یاپ دی هوپ شیفر) ، صحبت می کرد درمورد این گزارش ها که گویا جامعه جهانی می خواهد به حکومت های محلی توجه بیشترنماید تا حکومت مرکزی، گفت: افغانستان صاحب دارد جامعه جهانی درامرمبارزه با تروریزم باما همکار هستند، اما ساختن نظام کارمردم افغانستان است. این ها صرف افواهات است که درشماری ازرسانه های خارجی مطرح می گردد، به گفته وی، اول این کارجامعه جهانی نیست وثانیا افغانستان پست خربوزه نیست که هرکه به هرطرف دلش شد پرتاب نماید. اطمینان داشته باشید که این کارتحقق نخواهد یافت تا این کشوربه حکومت های قبیلوی تبدیل شود ومن دراین زمینه با شیفرصحبت کرده ام. برخی رسانه های خارجی گزارش می دهند که دولت کنونی یک دولت نیست که دموکرسی درآن تقویت شود وبهتراست به حکومت های محلی توجه بیشترشود چندان خوش آیند نیست. به عقیده کرزی، دولت و مردم افغانستان ثابت کرده اند که درراه نهادینه شدن دموکراسی گام های بلندی را برداشته اند. وی به تدویر لویه جرگه های اظطراری و قانون اساسی، انتخابات گذشته ریاست جمهوری و شورای ملی، رشد نهاد ها مدنی و رسانه اشاره کرده گفت، این ها قدم های مثبتی است که توسط دولت ومردم برداشته شده است.
دموکراسي ودولتداري
درتعريف دموکراسي آمده است : دموکراسی مجموعهای ازاصول و روشها يست که از آزادی سیاسی در جوامع دفاع میکند و درحقیقت نهادینه شدن آزادی در حوزه سیاسی است. در حکومت دموکراتیک همه مردم، چه مستقیم و چه غیرمستقیم و ازطریق نمایندگان منتخب خود، ازقدرت استفاده ووظایف مدنی خود را انجام میدهند. در یک حکومت دموکراتیک، مردم نه تنها حق و حقوق دارند، بلکه موظف به مشارکت در سیستم سیاسی ای هستند که از حقوق و آزادیهایشان دفاع میکند. این نوع حکومت بر دو پایه استوار است:
اول حکومت اکثریت و دوم حفظ حقوق فردی و اقلیتها. تمام دموکراسیها، ضمن احترام به خواست اکثریت، مدافع سرسخت حقوق اولیه افراد وهمچنین حقوق گروههای اقلیت هستند. یکی از هدفهای اصلی ازساختن نظام دموکراتیک دفاع ازحقوق اولیهای همچون آزادی بیان، آزادی دین، حق برخورداری برابرازحمایت قانون وفرصت سازماندهی و مشارکت کامل درامورسیاسی، اقتصادی و فرهنگی یک جامعه است. در نظامهای دموکراتیک انتخابات آزاد وعادلانه به طورمنظم برگزار میشود که همه مردم حق شرکت در آن را دارند.
بنيادهاي دموكراسي و يا اركان آن مبتني بر چهار ركن اساسي است و به هرحكومتي كه اين اركان را در نظام سياسي خود منظور كرده و بدان پابندي نظري و عملي داشت به آن نظام سياسي دموكرات ا طلاق مي گردد. اين اركان مهم عبارتند از: قانون اساسي – نظام پارلماني – احزاب سياسي – مطبوعات آزاد. از ميان اين اركان چهارگانه، قانون اساسي وجه تمايز اصلي نظام دموكرات با نظام هاي استبدادي در هر نوع آن اعم از مونارشي، اليگارشي، آريستوكراسي، فاشيستي، ديكتاتوري نظامي، وغيره بوده است چرا كه درنظام دموكرات اختيارات و وظايف و قدرت فرمانروا اعم از پادشاه مشروطه يا رئيس جمهور يا فرمانروا برمبناي قانون اساسي ازحالت نامحدود بيرون شده و محدود ومقيد مي شود. مجلس و نظام پارلماني نيز ركن دوم نظام دموكراسي است كه به وضع قوانين براي اداره جامعه پرداخته و آن را ازخودمحوري واستبداد دور نگه مي دارد. اما ركن سوم دموكراسي چه از نوع مشروطه سلطنتي وچه از نوع جمهوري، اگرچه بعد ازقانون اساسي و نظام پارلماني قرارمي گيرد ولي از جهت اهميتي كه درجلوگيري ازخودكامگي دارد از دو ركن ديگر مهمتر جلوه مي كند، به گونه اي كه گفته شده حكومت دموكراسي بدون احزاب سياسي با ديكتاتوري فرقي ندارد ، ركن چهارم حكومت دموكراسي مطبوعات آزاد هستند كه نقش بسيارمهم اطلاع رساني ، آگاهي دهي ، جهت دهي و تنويرافكارعمومي را به عهده دارند. به خصوص درجوامعي كه احزاب سياسي وجود نداشته وفعاليت احزاب سياسي تعطيل باشد، مطبوعات نقش احزاب سياسي ووظيفه و رسالت آنان را نيزبه عهده مي گيرند.
پول پيداکردن وقدرت داشتن درکشور ازهرراهی براي زورمندان وقانون گريزان مشروع است و به خاطرپول وچوکي به هر کاری- اعم از رشوت ، قاچاق، چپاولگری، وطنفروشی، حتی معامله هاي پيداوپنهان منطقوي وبين المللي برضد وطن ومردم وطن رواپنداشته ميشود.
درين مدت قشر نوپای ازسرمایه داران، دلالان ،نوکيسه گان ، افراواشخاصي نزديک به مقامات کشوري ولشکري ، چاپلوسان ،درباريان ، سبوتاژان ،تاجران خون وآتش، بازاریان بي بندوبار، دستياران سبوتاژگران بين المللي ، مافياي اقتصادي ، نظاميان پول پرست خارجي و… با حرکت هاي کنش دارکشوررابسوي نابودي وپرتگاه هدايت ومديريت مينمايند. این روند با گروپهاي بخپل سرکه برضد منافع عمومي عمل مينمايد ، جامعه را به کجا سوق خواهند داد. آن ها تابعیت کشورهای غربی وشرقي را دارند وبراي تامين منافع خارجيان عمل نموده و سرمایه انداوخته اند. علی رغم موجوديت دولت ،حضوربيش ازهشتادهزارنيروي ائتلاف ، تشکيل اردوملي ، پوليس ملي وامنيت ملي ،هنوزکشورتابرقراری صلح وامنیت کامل فاصله زیادی دارد. دلیل این امر حضور نیروهای سلاحداروغيرمسوول وخودسردرجامعه است که همچنان مسئله تداوم حاکميت ، قانونيت وعدالت را زيرسوال ميبرد.
ظالمان وزورگوياني که درکرسي هاي قدرت لميده اند ساليان درازي ازچوروچپاول ، ازدزدي وراه گيري ، اززورگويي وبي بندوباري، ازکشتن وبستن وبردن ،ازبي قانوني وبخپل سري وازظلم ووحشت ثروت انداخته اند . آنان نه نظام حقوقي ميخواهند ونه قانوني ودولتداري . درکشوري که تفنگ ، جنگ ، ظلم ، وحشت ،بربريت، بستن وبردن حرف اول رابگويد نامبردن ازدموکراسي ودولتداري حرف پيش پاافتيده است که هيچکسي با ان توجه نميکند.
دولت خود را به مصالح گروه هاي گوناگون متعهد مي دا ند و برهمين اساس رو زانه بر نامه مي سازد. با قدرتمندان درون دولت ، با قوماندانان محلي ، نيروهاي محافظه کار ، با جامعه جهاني و… و بر آيند آن نيز همين است که هست . در اين ميان آنکه هرگز مورد توجه قرار نمي گيرد ونقشي را که مي تواند بر عهده بگيرند ناديده گرفته ميشود اکثريت مردم کشور است که ازفقروبيماري وبي سر پناهي و بيکاري رنج مي برند. کشو ري که با گرسنگي ؛ فقروقحطي د ست وپنجه نرم مي کند – دولت با تشکيل ادارات استخبا راتي و پوليسي وبا بودجه کمرشکن وبا خشو نت وزورگوي يکي پي ديگري عرض اندا م نموده برد رد مردم افزوده مي شود ، اين است د موکراسي وحکو مت شا يسته سا لا ري که مي خواهد به حيا ت خو يش ادامه بدهد ودموکراسي را به ارمغا ن بيا وردودرقلبها ي رنجورودردمند باخون بنو يسند د موکراسي .سازمان نظارت برحقوق بشرمی گوید کرزی باید با اتکا به حمایت مردمی موجود، افرادی را که جنایات گذشته به آنها منتسب دانسته می شود را کنار بگذارد. اما این سازمان درنامه یاد آوری می کند که اومسئول اداره کشوری است که جنگ سالاران وفرماندهان محلی هنوزازخشونت وزورووحشت آفرینی برای مرعوب کردن بخش عظیمی ازنفوس این کشور استفاده می کنند. دراین نامه ازکرزی خواسته شده بود که نه تنها از انتساب چنین افرادی درکابینه خود داری کند بلکه برای کاستن ازمیزان قدرت آنها اقداماتی انجام دهد. بسیاری ازمردم ازاین خواسته سازمان نظارت بر حقوق بشر حمایت کردتد .کرزی پیش ازا نتخاب شدن درانتخابات به کرات مي گفت :
حکومت ائتلافی نمی سا زد. دیگرمفادات مردم راقربانی مسامحه گرا یی نخواهد نمود، اماوقتی پایه های قدرت اوبوسیله مردم نهاده شد،همه شعارها رابه تاق نسیان سپردوبريخ نوشت ودرآفتاب گذاشت.
حقوق بشروآزادي عقيد وبيان
انسان بودن تنها دركنارآزاد بودن معنا مي يابد.هرچند كه تعاريف موجود از آزادي بسيار است اما بهتر آن است كه آزادي را درچنبره اين تعاريف گاه متناقض اسيرنكنيم كه آزادي گوهر يكدانه هستي انسان است. گوهري كه بي آن كرامت انسان معنا ندارد. گوهري كه تمام پويه ا نسان به سوي اوست. آزادي رها بودن موجودي را ازهمه قيدها وبندها، تسلطها، سدها همچنين مستقل بودن، دانا وبينا بودن را به ذهن انسان مي آورد. موجود آزاد برهمه چيز وهمه كس تسلط خواهد داشت.
كسي كه نتواند آنچه را ميانديشد بنويسد، همانقدرازآزادي بيان محروم است كه كسي نتواند حرفش را بدون سانسور يا خود سا نسوري بيان كند. مردم كشورهايي كه از ايندو ويژگي برخوردار نباشند، هرگز آرامش را در زندگي تجربه نخواهند كرد، حتي اگر سفرههاي رنگين برايشان پهن شود. بهطور يقين، در كشورهايي كه آزادي بيان باشد، آزادي قلم نيز امري طبيعي محسوب ميشود. آزادی قلم را به تحقیق میتوان یکی از شاخصهای مهم توسعه یافتگی کشورها محسوب کرد و اگر پیشرفت و تعالی درصحنههای مختلف پدیدار شود، مرهون آنست.
وهمچنان دموکراسي اغلب به عنوان حکومت مردم برمردم يا مردم سالاري تعريف مي شود طوريکه مردم قادرند حاکمان خويش را برگزينند يا قدرت را از آنان بازستانند. دموکراسي در اين تعريف، بيش از هر چيز، داراي معنايي سياسي است و بر اين اساس کوشندگان دموکراسي خواه را مي توان فعالان سياسي نيز ناميد. حزب ، انتخابات آزاد، گردش نخبگان، تفکيک قوا، آزادي هاي قلم وبيان وعقيده، رقابت و مشارکت، آزادي هاي اجتماعات و کثرت گرايي را مي توان ازجمله وظايف اوليه و اساسي براي برقراري دموکراسي دانست.
درکشورما باوجود ادعاهاي مبني برآزادي بيان، فريادها درگلوخفه ميگردند وآناني كه جرئت ابرازنظرات غيرسازشكارانه شان را دارند با ضرب و شتم و تفنگ وزندان و تهديد روبرو ميشوند.
بخاطرروشن شدن جرم وجنايت مرورداريم در گزارشي وزارت خارجه آمريکا درمورد افغانستان . درين گزارش ميخوانيم که ادامه شورش مرگبار، ضعف اداري و موسسات سنتي و عنعنوي، فساد داري، قاچاق مواد مخدرو ميراث دو نيم دهه جنگ، عللي است که مانع بهبود وضع حقوق بشر در افغانستان شده است. مشکلات حقوق بشردرافغانستان ادامه دارد، بشمول کشتار هاي بدون محاکمه، شکنجه، شرايط خراب زندان ها، معافيت از مجازات مامورين بلند پايه، محدوديت هاي روز افزون بر آزادي مطبوعات، محدوديت ها بر آزادي هاي مذهبي، خشونت و تبعيض اجتماعي عليه زنان و اقليت ها، قاچاق انسان، تجاوزبرحقوق کارگران و استخدام اطفال براي کار. درحاليکه مقامات ملکي بطور عموم کنترول موثر بر قواي امنيتي دارند، مواردي وجود داشته است که اعضاي قواي امنيتي مستقلانه و بدون اجازه حکومت، عمل کرده اند. به اساس گزارش هاي متعدد، حکومت و يا نمايندگان آن، به کشتار هاي مستبدانه و غير قانوني دست ميزنند.
قلت پوليس تربيه ديده، زير بناي نا چيز و مواصلات معدود، و يک نظام ضعيف عدلي، در راه تحقيقات درمورد اقدامات غير قانوني یک مانعه بوده و از ثبت و شمارش موثق حوادث، جلو گيري ميکند. علاوتا، در جريان جنگ ها، تلفات افراد ملکي، کشتار هاي شخصيت ها تو سط عناصر مرموز و کشتار هاي ناشي از انگيزه هاي سياسي … بوقوع پيوسته است. در نتيجه خشونت هاي دهشت افگنان وابسته به طالبان، القاعده و حزب اسلامي گلبدين حکمتيار در سال ۲۰۰۷ یک تعداد زیاد افراد ملکي کشته شدند. خشونت ها توسط اين گروه ها شامل افزايش در تعداد حملات دهشت افگني، با استفاده از بم گزاري هاي انتحاري است. در طول يکسال، در اثر خشونت شورشيان بيش از ۶۵۰۰ افراد ملکي و پرسونل نظامي کشته شدند… حملات بر قواي امنيتي حکومت، ساز مان هاي بين المللي، کارمندان امداد بين المللي، همکاران محلي آنها، منافع خارجي و اتباع داخلي، افزايش يافت که بعضي سازمان ها را وادار ساخت تا فعاليت هاي انکشافي و يا بشر دوستانه خود را محدود سازند و يا بعضي نواحي کشور را ترک گويند.
مخالفين ظاهرا کارمندان تيم هاي باز سازي ولايتي يعني پي ار تي ، سازمان هاي غيرحکومتي يعني انجو ها و قرار دادي ها را بحيث وسيله جلوگيري از مساعي باز سازي و بيرون راندن جامعه امداد بين المللي از کشور، هدف قرار ميدهند. در اختطاف هاي پرسر و صداي کارمندان انجو هاي خارجي، ژورنالست ها و قرار دادي ها، افزايش قابل توجه صورت گرفته است. با وجوديکه قانون اساسي اختطاف را منع ميکند، در طول سال، گزارش هاي از ناپديد شدن ها و اختطاف ها که جنايت کاران مرتکب ميشوند، به نشر رسيده است.
در بخش شکنجه، ساير مظالم و روش ها و برخورد هاي غير انساني که قانون اساسي افغانستان، همچو اعمال را منع ميکند. مامورين حکومتي، مقامات در زندان محلي، قوماندانان امنيه و رهبران قبايلي، بر حقوق مردم تخطي ميورزند.
انجو ها گزارش ميدهند که قواي امنيتي قوه بيش از اندازه را بکار ميبرند، بشمول لت و کوب و شکنجه افراد غير نظامي. سرمنشي ملل متحد گزارشي را نشر ودرآن خاطر نشان ساخته بود که يک قسمت قابل توجه قضايا ، روش نا مطلوب و شکنجه، براي بدست آوردن اقرارواعترافات زندانيان، بکار رفته است. و بتاريخ بيست و يک سبتمبر سال گذشته، يک گزارش ديگر نشر گرديد که در آن گفته شده بود که حکومت بايد اتهامات شکنجه زندانيان را توسط مامورين مخصوصا اداره امنيت ملي، تحقيق کند. بتاريخ يازدهم ماه نومبر سال ۲۰۰۷ سازمان عفو بين المللي گزارشي را نشر و دران گفته شد که زندانيان پيوسته معروض به شکنجه بوده و علاوه شده که گزارش هاي رسيده از افراد و سازمان هاي بين المللي حاکي از شکنجه و روش نا مطلوب توسط اداره امنيت ملي است.
مثال هاي متعديد از تخلف بر حقوق بشردرولايات مختلف ، بد رفتاري جنسي در زدندان هاي دولتي ثبت شده است و بر اساس گزارش هاي مطبوعاتي طالبان نيز کساني را که به پشتيباني از ائتلاف و قواي حکومتي متهم ميکنند، شکنجه و بعضا به قتل ميرسانند…
وضعیت آزادی بیان درکشور بدتر شده است. قتل تاسف بارجاوید احمد خبرنگار تلويزيون کانادايي، قتل ذکیه ذکی روزنامه نگار مستقل در جبل السراج ، قتل عبدالصمد روحانی، گزارشگر بی بی سی در هلمند ، اختطاف خبرنگار کانادايي ، اختطاف خبرنگارهالندي ،اختطاف خبرنگار فرانسوي ، قتل يک امدادگر بريتانيايي ، قتل کارمندان پست دي اچ ال، ديويد گايلزو جيسون برسلر، حکم بیست سال زندان برای پرویز کامبخش وغوث زلمي از سوی محاکم ، همه نشان از آن است که آزادی مطبوعات در بحران جدی است.گزارشگران بدون مرزدرگزارش سال دوهزاروهشت مينويسد:در افغانستان آزادی مطبوعات يکي از نادردستاوردهای دربعد ازسقوط طالبان است. اما اين دستاورد واقعيتي شکننده است. وخامت وضعيت امنيتي، تهديد های زورمندان، روحانيون محافظه کاروقدرت حاکمه اي که هرروزضعيف تر مي شود، بردوش روزنامه نگاران سنگيني مي کنند.
در اکتبر ٢٠٠٦ نويسنده و همکار هفته نامه پيام مجاهد با شکايت وزير ارتباط با پارلمان دستگير شد. محمد حسن ولسمل ، مدير افغان ملي جريده که خانه اش در پي انتشار مقاله ای انتقادی نسبت به حامد کرزی در ماه مارچ مورد حمله قرار گرفت، در اين باره مي گويد : آزادی مطبوعات به محض سخن گفتن از يک رهبر جنگ سالار به يايان مي رسد. مسئول انجمن روزنامه نگاران مستقل معتقد است که کساني که از سوی محافظان شخصي محافظت مي شوند به آزادی بيان اعتقاد ندارند و سعي دارند سانسور و خودسانسوری را به روزنامه نگاران تحميل کنند.
شرايط شکننده و افزايش حملات انتحاری در شرق و جنوب افغانستان کار اطلاع رساني را هر روز دشوارتر مي کند. عبدالقدوس ، فيلمبردار و راننده شبکه آريانا در يک عمليات انتحاری کشته شد. عکاس- خبرنگار ايتاليايي گابريل تورچه لو به مدت سه هفته توسط مردان مسلحي در قندهار ربوده شد. دو خبرنگار آلماني در اکتبر در شمال کابل به قتل رسيدند. تائيد قتل اين روزنامه نگاران به علت فعاليت حرفه ای شان دشوار است.
در پشت آمار رسمي اطمينان بخش ٤٠٠ نشريه، ٥٠ راديو خصوصي، ٥ آزانس خبرگزاری و ٦ شبکه تلويزوني، واقعيتي متضاد نهفته است. اکثريت اين نشريات هفته نامه هايي با تيراژ محدود هستند. در نوامبر يکي ازنشريات مستقل کابل به علت نداشتن درآمد ازطريق تبيلغات انتشارش متوقف شد. درمزارشريف روزنامه بازتاب به علت ناتواني در بيشترکردن تعداد پخش خود تعطيل شد. افزايش راديو وتلويزيون خصوصي تاثيری واقعي در چگونگي مطلع شدن افغان ها داشته است. .. تلويزيون های خصوصي هدف حمله اوليه محافظه کاران هستند، شبکه افغان تي وی برای پخش فيلم های هندی و ويديوهاي غير اسلامي، محکوم به پرداخت هزاريورو شد. ..
نمايندگان محافظه کارمجلس شبکه طلوع تي وي را مورد تهاجم قرار دادند، اين شبکه تصاويری را ازنماينگان خواب آلود درپارلمان نشان داده بود. سياف يکي از جنگسالاران، افراد ش رابرای حمله به يک اکيپ طلوع تي وی درنزديکي کابل فرستاده بود. در سال ٢٠٠٦ دست کم ٢٠ خبرنگار توسط سياستمداران و يا نزديکان آنها مورد تهاجم قرار گرفته و يا تهديد به مرگ شده اند. دستگاه قضايي يک روزنامه نگار جوان را به اتهام توهين به اسلام به اعدام محکوم کرده است. نيروهای امنيت ملي درطي سال گذشته به آزارواذيت روزنامه نگاران منتقد ادامه دادند.
ملا داداله يکي ازشرور ترين فرماندهان طالبان، سيد آقا راننده وراهنمای ٢٥ ساله روزنامه نگار ايتاليايي دانيل ماسترجياکوموواجمل نقشبندی ژورناليست ٢٥ ساله داخلي رابه اتهام جاسوسي محاکمه و گردن زدند. گزارشگر روزنامه لارپوپليکا با دخالت دولت ايتاليا ومذاکره برای آزادی وی در معاوضه با پنج زنداني طالبان آزادی شد.
اجمل نقشبندى درحالى کشته شدکه روزنامه نگاران وسازمان های بين المللي خارجى، و روزنامه نگاران افغانستان از طالبان خواهان رهايى وى شده بودند…دربالا بخاطرمستند سازي وواقعيت نگاري ،به گزارشهاوتحقيقات که ازاوضاع جاري کشورارايه گرديده ، تماس گرفته ام ازمنابع خبري اقتباس گرديده است.
( يادآوري: باحفظ امانت داري ومسووليت پذيري ، درپايان همه نوشته هايم منابع وماخذ که ازآن استفاده گرديده، تذکرداده ام وموقعيکه براخبار، رويدادها ومسايل داغ روز، که ازشبکه ها ورسانه هاي گوناگون پخش ونشرميگردد ، نيزتبصره نموده ام ، درلابلاي نوشته ها ويا درپايان ، نام ماخذ وزماني نيزنگاشته ام – « بااستفاده ازمنابع خبري»، شايد اين کارازنظرخيلي ها چندان مهم نباشد وامکان دارد بعضيها بااين روش مخالف باشند، امامن خواسته ام که احساس مسووليت نموده وبرداشت وامانت داري را جدا رعايت نمايم . )
– در دنیا دو نیرو هست، شمشیر و سیاست، بیشتر اوقات شمشیر مغلوب سیاست شده است.( افلاطون)
– سلامت ذوق واخلاق نیک برای سیاستمدارسودمندترازهوشمندی است.( گوستاو لوبن)
– سیاستمدارکسی است که حوادث فردا و یک ماه و یک سال بعد راپیش بینی کند و بعدأ بتواند دلائلی بیاورد که چرا اتفاق نیفتاد.( چرچيل)
– شعار من این است: اگر هوای آزادی را داشته باشی، حقیقت هوای خود را خواهد داشت. گفته من مبتنی برحقیقت، گفتهای است که جمعی ازمردمِ آزاد وآزاده برسرِحقیقت بودنش توافق کردهاند. اگر ما زحمتِ برقراریِ آزادی سیاسی رابکشیم، حقیقت هم خود به عنوان پاداش نصیبمان میشود.
– هرگاه فاجعهای مانند یازدهم سپتامبر یا وجود سلاح بیولوژیكی درعراق يا كشتار مردم در رواندا اتفاق میافتد باید وزرای امورخارجهٔ اروپا اجتماع كنند و يك موضع اروپایی اتخاذ واختلاف نظر خود را با آمریكا اعلام نمایند. اروپا از قدرت و اعتبار خود بهره نمیگیرد و اين عادت ناپسند، كه سیاستمداران و روشنفكران اروپایی منتظرند كه آمريكاییها بازهم دست به كار احمقانهای بزنند و سپس اعلام كنند كه ما بهتر انجام میدهیم، ازهمینجا ناشی میشود و اين خود كمال بیمسؤلیتی است.( ریچارد رورتی)
– حکومت جهان بهدست افراد دیگری غیر ازآنهائی که درصحنه سیاست هستند، میباشد.( بنیامین دیسرائیلی)