کشور مارا بکجا میکشانند؟!
شور و شعف ، وهم و دلهره ، باور و ناباوریهای انتخابات گذشت ، و مردم از فردای روز انتخابات بی صبرانه منتظر نتایج این انتخابات اند.
هفته ها گذشت، ولی ما هنوز پس دردی های این انتخابات را میچشیم، بدون اینکه نتیجه قطعی این انتخابات را بدانیم.
نظرات و افکاری که آهسته آهسته پیرامون انتخابات شکل گرفت و بمیدان برآمد، بحیرت فرد عادی افغان که وی را از انتخابات جز توقع آرامش و استقرار در وطن، چیزی نیست افزود، بلکه تشویش و اندوه وی را نسبت به آینده بیشتر ساخت.
در این میان، کسانی که آنهارا در این انتخابات بهره و متاعی است، برای اهداف خاص خودشان : برای کسب قدرت و مکنت بیشتر، برای پوشانیدن شکست خود، برای امتیاز و باج گرفتن از پیروز شده ها، و … و علل دیگر، دست و زبانشان را باز کردند و هر آنچه بدی بود بدیگران نسبت کردند و خودرا قربانی توطئه ، تجاوز ، تقلب ، تخریب و تخطئه قلمداد کردند.
حلقات مستفید در اطراف عده یی از این کاندیدان، شروع کردند به تحریک مردم عام و ساده ما تا باشد بار دیگر این ساده گان خدا بمیدان برآمده یخن خویش را بخاطرحفظ کرسی این یکی و یا نقلش به آن دیگری ، پاره نموده و در صورت امکان دست و پای طرف مقابل را بشکنند و از خون هموطن خود دستان شیفتگان قدرت و ثروت را حنا بزنند.
این دار ومدار تنها در دائره کاندیدان و اطرافیان استفاده جو در محدوده وطن، محصور نمانده و به اطراف غیر افغانی هم سرایت کرد، چنانچه افراد وابسته به سازمان های بین المللی نیز سرو صدای شان به دفاع از این و یا آن دیگری بلند شده ، چنان نشان دادند که افغانان چون طفل یتیم و ناقصی اند که آن جنابان میتوانند از آنها بخوبی سرپرستی و مراقبت کنند !.
خارج ازدائره کاندیدان، تحرکاتی در گوشه و کناری، توسط عده یی دیگری زیر چتر مصلح، دلسوز، کار آگاه مجرب صورت گرفت که از جمله :
* – طرح افکاری توسط شخصی که خودرا طراح کنفرانس بن میداند. این شخص و عده یی از اطرافیان و هوادارانش میخواهند (( فلک را طرح نو )) ریزند !، و آنچه را قبلا در کنفرانس بن کشت کردند میخواهند چون کشت کوکنار نابود کنند. به عبارت دیگری ، اینها کشور مارا به آزمایش گاه افکار خام و ناپخته خود و شاید هم القاء شده از سوی جهات مشکوک خارجی مبدل میکنند. اینها هیچ نمیدانند که در زیر تیغ آزمایشات شان نسل هایی را به در بدری وتباهی میکشانند. عقده هایی را بوجود میاورند ، دره های عمیق تنفر و بد بینی را در بین مردم ما بوجود میاورند. چه تضمینی وجود دارد که در صورت عملی شدن طرح نو شان و باز کردن آنچه قبلا ریسیده بودند، بعد از چند سال و ماهی بار دیگر این آقایان طرح جدید و خورجین نوی را برخ مردم ما نگشایند؟. و این مردم کشور ما خواهند بود که در دشت "تیـه" این طراحان سرگردان خواهند ماند.
** – تحرکات دیگری هم در آنسوی اقیانوسها بنام " کاروان صلح .. " وجود دارد که بگفته پیشاهنگان این حرکت ، متشکل از افراد و شخصیت های معروف و شناخته شده متضاد و متحارب بوده که سالها همدیگر را نفی میکردند. اما امروز بخاطر هدفی که آنها آنرا پاک و مقدس میدانند باهم همراه و هم مسیر شده اند!. تا کجا ؟. بنظر ما تا رسیدن به تالار های زیبا و کرسی های مزین موجود در آن!، و پس از آن همان درامه های تکراری گذشته !.
این افراد و افکاری که تا همین لحظه ( خارج از این سفر بسوی هدف مقصود ) همدیگر را نمیتوانند تحمل کنند، در صورتیکه دست و پایشان برکاب مطلب برسد، چه عاملی میتواند مانع از در گیریهای فکری، زبانی و حتی فیزیکی شان شود.؟.
چه تضمینی است که خود همینها نعمت سلطه و قدرت را در کابل، غنیمت باد آورده ندانند و با چنگال و دندان به آن بچسپند ؟.
آیا چند فیصد از این افراد گذشته خود گذری و خیر خواهی به طرف مقابل را دارند؟. آیا این افراد متضاد و نا متجانس، برسر تقسیم طعمه یی که فعلا خودرا از آن پرهیز میدانند، بر همدیگر هجوم نخواهند آورد؟. و یا اینکه اینها هم بنوبه خود میخواهند به این گونه خود را در یکی از سوراخ های بزرگ سازمان حکومتی افغانستان جا کنند !.
با همه اینها، ایا اینها مزاج مخالفین دولت را درک کرده اند که به نظرات ایشان ارجی قائل میشوند یا نه؟.
*** عده یی هم در فکر این اند تا دو مهره بالایی در رده انتخابات را باهم آشتی دهند !، و حکومت ائتلافی را بوجود آرند، همان مطلبی که توسط دوائر خاص خارجی طرح گردیده بود.
سؤال در اینجاست که این دو مهره جلوتر در لست کاندیدان مگر زمانی بازو و متکی بهمدیگر نبودند؟. چه عاملی سبب شد که خصم یکدیگر شدند ؟. ایا همین عشق قدرت سبب پاشیدن آن دوستی عمیق شان نشد؟.پس بکدام امیدی بار دیگری اینهارا پهلوی همدیگر قرار میدهند ؟.
بنظر ما بجای اینهمه تجربه و از نو شروع کردن ها، بهتر خواهد بود تا همین داشته های موجود را با حوصله مندی و اخلاص ، اصلاح نمود. و با زیر نظر قرار دادن اراکین دولتی و بیان تخطی هایشان از حد و مرز صلاحیت هایشان، همیشه آنهارا زیر فشار نگه داشته تا انها درک کنند که مقامی را که اکنون اشغال کرده اند میراث پدری شان نبوده بلکه امانتی است برگردنشان که در مقابل آن مسئولیت دارند.
چنانچه با آوردن تعدیلات و تغیرات دربعضی از مواد قوانین جاریه از مجاری قانونی، قوانین موجوده را بنفع مصالح عمومی اصلاح نمایند.
از همه مهمتر در راه آگاهی و رشد فکری افراد عامه و بخصوص نسل نوجوان کوشش زیادی صورت گیرد ، و از طرح هرگونه مسائل حساس قومی، زبانی، سمتی پرهیز نموده ، با انانیکه چنین مسائلی را دنبال میکنند، برخورد جدی و قانونی صورت گیرد.
بالاتر از اینها ، وصایت اجانب را بشکل قاطع مردود باید دانست. و آنگاه اگر نسل ما طعم اسایش را ندیدند شاید نسل بعدی بتواند از این نعمت برخوردار شوند.