شکوۀ محترم اسدالله رويين از ادارۀ سايت
برادران فرهیخته ورسالتمداران عرصه هائ فرهنگ وروشنگری در سایت وزین صدائ افغان :
سلامی چو بوئ خوشی آشنایی
از اینکه مطلب ارسالی بنده را افتخار چاپ دادید سپاسگزارم . چون مطالبی چند را بعنوان مقدمه وپیش نویس مطالب بنده هم تذ کار داده بودید . بهتر بود تا از طریق ایميل بمن توصیه میکردید اما با آنهم من متاثر نیستم وخداوند شمارا پاداش نیکو بدهد و قطعا از آن استفاده بردم .
البته طوریکه شما اشاره کردید بنده مطالب نوشته شده را بایشان و دیگران هم ارسال داشتم اما متاسفانه آن آشنای نا آشنائ ما همانطوریکه در تحلیلها وموضعگيریها وجرح افراد واشخاص، نمیدانند چطور موازین رسانه یی و حتی ژور نالیستی را درست رعایت کنند، در چاپ مقالات ونوشته جات دیگران هم اکثرا سلیقه هائ فکری و شخصی شان ملاک بوده وهر آنچه بذوق مبارک ایشان خوش نخورد بدور می اندازند چون ایشان فقط در قالب خاص خود رسوب دارند .
من خودم شخصا انسان گمنام وبدون آوازه وشهرتم و نیز نمی خواهم تا خدائ نا خواسته مرا در شمار اصحاب رائ و قطارقلم زنان بحساب آورید . والبته این حس حقارت وخود کم بینی هم نیست . اما این را بصورت قطع میدانم که:
تابدانجا رسید دانش من – تا بدانم همی که نادانم
اما از آ نجائیکه مسلمان در هر شرایطی مسئول است تا وسیله ای خیر وراهنمایی گردد، من فقط بحکم دینی خواستم تا از مظلو میکه در حق او ظلمی شده بود اورا یاری کرده ضمنا برادر ظالم خویش را هم متوجه بسازم.
چون جناب شان که از طریق برنامه ای تلویزیونی خویش چشم را بسته ودهان را باز نگه داشته وهر آنچه از صواب ویا نا صواب است بهر کس نثار میکنند باید بدانند که مردم تنها شنونده نیستند بلکه همه حرکات وحتی ژستهائ خوب وبد ما را میتوانند درک نموده و درست هم قضاوت کنند . ویا بعباره دیگر این شلاقهائ که بر پشت وپهلوئ مردم آگاهانه ویا نا آگاهانه وارد میسازند مردم حساب میکنند اگر جناب شان ریاضی بلد نباشند. بهر صورت من صداقتمندانه بگویم آدم خشن وزمخت و انتقام جو هم نیستم زیرا من بحکم اسلامی به تکرار و مکررات از طریق ایميل، برادر خویش را از راه بس دور توصیه برادرانه کردم که لطفا در تون صحبت وحتی موضعگيریها وبر خورد با قضایائ گذشته ، حال وآینده دقت بیشتر به خرج داده وحتی آیه هائ قرآن را و احادیث پیامبر برایشان بازگو کردم . اما مثلیکه نه تنها اثر نکرد بلکه بیشتر از پیش بر همان شیوه ای انتخاب خود ونفی دیگران اصرار داشتند.
من صرف خواستم تا ببرادر حالی کنم هر کسیکه یک انگشت انتقاد ویارد بر دیگران میگذارد باید چهار انگشت را متوجه ای خود بسازد .
زیرا انسان اولا خودرا باید درست بشناسد- « من عرف نفسه فقد عرف ربه » خود شناسی را علما وعرفا خدا شناسی دانسته اند. و نشود تا از وسایل وامکانات دست داشته وخدادادی وامانت الهی سوء استفاده کنیم:
بقول حکیم نا صر خسرو :
چون تیغ بدست آ ری مرد م نتوان کشت – انگور نه از بهر نبیذ است به چر خشت
عیســـی برهـی ديد یکـــی کشــته فتــاده – حیـران شد وبگرفت بلـب پنـجه وانگشت
ای کشــته کرا کشـتی تا کشـته شدی زار – تا باز کــه اورا بکشــد آنکـه ترا کشـت
از جانب دیگر همانطوریکه اشاره داشتم انسان نباید آنقدر حس خودی ومنیت بر اودست دهد که خودرا بیشتر از آنچه که هست قلمداد کند ولوکه دیگران با تایید وتمجید آدم گزافه گویی کنند چنانچه عارف نامدار کشور حضرت ابو المجد مجدود سنایی غزنوی میفرماید :
ای برادر هیچ کس بهتر زتو نشنا سد ت – زانچه هستی یکسر مو خویش را افزون منه
گر فـزون از قدر تـو بستایدت نا بخـردی – قـدر خود بشناس و پا از حد خود بیرون منه
بهر صورت من سایت شمارا ومطالب مندرجه آنرا همیشه مرور میکنم واز خواندن بسا نوشته جات لذت می برم ودریافتم که گردانندگان سایت بلطف خداوند از توان وهمت بالائ بر خودار بوده و حتی ذوق وسلیقه هائ تخنیکی وصفحه آرایی وآرشیف و خاصتا درج مطالب دینی واعتقادی را هم جدا می ستایم امیدوار هستم تا توفیق مزید الهی بدرقه ای راه تان باشد .
والسلام علیکم ورحمت الله وبرکاته
اسد — رویین
همکار ارجمند ومحترم آقای رویین سلام و احترامات قلبی مارا بپذیرید.
نامه شمارا که درآن شکوه تان از اداره سایت درج شده بود گرفتیم. از اینکه مارا مورد لطف تان قرار داده ایید از شما مشکوریم.
در مورد اینکه مقدمه بر نوشته شما داشتیم ، باید بعرض شما و همچنان تمام دوستداران سایت برسانیم که مسئولین سایت خیلی میکوشند تا در مسائل مطرح شده جانب دار نه، بلکه خواننده ، ناظر و تاحد بسیطی هم ناقد نوشته دوستان عزیز باشند تا خدای نخواسته در زمرۀ جهت گیران منفی و مردود قرار نگیرند ، چنانچه حق اطراف متقابل هم اداء شده باشد.
چون در نامه شما آنچه را تذکار داده بودیم دیده میشد ( بگمان ما) لذا خواستیم آنرا در کنار مطلب ارسالی تان بگنجانیم، وفکر میکنیم که این یاد آوری ها شاید سببی شود به اینکه ما همدیگر خودرا بسوی بهبودی رهنما شویم. یقینا که هدف دیگری نبود. و چه خوش شدیم که جانبی از سوالیۀ را که ما برای شما گذاشته بودیم، در این نامه تان پاسخ دادید . از اینکه انگشت گذاری ما بر نکاتی ازمطلب شما ، سبب رنجش شما نشده ، از شما ممنونیم و از فرستادن نامه دومی تان آنهم با اسلوبی که از انسانهایی نیکو سیرتی بر میخیزد، نه عقده یی، هم ممنونیم.
اما اینکه چرا ما یاد داشت خود را مستقیما بشما نفرستادیم؟ ، علتش در این است که چون موضوع به مطلب نشر شده در سایت ربط داشت، بهتر دانستیم تا همراه با مطلب نشرشده یکجا باشد و بگمان خویش نوعی از عدالت را مراعات کنیم. امید واریم تا از شما مطالب بیشتری داشته باشیم .
بشما سلامتی و بهروزی از ایزد منان خواهانیم.