شاګردی نکرده، دعوای استادی کرد!
در دنیا هرکسی برای کارش توجیهی و دلیلی دارد. مهم نیست کارش در اصل خوب است یا بد، اما عامل و کنندۀ کار بکارش دلچسپی و وابستگی نشان میدهد.
در دنیای نفاق و دورویی گرچه انجام دهنده عمل میداند که کارش بخاطر چه و برای چه است، اما همیشه از خوبیها، نیکیها و سرشت و سروش نیک و برجسته بخاطر اغوای مردم تا بر آورده شدن اهداف حقیقی و غیر اعلان شدۀ شان یاد آوری کرده در پناه آن کارشان را به پیش میبرند.
در این اواخر در پردهٔ بعضی از تلویزیونهای برون مرزی خود مشاجره و بحث های گرمی را مشاهده میکنیم که مردم را به چیزی مشغول داشته اند که هرگز به آن نیازی نبود و نیست.
شخصی که خود را متخصص در رشتۀ میداند و دعوای خیلی بزرگمنشی را هم دارد خود را تا حد کوچه و بازار اصطلاحی ما پائین آورده و با نثار کردن دشنام های رکیک و بدون استثنا به بیشتر از یک ملیارد انسان ، اتهام آوردن نا چسب به شخصیت معروف و بدور از هرنوع تعصبات مذهبی یا سیاسی و اجتماعی و نقل کردن مغلوط و بدور از واقعیت از کتاب آن شخصیت و سپس به خودش و تمام کتاب وی بگونه کودکانه کلمات نا شایست و نا مناسبی را توجیه کردن، جز برملا کردن مشت خودش چیزی ببار نداشت.
این شخصیت که شاید درجه دکترایی را دریکی از ساختمان های بیحد و حصری که در دنیا وجود دارد کسب کرده باشد ( البته نه در قضایای اسلامی )، با تأسف که متن یک آیه را هم بگونه درست خوانده نتوانست و آنقدر اشتباه فاحش در خواندن آن از نگاه گرامر و انشایی داشت که اگر در محضر استاد زبان میبود بدون شک وی را ناکام قلم میزد، اما بازهم وی در همین مورد خود را صاحب نظر و مجتهد و از همه مهمتر اینکه خود را حکم در مورد شخصیت هایی میداند که فرسنگها فاصله علمی و دانش میان ایشان وجود دارد، بالاتر از آن ؛ تفسیری از بعضی از آیات قرانی میکند که خود قرآن وی را نفرین میکند.
از ابتدای ظهور اسلام تا کنون دسیسه های زیادی برعلیه شخصیت های شناخته شده و بارز اسلامی در جریان بوده و هست که در این اواخر یکی از این دسیسه ها بعد از زهد گربه گونۀ فردی که خودرا مفکر اسلامی میتراشیده ولی نا آشنایی اش با متن و محتوای اسلام بقدری بود که حتی آیه مشهور و معروفی را هم درست اداء نکرده آنگاه بنام همین اسلام و از منبر غصب شدهٔ آن ملیونها انسان را بدون استثنا دشنام و لعنت فرستاده که این کار نتنها از شخص مدعی تحصیل و صاحب درجه علمی زشت است، که از فرد عادی و کوچه و بازار نیز زشت جلوه میکند.
وقتی کسی رمز و راز متون اسلامی را نداند و آنرا بگونه علمی تعقیب نکرده باشد، سزاوار نیست که خود را حکم و مفتی قلمداد کند . با خواندن چند برگ نظریات افرادی که خود آنها هم مورد نقد اند، نمیشود انسان اسلام شناس و صاحب نظر در قضایای عقایدی ، فقهی ، تاریخی ، علم حدیث ، تفسیر ، سیاست وغیره شد.
بازهم اگر چنین شخصی با اصرار بنا به هوای خودش میخواهد خودرا در مسند داور و صاحب نظر جابجا کند ، اقلا از متن و محتوای موضوع بحثش مطلع شود نه اینکه خودش دروغی را ساخته و آنرا بنام دیگران حواله کند.
بگفته حافظ شیراز :
نه هرکه چهره بر افروخت دلبری داند ….