مزدور با لباس روشنفکر !!
مطلبی در سایت هایی، زیر عنوان گذارشی از یک ملاقات بنشر رسید که در ان نویسنده که خود با جمع دیگری شاهد در صحنه بوده ، رسوایی یک مزدور را بتماشا نشسته و آن صحنه خصوصی را بخاطر همین رسوایی اش عمومی ساخت.
کسی بنام انجنیر محمد یونس فکور ( که در اصل مزدور بایدش گفت ) در مجلسی که سفیر انگلیس در کابل میزبان تنی چند از افغانان صاحبنظر و وارد در قضایای ملی و وطنی ما بود، طشت رسوایی اش را بزمین زد!.
گفته های انجناب، سیمایی از چهره منحوس نوکري و چاکري را ترسیم نموده و انسان را میفهماند که استعمار همیشه تبرش را دسته یی از درخت همان باغ میدهد که باید درختانش بزانو در ایند. این فرزند نمک نشناس با اهانت به مبارزه و مجاهدت های مردم شریف افغان در قرن نزده و بیست در مقابل زور گویی های انگلیس، بگمان خودش زمینه رشد و ارتقاء مقام را نزد سفیر انگلیس که بدون شک در افغانستان صاحب قدرتی اند، برایش اماده کرد.
این اقا که بصفت روشنفکر و صاحب نظر در مجالس ملی ظاهر میشود، چیزی نیست جز نمونه یی از یک قشر سابقه معروف و مشهور که زیر نامهای فریبنده سرنوشت مارا بدست استعمار سرخی تسلیم کردند که وضعیت موجود ما ناشی از خوش خدمتی ایشان برای همان باداران خارجی شان میباشد. این قشر مزدور که تا دیروز برای استعمار سرخ میرقصیدند و هر مخالف خود را نوکر امپریالیزم غربی، برهبری امریکا و همین انگلیس تاپه میزدند و تا حفره های گورهای جمعی و انفرادی میراندند.
اصل سخن براین است؛ که انکه افسار ذلت مزدوری بیگانه را بر گردن کشید دیگر مشکل است که این خوی و خصلت پلید را از خود دور کند، اینها چون معتاد به افیون در پی یافتن بادار و آمری برای خودشان اند. اینان چون در وجود خود از شرف و عزت ملی و حتی انسانی چیزی باقی نگذاشته اند لذا تن به هر دنائتی داده و تا سر حد بد و بیراه گفتن به سرسپردگان راه ازادی و استقلال کشور پیش میروند. اینها که دیروز در خدمت مستعمر دیگری بودند، برای خود باداری در میان همانهایی میجویند که تا دیروز قریب شعار مبارزه برعلیه ایشان را سر میدادند، و هزاران هموطن خویش را به تهمت ناروای وابستگی یه انها، سربه نیست کردند ، … ولی امروز در دامان همان " امپریالیزم … " خوابیده و منتظر اند تا برایشان دستوری داده شود که انرا با دل و جان بسر کنند.
این طبقه مزدور که غالبا در کرسیی نشسته و از استادی آموخته و سندی هم بدست دارند، خودشان را (( روشنفکر )) هم میدانند، و دائما این کلمه را بجای تحصیلکرده بغلط استفاده میکنند، میخواهند که خود را زیر این صفت برمردم تحمیل کنند، در حالیکه این ها جز تاریک اندیشان و سیه کارانی بیش نیستند. با گفتن جملات منظم و استعمال کلمات نامأنوس و بکار بردن اصطلاحات سیاسی و پوشیدن لباس شیک و … حتمی نیست که انسان روشنفکر شود، بلکه برخورد فرد در مقابل مصالح ملی و وطنی اش ، مصالح فردی و اجتماعی اش و قرار دادن تمام امکانات دست داشته اش برای بهبودی وطن وهموطنش و در نهایت همنوعش است که انسان روشنفکر را از انسان تاریک اندیش و سیه کردار فرق میگذارد. انانیکه مصالح فردی یا گروهی و قومی و زبانی و … را بر مصالح علیای ملی و وطنی ترجیح داده اند، انانیکه بیگانه گان طماع و بد اندیش را تقدیس میکنند، و آنانیکه سر بر استان دیگران میسایند هرگز بدرد ملت و مردم ما نمیخورند. و مجرب را نباید تجربه کرد!.