نگاهی بر وضعیت کودکان افغانستان
کودکان که نخبگان و آینده سازان اصلی یک جامعه میباشد ونقش تأثیر گذار در پیشرفت ها و دگرگونی های آینده دارند لزوم توجه ویژۀ به زندگی و پرداختن به نیاز های اساسی و عمدۀ آنان را به صورت جدی مطرح میکند که شناسایی احتیاجات تعلیمی وتربیتی آنان از جانب خانواده ها و دولت یک امر ضروری و حتمی تلقی میگردد زیرا کودکان به آن درجۀ از تکامل جسمی و ذهنی نرسیده است که مستقلانه و آگاهانه بدون کمک کسی برای خود تصمیم بیگیرد و حقوق شانرا در جامعه حفظ نمایند لذا به کمک کسانی از خانواده و جامعه شان نیاز دارند که از آنان به درستی مراقبت و سرپرستی نماید.
از آنجائیکه این قشری از جامعه در طول تاریخ به اشکال گوناگون متحمل اعمال و رفتارهای ظالمانۀ ناشی از طرز تفکر حاکم بر جامعه بوده اند و نه تنها به نیازهای تعلیمی وتربیتی آنان توجه صورت نگرفته بود بلکه همواره قربانی افکار و برخورد های ظالمانه آنوقت بوده اند؛ که تحمیل انواع محدودیت ها بر حقوق کودکان و نقض آن در بدترین نوعش از جانب مردم و حاکمان آنوقت در بسا نقاط جهان تلاشها و کوشش های را در جهت دفاع از حقوق کودکان وتوجه به رشد وتعلیم وتربیت آنان موجب شد که اعلامیه حقوق کودک 1924 ژینو در جهت مراقبت های لازم از کودکان و سر انجام اعلامیه حقوق کودک مصوب سال 1989 مجمع عمومی سازمان ملل متحد بزرگترین ضمانت برای تأمین حقوق و آزادیهای اساسی کودکان بشمار میرود اصل هشتم این اعلامیه چنین مقرر میدارد: << کودک باید در هرشرایط جزء اولین کسانی باشد که از حمایت و تسهیلات بهره مند گردد>>. و کلیه کشورهایکه به آن ملحق شده اند و مفاد مندرج در آن را پذیرفته اند خود را ملزم به تمامی احکام و دستورات آن میدانند که افغانستان یکی از آن کشورهای میباشد که این سند الزام آور و لازم الجرا را پذیرفته اند و خود را مکلف به تمامی معیار های آن در جهت تبین بهتر حقوق کودکان میداند که توسط قوانین داخلی خود نیز معیار های این کنوانسیون و مقاوله نامه های مرتبط به حقوق کودک را حمایت میکند.
امروز در سراسر جهان تعدادی قابل ملاحظۀ سازمانها و موسسات خیریه در راستای حفاظت از منافع کودکان و حمایت جدی از آنان در برابر تهدیدات و خطرات ناشی از فقر و سائر اسیب های اجتماعی وجود دارد ودرایجاد زمینه ها و فرصت های مناسب به منظور تربیت سالم آنان همواره تلاش میکند که افزایش توجه به وضعیت کودکان در جهان سبب شده تا انکشافات و پیشرفت های عمدۀ در خصوص رعایت و اجرای حقوق کودکان و فراهم ساختن زمینه ها و امکانات تعلیمی و تربیتی و برآورده ساختن نیازهای اساسی وبنیادین آنان در عرصه های گوناگون صورت گیرد؛ که خوشبختانه گونه های از از این پیشرفت ها در وضعیت کودکان افغانستان نیز در طی چند سال اخیر به خوبی بمشاهده میرسد.
اما واقعیت این است که کودکان افغانستان بعنوان محروم ترین کودکان دنیا که طی سالیان جگ و خونریزی محرومیت ها و نارسایی های فراوان را تجربه کرده اند و در یک شرایط توأم با فقر و مشکلات زندگی بسر برده اند که هنوز هم پیامدها و تبعات ناشی از آن محسوس است و هستند کودکانی که اندکترین امکانات برای زندگی کردن و فراگیری علم ودانش در اختیار ندارند و در نهایت مشکلات بسر میبرند کودکانی که در جریان جنگهای خانمانسوز یتیم و بی سرپرست شده اند برای تأمین مایحتاج زندگی خود و فامیل خود ناچاراً به کار های شاقه و سنگینی روی آورده اند؛ افزون بر آن هزاران کودک دیگر در گوشه وکنار کشور به مصائب گوناگون بی سرپناهی، آوراگی، سؤتغذیه، فحشا، سؤ استفاده های جنسی، کار اجباری، گدایی، و… گرفتار اند که تراژیدی بزرگی جامعه ما میباشد کودکانی که نیاز مبرم به سرپرستی دارند خود سرپرستان خوانواده های خود اند و با متحمل شدن انواع مشکلات درپی درامد برای خوانواده های خود اند؛ حقیقت اینست که عامل اصلی رواج کار کودکان در افغانستان عدم وجود سرپرست و نبود رفاه و تأمین اجتماعی میباشد که خانواده ها مجبور میشوند کودکان خودرا به کار وادارند.
افغانستان که در طول تاریخش مقهور و مغلوب انواع رژیم های استبدادی بوده و شهروندان آن شاهد بدترین رفتار ها و اعمال ظلم و ستم علیه شان بوده اند و حتی کودکان نیز از رهگذر اعمال استبداد حاکمیت های مستبد و دیکتاتور گذشته بی نصیب نماندند که حکومت چند سالۀ رژیم سفاک طالبان از نمونه های بارز آنست آنان که بانیان خشونت، ظلم، ترس و ناقضین اصلی حقوق بشر در افغانستان بشمار میرفتند کودکان را نیز در معرض بدترین خشونت ها قرار دادند، به حقوق اولیه آنها احترام نگذاشتند، حق آموزش وتعلیم و تربیت را از آنان گرفتند، تمامی زمینه های رشد آنها را در جامعه از بین بردند، هزاران کودک را یتیم و بی سرپرست ساختند و حتی آنان را بر اساس تبعیضات مذهبی و ملی مجازات کردند.
اما پس از برچیده شدن بساط حاکمیت طالبان از افغانستان و روی کار آمدن حاکمیت مردمی پیشرفت ها و تغیرات چشمگیری در عرصۀ حقوق زنان و کودکان بملاحظ میرسد؛ تلاشهای دولت هماهنگ با سازمانها ی غیر دولتی در راستای تأمین حقوق و آزادیهای اساسی شهروندان و رعایت بدون قید وشرط حقوق بشر و تعین ضمانت های قانونی در رابط به حقوق کودکان مسلماً تأثیرات بزرگی را در بهبودی وضعیت کودکان وارد ساخت که دولت جمهوری اسلامی افغانستان در پرتو قانون اساسی کشور با اتخاذ سیاست های درست و منظم در راستای احترام به حقوق کودک و تأمین حقوق کودک تلاش مینماید؛ هکذا در زدایش فقر و محرومیتها در بین کودکان مساعد ساختن زمینه های آموزشی و تعلیمی و فراهم نمودن امکانات برای کودکان نیازمند ومحروم این کشور و جلوگیری از هر گونه اعمال و برخورد که حقوق کودکان را مورد تضیع قرار میدهد اقدامات لازم صورت گرفته است. ضناً اهمیت و لزوم تعمیم تربیت کودکان در قانون اساسی بصراحت تأکید شده است. بنابرین دولت با برنامه ریزی درست در مساعی مشترک با سازمانها و مؤسسات غیر دولتی در رابطه به تهیه نمودن وسایل آموزشی، فراهم نمودن زمینه های آموزشی از قبیل احداث مکاتیب، موسسات تعلیمی و تربیتی و پاسخ به نیازمندی های اساسی تعلیمی، رفاهی، معیشتی و … کودکان رادر اولویت برنامه هایشان قرار داده که در کل گامهای مهم در ارتباط به حقوق کودکان برداشته شده اما علی الرغم تمامی این تلاشها موانع و چالشهای تأمل بر انگیز که تحقق عملی و کامل حقوق کودکان را به مشکل مواجه میسازد همچنان وجود دارد چناچه تعدادی زیادی خوانواده های کم درآمد و بی بضاعت که روزانه اندک درآمد ندارد و با مصائب و محرومیت های گوناگون زندگی میکند مجبوراً کودکان خود را به کار های طاقت فرسا و زیان آور گمارده اند این اطفال که از نعمت علم ودانش محروم اند و فرصت تعلیم و تربیت را نابسامانییهای روزگار از آنان سلب نموده اند مطمئناً صدمات جدی جسمی و روانی را متحمیل میگردد.
اختطاف و کودک ربایی بعنوان یک پدیدۀ مخوف و خطرناک که زندگی کودکان را هدف قرار میدهد و همواره تحدید بزرگی برای کودکان افغانستان تلقی میگردد از معضلات دیگریست که دولت و مردم ما را به نگرانی عظیمی واداشته که متاسفانه سالانه ده ها کودک افغانستانی توسط مافیایی بین المللی به اهداف تروریستی، سؤاستفاده های جنسی و استخدام اجباری در کارگاه ها و موسسات صنعتی به خارج از کشور قاچاق میگردد که مسلماً بانی اصلی و حمایت کنندۀ این شیوۀ منفور و غیر انسانی کسانی اند که طرفدار ادمۀ ناامنی ها و جنگ درین کشورند و در بی ثباتی ها نقش دارند کودکان را آموزش تروریستی میدهند و از آنان بعنوان حربۀ مؤثر درجهت تحقق بخشیدن به اهداف شان استفاده میکنند؛ و باند های استثمارگر که در صدد استثمار نیروی کار ارزان انسانی اند نیز در اختطاف اطفال نقش دارند و از کودکان در بدل دستمزد ناچیز و حتی بدون پرداخت دستمزد بهره کشی مینماید.
امیدواریم دولت با اتخاذ برنامه ها و تدابیر مناسب در راستای از بین بردن کلیه عوامل که تأمین حقوق و بهبودی وضعیت کودکان را تحدید میکند تلاش نموده و با ارئه مکانیزمهای تأمین رفاه اجتماعی زمینه های رشد کودک را مساعد سازد که درین میان راهکار هماهنگی و مشارکت مؤسسات غیر دولتی با دولت هم چنان مؤثر و ارزنده تلقی میگردد.
پایان
زاهد اساس