خــــــط مشی استاد ضیاءالحــق حافظــی نامــزد ریاست جمهـوری
… اگررضا و خوشنودی حضرت خداوند را میخواهید .اگروحدت و همبستگی ملت در محورقران هدف تان است. اگرآزادی واستقلال تانرا دوست دارید و از آن دفاع میکنید. اگر مصالح و منافع جامعه را در نظر دارید .اگر میخواهید قدرتمند و باعزت باشید .اگر از دین ، خاک ، ناموس ، شرف ، عزت دفاع میکنید. اگر نمیخواهید مفاسد اخلاقی جای فرهنگ قران را بگیرد. اگربرخورداری امدادهای غیبی خداوند آرزوی تان است . اگر فرمان حضرت خداوند در ارتباط با صف واحد را قبول دارید و اطاعت میکنید . اگر طرفدار تداوم تسلط استعمار برخود نیستید . اگرمیخواهید نفاق شما بهانۀ برای حضور نیروهای اجنبی در کشور نباشد .
پس هرچه زودتر و بدون کمترین تأخیر و درنگ بفرمان حضرت خداوند ، صدای وجدان و حکم عقل جواب مثبت دهید…
بقلـــم استاد ضیاالــحق حافظـــی
برگرفته شده از سايت محترم آزمون ملی
بسم الله الــرحمـن الــرحیم
افغـانستـان
اگر بخواهیم حالا ت و اوضاع کشور را تنها از تصاویر و مناظر دلخراش اوراق دیوان خاطره های غم آلود و سیاه حافظه های ذهنی خود از سه دهه بدینسو به بررسی بگیریم. دردها ، رنجها ، آوارگیها و سیاه روزیها ی جامعه را که اکثراً ریشه در سیاستهای خائنانۀ حکومات گذشته داشته و د ر این سه دهه که دوران بهره گیری خیانتهای گذشته باید نام گیرد، اکثر دستهای نا پاک از داخل در یک همسوئی و همکاری با جناحهای مختلف کفری استعمار سیه کار و ددمنش جهانی از خارج بعنوان طراحان و صحنه سازان که هم ازعقب و پشت پرده این جریان سینمائی را مدیریت میکنند و هم در روی صحنه وظیفۀ کارگردان و تمثیل گر را بعهده گرفته اند ؛ بمثابۀ عاملین اصلی تجاوز، کشتار، آواره سازی،فقر، جنگ ، ویرانگری و سائر بد بختیها ایکه ما خود همه نه تنها بیننده و ناظرآنها ایم بلکه هر کدام دریک صورت و شکلی بیک شیوه و نحوی با یک درد و رنجی حلقۀ وصل این جریان استبداد و ظلم بر ملت خویش را شکل فزیکی داده و عینیت بخشیده ایم و با جسم و جان خویش تمام این دردها و رنجها را احساس و درک میکنیم و خوب میدانیم که این جریان را یک سلسله حرکات تصنعی و نمایشگریهای تمثیلی و هنر مندانه از یک داستان خیالی و تصوری در روی پردۀ سینما بقصد تولید یک فلم ، باهدف دسترسی بیک سلسله منفعتهای مادی و یا انتقاد از یک سلسله ناهنجاریهای اجتماعی، در انظار بیننده ها قرار نداده و هدف از آن آوردن اصلاحات در جامعه نبوده تا همه به آن بمثابۀ تماشا بیک فلم ، یا به قصد سرگرمی و خوش گذرانی و یا بقصد پند گیری و عبرت آموزی ؛ نگاه کنیم .
نه خیر این یک صورتی است از یک جریان حقیقی ظلم و استبداد بریک ملت که آدم خواران استعماری بخاطر رسیدن به آرمانها و اهداف شوم شان جامعه ای را به استهزا گرفته اند و از طریق این همه کشتار و تعذیب آنها؛ هورا گویان به پیش میروند .
هم تجاوزکرده اند و کشتار دارند وهم غارتگری، چپاول و ستیز با فرهنگ و دین ملت را سرلوحۀ کاری خود قرار داده اند و هم از فضا و زیرو روی زمین و ملک مان ، استفاده های خائنانه مینماینـد . هم نام ما را گدا مانده اند وعنوان میکنند که آمده اند تا این ملت را کمک نماینــد. سیاهترین وشومترین پدیده ها را خود می سازند و برملت ما ظالمانه تحمیل میدارند و در پوششهای مختلف آنها را حمایت و تمویل میکننـد و باز ادعا حمایت از مردم را درمقابل آنان عنوان میدارند.
چنین وضعیت وحالت آشفته ، پریشان و بسیار رقتبار کشور و مردم ، بدون شک توجه هر انسان با احساس و برخوردار از وجدان و فطرت سالم در جامعه را ، بخود معطوف داشته افزون بر تحریک شدید عواطف و احساسات و تأثیر بزرگ بر اعماق و ژرفای باطنی آنها،هرکدام متناسب با توانائی و قدرت ادراک و فهم و متناسب به پهنا و وسعت آگاهی و برداشتهای که در ارتباط با زندگی انسانها و عوامل مؤثر و کارساز در شکل دهی خوب و یا بد آنها دارند ؛ بقصد خشک سازی ریشه های اصلی انگیزه ها و عوامل ذیدخل در رنجها و مشکلات مردم خود، دست بیک سلسله فعالیت های تحقیقاتی و مطالعات همه جانبه و تکاملی زده تا نیل و رسیدن به راه آزادی و نجات حقیقی و قراردادن جامعه و کشور در مسیر درست و مناسب رفاه و آسایش و دستیابی به مدنیت و رشدیکه بحقیقت و راستی شایستۀ یک جامعۀ انسانی است ؛ شاید هیچگونه حرکت و کاردیگری بالاتر از این، برایشان مقدس و پاکیزه نباشد .
بلی اگر از یکسو شاهد یک واقعیت نامیمون و تلخ حاکم بر فضای این کشور استیم و عوامل داخلی و خارجی اینهمه تیره روزیها را در اشکال و مظاهر گوناگون و مختلف می بینیم . برخوردهای دو چهره و عوام فریبانۀ جریانهای ظاهراً متعارض در درون جامعه ؛ انتخاب و گزینش جبهۀ حق را از باطل برای یکعده دشوار ساخته . جنگ ، چند دستگی و نفاق ، نا امنی های گوناگون ومختلف ، فقرهای سنگین رو به رشد تحمیلی ، عدم دسترسی به حتی ضروریات اولیۀ زندگی ، نبود آب و برق و شفاخانه و دوا و داکتر،غذا ، میوه و لباس و منزل ، نبود زمینه های مناسب درس و تعلیم و تربیت و تحصیل و صد ها مشکل دیگر که همگی ثمره و نتیجۀ خیانتهای دشمنان داخلی و خارجی این ملت است و میبینیم که جامعه در چه سطح بلندی تحت فشار قرار گرفته .
اما در مقابل زمینه های بسیار عالی و خوب دیگری هم در جامعه وجود دارد که درصورت استفادۀ سالم و مثبت از آنها، مردم میتوانند قدرت و توانمندی مقابلۀ خردمندانه و معقول با بسیاری از آنها را داشته باشند و از رشد و تداوم بیشتر اکثر از ناهنجاریها و پدیده های که ملت را بستوه آورده و در چنین موقعیت دشوار قرار داده جلوگیری نماینـد .
امروز اکثر از مردم ما وعده های دو چهره ئی و دروغین بسیاری از افراد ، جریانها و حلقات مختلف را عملاً تجربه و آزمایش کرده اند ، همه با چشم سر میبینند که دروغگو و خائن کیست .
همین شناخت و تجربه خود بزرگترین ارزش است . امروز تقریباً اکثریت جامعه دیگر کمترین اعتماد به اکثر از نهادهای حکومتی و نظام ندارند چون با چشم سر دیدند که این چندسال چگونه گذشت. امروز همه پی برده اند که در کشورشان چه چیزها هدف قرار داده شده .
تمام ملت اینرا فهمیده که درلابلای پخش اینهمه برنامه های مبتذل وخلاف ارزشهای تربیتی و اخلاق ، خلاف عفت، و پاکدامنی، خلاف حیا ، عزت و شرف چه اهداف شومی نهفته است . چطور اکثر مردم بویژه اطفال و جوانان ما را هدف گرفته اند بسوی انحرافات اخلاقی سوق دهند، شرابی و زناکار بار آورند .
امروز نه تنها افراد تحلیلگر و صاحب نظر و تحصیلکرده بلکه بسیاری از مردم عادی و بیسواد کشور خود می بینند که آمار و نرخ بیکاری چگونه قوس صعودی خود را می پیماید.عقربۀ فقرسنجی ومشکلات اقتصادی کشور با چه سرعت از نزدیک شدن جامعه در مرحلۀ انفجار خبرمیدهد و پیوسته زنگ خطر را بصدا در می آورد .
اما در مقابل یکعدۀ بسیار معدود و انگشت شمار چنان سریع در بلند ترین قلۀ از تراکم پول و سرمایه قرار میگیرند و تمام شیرازه های اقتصادی را در یک هم آهنگی با استعمار جهانی و اکثراً بنفع آنها در دسترس دشمن قرار میدهند. چگونه زمینه های خوب اقتصادی و کارهای ایکه در کوتاه مدت بدون اینکه زیاد زمان پذیر باشد و سرمایه خواه ، طوری با پا درمیانی یکعدۀ دلال صفتان که بیقین از گاو غدود برای آنها هم میرسد مورد بهره برداری کشورهای استعماری قرار میگیرد.
امروز دیگر از هیچکس پوشیده نمانده که تجارت و ترویج بیر و شراب تقریبا بسوی عادی شدن میرود.
برخورد بسیار خشن نیروهای خارجی در نقطه نقطۀ کشور و کشتار افراد ملکی و بیدفاع که تمام جامعه شاهد آنست و بی تفاوتی حکومت درمقابل آن با این تصور که گویا هیچ چیزی واقع نگردیده و دو موضوع یعنی نبود اجازه و صلاحیت و نداشتن حتی کمترین اهمیت ، را بصراحت بیان میدارد .
مهمتر از همه ورود اینهمه نیروهای ناتو در کشور با استفاده از بهانه سازیهای مختلف و تأسیس پایگاهای مستحکم و خطرناک نظامی ــ اطلاعاتی و فعالیتهای مخفی و نیمه مخفی در پوشش نیروسازی از خود افغانها در عرصه ها ومیادین استخباراتی ، امنیتی ، اردو و پولیس و هم چنان تربیت افراد با افکار سکیولرستی وجامعۀ مدنی با همان تعبیرات مبتذل و بی بندو بار غربی بقصد پیدا کردن پایگاهای حمایتی مردمی آنهم با سؤاستفاده از فقر و ناآگاهی تحمیلی و خائنانه بر جامعه و ملت که مستقیما استقلال و آزادی کشور را تهدید میکند آنهم با توجه به نیات شومیکه استعمار در برابر بخصوص دنیای اسلام دارد و بازهم با توجه به پیشینۀ سیاه و تاریک استعمار و کفر جهانی و دنبال کردن اهداف استراتژیک شان در برابر شرق و دنیای اسلام و بـه همین ارتباط زمینه سازی ها در پوشش تملیک بخشهای متعدد کشور در مرکز و ولایات زیر عنوان « برای مدت 99 سال بطور مؤقت » برای یک کشور و دیگر کشور، همه بیانگر پس منظرهای خطرناکی است که مسئولیت افغانهای آزاده، مؤمن، آگاه و با احساس کشور را چند چندان ساخته و از همین حالا که هنوز هم آنقدر دیر نگردیده میخواهند با یک خرد ورزی و معقولیت با قضایا برخورد بدارند.
اینها همه از موضوعاتی است که ملت شب و روز آنرا مشاهده میدارد و از نظر هیچ کس مکتوم و پوشیده نیست .
گرایشهای تقریبا اکثریت قشر جوان کشور چه دانشگاهی وچه درمزارع وکارخانه ها و سایر ساحات کاری، در مسجد و یا بازار ، در مراکز شهرهای بزرگ و یا در اطراف و محلات کشور و اظهار آمادگی برای یک خیزش و قیام بخاطر یک تحول و انقلاب و نجات کشور از این همه بدبختی ها « چنانچه بارها دراشکال و مظاهر مختلف تبارز کرده » خود از بهترین زمینه های است که رفته رفته از شکل گیری یک دگرگونی و تحول عظیم انشاالله مژده میدهد .
همین اکنون من شخصاً شاهد هستم که در بسی از نقاط کشور نمیدانم چگونه هم آهنگی ایجاد گردیده و بنــده ( ضیاالحــق حافظی ) را در جملــه نامزد های انتخاباتی ریاست جمهـوری آینـده ، مطرح کرده اند . چنانچه بسیاری از جوان های چه تحصیلکرده و یا نیمه تحصیلکرده ، در مکاتب و یا در پوهنتونها و مدارس، عالم دین و امام مسجد و یا استاد در نهادهای علمی و دانشگاهای مختلف کشور ، از اتحادیه های مختلف صنفی و از ملیتهای متعدد پشتون ، تاجک ، هزاره و ازبک ، از پیروان ارجمند و محترم مذاهب حنفی و جعفری و … با این تحلیل که شاید حلقۀ وصلی باشم در بین اکثر از اقشارملت ، بر من فشار وارد میکنند تا با آنها در این مسئله و در این تقاضا موافق و همـراه باشم . این چنین مسائل همگی از موجودیت ارزشها و زمینه های نیرومند و با اهمیت و قابل توجه و التفات در متن جامعه ، حکایت میدارد .
از آمادگی بخشهای عظیم جامعه و ارادۀ ملت برای مقابله با عوامل تهدید سخن میگوید .
هرگاه رضائیت و خوشنودی حضرت خداوند و نجات و آزادی کشور و جامعه و انتخاب یک راه معقول و آبرومند و با ارزش در نظر باشد و در ارتباط با اسلام، ملت و خدمت به مردم مظلوم کشور صداقت ، راستی ، ثبات ، پایه داری ، اخلاص، قاطعیت و تعهد از بارزترین ویژه گیهای اخلاقی؛ شمرده شود ؛ موجودیت چنین زمینه های مثبت و سودمند بهترین ابزار کاری است که در راه آزادی و اسقلال کشور از این بن بست و مشکل ،هرکدام میتوانند نقش بسیار سازنده و مؤثر داشته باشند .
بنا بر این اگر بخود حق نمیدهم اظهار نظر، استدلال و تقاضای یک یکعده از مردم کشور را در ارتباط با مطرح بودنم در زمرۀ نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری آینده نادیده بگیرم ، درنظرداشت همان زمینه هائی است که در جامعه بصورت بسیار روشن و واضح دیده میشود .
هرگاه در فعالیتهای مبارزاتی شناخت جامعه از دیدگاها و ابعاد گوناگون بررسی شود، فـرصتها و زمینه های مناسب کاری شناسائی گردد، نسبت به همـراهی و مشارکت مردم در فعالیتهای مبارزاتی و وثوق اطمینان در ارتباط با محاسبه و ارزیابی در مورد فیصدی بخشهای مختلف اقشار جامعه دقت های لازم صورت گیرد، حساسیتها، عکس العملها، شک و تردیدها، جاذبه ها، دافعه ها، موافقها، مخالفها ، ابزار و وسایل کاری و راههای خوب دستیابی آنها از متن جامعه مطمح نظر باشد ، در مورد تشخیص و شناسائی افراد مؤثر و ورزیده کاری ، تناسب بین استعدادها و قابلیتهای عالی با ثقلت و ظرفیتهای کاری رعایت گردد و آیۀ :
ِانَّ الله یَامُـرُکـُم اَن تـُؤَدواالامانات الی اهلِها و اذا حَکَمتُم بَینَ النَاس اَن تَحکُموا باِلعَدل همیشه ملاک و معیارباشد ؛ از همین اکنون ما باید منتظر پیروزی خود در مقابل آنهمه مشاکل و ناهنجاریها باشیم .
از آنجاایکه کار و تلاش برای سعادت و رفاه مردم و کشور از واجبات و مسئولیتهای اسلامی و ملی و انسانی ــ وجدانی هر مرد و زن افغان است همان طوریکه پذیرش و دنبال کردن هر وجیبه و مسئولیت مطابق به توانمندی و قابلیت یکی دیگر از واجبات آنها است .
با توجه به اغلاق و پیچیدگی قضایای کشور و اینکه چه دستهای مرموزی از داخل و خارج در ورای اینهمه قضایا قرار داشته و هرکدام در وارونه جلوه دادن حقیقتها در ارتباط با این قضایا تلاش میدارند در حالیکه نیرو و قوت دید انسانهای که همیشه در دریدن چنین پرده های سیاه فعال بوده « اگر حتی قسما یکعدۀ از آنها در برابر چالش های نهایت دشوار تا قـربانی جانی قـرار هم میگیرند»، مگرغواص وار چیزهای را که در ژرفترین و تاریکترین نقاط سیه کاریها بدور از انظار نگه داشته شده ، با پذیرش انواع مشکلات و خطرها میکوشند در ظاهر سازی و مطمح نظر قرار دادن هر کدام آنها سازنده ترین نقش بازی کنند .
چنانچه روشن و واضح است در یک جامعه و کشور در بین حتی و شاید هزاران نهاد « که نظر به بزرگی ، وسعت و انکشاف و پیشرفت و سیاست هر کشور، نظام و حکومت تفاوتهای زیاد ارقامی وجود خواهد داشت » نظام و حکومت از قویترین و بزرگترین نهادی است که بازدهی و ثمرات و یا اثرات کاری آن چه خوب و یا بد ، تمام جامعه و ملت را در یک قالب بسیار وسیع و گستردۀ زمانی مکانی و مردمی حتی فرامرزی متأثر میگرداند و هیچ کار و مسئولیتی با این گستردگی وجود ندارد. بنابر این ، کار و فعالیت در ارتباط با ساختن آن از نظر ارزشمندی و اهمیت حتما ً و باید متناسب با گستردگی و اهمیت خود نظام باشد .
و این موضوع بدون کمترین شک و تردید با توجه به دیدگاهای حقوقی ، قوانین بین المللی و دینی نه تنها مسئولیت بلکه وظیفه و حق بسیار باارزش هر فردی از یک جامعه و ملت است و از نظر اسلام کمترین تسامح و غفلت در این مورد ،خیانت و ظلم بریک ملت است .
نظام سازی وعهده داری مسئولیتهای حکومتی و نظام در اسلام از مسئولیتهای دو جانبه ملت و نظام است.
نخست هر فرد در یک جامعه باید برای ساختن نظام شایسته با رعایت رهنمود ها و اساساتیکه اسلام دارد خود را مکلف و مسئول بداند و در ادای این وجیبه ضوابط را بر روابط و علایق ترجیح دهد درغیر آن به بزرگترین یک از امانتهای الهی ــ مردمی خیانت ورزیده .
وقتی نظام سازی نمیدارد و بدون قاید و یا امام و بیعت و تعهد به آن بسر میبرد و میمیرد مردنش از روی جاهلیت خوانده شده ، حدیث حضرت پیامبر است (ص).
اما وقتی این امر را به غیر اهلش میسپارد لاتخونواالله والرسول و تخونوا اماناتکم و انتم تعلمون و سایر اوامر و منهیات در این مورد را رعایت نکرده هم چنان که افـراد غیر واجد شرایط در موقعیت های کاری از ریاست دولت تا خورد ترین مسئولیت در تشکیلات حکومتی چه با تلاش خود شان و چه با تلاش دیگر افراد در جامعه وقتی میدانند که توانمندی پیشبرد آن کار را ندارند و افراد بهتر و مؤثرتر از آنها وجود دارد اما با آنهم آنرا می پذیرند ، قبل از آنکه بخاطر نفهمی و عدم درایت در اصل کار ، مرتکب خطای شوند تنها و صرف با پذیرش همان وظیفه و مسئولیت ، بازهم بزرگترین خیانت را انجام میدهند.
آن چند اشارۀ کوتاه و مؤجز در دو سه بنـد ( پاراگراف ) بالا در ارتباط با وجایب و مسئولیتهای نظامسازی و مسئولیت پذیری در موقعیتهای کاری از بالاترین تا پائینترین « در حالیکه میتوان در این مورد کتاب مستقلی تدوین کرد » بخاطر جلب توجه تمام افراد ملت شامل زن و مـرد کشور بـه بالاتـرین اهمیتی کـه این مـوضوع دارد ؛ بوده .
چه از یکسو ملت را بازهم در آیندۀ نزدیک اگر بشکل ظاهری هم باشد در برابر چنین مسئولیت عظیم قرار میدهند که کمترین اهمال و غفلت در آن برای دشمنان داخلی و خارجی این ملت فرصت دیگری خواهد بخشید تا بقصد رسیدن به اهداف دراز مدت و سودمند (استراتیژیک) شان خیانتهای خود را بار دیگر تکرار و تداوم بخشند و از سوی دیگر رنجهای جاری کشور را که مسلماً در کنار دیگر علتها ، ریشۀ بسیار قوی در سطحی نگری مردم در این امر بزرگ( نظام سازی ) هم دارد ، چندین برابر بیشتر وبیشتراز گذشته ساخته وآخرین امکانات وابزاری را که در بین آنها همین مسئلۀ یعنی مشارکت و سهمگیری آحاد و فرد فرد ملت در رویکار ساختن یک نظام شایسته یعنی مؤمن ، با درایت و آگاه ، امین ، شجاع با تقوا و صالح و آزاده و متعهد و خدمتگار وعادل باشد و در ارتباط با مصالح و منافع جامعه و کشور ترس خدا و مظلومیت مردم را در نظر گرفته حاضر بهیچ نوع معامله گری نگردد ؛ از دست ملت خواهد گرفت .
چـون دشمن هـم میخواهد در بـرابـرش مانع و رقیبی وجـود نـداشته باشد .
هـرگاه این مـوضوع با یک دقت و همه جانبه مورد بررسی قرار گیرد و از زوایای مختلف مطالعه گردد برای همگی بخوبی قابل درک خواهد بود که در صورت عدم تصمیم گیری، حضور، مشارکت و سهمگیری هم آهنگ و قاطع مردم در ساختن یک نظامیکه حقیقتا ً مردمی و طرف تأیید اسلام باشد ، یگانه برنده استعمار و دشمنان اسلام، استقلال ، فرهنگ و مصالح و منافع و سائر ارزشهای مادی و معنوی این کشور خواهد بود .
چه در آنصورت تمام عرصه ها برروی استعمار باز و بدون کمترین مانع بازهم نظام دلخواه و وابسته به خویش را که در دسترسی به تمام اهداف شومشان کاملا ً دست بسینه و گوش بفرمان باشد ؛ روی کار خواهد کرد.
· استعمار در ضمن اینکه میخواهد یکه تاز میدان باشد با تبلیغات زهرآگین و مسموم کننده میخواهد برای مردم بخصوص آنانیکه اهل تحقیق نیستند برخلاف حدیث مبارک لن تجتمع امتی علی الضلالة فاذا رئیتم اختلافا فعلیکم بالسوادالاعظم ،این مفکورۀ منفی را القا کند که گویا در اسلام استفاده از آرای مردم زیر عنوان انتخابات یک عمل غیر اسلامی است . استعمار با این عمل زشت از یکطرف رقبا و موانع را از برابر خود دور میدارد و از جانب دیگر یکعده را از بین خود مسلمانها البته در جبهۀ تبلیغا تی ایکه ساخته ، یکی در برابر دیگر قرار داده هم اسلام را بعنوان یک دینیکه برای مردم در سهمگیری در تعیین سرنوشت شان هیچ نقشی و حقی قایل نیست معرفی بدارد وهم خطوط فکری متعدد و در تقابل یک با دیگر ایجاد کند و انها را گسترش دهد .
· هدف استعمار از همچو جوسازیها و سیاست بازیها ، غیر فعال و دور نگاه داشتن مسلمانها یکی از دیگر بخصوص در ساحۀ سیاست و نظامسازی است . این برای استعمار سودمند ترین فرصت و زمینه است که از یکطرف افراد اجیر و متعهد بخود را روی صحنه قرار داده و از طرف دیگر آنها را بعنوان منتخب مردم تبلیغ میدارد در حالیکه چنین نظام ظاهرا منتخب و مردمی اما در اصل ضد مردم ، تمام اجراءات وکارهاایرا که برای تسلط استعمار در ساحات سیاسی، فرهنگی، نظامی، اقتصادی و … راه اندازی میکند، از طریق رسانه های خبری وابسته به استعمار، توجیه هم میگردد.
موضوع بسیار قابل توجه و التفات در این مورد ، نوعیت و چگونگی شرکت و سهمگیری درانتخابات و امر نظامسازی در کشور است .
· هرگاه نامزدها تنها و فقط افراد و شخصیتهای باشند که اندیشه وتفکر سیاسی شان ملهم و برگرفته از بینشهای سیاسی کشورهای استعماری باشد و در عین زمان مستقیم و یا غیر مستفیم با حمایتهای مالی، رسانه ئی ــ تبلیغاتی، سیاسی، نظامی، امنیتی و … آنها در بین مردم فعالیت بدارند و تمام نهاد های حکومتی را مثل گذشته توظیف بدارند تا بنفع آنها کار کنند. هر وزیر ، والی ، شاروال ، آمرحوزه و ولسوال، هر قوماندان امنیه ، رئیس معارف ، مدیر مکتب و رؤسای شورا های مختلفیکه وزارت انکشاف دهات و سائر نهادهای حکومتی در تمام شهرها ، قراء ، دهات و محلات در سراسر کشور ساخته اند توظیف گردند تا بنفع نامزدهای طرف تأیید آنها کار کنند چنانچه قبلا ً هم چنین خیانت صریح صورت گرفته و از همین اکنون تمام نهادها وظیفه گرفته اند که اشخاص دلخـواه را نه تنها در ذهنیتهای مردم جا دهند بلکه برای زمینه سازی کارهای لازم بنفع آنها از پولها و امکانات در زیر فعالیتهای عملیاتی( اوپراتیفی ) استفاده بدارند در چنین حالت و شرایط بازهـم تمام موضعگیریها چه رفتن بسوی مراکز و صندوقهای رأی دهی و چه عـدم حضور و نرفتن هر دو بنفع استعمار و ایادی آنها تمام میگردد. چون در هر صورت آنها باید عُمَلا و ایادی خود را در قدرت نگاه بدارند چون این یگانه راه رسیدن به اهداف شوم شان است . متأسفانه اکثر ابزار حمایتی بدست خود آنها است .
با استفاده های سو از بسی رسانه ها میتوانند اشخاص بی کفایت و گمنام را شخصیت کاذب دهند و برعکس انسانهای سازنده ، خدمتگار و صادق به جامعه و دین ، فرهنگ و کشور را در ذهنیتها بکوبند .
در اسلام در تمام موارد زندگی فردی و اجتماعی بویژه مسائل که در ارتباط با زندگی اجتماعی انسانها نقش کلیدی دارد قضایا بصورت برجسته و روشن مطرح گردیده .
درمورد نصب و انتخاب افراد در موقعیتهای کاری چون رئیس دولت یا رئیس وزرا ، وزیر، والی ، و … در مورد نوع انتخاب شان و نقش مردم در آن ، در مورد ویژه گیها و اوصاف آنها و مطابقت شان با تعریفهای که اسلام دارد ، در تمام زمینه ها شورا ، قضا ، شهود ، شهادت و … اصول ضوابط و رهنمودها وجود دارد . چه از نظر اسلام انسان و زندگی و حیاتش موضوعی است بسیار با اهمیت و ارزشمند .
کسانیکه حتی آگاهی و سواد ابتدائی سیاسی اسلامی را هم بدانند و با قرآن در تماس باشند درک کرده اند که همه چیز در کائنات برای انسان و در خدمت انسان است . بنابراین قضایای مربوط به زندگی او هم بهمان پیمانه جدی و با اهمیت طرح گردیده .
یک فردیکه در موقعیت رهبری و قیادت جامعه قرار میگیرد و یا قاضی یا نمایندۀ مردم میگردد تنها و صرف مؤمن بودنش کافی نیست . زندگی یک جامعۀ انسانی ملعبه و گدی نیست که اطفال دنیای سیاسی آنرا به بازی بگیرند . کمترین کوتاهی و غفلت در این زمینه بزرگترین دادرسی و محاکمه را از دیدگاه اسلام در قبال دارد . اینکه هزاران انسان خون شان میریزد ، عزت و آبرویشان برباد میگردد ، دارائی و ملک شان غارت و یا ویران میگردد ، یکی پاک میخورد و دیگران و اکثرا خاک و برای قایدین تحمیلی امری است بسیار عادی و یا نهایتا با گفتن جملۀ ما آنرا محکوم میکنیم ، اکتفا میگردد ، بخاطر اینست که نظامسازی مبتنی بر اصول اسلامی نیست و کارها به اهلش سپرده نمیشود . اینکار در قدم نخست از مسئولیت فرد فرد جامعه است شامل زن و مرد تا سرنوشت خود را خود رقم زنند و اجازه نه دهند هر بی کفایت و اجیر و مُحیـل دور از خدا ونزدیک و مخلص به دشمنان خدا و استعمار بر شانه های ملت سوار گردند .
کارهای اکرباتیک و با زبان مردمی مداری گری ، زبان چربی و یا تیزدستی و نیرینگ بازی و از مردم به اصطلاح خود را تیر آوردن و یا با زبان ادبی طفره رفتن و تجاهل عارفانه کردن در بینشهای سیاسی ــ محاکماتی اسلام جا ندارد.
در اسلام مسئولیت دهی و مسئولیت پذیری بصورت کامل ، روشن و شفاف در نظر گرفته شده .
در یک صورت یعنی طوریکه اسلام هدایت داده کارها را به اهلش سپردن بزرگترین عبادت خدا و خدمت بمردم است. اما درصورت دیگر یعنی کــه آنرا امانت و امر بسیار مهم نداستن و به غیر اهلش سپاریدن عصیان در برابر خدا و خیانت بمردم است . و البته و با نهایت تأسف که این موضوع در افغانستان همیشه بر خلاف اسلام صورت گرفته و خیانت و عصیان بزرگتر از ان اینست که همان عمل شنیع و بر خلاف اسلام را عنوان و نام اسلامی هم میدهند . با پیشوند و پسوند قرار دادن کلمۀ اسلامی برروی خیانتها پرده میکشانند .
بهرصورت حال که بازهم صحبت از انتخابات است و نظامسازی ، وقت آن رسیده که ملت بیدار و جدی شود و در ایندوره بازهم اجازه ندهد که ابر سیاه و تاریک نفاق و چند دستگی و جدارها و موانع ساختگی و تحمیلی ، قضایا و مناسبات زبانی ، منطقوی ، حزبی ، مذهبی ، شغلی و حرفوی ، مدنیت گرا ئی و قشری گری و سنتی و … ملت را مرتبۀ دیگر در همین قالبها محصور و زندانی نگه بدارد و بجای جمع شـدن در محور قران و همانطوریکه منافع و مصالح شان حکم میکند در یک صف فشرده و متراکم همانطوریکه اسلام دستور میدهد بحیث خواهر و برادر در روی یک خط وبه دنبال اهداف واحد و مشترک ، رضای خدا و نجات خود و کشور از شر اینهمه آدمخوارن که بخاطر رسیدن به اهداف ناپاک و شوم شان نه بخود رحم میکنند که از انسانیت فاصله گرفته اند و نی بیک جامعۀ شریف انسانی که دراین چند دهه است که قربانی اینهمه شرارت پیشگی های آنها شده اند ؛ یا بحکم عقده های که بهر علت ایجاد شده و یا بحکم عدم شناخت از توطئه های دشمن ، یا در زیر خیمه ویا هر نوع سقفی که دارند بی تفاوت به قضایا نگاه کنند و یا برعکس جبهۀ دشمن را برخلاف مصالح و منافع خود نیرو بخشند و بازهم دشمن از خود شان علیه خود شان و علیه دین ، فرهنگ ، ناموس ، آزادی ، عزت ، شرف ، اقتصاد و سایر مصالح و منافع شان ؛ استفاده بدارد .
بجای در گوشۀ عزلت بی تفاوت نشستن و عرصه را برای دشمن خالی ماندن که خود پشت گردانیدن به دشمن و از منهیات شدید اسلام است ؛ آیا بهتر و عاقلانه تر نیست که همه با یک هوشیاری و معقولیت و احساس مسئولیت آنهم به دفاع از خاک ، دین ، ناموس ، شرف ، آزادی و امنیت و مصالح خود، بدور شیرازه و تفکر اسلامی جمع شدن و با در نظرداشت نسبیت، یک فردی را که با تعاریف اسلامی انطباق و مطابقت داشته با شد انتخاب و وظیفه دادن و نظامی را که بخاطرکم توجهی در ساختن آن اینهمه مصائب دامنگیر ملت گردیده و سرنوشت همه بدست استعمار قرار گرفته ، روی صحنۀ عملی زندگی قراردادن و بدینوسیله نیرو ، قدرت ، سازندگی و هیبت ازدست رفته را دوباره بدست آوردن و با یک قوت وعزت استعمار را که همه چیز ما را نابود و ویران میدارد وهم منت میگذارد و ادعای خدمتگذاری و احسان میکند ازکشور بیرون راندن وبه تجاوزات نظامی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی و … آنها خاتمه بخشیدن .
با توجه به آنچه تا کنون صحبت گردید. از مشکلات و رنجهای جامعه و از انگیزه ها و علل ذیدخل درآن تذکر رفت ، از مسئولیتها ، راه حل ها و تاحدی از چه باید کردها گر چه بشکل تلویحی، نامبرده شد. اما آنچه زیاد تر ازهمه شایان یاد آوری و تذکر است ، حالت و چگونگی جریانی است که اگر تقریبا ً اکثریت جامعه را در بر هم گرفته و با آنچه تا اینجا تذکر داده شده کاملا انطباق دارد و با وجود هم نظری در نگرانی و تأثر شدید نسبت به وضع موجود، این اکثریت شاکی و نا راض از جو حاکم ، تا هنوز نتوانسته خود را در قالب یک انسجام و تشکل سرتاسری ایکه قدرت و توانمندی مقابله با اینهمه دسایس و توطئه ها را، داشته باشد، تنظیم کند بویژه اکنون که فضا و جو انتخابات است آنهم با انواع دسایس و حیله گریها در برابر این ملت مگر همین اکثریت ناراض و بستوه آمده ازاین همه شرارت پیشه گیهای استعمار و ایادی بد طینت شان ، تا هنوز نتوانسته اند اقلا ً بخاطر مبارزه و تقابل با استعمار و تجاوزگریهایش در ارتبا ط با یک فرد مشخصی به توافق و هم نظری برسند و از این جو موجود برای آزادی و نجات مردم استفادۀ سالم و مثبت بدارند .
گرچه از مدتی بدینسو یک یکعده در نقاط مختلف کشور از اقشار و صنوف مختلف ازعالم دینی تا استاد پوهنتون یا دانشگاه ، از شاگرد مکتب و محصل تا شاگرد مدرسه و از دهقان در مزرعه تا کارمند و مامور در یک دفتر و … هرطوریکه توانسته اند در ارتباط با مطرح کردن من ( ضیـاالحــق حافـظی) بعنوان یک نامزد در انتخابات ریاست جمهوری هم آهنگ گردیده اند مگر بین این هم آهنگی تا مرحلۀ که تمام اکثریت نا راض جامعه را تحت پوشش قراردهد و توانمندی جامعه را در یک سطح قابل کفایت ارتقا بخشد، فاصلۀ زیادی و جود دارد .
بنابراین پیشنهادم برای ملت شریف اینست که هم ارزشمندی و حساسیت این کار بزرگ را در نظر گیرند وهم محدودیت و ناکفی بودن زمانی را. هم چنانکه توجه ودقت بسیار جدی و عمیق در ارتباط با نحوۀ فعالیت و شیوه های برخورد شبکه های فعال استعماری در درون جامعه آنهم در موقعیتهای بسیار کلیدی و حساس ، باید مرکز ثقل توجه و التفات مردم باشد . چون استعمار و شبکه های مربوط به آن ابزار بسیار قوی پولی ، رسانه ئی سیاسی ، امنیتی ،جاسوسی و … بدست دارد . هم تطمیع میکند و برای یکعده پول میدهد . هم با استفاده از رسانه های متعدد در تخدیر افکار و وارونه جلوه دادن حقیقت ها، افکار یکعده را در جهت حمایت از افراد و شبکه های وابسته بخود منحرف میدارد و هم با استفاده از جواسیس ونیرو های دیگر تهدید وارعاب، میتواند انواع مزاحمت ها و مشکلات را برای مخالفین خود خلق کند. مگر با وجود برخورداری استعمار از این وسایل و ابزار ، تفاوتهای زیادی از نظر نیرومندی و قدرت بین شما و استعمار و شبکه های مربوط به آن دیده میشود. هرگاه انسجام و تشکل خود را در محور قران از اهم ترین کارها بدانید و در فروریزی و انهدام بسیاری از مرزهای کاذبیکه تا امروز شما را در قالبهای متعدد و جدا ازهم نگاه داشته و بیقین که در عقب آنها استعمار قرار داشته ، از حربۀ اخوت و برادری که فرمان پاکیزه ، نجات بخش و عظیم کلام الهی است استفاده بدارید . تمام قضایا را با چشم قرآن ببینید ، بدون شک که دیگر قضایا و مسایل قومی ، زبانی ، مذهبی گروهی ، سمتی و … نه تنها کم رنگ و ضعیف که بی ارزش میگردد . اگر واقعیتهای بنام تاجک ، پشتون ، شیعه سنی ، ازبک ، هزاره و … در ساختار اجتماعی کشور وجود دارد درصورت رعایت اصل اخوت و برادری ایکه حضرت خداوند اعلان کرده نه تنها زشتی وقبحی ندارد بلکه دارای حسنهای هم میباشد مشروط براینکه با آن عالمانه و اسلامی برخورد گردد .
استعمال و قرار دادن این عناوین و چوکاتها منحیث مانع از پیوستن یک با دیگر تنها در جهت پیاده کردن و تطبیق نقشۀ استعمار و دشمنان اسلام ، جهاد و ملت است .
اگررضا و خوشنودی حضرت خداوند را میخواهید .
اگروحدت و همبستگی ملت در محورقران هدف تان است . اگرآزادی واستقلال تانرا دوست دارید و از آن دفاع میکنید.
اگر مصالح و منافع جامعه را در نظر دارید .
اگر میخواهید قدرتمند و باعزت باشید .
اگر از دین ، خاک ، ناموس ، شرف ، عزت دفاع میکنید.
اگر نمیخواهید مفاسد اخلاقی جای فرهنگ قران را بگیرد.
اگربرخورداری امدادهای غیبی خداوند آرزوی تان است .
اگر فرمان حضرت خداوند در ارتباط با صف واحد را قبول دارید و اطاعت میکنید .
اگر طرفدار تداوم تسلط استعمار برخود نیستید .
اگرمیخواهید نفاق شما بهانۀ برای حضور نیروهای اجنبی در کشور نباشد .
پس هرچه زودتر و بدون کمترین تأخیر و درنگ بفرمان حضرت خداوند ، صدای وجدان و حکم عقل جواب مثبت دهید . در محورقران جمع شوید یدالله مع الجماعه حتما بفریاد تان میرسد . دراینصورت دیگرهیچ جائی برای تردد و شک در ارتباط با حرکت و رفتن بسوی پیروزی و موفقیت باقی نمیماند چه من با اطمینان میتوانم بگویم که فرد فرد جامعه به این باور است که از بزرگترین عامل شکست و از دست دادن نتایج ارزشمند جهاد و آنهمه قربانیهای بی حساب در این راه ، چند دسته گی و نفاقی است که بخصوص در این سه دهه برملت تحمیل گردید ه .
وقتی این عصیان و سرکشی در برابر حضرت خداوند ترک و دوباره بسوی انقیاد وفرمانبرداری حضرت او رجوع کنیم خداوند خود نجات وپیروزی ما را وعده فرموده . و این چیزی است که عقل و وجدان ما هم آنرا تقاضا میدارد.
بنابـر این وقتی من هـم چه بحکم قـرآن و چه بخاطر حقی کـه ملت برمن دارد و بخاطر اندوه و رنجی که ( در ارتباط با اینهمه خیانتها و ظـلم بـر این مـردم شریف و قهرمان ) بـر من مستولی گـردیـده و همچنین بخاطر ارج قایل شدن و احترام به اظهار نظر اکثر هموطنان که نامـزدی بنده را حلقـۀ اتصال و همبستگی ملت پیش بین گردیده اند ، حاضر بهمراهی گردیده نخست مشکلات و بعد راه حل های جامعه و مردم شریف را چنین برمیشمارم :
1 ـــ نفاق و چند دستگی سمتی، زبانی،منطقوی،حزبی،مذهبی،فکری اندیشوی، موضعگیریهای سیاسی، تعلقات و وابستگیهای خارجی، تفاوتهای بسیار خطرناک در ارتباط با موقعیتهای ظالمانه وغیر قابل تحمل اقتصادی و … .
2 ـــ جنگ و مشکلات ناشی ازآن که بر زندگی و معیشت مردم سایه افگنده و بسیاری از کارها و امور شبا روزی جامعه را مختل ساخته .
3 ـــ حضور نیروهای خارجی در کشور که نه تنها نفاق و دو دستگی را در جامعه تشدید کرده بلکه سبب ایجاد بسا از مصائب و مشکلات دیگری گردیده آنهم وقتی این نیروها تابع هیچ نوع ضابطه و قانون نیستند. مستقل از جامعه و بر خلاف بسیاری ازعنعنات و ارزشها و مقدسات دینی و ملی مردم عمل میکنند زندگی، عــزت، حـرمت وغرور ملت اصلا ً نزد شان مطرح نیست واهمیت ندارد.
اگر دسته دسته اتباع و فرزندان این کشور را در جاهای مختلف کشور مکرراً بکام مرگ هم میسپارند، برای توجیه این عمل شنیع کافی است از نامهای القاعده و طالب استفاده بدارند .
4 ـــ فقر بسیار شدید و روبرشدی که در اثر تطبیق سیاست های خائنانه و غلط اقتصادی در جسیم ساختن هرچه بیشتر پیکرۀ عظیم مشکلات جامعه چگونه نقش سلبی بازی میکند واین خود تبدیل به منشأ ده ها مصیبت دیگر گردیده .
5 ـــ وجود انواع بیماریهای ساری و غیر ساری در جامعه و مساعد بودن چگونگی و نوع زیست و معیشت بخصوص در ارتباط با آلوده و کثیف و حتی مکروبی و زهری ساختن هر چه بیشتر فضا، خاک ، آب ، اشجار و نباتات .
6 ـــ افزون بر پائین بودن بسیار شدید مراکز صحی و شفاخانه ها در مرکز و ولایات کشور بخصوص اطراف و محلات، نبودن ادویه جات کافی و باکیفیت ومطمئن، نبودن دکتوران ودیگر افراد مسلکی مطمئن، نبودن دستگاها ، ماشین آلات چپرکتها و دوشک و کمپل و روی تختی های پاک و دیگر وسایل مورد ضرورت، عدم رعایت پاکی و نظافت داخل و اطراف شفاخانه و حتی عدم رعایت نظافت یکعده کارکنان در مراکز صحی ، حتی پائین بودن خطرناک سطح اخلاق طبی برخی در این مراکز که از جملۀ عناصر پایه در یک شفاخانه باید شمرده شود، عدم نظارت و بررسی از دواخانه ها ، لابراتوارها و معاینه خانه های دوکتوران و تکنیشنها که هر کدام تنها با انگیزۀ جمع آوری پول آنهم از محروم ترین قشر جامعه که بیماران است در هر جا کمین گرفته اند .
7ــ رقم درشت و چشمگیر بیکاری و تــورم روز افزون اقتصادی یکی دیگر از ریشه دار ترین مشکلات جامعــه است که سیاست های نا مـدبرانـه و غلط اقتصادی دولت زندگی مردم را در نهایت تنگنا قرار داده آنهم در حالیکه اکثریت افراد بیکار یگانـه تکیه گاه برای نفقـه و زنــدگی خانـوادۀ شان استنـد.
8 ـــ نبود مسکن و سرپناه یکی دیگر از مشکلات بسیارعمدۀ است که زندگی عادی ملت شریف ما را نه تنها مختل ساخته بلکه با شدت هرچه تمام تهدید مینماید و دولت کنونی درطول شش سال هیچ اقدامی دراین مورد ننموده است .
9 ـــ عـدم امنیت جسمی و روانی، قتل ،کشتار، اختطاف ، سرقت منازل ، خوف و ترس ناشی از آن ، ظلمها ، حق تلفیها ، فریبکاریهای گوناگون حاکم برجامعه ، خود سریها ، زورگوئیها و صدها مشکلات اجتماعی دیگر پائین بودن سطح اعتماد مردم در معاملات یکی بادیگر و عدم اعتماد شان نسبت به نظام بخاطر ناکار امد بودن آن ،همچنان زندگی و معیشت مردم را شب و روز تهدید میکند.
10ـــ مـدیریت های نا سالم در تمام ادارات دولتی ، فساد اداری و رشوه ستانی یکی دیگر از مشکلات است کـه هموطنان شریف ما را بستوه آورده و با گذشت هر روز نارضایتی مردم چندین برابر افزایش می یابد.
11ـــ شکل گیری تدریجی بسی از شرکتها و نهاد های اقتصادی بسیار نیرومند وسود بردار مگر بر ضد منافع و مصالح جامعه البته با سؤ استفاده از سیاست های اقتصاد بازار و یک سلسله معامله گری های پشت پرده و سؤ مدیریت در نظام و اعمال قدرت و نفوذ از خارج در یک تعامل و هم آهنگی با اشخاص زورمند و متنفذ در داخل که در صورت رویکار شدن یک نظام حقییقتا ً مردمی ، آگاه و امین ، انتخاب هر یک از دو گزینه یعنی اعلان عدم جواز فعالیت و یا تحمل آنها، هر یک برای کشور و ملت نهایت درجه درد سرساز و مصیبت آور خواهد بود وبا آنهم ما از همین حالا ناگزیر استیم بی اعتباری آنها را اعلان بداریم .
12ـــ سیاستهای جنگ افروزانۀ استعمار و استمراربخشی حضور نیروهای نظامی و توجیه آن هم چنان با استفاده از چنین فضا و حالت زمینه سازی در جهت پیاده کردن فرهنگ غرب در کشور و اشغال کامل زمینه ها و فضای اقتصادی کشور وتثبیت حاکمیت شان درهر زمینه .
13 ـــ آگاهان و اهل خبره بر سیاست های استعمار خوب میدانند که در یک جامعه و کشور وقتی بنیاد و سنگ تهداب نظام سیاسی در آن مبتنی بر بینشهای استعمارگرانه با شد ، تمام نهادهای سیاسی ، اجتماعی ، نظامی ، اقتصادی ، فرهنگی ، امنیتی ، پولیس ، اردو و… مطابق با افکار و نظریات آنها شکل و صورت میگیرد. هرکدام در ساحات و حوزه های کار و فعالیت شان اثرات مستقیم برمردم میگذارند . همگی در همان قالبها فکرا ً و عملا تنظیم میگردند . سرمایه گذاریها ، برنامه سازیها و انکشافات و پیشرفتها در هر ساحه روی همان بینشها استوار میگردد. اگر استعمار و ایادی شان در تبعیت از آنها با بهانه های مختلف در پی طولانی شدن فرصت و زمان استند روی همین محاسبات و سنجشها است . چون با چنین انکشافات و پیشرفتها، ایجاد هرگونه دگرگونی و تغیر اگر محال نباشد نهایت دشوار و هزینه بردار است .
رنامه ها و راه حل ها :
آنچه منحیث ارکان و پایه های مشکلات جامعه تبارز کرده چنانچه در بالا تذکر داده شده نفاق ، جنگ ، حضور نیروهای خارجی ، تلقی و برداشت کشورهای منطقه از نیرو های خارجی بعنوان عامل تهدید برای آنها ، فقر بسیار شدید و در حال انکشاف ، بیماریهای گوناگون ساری و غیر ساری ، جسمی و روانی ، آلودگی شدید محیط زیست ، آب وهوا ، سرکها چه عمومی و چه فرعی و تمام معابر و کوچه ها، عدم رعایت شرایط صحی در ارتباط با مواد غذائی ، سبزیجات ، میوه جات، خوراکه باب و عدم مراقبت از نرخها و حتی صعود روز افزون آنها ، پائین بودن شدید کمی و کیفی مراکزصحی و لوازم مربوط به آن ومشکلا ت جامعه دراین زمینه ، بیکاری عظیم و روبه رشد ، نبودن منزل و جای رهایش و نداشتن کمترین توان برای پرداخت کرایه و حتی نبودن منازل کرائی آنهم در حالیکه تعداد زیادی از مردم شریف ما که در حال هجرت بسر میبرند و فشارهای مختلف سبب میگردد که بوطن باز گردند مگر در اینجا حتی کمترین زمینه و امکانات برایشان میسرنیست و همه حیران و سرگردان نمیدانند چه چارۀ بسنجند . خوف و رعب شدید بخاطر نبودن امنیت و عدم احساس آرامش و احساس مصئونیت و بهمین ارتباط شب و روز با یک دلهره و نگرانی و ترس دائمی بسر بردن ، ظلم و بیعدالتی در تمام زمینه ها ، بهره برداری ظالمانه و عظیم از بسی زمینه های خوب اقتصادی بنفع چند زورگوی و قـلـدر و یک تعداد کشورها و کمپنیهای خارجی، فساد اداری ، رشوت ستانیها ، حق تلفیها و نبود کمترین اعتماد و باور در ارتباط با دفاع از خود ، خانواده و وابستگان و … .
تـذ کــر اجمالی در ارتباط با سیاست
های داخلـی و خارجـی
برای مقابله با اینهمه مشکلات آنچه در قدم اول لازم و ضروری شمرده میشود داشتن نیت و قصد سالم و پاکیزۀ خدمت به جامعه و کشوراست .
هرگاه در سیاستگذاریهای حکومات گذشته و مراجع بیرونی ایکه از آنها حمایت میکردند، قصد و ارادۀ مبنی بر ایجاد نفاق و چند دستگی، نمیبود. هرگاه کشور های خارجی و احزاب و نظامهای طرف حمایت شان در ایجاد و خلق این دسته بندیها و دشمنی و نفاق، سرمایه گذاریها نمیداشتند و این عمل غیر انسانی و ظالمانه را عمده ترین راه رسیدن به اهداف شوم خود نمیدانستند، اختلافات بین شیعه، سنی، تاجک ، پشتون و … را دامن نمیزدند، این ملت قبل برین هم مربوط به مذاهب و اقوام و ملیتها بود، مگر کاملا ً در یک برادری و اخوت بسرمیبردند .
امروز اگر وضعیت برعکس است تنها و یگانه علتش همان خیانتهای استعمار و دستهای ناپاک یکعده در داخل بوده که بخاطر دسترسی به منافع مادی در خدمت دشمن قرار گرفته اند و علیه مصالح و ارزشهای دینی و ملی کشور و مردم خود عمل میدارند .
در حالیکه اگر از طریق این اقدام و کار یعنی نامزدی من (ضیاالحق حافظی) در انتخابات ریاست جمهوری و برخورداری از همراهی اکثریت مردم نجیب کشور و نصرت حضرت خداوند به ساختن یک نظام واقعا اسلامی و مردمی آزاد و مستقل از استعمار و دستان بیرونی ، توفیق حاصل گردید ، سیاست ما انشاألله مبتنی بر اخوت و برادری دینی و وحدت و همبستگی مردم در محور قرآن استوار میگردد و خدمت به فرد فرد جامعه و کشور در هرقالبی که بسر میبرند از اولویتهای کاری و یک امر مهم دینی ــ اجتماعی شمرده میشود .
بجای توجیه اسلحه و تفنگ بسینه های یکدیگر ، آغوش برادری و اخوت بروی همه باز میگردد دست خدمت و تعاون بسوی همه دراز و درهر نقطۀ کشور و با هر جناح و بخشی ازجامعه،از در محبت، صلح، و مسالمت؛ تماس برقرار میگردد نه از طریق زورگوئی، انانیت وعداوت.
اگردیگران سیاست های شان مبتنی بر جنگ افروزی و خصومت است دلیلش بهانه سازی برای حضور نیروهای اجنبی و استعمار و پوششی برای اشغال .
اما اساس سیاست ما را وحدت ملی ، برادری ، صلح ، خدمت ، ترقی ، رشد و استقلال کشور تشکیل میدهد .
ما با کدام مرجعی تعهد نکرده ایم که جامعۀ خود را منقرض کنیم و بکوبیم بلکه کوتاه کردن دستان دشمنان این ملت وظیفۀ اسلامی ، اجتماعی و وجدانی ما است. چنین روش و سیاست خود تضمین کنندۀ صلح و وفاق ملی خواهد بود .
سیاست ما مقابلـه با علت ها و عـوامل جنگ ، نفاق و اختلاف است « چون این پدیده ها زیادتر ریشۀ خارجی دارند، پیکره و بدنۀ اصلی این علت درخارج است» نه با معـلولها.
ملت ما معلول است وظیفه و مسئولیت ما نجات معلول است نه جنگیدن و نابودی آن .
وقتی تمام افراد این ملت ، تمام اقوام و قبایل جامعه ، تمام جناحها ، احزاب و بخشهای مردم شریف بعنوان اعضای بسیار مهم و سازندۀ پیکرۀ اجتماعی شان در کنار یکدیگر در کمال اظهار محبت و احساس مسئولیت یکی در برابر دیگر و در یک تفاهم و مشوره و هم آهنگی بسر برند و برای هیچ یک از دشمنان خود اجازه ندهند که با برخ کشیدن نقابهای مختلف، جامعۀ ما را بکوبند و خورد سازند ، وقتی سیاست ما فاصله زدائی ها از بین همه اقشار ملت باشد، وقتی ما خود خواستار و زمینه ساز حضور نیروهای بیگانه در کشور نباشیم ، وقتی خود بهانه ای بدست آنها نباشیم ، وقتی ما همگی با یک هم نظری و وحدت اخراج هرچه زودتر نیروهای خارجی را تصمیم بگیریم ، چگونه ممکن خواهد بود استعمار ما را یکی در برابر دیگر استعمال کند و آنرا بهانه برای تهاجم و حضور خود تبلیغ نماید.
از آنجا ایکه نوع رابطه بین افغانستان و کشورهای منطقه بویژه همسایه های ما تأثیرات مستقیم و جدی در تمام عرصه های زندگی ، اقتصادی ، امنیتی ، سیاسی ، اجتماعی ، نظامی و … دارد بخصوص وقتی سه دهه جنگ ، آوارگی و مهاجرت شیرازۀ اقتصادی کشور را کاملا ً از بین برده و پیکرۀ فعالیتهای اقتصادی را از مبنا و اساس منهدم ساخته و تقریبا ً تمام ضروریات جامعه متکی به واردات است ، اگر در انتخاب و گزینش سیاستهای کشور بجای پیروی از سیاست عدم انسلاک و بی طرفی ، سیاست یک جانبه گرائی فرمایشی القا شده و مـُلهم از استعمار را بگزینیم ، کشور و سرزمین خود را پایگاه نظامی ، اطلاعاتی ، اقتصادی و … غرب بسازیم و اجازه دهیم از زمین و فضای کشور ما علیه منافع ، مصالح و امنیت کشورهای همجوار استفاده های منفی صورت گیرد ، بیقین و بدون شک برای ملت خود انواع بدبختیها، رنجها ، فقر ، اختلاف و جنگ را زمینه سازی کرده ایم زیرا با چنین سیاستی نه تنها استقلال و آزادی خودرا از دست داده ایم بلکه اجازه داده ایم کشورهای منطقه و همجوار در درون جامعه از راههای مختلف دست به فعالیتهای تخریبکارانه و نفوذی زنند ، هر کدام برای خود حامی و طرفدار بسازند و با استفاده از آنها از منافع خود دفاع کنند . چنین حالت خود بخود در تشتت و پراگندگی جامعه و ریشه دارساختن هر چه بیشتر نفاق ، جنگ و خصومت و جلوگیری از کارهای بازسازی وفعالیتهای اقتصادی وعمران و پیشرفت اثرمنفی میگذارذ . جای اعتماد و حسن همجواری و همکاری و احترام یک با دیگر را بی اعتمادی ، خصومت وبد بینی یکی نسبت بدیگر میگیرد . چنین وضعیت نتیجۀ جز ناامنی ، فقر و انواع بدبختی ها برای ملت چیز دیگری نخواهد داشت .
اما سیاست سالم ، مثبت و عاقلانه اینست که با یک حسن نیت ، حسن همجواری ، تفاهم و تعاون یک بادیگر در یک فضای اطمینان و احترام متقابله و خودداری از هر نوع مداخله در امور داخلی یکدیگر بسر بریم . جای زبان و کلمات نیشدار و زننده یکی در برابر دیگر را حسن سلوک و اخلاق و تفاهم بگیرد . اگر یک سلسله مشکلات بخاطرعملکردهای حکومات گذشته در روابط تاحدی سایه افگنده با استفاده از تفاهم و گفتگوهای مؤثر مگر جدی و پیگیر در رفع آن اقدام بداریم .
اما در ارتباط با سایر کشورهای جهان در حالیکه خود را در مقابل تمام میثاقهای بین المللی "تا جا ایکه قدرتهای استعماری از آنها استفادۀ ابزاری نداشته باشند و به نفع خود تفسیر و تطبیق ندارند و موجودیت کشورهای کم قوت و مصالح و منافع انها را تحت سؤال قرار ندهند و با معیارهای دوگانه از آنها استفاده نکنند بخصوص عقیده و فرهنگ اسلامی ما را در ارتباط با معیشت اجتماعی ما حرمت کنند "سازمان ملل ، شورای امنیت سازمان ملل و سائر نهادهای دیگر سازمان ملل حقیقتا ضامن تمام حقوق سیاسی ، اقتصادی ، امنیتی و … تمام ملیتها و فارغ از اعمال نفوذ کشورهای دارای حقوق غیر عادلانۀ ویتو ،باشد و آزاد و مستقل عمل کند ؛ خود را متعهد میداند .
از آنجا ایکه اسلام مخاطبش تمام بشریت است با پیام و برنامه های جهانی و جهانی سازی عدالت ، صلح ، امنیت و رشد و گسترش فضایل اخلاقی در سراسر جهان ، هرگاه سازمان ملل و نهادهای مربوطۀ آن در این راستا و استقامت فعالیتهای خود را بتواند تنظیم کند ، با یقین کامل گفته میتوانیم که بشریت امروز در آیندۀ نه چندان دور در زیر چتر یک فضای آگنده و پر از صلح ، صفا ، همزیستی و بهره گیری از یک عدالت جهانی درحالیکه زن و مرد هردو بعنوان انسانهای که کرامت و مقام شامخ خداداد شان از آیات ( و لقد کـرمنا بنی آدم ) و ( ولقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم ) منشأ میگیرد، بسر خواهند برد .
بنا برین سیاست خارجی ما با چنین یک بینش تنظیم خواهد گردید .
سیاست اقتـصادی:
محرومیت و فقر که از عمده ترین و حادترین مشکلا ت واز جمله کارهای است که اکثریت جامعه را در برابر انواع گوناگون از مصائب قرار داده و ملت آ نرا مانند کوه عظیم از دشواریها جبرا ً بر دوش خود حمل کرده ، این بار گران ثمرۀ نامیمون خیانتهای است که از دوارن حاکمیت نیم قرنۀ محمد ظاهر و نظامهای بعد از آن بخصوص سه دهه جنگ و تجاوزات تحمیلی بعنوان یک میراث زشت یکی روی دیگر تراکم کرده اما بیعدالتی و سیاست های نادرست و ظالمانۀ اقتصادی جو حاکم فعلی با شدت هرچه تمامتر آنرا سیر صعودی بخشیده .
هرگاه دراین دوره نصرت حضرت خداوند و همراهی ملت با ما باشد با تطبیق و پیاده کردن عدالت در جامعه در هر زمینه بخصوص در ساحۀ اقتصاد آیت مبارکـــۀ کی لایکون دولتا ً بین الاغنیاء منکم که بهترین رهنمود والگو در ارتباط با سیاست اقتصادی اسلام در قران آمده انشاألله بخوبی میتوانیم این بار گران فقر را از شانه های ملت دور گردانیم .
چنانچه همه میدانند فقریکه مردم شریف افغانستان با آن مشت و پنجه نرم میکند ریشه در بیعدالتی و ظلم دارد . علت این فقر فقدان و عدم دسترسی به منابع و زمینه های خوب اقتصادی نیست. این کشور هم منابع سرشار و فراوان طبیعی دارد و هم زمینه های بسیار ارزشمند و زود رس اقتصادی .
هرگاه ما یک نظام سالم و علمی و سنجیده شدۀ مالیاتی داشته باشیم آنهم وقتی می بینیم که بیش از نود فیصد ضروریات کشور را واردات تشکیل داده .
هرگاه ازفضای خالی اقتصادی کشور که بهترین زمینه های سرمایه گذاری داخلی و خارجی را در خود جا داده استفادۀ سالم بداریم و درعرصۀ تجارت و اقتصاد مدیریتهای سالم ، امین و کارآگاه ایجاد کنیم و در ارتباط با استفاده و توزیع درآمد آن منافع ملت بالاترین دیدگاه و نظرداشت ما را تشکیل دهد .
هرگاه جلو معامله گریهای پشت پرده را گرفته باشیم و بجای این همه افراط و تفریط ها در ارتباط با حقوق و امتیازات نقاط وسط و تعادل را رعایت کنیم .
هرگاه از اسراف و تبذیرها و روشهای تجملی و آرایشی و مصارف غیر ضروری در ادارات بخصوص در موقعیتهای مدیریتی نظام ،در مرکز و ولایات و در نهادهای مختلف در جامعه ،جلوگیری کنیم . هرگاه سیاستهای تولیدی و رفتن بسوی خود کفائی در میادین و عرصه های مختلف، مقام نخست را در سیاستهای اقتصادی بخود اختصاص دهد.
هرگاه نظام عادلانۀ توزیع را فراموش نکنیم . هرگاه نیروی بشری کشور را کم ارزش نبینیم و از آن درعمران و آبادی کشور اعظمی ترین استفاده را نمائیم .
هرگاه نظام بانکی ما طوری تنظیم گردد که ذخایر و داشته های نقدی کشور را بخود جلب بدارد و از آن در برنامه های مختلف تولیدی بازسازی و عمرانی و … استفاده گردد و ازحاصل و بازدهی آن صاحبان سهام هر کدام متناسب به سرمایۀ شان منفعت داشته باشند با تأکید میتوان گفت که در کشور ما زمینه ها بیحد زیاد است .
چه قبلا ً در اینجا سرمایه گذاری صورت نگرفته اما اکنون بخاطر نبودن یک مدیریت سالم و امین اگر سرمایه گذاری هم صورت میگیرد بر خلاف منافع ملت تنها چند نفر از داخل در یک همسوئی با یک تعداد کمپنیها و شرکتهای چند ملیتی استعماری بقصد غارت هر چه بیشتر دارائی های عامه سرمایه گذاری میکنند .
همین اکنون اگر تنها واردات تیلهای پطرول، دیزل، خاک و گاز را طور نمونه و مثال در نظر بگیریم، چیزیکه تمام اقشار ملت، اگر صاحبان شرکتها و دستگاهای صنعتی استند ویا عراده جات گوناگون و مختلف دارند و یا تنها در منازل و یا در زیر خیمه ها بسر میبرند همه افراد و خانواده ها در سطح کشور ناگزیرند تا از آنها با یک نوعی استفاده بدارند چیزیکه تمام کشور را تحت پوشش قرار میدهد تمام ملت باید آنرا بمصرف برساند اما درشکل کنونی، منفعت آن در انحصار چند نفر قرار دارد بشکل غیر مدیرتی، طوریکه از آن بنفع ملت استفاده صورت نمیگیرد. همه می بینیم که این تجارت وسیع در سطح کشور وجود دارد مگر برخلاف رهنمودیکه قرآن دارد، عاید بسیار بزرگ آن تنها در جیب یکعده از داخل و خارج فرو میرود چیزیرا که قرآن منع کرده و در موردش کـی لا یکون دولتا ً بین الاغنیا گفته .
اما هدف و سیاست اقتصادی ما اگرهمچنانکه حقوق فرد فرد جامعه را باورهم داریم و حمایت میکنیم مگر حقوقیکه مشروعیت داشته باشد ، حقوق دیگران را تلف نکرده باشند، طبقـۀ محروم جامعه محرومتر نگردیده باشد.
درقران از ابتدا تا انتهای آن در موضعگیریهای اقتصادی چگونه اقشار محروم جامعه دسته بندی گردیده و در چه سطحی مورد توجه و حمایت قرار گرفته اند .
بنابراین سیاست اقتصادی ما همان سیاست است که اسلام بیان داشته حمایت از اقشار محروم جامعه از یتیم ، بیوه، مسکین از معیوب ، تهیدست ، بی بضاعت از بیخانه و … .
در نظام اسلامی چون هدف عرضه و تقدیم بهترین خدمات و رسیدگی به جامعه و مردم است. همانگونه که زندگی یک جامعه عرصه ها و ابعاد مختلف دارد، برنامه ها و سیاستهای نظام هم طوری تنظیم میگردد که در برگیرنده و شامل تمام ابعاد زندگی باشد و جامعه در هیچ زمینۀ احساس کمبود نکند. نه تنها کارهای که کاملا شکل اجتماعی دارد همگی باید با تدابیر و برنامه های درست و دقیق اجرا و عملی گردد بلکه در ارتباط با زندگی فردی هم حکومت مسئولیت دارد تا هیچ فردی از اتباع کشور بویژه یتیم ، بیوه ، معیوب ، سالخورده و … از زیر چتر حمایتی و خدماتی اش بیرون نباشد .
حکومت در ارتباط با مسئولیتها و خدمات اجتماعی با هر فردی از جامعه تماس داشته باشد .
بعنوان مثال در مراکز شهرها و در دهات هر یک از واحد های اجتماعی ناحیه و یا ولسوالی از زندگی فرد فردیکه در ساحۀ مربوطه اش بسر میبرد از مشکلات و شکل زندگی و اینکه خود کفا است ویا ضروریات زندگی اش را ناحیه یا ولسوالی مربوطه بعهده دارد، آگاهی داشته باشد هرآنچه لازمۀ زندگی است فراهم آوری و تهیه و تدارک آنرا از وظائف و مسئولیتهای خود بداند و در برابر آن پاسخگو باشد.
در افغانستان از گذشته تا همین اکنون رابطۀ حکومتها با مردم بویژه با مساکین ، بیچاره ها و معیوب و معلول و تمام کسانیکه در اثر عوامل گوناگون و غیراختیاری و ناسازگاری های روزگار، خود قادر به حل مشکلات شان نبوده اند، غیر مسئولانه بوده هرکدام در هر نقطه و تحت هر شرایط دشواری اگر از گرسنگی ، بیماری و یا بی مسکنی و سائر مشکلات جان هم داده، حکومتها از بس بی تفاوتی و بی مسئولیتی یا اصلا آگاهی نداشته اند و یا بینندۀ بیش نبوده اند. که در چنین صورت اصلا ً ضرورت نیست که در جامعه حکومت وجود داشته باشد. چه ضرب المثل خوبی ( پهلوان زنده خوش است ) حکومتی که رابطۀ کاری و مسئولیتش با فرد فرد جامعه و قبل از همه با یتیم ، بیوه ، مسکین و درمانده چون پدر مهربان و دلسوز نباشد، ممکن نیست کار ها و زندگی جامعه بهبودی و رونق بیابد .
پیغامبر ( ص ) چه زیبا و جامع فرموده اند .
لا تصلح الامامة الا لرجل فیه ثلاث خصال ورع یحجزه عن معاص الله حلم یملک به غضبه و حسن الولایة علی من یلی علیه حتی یکون علیهم کالوالدالرحیم .
بنابراین ازهمین حالا باید برای هموطنان شریف بگویم که اگر شما درکنار من قرار گرفتید سیاست ما در برابر فرد فرد جامعه مبتنی بر چنین بینش و احساس مسئولیت خواهد بود. حکومت با این بینش ، معنی پیدا میکند .
برای تمام افراد و خانواده هاایکه وضعیت زندگی شان را یکی از مشکلات بالا متأثر گردانیده باشد، ازهر طریق ممکن باید و حتما احتیاجات شانرا مرفوع سازیم. چنین سیاست در رأس برنامه های کاری ما قرار خواهد گرفت. عدالت همین است . تمام امتیازات غیرعادلانه و ظالمانه را که تا امروز افراد کلیدی حکومتی در مرکز و ولایات برای خود اختصاص داده اند لغو میگردد. بینوایان و تهیدستان جامعه تثبیت میشوند. هرآنچه را دیگران تا امروز از صلاحیتهای کاری شان استفادۀ سو کرده اند و بجای خدمت و رسیدگی بمردم بر گلوی آنها پا گذاشته اند از این طریق دو باره به ملت باز گردانده میشود و با در نظرداشت سلسلۀ رجحان و رعایت حق وعدالت هـر کدام از افراد و خانواده های مستحق مرتبا ً مـورد رسیدگی و خـدمت قـرار میگیرند .
سیاست تعلیـمی تـربیتـی :
سیاست تعلیمی و تربیتی طوری تنظیم میگردد که نه تنها به عنوان اساس و پایه ترقی و پیشرفت جامعه در همه عرصه های زندگی علمی ، صنعت و تخنیک ، زراعت ، مالداری ، اقتصاد ، اخلاق ، تربیت و … را ضمانت کرده بتواند و نه تنها یک حرکت منظم مرحلوی در جهت کسب دانشها عالی در تمام رشته های علمی بویژه علوم مورد نیاز جامعه ما با در نظرداشت پیشرفتهای چشم گیر جهان در ساحات مختلف ، نقَش ویژه و کلیدی بازی کند بلکه ستون محکم از سعادت و کمال جامعه در دنیا و آخرت شمرده شود.
اما ازنظر ظرفیت باید تمام اولاد کشور را درهر شرایطی تحت پوشش قرار دهد وبرای آنعده از افراد کشور که در اثر خیانتهای حکومات گذشته از نعمت تعلیم و تربیت محروم مانده اند برنامه های منظم داشته باشد تا هرکدام نه تنها قدرت خواندن و نوشتن را بیابند بلکه هر شغل و کاری که دارند اگر آنرا بشکل علمی فرانگرفته باشند ، رهنمائی های دقیق مسلکی و علمی ،پیشه و شغل شانرا مسلکی تر گرداند.
سیاست تعلیمی و تربیتی از آغاز و بنیادی ترین مرحله تا با لاترین درجۀ تحصیلی تنها در چوکات رفتن به شیرخوارگاه وکودکستان ، مدرسه ودانشکده ویا پوهنحی های رسمی محصور نمانده بلکه در فراهم آوری تمامی سهولتها ایکه تمام افراد کشور را در هر شرایط زندگی شان دستگیری کرده بتواند درهر وقت در روز و یا شب در مدرسه و یا منزل ، آزاد و یا رسمی ،مستقیم زیر نظر استاد و یا آموزش از راه دور، در همان فرصتیکه برایشان میسر است، بتوانند در جهت کسب و فراگیری دانش بشتابند و جامعه را در مسیر رشد و تکامل پیوستۀ علمی سوق دهند و تا آنجاایکه شرایط اقتصادی اجازه میدهد برای همه مجانی باشد .
سیاست فرهنگی :
چنانچه در صفحات گذشته یادآوری گردیده استعمار تهاجمات گوناگون و مختلف دارد. تهاجم فرهنگی یکی از ساحات مهم کاری استعمار است.
از آنجاایکه عقیده و فرهنگ ملت ها بعنوان اساسی ترین عنصر در ارتباط با حراست و نگهداری شخصیت اجتماعی شان توانسته نقش بازی کند و در گذرگاه و معبر تاریخ همیشه بعنوان محکمترین پایۀ مقاومت ودژی نیرومند و استوار ،مانع تهاجم دشمن در دیگر ساحات گردیده . از اینجاست که استعمار درکنار دیگر جنایات ،همیشه هویت فرهنگی ملت ها را هم منحیث یک هدف جدی مورد حمله قرار میدهد چون میداند که ملتها تا آنـزمان که سیما و قیافۀ فردی و اجتماعی فرهنگی شانرا بعنوان یک عنصر پاکیزه و مقدس اجتماعی در نظر گرفته و از آن پاسداری میدارند ، پیشرفت و کامیابی آن در ساحات دیگر سیاسی ، نظامی و اقتصادی دشوار و ناممکن است .
بنابر این اگـر امروز ملت شاهد اینمه برنامه های گمراه کننده و انحرافی استعمار در کشور است ، اگر راه اندازی اینهمه تلویزیونها با نشر و پخش مناظر و صحنه ها ی شرم آور آواز خوانیها با رقصهای مختلط از زنهای نیمه عریان و بنام مرد های که چیزی بنام حیا و عفت و شرم دیگر نزد شان باقی نمانده و با سرعت هر چه تمام میخواهند اطفال و جوانان کشور را به انحرافات خطرناک اخلاقی بکشانند و با استفاده از این تجاوز فـرهنگی هم دیواره های بزرگترین حصار و قلعۀ مقاومت و پایداری ( فرهنگی ) را فرو ریزند و هم نسل جوان ما را که میتواند نیرومندترین جبهه در مقابل این همه تجاوزات باشد در صحنه های فاسد و مبتذلی از مفاسد اخلاقی مصروف و معتاد گردانند.
روی این محاسبه است تا بتوانند بدون کمترین نگرانی و درد سر اهداف اشغالگرانه و شوم خود را دنبال کنند .
بنابر این سیاست فرهنگی ما بدون شک سیاستی است مبتنی بر عقیده پاک اسلامی وعنعنات پاکیزۀ که با اساسات اسلامی هیچ مباینتی نداشته باشد و معرف شخصیت حقیقی ملت قهرمان و با شهامت ما بوده تربیت روحی و جسمی فرد فرد کشور را تضمین کرده رابطی باشد بین ارزشهای گذشتۀ تاریخی و آینده ایکه در آن ترقی ، تعالی ، پیشرفتهای علمی ، صنعت و تخنیک ، خود کفائی در همه عرصه ها و عالی ترین تربیت و اخلاق در نظر باشد؛ نقش بازی کند. روحیۀ خود باوری و اعتماد بنفس را در ما تقویت بخشد. به ارزشمندی ، درخشش و برتری فرهنگی خود و اینکه چگونه در ادبستان و پرورشگاه دینی ما پویائی و سیالیت بیشتر مییابد و مسیر حرکت ما را در جهت تکامل رنگین تر میسازد ، اطمینان داشته باشیم .
اگر استعما ر ملت ما را بویژه قشر جوان و اطفال را زهر مینوشاند منتها در رنگ و قالب شهد ، تطبیق سیاست های فرهنگی ما انشاءالله قادر خواهد بود از یکسو زهـرهای استعماری را که حیثیت بـم در اشکال سامان و لوازم بازی را دارد برای ملت معرفی بدارد و از سوی دیگر تمام نهاد ها و تأسیسات فرهنگی جراید ،مجلات ، روزنامه ها ، تیاتر ، سینما ، رادیوها و تلویزیونها و … تماما درضمن اینکه رشد و شگوفائی قاطبۀ ملت را در همه عرصه های فرهنگی ـــ هنری از بزرگترین مسئولیتها و وجایب خود بدانند ، درضمن اینکه ده ها شعبۀ هنری را ( که امروز متأسفانه در اثر خیانت و کم توجهی حکومتها حتی مبالغه نخـواهد بـود اگر بگـوئیم از ذهن جامعه فـراموش گردیده ، ) مجددا احیا خواهند کرد ، نظام فرهنگی را از نظر غنا مندی چنان توانائی و قدرت خواهیم بخشید که بسی از خلا ها و نقاط ضعیف تربیتی را که متأسفانه در اثر جنگهای تحمیلی و نبود برنامه های سالم فرهنگی و تعلیمی تربیتی در جامعه ایجاد گردیده نه تنها اصلاح و شگوفائی بخشد بلکه پایۀ قوی نظام تعلیمی و تربیتی هم بوده و برای تمام ملت بخصوص اطفال و نوجوان و جوانان و آن بخشی از مردم ما که تکالیف و فشارهای مختلف روحی روانی دارند ورنج میکشند سرگرمیهای مثبت ایجاد کند و … .
آگاهان میدانند که متأسفانه ریشۀ اصلی بسیاری از مشکلات جامعۀ ما در کم توجهی و عدم التفات به سازندگی و نقش عظیم تربیتی است که فرهنگ اصیل اسلام دارد . بنا براین سیاست فرهنگی ما همین نقش بزرگی را که فرهنگ اسلام در بعد سازندگی و تربیت اخلاقی دارد ، نقطۀ عطف قرار داده بیشترین سرمایه گـذاری را در فرهنگ سازی در تمام عرصه های زندگی اجتماعی خواهد داشت .
سیاست ما در عرصۀ صحت:
سیاست ما در ارتباط با مشکلات صحی جامعه و کشور مبتنی بر یک مسئولیت پذیری کامل و صد در صد در برابر فرد فرد ملت در هر کجا و نقطۀ از کشور منحیث یک وجیبه و تکلیف الزامی در نظر بوده با درک این حقیقت که هم چنان که زندگی و حیات برای انسانها اولویت دارد، حکومت که مظهری از اراده و تصمیم جمعی مردم در ارتباط با خدمتگــذاری در همه عـرصه های زندگی از طرف آنها استخدام و توظیف میگردد، با در نظرداشت اینکه کمترین غفلت و سهل انگاری در این زمینه با حیات جامعه بازی کردن است، بیماریها و عدم توانمندی و قدرت شخصی مردم برای وقایه و تداوی و علاج شان را، همیشه محراق توجه خویش قرار داده مکلف است بپذیرد که هر فردی از اتباع کشور اگر در اثر کم توجهی و غفلت او جان شیرین شانرا را ازدست میدهند، مسئولین نظام دربرابرشان همان مسئولیت را خواهند داشت که یک قاتل در برابر مقتولش در محکمه دارد .
اینکه چگونه ممکن خواهد بود نظام آمادگی خدمت دراین زمینه را درچنین یک سطح بلندی عملی بدارد گر چه جای تأمل و اندیشیدن است وهمانطوریکه در زبان گفتاری و نوشتاری سهل است برعکس در میدان عمل بسیار دشوار و صعب مگر یادآوری و تذکر این مسئله ناشی از اهم بودن و اولویت کاری حکومت یا نظام در برابر ملت در خدمت رسانی در بخش صحت بوده و بیانگراین است که مشکلات صحی جامعه تا چه اندازه نزد ما مطرح بوده واز هر وسیلۀ باید در جستجوی راهای حل مؤثر و عملی آن استفاده بداریم .
مـوضعگیــری و پیشنهاد ما در بــرابــر سایـــر نامـــزد ها:
چون هدف گزینش و انتخاب بهترین راه حل و مقابله با مشکلات جامعه است ، توقع میرود تا هریک از شخصیتها و افرادیکه در خود توانائی و قابلیت ادای این رسالت و وجیبه ملــی را میبینند در عرضه و معرفی برنامه ها و راه حل های که با خود دارند تنها و بالاترین آرمان شانرا رضا و خوشنودی حضرت خداوند و بهترین خدمت بجامعه و کشور تشکیل داده باشد . وقتی با چنین یک انگیزۀ پاکیزه و مقدس در برابر انظار مردم شریف خود قرار میگیرند چنانچه مسلم است شاید افراد و اشخاص متعدد دیگری را هم در کنار شان مشغول یک سلسله فعالیتهای مبارزاتی در ارتباط با این موضوع ، داشتــه باشنــد .
از نظرمن بسیار مناسب و شایسته خواهد بود که نامــزد های انتخاباتــی در چنین موقعیت با رسیدن در مراحل حساس و هیجانی ایکه مسلما ً این چنین مبارزه ها با خود همراه دارد تحت تأثیرات منفی قرار نگرفته و اجازه ندهند خودشان و یا دیگرانی که از آنها حمایت میکنند در جریان اظهار نظرها و مناظره ها یک با دیگر بحرمت ، عزت و شرف یکدیگر حمله و تجاوز صورت گیرد و بخاطر بی اعتبار ساختن یکدیگر در انظار مردم برچسپها و اتهامات ناروا و غیرحقیقی را یکی برای دیگر براه بیندازند .
اشخاصیکه قصد خدمتگذاری از چنین موقعیت بزرگ و مهم و حساس را برای جامعه دارند قبل از هرموضوع دیگری اینرا باید در نظر بگیرند که هرگاه از نظر شخصیتی و فضیلتهای اخلاقی یک فرد یکه میخواهد در موقف قیادت در یک جامعه قرار گیرد در بالاترین سطح اخلاق قرار نداشته باشد قصور و کمبود در ویژگیها و مواصفاتیکه اسلام برای قیادت در جامعه در نظر گرفته در وی مشاهده میگردد ، چون مسئولیت مردم در ارتباط با گزینش و انتخاب ، بهترینها است ، بناءً برخورد ناشایست و غیر سالم یکی دربرابر دیگر و نادیده گرفتن این اصل ، انتخاب کننده ها و انتخاب شونده ها هردو را در برابر مشکل بزرگ قرار میدهد در ضمن اینکه ما در این جریان در برابر انظار جهانیان قرار میگیریم و عدم التفات به این امر بس مهم حیثیت اسلامی اجتماعی ما را صدمه میرساند و از همین حالا میتوانیم پیش بین شویم که قضاوت جهان در مورد ما بعنوان یک کشور اسلامی چقدر منفی خواهد بود و ما از ابتدای امر بجای خدمت ، بخود و جامعه و دین خود خیانت روا خواهیم داشت .
بنا بر این من شخصا ً ازهمین مرحله که هنوز در آغاز و بدو کار مبارزات انتخاباتی قــرار داریم در حالیکه خداوند ( ج ) و مردم کشور را شاهــد میگیرم با صراحت اعلان میدارم که حاضرم در ارتباط با اشخاصیکه خود را برای ریاست جمهوری در انتخابات آیندۀ کشور نامزد میدارند اعلان مناظره و تبادل افکار در ارتباط با ارائۀ بهترین طرح ها در ساحات مختلف سیاسی، اقتصادی ، فرهنگی و سایر خدمات اجتماعی و … بدارم در حالیکه به هریک از افراد کشور اگر درموقعیت نامزدی برای احراز مسئولیت ریاست جمهوری قرار دارند و یا در سایر موقعیتهای شغلی و … مگر از اتباع جامعۀ اسلامی افغانستان استند ، بالاترین عزت و احترام را قایل استم و در این کار دستور حضرت محمد( ص ) را که فرموده اند:
لا تحـقرن احـــد من المسلمین فان صغیرهـم عندالله کبیرا را سرخط و الگـوی اخلاق مبارزاتی خـــود گــزیده ام .
اما اگر تشخیص دهم که افـرادی از داخل و یا خارج کشور بقصد خیانت به دین ، ناموس ، استقلال ، عزت ، شرف ، مصالح سیاسی ، اقتصادی ، دینی و… کشورما سر برافراشته و قصد خیانت را دارند هر نـوع مقابله و بــر خــورد با آنها را وجیبۀ دینی و اجتماعی خــود میدانم و برایم قداست دارد .
تاریــخ ختــم نگارش خـط مشی :
شنبــه هفدهـم جوزا سال 1387 مطابق
هفتــم جــون سال 2008 میــلادی.
بقلـــم ضیاالــحق حافظـــی نامــزد ریاست جمـهـوری افغانسـتان