صلح در پاکستان، جنگ در افغانستان؛ چرا؟؟؟
پس از رویکار آمدن حکومت ائتلافی جدید به رهبری سید یوسف رضا گیلانی در پاکستان و تغییرات قابل ملاحظۀ دیگر در شرایط سیاسی آنکشور، انتظارات مردم افغانستان از حکومت تازه تشکیل شده پاکستان، این بود که کشور متذکره در کار مبارزه با دهشت افگنی و تروریزم راهکارهای لازم را تبین نموده و اقدامات خوبی را در جهت جلوگیری فعالیت های تخریبی آنان عملی نمایند. که این امیدواری با اعلام مبارزه نخست وزیر پاکستان با شورشیان طالبی و القاعده در اوایل تشکیل حکومت ائتلافی آنکشور رونق بیشتر یافت زیرا اظهارات ظاهراً قاطع نخست وزیر، این خوشبینی را در سطح جامعۀ جهانی مطرح ساخت که گویا اینبار کشور پاکستان واقعاً قصد مهار فعالیت های تروریستی را در کشور شان داشته و با راهبرد های عملی می خواهند جلو تحرکات دهشت افگنانۀ گروه های جنگجوی طالبان را در منطقه بیگرد.
اما این انتظار مردم دیری نپاید و امضای قرار داد صلح فی مابین طالبان و حکومت پاکستان، پرده از رخ واقعیت گرفت و انتظارات که افغانستان و جامعه جهانی از حکومت پاکستان داشتند نه تنها جامۀ عمل نپوشید بلکه نگرانی های جدی را برای آنان بوجود آورد، زیرا رویکرد مصالحه و آشتی با گروه های مخرب و چالشگر پاکستان تهدیدات بزرگی را متوجه امنیت و ثبات منطقه ساخته است و این امر نشانگر آنست که اعلام آمادگی نخست وزیر پاکستان در راستای مبارزه با تروریستان، حیله و تزویر بیش نبوده و شاید جناب نخست وزیر با این ترفند میخواسته توجه مردم را نسبت به خواست جامعه جهانی معطوف بدارد. در هر حال تبانی و سازش مجدد پاکستان با تروریستان طالبی والقاعده و اعلام آمادگی جنگ و جهاد ذریعۀ طالبان آنکشور در افغانستان، مسلماً چالش های بزرگی را فراه روند برقراری امنیت و تحکیم ثبات در کشور ما قرار خواهد داد زیرا فرصت تشدید به فعالیت های دهشت ا فگنانه و مشارکت مستقیم در هماهنگسازی برنامه های تروریستی طالبان از جانب حکومت پاکستان مبین گسترش دامنه های جنگ و بدامنی در آینده کشور ما میباشد. و ائتلاف آن کشور با طالبان تداعیگر جنگ آشکار و علنی با افغانستان میباشد.
همچنانکه کشور متذکره هیچگاهی در قبال افغانستان موضع متعادل و مسالمت آمیز نداشته و با هر نوع تغییرات سیاسی در آنکشور رفتار سیاسی و سمت گیری سیاست خارجی آنکشور تغیر نیافته، سازش یکبار دیگر پاکستان به هدف سامان بخشیدن به فعالیت تروریستی شورشیان طالب هم چنان دور از انتظار نیست. زیرا این کشور هموراه در صدد اعمال سیاست های ستراتیژیک شان از طریق ایجاد فضای ترس و بی اعتمادی در بین مردم بوده است. با این وجود دولت جمهوری اسلامی افغانستان با تکیه بر روابط دوستانه و اصل حسن همجورای از طریق دیپلماتیک و سیاسی به هدف حل تنشها باجانب پاکستان تلاشهای لازم را انجام داده و راهبرد های گوناگون در خصوص مسالمت آمیز شدن روابط دو کشور از جانب افغانستان اتخاذ شده است، که متأسفانه این تلاشها هیچ گاهی نتایج مؤثر و قناعت بخش را در پی نداشته است زیرا کشور مزبور هر بار با حمایت از فعالیت های هراس افگنانه و تروریستی در افغانستان، تمامی تعهدات شان را زیر پا کرده و با گسترش ناامنی ها و جنگ در کشور ما از کلیه مقررات چشم پوشیده است.
هر چند که رئیس جمهور پاکستان هر گاهی دولت افغانستان را متهم به حمایت از تروریستان طالبی مینمودند و ادعا های دروغین را مبنی بر اینکه دولت افغانستان در تقویت و سازماندهی فعالیت های دهشت افگنانه نقش دارد، عنوان میکردند. و با این نشانه رفتن ها گویا میخواستند برچسب حمایت از تروریستان طالبان را به افغانستان وارد سازد. اما موضع گیری چندگانه و فریبندۀ آنکشور در قبال شورشیان و افراطیون، این واقعیت را روشن تر میسازد که همانطوریکه، پیدایش طالبان معلول تلاشهای شوم جنگ سازان و کارگزاران سیاست خارجی پاکستان بوده و بانیان اصلی ناامنی ها و بد امنی در کشور ما آنها بوده اند، تجدید پیمان و سازش دوباره با طالبان، نشان از ایستادگی و تعهد دولت پاکستان با طالبان دارد. اما در این میان جامعه جهانی علیرغم آنکه بر این واقعیت واقف بود که مراکز تجمع، آموزش و پرورش تروریستان در پاکستان هست و آنکشور در سازماندهی برنامه های تروریستی در افغانستان نقش گسترده داشتند و هم چنان بر مداخلات پیدا و پنهان آنان در کشور ما اعتراف میکردند، هیچ کاری را انجام نداند و انتظارات که مردم افغانستان از جامعه جهانی در امر ایجاد فشار های لازم مبنی بر از بین بردن لانه های تروریسیتی از آنجا داشتند، هیچ گاهی جامۀ عمل نپوشید. اینبار که حمایت پاکستان از تروریستان طالبی مسلم و آفتابی تر شده و کشور متذکره با این راهبرد قصد مداخله علنی در کشور ما را دارند، مطمئناً عملکرد و واکنش جامعه جهانی به اظهارات به اصطلاح ما پاکستان را متهم میکنم و یا ما از این امر نگران هستیم خلاصه خواهد شد و هیچ کار عملی دیگری از غیر این نخواهد کرد، زیرا این امر بهانه و توجیه برای حضور بیشتر نیروهای به اصطلاح حافظ صلح و امنیت در افغانستان میگردد، و این خواست آنان است؛ و الا اگر قوای ائتلاف و جامعه جهانی واقعاً در کار مبارزه با هراس افگنی در افغانستان و منطقه مصمم است و درجهت تأمین زمینه های استقرار امنیت و ثبات در ا فغانستان فعالیت میکنند، چرا با وجود فهم دقیق بر ریشه ها و عوامل اصلی بحران در افغانستان واینکه منبع اصلی تروریزم از کجا ناشی میگردد، اقدام نمیکند و چرا در برابر ائتلاف حکومت پاکستان با طالبان که به هدف ایجاد ناامنی ها و جنگ در افغانستان صورت گرفته بی تفاوت ماندند؟ و از این قبیل سوالات دیگر که ذهن هر شهروند ما را میازارد؛ بنابرین همانطوریکه جامعه جهانی برای امنیت و ثبات افغانستان هیچ کاری نتوانسته و عملکرد هایشان صرفاً در قالب شعار ها محدود مانده، مردم افغانستان اعتماد خودرا نسبت به صداقت جامعه جهانی از دست داده است زیرا مسلم است که تنها شعار هیچ گاهی راهکار برقراری امنیت و ثبات در افغانستان شده نمیتواند و لهذا مردم غیور و با شهامت افغانستان حاضر است در هر شرایطی از ذره ذرۀ خاکشان در برابر تهاجمات اجانب دفاع نموده و دست مداخلات خارجی را از کشورشان کوتاه نمایند.
با احترام
سید حمید "حمیدی"