تقدیم به گلشنیار نویسندۀ فحاش سایت خاوران
نوشتۀ محمود نکته دان
در هفته گذشته مطلبی نوشته بودم که تحت عنوان " تقدیم به دانشگاهیان افغانستانی در سایت خاوران" در سایت های آزمون ملی ، افغان جرمن و … اقبال چاپ را حاصل نمود. هدف عمده آن نوشته دراین بود که بجای مبارزه به خاطر گسترش فرهنگ و منافع بیگانگان و بجای مصروف ساختن مردم برسر بکار گیری کلمات بیگانه بهتر است به موضوعات مهمتری به پردازیم که حیات مردم ما را مورد تهدید قرار داده است که یک نمونه آن فقر و تنگدستی کنونی مردم ما است که هزاران انسان را به کام مرگ و نابودی سوق میدهد. البته در قسمتهای دیگری از نوشته مذکور از کم سوادی ، اشاعه سخنان شرک آمیز ، گسترش نفاق و تشهیر افراد منفور توسط گردانندگان سایت نیز تذکراتی داده شده بود که همه آنها بصورت مستدل در آن نوشته تشریح گردیده است.
دیروز وقتی سایت خاوران را باز نمودم ، دیدم که یکی از دانشگاهیان بی ادب و افغانستانیان فحاش به باور خود جوابی را در مقابل نوشته من برشته تحریر در آورده که تحت عنوان " کور خود و بینای دیگران" در سایت خاوران به نشر رسیده است.
نشر چنین مطالبی نشان میدهد که گردانندگان سایت خاوران در کنار همه بیسوادی ها ، دین ستیزی ها، نفاق افگنی ها و خدمتگذاری بیگانگان یک مشخصه دیگر را نیز دارند که آن لاابالی بودن آنها است، چون وقتی مطلب منتشره شانرا بخوانیم میبینیم که طرف مقابل ما مردمانی دانشگاهی نیستند ، بلکه در میان ایشان مردمان اوباشی وجود دارد که در قاموس ایشان از عفت کلام و از عفت قلم خبری نیست.
جوابیه اهانت آمیز ایشان برعلاوهء اینکه باعث نا راحتی و تأثر من نشد ، اسباب مسرت مرا نیز فراهم نمود چون از یکطرف نظریه من در باره دشمنی آنها با زبان عربی که زبان اسلام و قرآن است به ثبوت رسید ، و از طرف دیگر آنها یک بار دیگر از ماهیت اصلی خود که همانا اوباش منشی و عدم پای بندی اخلاقی ایشان در مناظره ها و مباحثه ها میباشد پرده برداشتند. چه کس دیگری میتوانست از این بیشتر و از این بهتر از ماهیت اصلی و میزان اخلاق انسانی ایشان پرده بردارد؟
من ضمن اینکه میخواهم از ایشان بخاطر اینکه کمی نقاب خود را کنار زده اند و با هویت اصلی خویش وارد معرکه شده اند اظهار سپاس و تشکر مینمایم و لازم میدانم تا دو موضوع را خدمت این دوستان دانشگاهی که حقا در دانشکده زبان و ادبیات چیزی به جز از ادب و فضایل اخلاقی نیاموخته اند بعرض برسانم:
اینکه من فاشیست نیستم ، بقوم پشتون تعلق ندارم ، یک تبعه دری زبان کشور عزیز خود افغانستان میباشم و زبان دری را بیشتر از تمام زبان فروشان دوست دارم. نمی خواستم بر سر مسئله زبان دری که زبان مادری من است با هیچ کسی وارد جدل و مشاجره شوم. اما علت مباحثه و ریشه نفرت من در مورد بکار گیری کلمات ایرانی در این است ، که ماهم از خود ملتی هستیم و نباید چون میمون ها از دیگران تقلید نمائیم. بهمین دلیل نمیخواهم وزارت مالیه را که کلمه قبول شده عربی است ، وزارت دارائی بگویم و بهمین قیاس از بکار گیری کلمه شهرداری بجای کلمه شاروالی متنفرم. آیا بخاطر اینکه خمینی نسبت به اعراب تنفری داشته و بهمین دلیل گفته میشود که در طول عمر خود به زیارت مزار حضرت امام رضا(رض) مشرف نگردیده ، شما هم باید با زبان عربی ستیزه کنید؟ من نمیدانم که مبارزه شما با زبان پشتو و عربی کدام درد مردم و کشور ما را التیام خواهد بخشید؟
موضوع دومی را که میخواستم تذکر دهم این بود که من علاقه به ادامه این بحث نداشتم و از اهانت های گردانندگان سایت که از زبان کس دیگری برای من جوابی را نوشته اند به اندازه یک سر سوزنی هم دلگیر و متأثر نمیباشم چون از یک جانب از ایشان توقع بیشتری نداشتم و از جانب دیگر از آشنائی بیشتر با ایشان خرسند گردیدم. اما فراموش نکنید که یک هفته قبل شما را کمی بیشتر ازین چیزی که بودید فکر مینمودم.
با وجود مسرت از آشنائی بیشتر با گردانندگان سایت و برملا شدن چهره حقیقی ایشان از عقب ادعا های دانشگاهی بودن ، میخواهم با یکی از گردانندگان یا همکاران سایت خاوران بنام گلشنیار که جوابیه مذکور را نوشته اند سخنانی داشته باشم.
نویسنده محترم ! شما که با تحریر مطلبی در تحت عنوان " کور خود و بینای دیگران" نوشته ی مرا مورد نقد قرار داده اید و با قبول زحمات زیاد و صرف وقت گرانبهای تان به اصلاح غلطی های املائی آن پرداخته اید ، باز دسته گل دیگری را به آب داده اید.
اولاً اینکه عنوان نوشته شما صحیح به نظر نمی خورد، چون باید بعوض" کور خود و بینای دیگران" عنوان "کور خود بینای مردم" را انتخاب میکردید چون بکار گیری کور خود بینای مردم معمول تر از کور خود و بینای دیگران است.
ثانیاً اینکه شما اشتباهات املائی مرا برجسته ساخته اید و بزعم خود دانشگاهی بودن خود را به ثبوت رسانیده اید درحالیکه این طور نیست و واقعیت این است که این بار طشت رسوائی تان از بام افتاده است و خوب است که یکایک از غلطی های را که در نوشته من مشخص ساخته اید با هم مرور نمائیم تا حد اقل در درست نوشتن نوشته های آینده شما مورد استفاده قرار گیرد.
شما بر من انتقاد نموده اید که چرا کلمات ذیل را این طور نوشته ام چون از نظر جناب شما غلط میباشد:
( ملیون – کمونزم – به پذیرند – به بینند – کماهی – میگوئیم – در یک جنگی رویارویی – نوشته هائی – املائی – مسئله)
شما با رهنمائی های نقادانه تان دستور داده اید و فرموده اید که باید چنین مینوشتم:
(میلیون – کمونیزم – بپذیرند – ببینند – کمایی – میگوییم – در یک جنگ رویاروی – نوشته هایی – املایی – مسأله )
اول : بکار گیری کلمه ملیون از جانب من صحیح میباشد چون ما در افغانستان برعکس ایرانی ها که میلیون مینویسند این کلمه را همانطوری که من نوشته ام بکار میگیریم. بناءً انتقاد شما غیر وارد است.
دوم : کلمه کمونزم در نوشته من صحیح میباشد و ضرورتی به اضافه کردن حرف "ی" در بین حرف های "ن" و "ز" دیده نمیشود. شما میتوانید در انترنت به جستجو به پردازید. ایرانی ها هر کلمه را درست مثل نوشته انگلیسی آن تلفظ میکنند که صحیح نیست. شما هم بخاطر حرف "I" بعد از حرف "N" در کمونزم خواسته اید ما با استفاده از طرزتلفط ایرانی ها کمونیزم بنویسم. اگر شما به سایت ها و نوشته های نویسندگان کشور ما مروری داشته باشید در خواهید یافت که کمونزم را بدون حرف "ی" مینویسند که باز هم این تصحیح شما نیز درست از آب بیرون نمیشود.
سوم : با وجودیکه در نوشته من کلمات "به پذیرند" و "به بینند" به خاطر ساده خواندن از هم جدا نوشته شده اند و معمولا هم باید به خاطر ایجاد سهولت برای خوانندگان این کلمات از هم جدا نوشته شوند ، باز هم طریقه را که شما پیشنهاد نموده اید غلط به نظر نمی رسد و فقط سرعت خواننده را کمی بطی تر و کُند تر میسازد.
چهارم : اما در مورد کلمه "کماهی" که من نوشته ام و شما نظر داده اید که باید آنرا "کمایی" مینوشتم میخواهم بعرض برسانم که نوشته من صحیح میباشد، چون "کماهی" بمعنای "چنانچه که هست" و یا به معنای "حاصل کردن" استفاده شده است. اما طوریکه شما بشکل "کمایی" نوشته اید صحیح نیست چون "کمایی" نام یکی از قبایلی است که در ایران زندگی میکند. شاید زیاد شنیده باشید که ایرانیان میگویند مهندس جعفر کمایی و… که منظور شان منسوب بودن شخص مهندس جعفر به قبیله کمایی است. بناءً بهتر خواهد بود تا در آینده در نوشته های تان به عوض کماهی ، کمایی ننویسید. این هم چند رباعی از خیام ، اوحدی و … که هم مسئله کماهی را روشن میسازد و هم میتواند مناسبت خوبی با حال و احوال جناب شما داشته باشد:
خیام چنین گفته است :
دل سِرِّ حیات اگر کماهی دانست
در مرگ هم اسرار الهی دانست
امروز که با خودی ندانستی هیچ
فردا که ز خود روی چه خواهی دانست
کلمه کماهی در شعر اوحدی:
ای ذکر تو بر زبان ساهی مشکل
درک تو ز فهم متناهی مشکل
دانیم که ماهی تو به خوبی، لیکن
آن ماه که دیدنش کماهی مشکل
شاعری دیگر میگوید:
دلا عرصه روشنایی بجوی
ره رستگاری کماهی بپوی
خوشا محضر علم و استاد و یار
خوشا سنگر بحث و تحقیق و کار
کماهی در شعر خاقانی:
درویش که اخلاق الهی دارد
در ملک وجود پادشاهی دارد
چون قدرت او ز ماه تا ماهی است
دانستن چیزها کماهی دارد
در همین سایت خاوران شما هم "کماهی" همان طوری نوشته شده است که من نوشته ام مثلا در مقاله تحت عنوان "لقب بابای ملت" چنین نوشته شده است: "پسانترها با ملاقاتهایی که سردار شهدای افغانستان سپهسالار غازی شادروان مسعود با محمد ظاهر داشتند تلاش کردند تاذهنیت و هدف و حرکت جناب محمد ظاهر را بطرف مردم افغانستان سوق کنند تا پدرکلانی و بابایی مردم افغانستان را کماهی کند." برای دیدن این کلمه روی این لینک کلیک نمائید: http://www.khawaran.com/Khawari_BabaieMelat.htm
و در جاهای دیگری هم شاید بسیار شنیده و یا دیده باشید که مینویسند " امیدوارم رضای خداوند(ج) را کماهی نمائید" و یا اینکه مینویسند ورزشکاران افغان افتخارت زیادی را برای کشور ما کماهی نمودند. بهرصورت چون فکر میکنم در مورد کماهی معلومات لازم را کماهی نموده باشید بهتر است برویم تا کلمات دیگری را که مورد انتقاد شما قرار دارند از نظر بگذرانیم :
پنجم : در مورد کلمه "میگوئیم" که آنرا غلط گرفته اید و آنرا به شکل "میگوییم" نوشته اید باید عرض نمایم که این مورد هم درست نیست چون طریقه نوشتن من صحیح تر میباشد. اگر به حرف های من باور نداشته باشید ، بهتر است شما را به سایت یکی از مراجعی که فکر میکنم صد در صد مورد تائید شما میباشد راجع نمایم تا به بینید که آنها این کلمه را چگونه نوشته اند ، چون شنیدن سخن از زبان دوست دلنشین تر است. اگر در سایت آفتاب که یک سایت ایرانی است سری بزنید و به بینید که "میگوئیم" را چطور نوشته اند مشکل شما حل خواهد شد. آنها کلمه "میگوئیم" را همانطوریکه من نوشته ام بکار برده اند و چنین نوشته اند: " چرا به پول کاغذی اسکناس میگوئیم" .برای دیدن آن میتوانید بروی لینک ذیل کلیک نمائید:
http://www.aftab.ir/lifestyle/view.php?id=6939
ششم : اینکه از بین نوشته های من دو غلطی دیگر را هم برجسته ساخته اید که عبارت از
1- در یک جنگ رویارویی و
2 – نوشته هائی میباشد
دوچیز من را به تعجب انداخت : اولاً اینکه اگر یک بار دیگر ملاحظه فرمائید من هرگز به این شکل ننوشته ام و نوشته های من چنین است: 1- (چون با روسها در یک جنگی رویاروی قرار داشتیم ) 2- ( وقتی به نوشته های از نویسندگان بیسواد این سایت بر میخوریم) ، که هردوی شان صحیح است و اشکالی در آن بمشاهده نمیرسد. بهتراست اولا چشم های خود را باز نموده و ثانیا از خود چیزی بعنوان غلطی های املائی در نوشته من علاوه نکنید. ازین جهت این ایراد شما نیز غلط بوده و صحیح نمیباشد.
هفتم : در مورد کلمات "املائی" و "مسئله" هم که شما آنرا صحیح نمیدانید و فکر میکنید که باید "املایی" و "مسئاله" نوشته شود با شما موافق نیستم و شما را به سایت های راجع مینمایم تا بدون استدلال، صحت نوشته مرا به پذیرید و شما هم در آینده این کلمات را صحیح تر بنویسید:
درسایت "شیعه نیوز" آیت الله ناصر مکارم شیرازی کلمه "املائی" را درست مثل نوشته من بکار برده و چنین نوشته شده است " دفتر آیتالله مکارم شیرازی با صدور اطلاعیهای درباره اظهارات این مرجع تقلید درباره غلطهای رسم الخطی و املائی قرآن عثمان طه توضیحات بیشتری را ارائه کرد." برای معلومات بیشتر بالای این لینک کلیک نمائید:
http://www.shia-news.com/ShowNews.asp?Code=86102308
همچنان در سایت اسناد و مدارک میراث فرهنگی ایران کلمه "مسئله" را درست همانطوریکه من نوشته ام بکار برده اند و چنین نوشته شده است: "مقدمه اي بر مسئله بناهاي تاريخي و زلزله در ايران" . شما میتوانید با کلیک نمودن بروی لینک ذیل در جهت برطرف نمودن تشویش های خود اقدام نمائید :
http://www.ichodoc.ir/wp/00013/00013944.htm
اما در مورد پاراگراف آخری نوشته شما نمیدانم چه بگویم چون من و همه ی بیگانه ستیزان را مریض و فاشیست های کوردل خطاب کرده اید و نسبت های بدی داده اید. تا حال درهیچ بحثی با کسانی از قماش شما روبرو نشده بودم تا در یک مباحثه فرهنگی فعل لیسیدن را گردان نموده و به دیگران هم توصیه نمایند.
فقط با یک جمله مختصر میخواهم بعرض برسانم که چنین عملی مناسب احوال شما است زیرا بخاطر تسلط و سیطره فرهنگ های بیگانه کمر بسته اید و طوریکه معلوم میشود مربی های شما از محیط خانواده تا دانشگاه ، برعلاوه مسایل دیگر در امر لیسیدن نیز شما را به استادی رسانیده اند . ما خیلی دوستانه و سخاوتمندانه همه ی آن چیز های را که گفته اید از جلو تا عقب، و از عرب تا عجم برای شما، مربیان خانوادگی شما و دانشگاهیان همفکر تان میبخشیم تا با تمرین فعل لیسیدن و ترویج فرهنگ بیگانه اسباب مسرت باداران تان را مساعد سازید.
تصور شما در مورد ما کاملا به خطاست ، چون پالیسی ما مبارزه با فرهنگ های بیگانه میباشد و همین درگیری کنونی در بین من و شما شاهد این مدعا است. در نتیجه بکار بردن کلمه لیسیدن برای کسانی مثل من و هموطنان دیگر ما که با فرهنگ های بیگانه و بیگانه پرستانی چون شما بمبارزه بر خاسته اند صدق نمیکند و محاسبه وطندوستان بیگانه ستیز با دشمنان وطن و مزدوران شان برعکس تصور تان چیز دیگری خواهد بود که امیدوارم متوجه شده باشید. پایان
نوشته های مرتبط:
نوشته گلشنیار در سایت خاوران تحت عنوان " کور خود وبینای دیگران"
http://www.khawaran.com/GulshanYar_KoreKhodBinaiDigaran.htm
مطالب نشرشدۀ قبلی اين نويسنده :
تقدیم به دانشگاهیان افغانستانی در سایت خاوران